بازیگر خردسال سریال «متهم گریخت»: «علی صادقی محکم با کفش زد تو سرم» + ویدیو

اخیراً ویدیویی از مصاحبه علیرضا جعفری، بازیگری که از کودکی با نقش‌های بامزه‌اش در ذهن مخاطبان ماندگار شده، مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته که در آن به سکانسی از بازی خود در کنار علی صادقی در سریال متهم گریخت اشاره می‌کند.

علیرضا جعفری در ویدیویی که در ادامه می‌توانید آن را مشاهده نمایید می‌گوید که در فیلمنامه قرار نبود علی صادقی با کفش به سر او بزند، اما این بازیگر خودجوش این کار را انجام داد و جعفری از این حرکت غافلگیر شد.

سریال «متهم گریخت» به کارگردانی رضا عطاران و نویسندگی سعید آقاخانی، فراتر از یک مجموعه کمدی مناسبتی، به یک سند تصویری از زیستِ طبقه فرودست و مهاجر در میانه دهه هشتاد خورشیدی تبدیل شده است. 
این اثر با بهره‌گیری از جادوی سادگی، روایتگر هجرت پرمخاطره و ناگزیر خانواده «هاشم آقا» از شهرستان به تهران است؛ هجرتی که نه از سر زیاده‌خواهی، بلکه به امید دستیابی به حداقلی‌ترین استانداردهای معیشتی صورت می‌گیرد. 

عطاران با نگاهی تیزبینانه و رئالیستی، تضاد میان صفا و سادگی شهرستانی را با خشونتِ پنهان و سرعت سرسام‌آور کلان‌شهر تهران به تصویر می‌کشد. 

حضور کاراکترهایی که هر کدام نماد بخشی از جامعه درگیر با فقر و بیکاری هستند، در بستری از طنز گزنده، به مخاطب اجازه می‌دهد که در عین خندیدن به موقعیت‌های کمیک، تلخیِ عریانِ تبعیض طبقاتی و دشواری‌های تطبیق با دنیای مدرن شهری را با تمام وجود لمس کند.

آنچه این سریال را در تاریخ تلویزیون ایران ماندگار کرده، شخصیت‌پردازی‌های درخشان و بازی‌های به‌یادماندنی تیم بازیگری، به‌ویژه زوج هنری سیروس گرجستانی و مریم امیرجلالی است. 

«هاشم آقا» به عنوان نماد پدری سنتی، خوش‌قلب اما مستأصل، در تقابل با «سرور» که زنی مقتدر، واقع‌بین و گاه تندخو است، ترکیبی از اضطراب و امید را بازنمایی می‌کنند که برای اکثر خانواده‌های ایرانی ملموس است. 

شخصیت‌های مکمل نظیر «عباس»، «شازده» و حتی فرزندان خانواده، صرفاً تیپ‌های کمدی نیستند، بلکه هر یک به نوعی چالش‌های جوانان و سالمندان را در جامعه‌ای که به سرعت در حال تغییر است، فریاد می‌زنند. 

دیالوگ‌نویسی‌های روان و بداهه‌پردازی‌های هوشمندانه در کنار موسیقی تیتراژ نمادین آن، فضایی صمیمی ایجاد کرده است که باعث می‌شود بیننده پس از گذشت سال‌ها، هنوز هم با بازپخش‌های مکرر آن ارتباط برقرار کرده و خود را بخشی از سرنوشت این خانواده بداند.

در لایه‌های عمیق‌تر، «متهم گریخت» نقدی جدی به ساختارهای اداری، درمانی و اقتصادی کشور وارد می‌کند که در آن فردِ بی‌پناه در میان چرخ‌دنده‌های بوروکراسی و بی‌عدالتی له می‌شود. 

بیماری قلبی هاشم و تلاش او برای پیدا کردن شغل در تهرانی که گویی برای غریبه‌ها هیچ آغوشی باز نکرده است، استعاره‌ای از تلاش نافرجام طبقه کارگر برای بقا در نظام سرمایه‌داریِ نامتوازن ایران است. 

سریال به خوبی نشان می‌دهد که چگونه یک سوءتفاهم ساده یا یک اشتباه کوچک می‌تواند زندگی یک خانواده متدین و آبرومند را به مرز فروپاشی بکشاند. پایان‌بندی معنادار سریال که با بازگشت به ریشه‌ها و رهایی از هیاهوی فریبنده پایتخت همراه است، 

نوعی بازگشت به خویشتن و نقدِ رویای دروغینِ «تهران‌نشینی» را القا می‌کند؛ پیامی که هنوز هم پس از دو دهه، در رگ‌های جامعه مهاجرفرست ایران طنین‌انداز است و این اثر را به یک کلاسیکِ تمام‌عیار در ژانر کمدی اجتماعی تبدیل کرده است.
+9
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.