واکنش‌های گسترده تمامی ایرانیان از قشرهای مختلف به درگذشت بهرام بیضایی

بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس و سینماگر سرشناس ایرانی در ۸۷ سالگی در آمریکا درگذشت.

گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد اعلام کرده است که آقای بیضایی دیروز در سالگرد تولدش درگذشت.
مژده شمسایی، همسر آقای بیضایی، هم به بی‌بی‌سی فارسی گفت که او در منزلش در کالیفرنیا درگذشت.

بهرام بیضایی که از حدود ۱۵ سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده بود، در این سال‌ها در مرکز ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد به نوشتن و به صحنه بردن نمایش‌هایی مشغول بود که پیشتر نتوانسته بود در ایران به صحنه ببرد.

بهرام بیضایی ده‌ها فیلمنامه و نمایشنامه نوشت و از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان، کارگردانان و سینماگران ایران محسوب می‌شود. باشو غریبه کوچک، مسافران و سگ‌کشی از جمله آثار سینمایی اوست.

نگاه ویژه بهرام بیضایی به تاریخ و فرهنگ ایران و زبان پاکیزه‌ای که به کار می‌بُرد از ویژگی‌های اصلی کار او بود. آقای بیضایی از صریح‌ترین منتقدان محدودیت‌هایی بود که در چهار دهه اخیر، حکومت جمهوری اسلامی بر فرهنگ ایران تحمیل کرده است.
 
شاهزاده رضا پهلوی: آثار بهرام بیضایی نقشی ارزنده در پاسداشت هویت ایرانی دارد

شاهزاده رضا پهلوی در واکنش به درگذشت بهرام بیضایی، کارگردان برجسته ایرانی، در شبکه‌های اجتماعی نوشت که او زندگی‌اش را وقف خلق آثاری ارزشمند در زمینه اسطوره و تاریخ ایران کرد و نامش در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین ماندگار خواهد بود.

او گفت: «بیضایی از مفاخر ملی ایران در عرصه سینما، تئاتر و ادبیات بود و درگذشت او فقدانی بزرگ برای فرهنگ و هنر کشور ماست.»

شاهزاده رضا پهلوی افزود: «زنده‌یاد بیضایی هنر را مسئولیتی ملی می‌دانست. او خلاقیت خود را با تعهد و عشق به میهن درآمیخت و آثاری ماندگار برای نسل‌های آینده بر جا گذاشت که نقشی ارزنده در پاسداشت هویت ایرانی دارد.»
پیام تسلیت وزیر ارشاد ایرانعباس صالحیعباس صالحی، وزیر ارشاد ایران در پی درگذشت بهرام بیضایی نوشت: «درگذشت استاد بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس، پژوهشگر و فیلمنامه‌نویس، موجب تاثر شد.»

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دولت ایران آقای صالحی می‌گوید که بهرام بیضایی در سال‌های طولانی فعالیت هنری خود، با خلق آثار نمایشی و سینمایی و توجه به ریشه‌های فرهنگی و اسطوره‌ای، سهمی درخور در گسترش روایت‌گری ایرانی ایفا کرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد ایران همچنین گفت: «اهتمام زنده‌یاد بیضایی به پژوهش و ارتقای دانش نمایش، در کنار نقش مؤثر در تربیت نسل‌ جدید، بخشی از میراث فرهنگی این استاد هنرمند را شکل داده است. آثار، پژوهش‌ها و نوشته‌های زنده‌یاد بیضایی از تالیفات، تا آثار نمایشی و سینمایی در حافظه‌ هنر ایران پایدار خواهد ماند.»

محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس‌جمهور ایران هم در شبکه اجتماعی ایکس با ابراز تأسف از درگذشت بهرام بیضایی نوشت: «صدافسوس از فقدان ‌ بهرام بیضایی⁩ که عمر گرانمایه خود را وقف پاسداشت فرهنگ و هویت ایرانی نمود . هم‌او که تاریخ، اسطوره و ادبیات این مرزوبوم را به زبان هنر بازروایت کرد و میراثی گران‌سنگ برای نسل‌های آینده بر جای نهاد. تسلیت به جامعه سینمایی و ادبی ‌ ایران⁩ و خیل دوستدارانش.»
نیکی کریمی: بهرام بیضایی رفت و زیر سانسور، سر خم نکرد
نیکی کریمی، بازیگر و کارگردان سینمای ایران در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «همه ما در فقدان یکی از بزرگ ترین نویسندگان و‌کارگردانان سینمای ما که جادوی کارش برای همیشه در چشم و ذهن ما خواهد ماند غمگین و متاثریم.»

«فارغ از فیلم‌هایش ، کتاب‌هایش و نثر فوق العاده‌اش …چقدر به او سخت گذشت؟ خیلی‌ها مهاجرت می‌کنند، از بولگاکف و کوندرا و خیلی‌ها …بله رفت و زیر سانسور سر خم نکرد...»

به نوشته خانم کریمی، «بعضی هنرمندان با صدا نمی‌روند؛ آرام می‌روند، با تمام آن‌چه نگفته خواهد ماند.او دور از مرکز، دور از قدرت، و دور از هیاهو زندگی کرد؛ نه از سر قهر، بلکه از سر وفاداری به خودش. ما هرگز عمق اندوهش را درست نفهمیدیم، وقتی از همه آنچه کاشته بود گذشت …نمیدانم …نه آن‌چه بر او گذشت، و نه آن‌چه از این تبعیدِ خودخواسته می‌خواست.شاید و حتما در آزادی انتخابش ، سخت اما زنده و‌ تپنده زندگی کرد…امروز، در روز تولدش، فقدانش بیش از همیشه سنگین است.»
مژده شمسایی، همسر بهرام بیضایی: وطنم نامی‌ست وقتی او از آن نمی‌نویسدمژده شمسایی، بازیگر سینما و تئاتر ایران و همسر بهرام بیضایی با انتشار خبر درگذشت او نوشت:

«زمین زیرِ پایم سست است وقتی او بر آن راه نمی‌رود

هوا برایم تنگ است وقتی او در کنارم نفس نمی‌کشد

آسمانم رنگی ندارد وقتی چشمان آسمانی‌اش به آن نمی‌نگرد

کوه‌‌ها مظهر هیچ‌اند وقتی ایستادگی‌اش جایی ندارد

جهانم خالی‌ست وقتی صدایم نمی‌کند

عشق تنها واژه‌ای‌ست وقتی نیست که نثارش کنم

وطنم نامی‌ست وقتی او از آن نمی‌نویسد

راه‌ها به بیراهه می‌روند وقتی به او نمی‌رسند

زندگی‌ام باری‌ست بر دوش وقتی با او نمی‌گذرد»

اصغر فرهادی در سوگ بهرام بیضایی: چه تلخ که او هزاران فرسنگ دور از وطن چشم بر جهان فرو می‌بندد
اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی، درباره درگذشت بهرام بیضایی، کارگردان و نویسنده برجسته ایرانی، در اینستاگرام نوشت که بیضایی آموزگار بزرگ او بوده و شیفته‌وار آثار، سخنان و عشقش به فرهنگ این سرزمین را با تمام وجود دنبال کرده است.

او با اشاره به اینکه بیضایی در غربت این دنیا را ترک کرد، افزود: «حقیقتاً ایرانی‌تر از بهرام بیضایی در این روزگار نشناخته‌ام و چه تلخ که این ایرانی‌ترین ایرانی، هزاران فرسنگ دور از وطن چشم بر جهان فرو می‌بندد.»
جعفر پناهی: سینمای ایران به بیضایی بدهکار است
جعفر پناهی، فیلم‌ساز ایرانی برنده نخل طلای جشنواره کن در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «بیضایی راه آسان را انتخاب نکرد. سال‌ها حذف، سکوت تحمیلی و دوری را به جان خرید، اما زبان و باورش را واگذار نکرد. بسیاری از ما، مستقیم یا غیرمستقیم، از او آموختیم. آموختیم که چگونه در برابر فراموشی بایستیم.»

آقای پناهی در ادامه این نوشته به خاطره آخرین قرارش با بهرام بیضایی اشاره کرده است که به انجام نرسید:«آن روز در سان‌فرانسیسکو، قرار دیداری ساده با استاد داشتم؛ ساعت دو بعدازظهر. ساعت یازده تلفن زنگ زد. مژده شمسایی بود و بعد، صدا عوض شد؛ صدایی خسته و دردآلود. گفت حالش خوب نیست و ترجیح می‌دهد این دیدار در زمانی که حال بهتری دارد انجام شود؛ شاید در سفری دیگر. می‌دانستم که یک سال تمام شیمی‌درمانی را پشت سر گذاشته بود و خستگی صدا، وزن همان نبرد خاموش را با خود داشت. بی‌آن‌که بدانم این آخرین بار است صدایش را می‌شنوم، به امید سفر بعدی خداحافظی کردیم.»

آقای پناهی در ادامه نوشت: «بهرام بیضایی فقط یک نام در تاریخ سینما و تئاتر ایران نبود؛ او کسی بود که اسطوره، تاریخ و زبان این سرزمین را به تصویر کشید و نگذاشت به فراموشی سپرده شوند. سینمای ایران، پیش از آن‌که جهانی دیده شود، در آینه‌ی نگاه او خود را شناخت. او به تصویر اندیشه بخشید و به روایت، شأن.»

«امروز، آن صدای خسته برای من صدای یک عصر کامل است؛ عصری که با بیضایی فکر کرد و قد کشید. سینمای ایران به او بدهکار است؛ نه فقط برای آثارش، بلکه برای شرافتی که به اندیشه و هنر بخشید. او رفت، اما آنچه ساخت و کاشت، در تصویر، در کلمه و در وجدان ما زنده مانده.»

بخشی از کارنامه پربار بهرام بیضایی
بهرام بیضایی در سال ۱۳۱۷ در تهران متولد شد و خانواده‌اش اهل آران کاشان بودند.

او فعالیت ادبی خود را از دهه ۳۰ شمسی با نگارش نمایشنامه و انتشار مقاله در مجلات شروع کرد.

فیلم‌های «کلاغ»، «رگبار»، «مرگ یزدگرد»، «غریبه و مه»، «چریکه تارا»، «مسافران»، «باشو غریبه کوچک»، «سگ‌کشی» و «وقتی همه خوابیم» از جمله کارهای سینمایی آقای بیضایی است.

بهرام بیضایی مرگ یزدگرد را ابتدا به صورت نمایشنامه تهیه کرده بود و بعدا از روی آن فیلم ساخت.

فیلمنامه «روز واقعه» هم از آثار مشهور اوست.

فهرست آثار متنی آقای بیضایی بسیار بلند است. از او چندین عنوان نمایشنامه، پژوهش‌ و نقد و نظریه باقی مانده است.

از معروف‌ترین نمایشنامه‌های او می‌توان به «مجلس شبیه: در ذکر مصائب استاد نوین ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین»، «پهلوان اکبر می‌میرد»، «اژدهاک»، «هشتمین سفر سندباد»، «شب هزارویکم»، «افرا، یا روز می‌گذرد» و «چهارراه» اشاره کرد.

«هزارافسان کجاست» هم یکی از مهم‌ترین آثار پژوهشی آقای بیضایی است.

دو کتاب «نمایش در ژاپن» و «نمایش در ایران» از جمله آثار پژوهشی آقای بیضایی در زمینه تاریخ نمایش است.
 بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۰: سانسورِ بی‌شکل و بی‌قانون که به همه‌ی صورت‌ها ظاهر می‌شود را نمی‌فهمم. 
 واکنش‌های دیگر
صدها کاربر در شبکه‌های اجتماعی نیز با انتشار تصاویر و جملاتی از سخنرانی‌های او و دیالوگ‌های آثارش، یاد این هنرمند ایران‌دوست را گرامی داشتند.

محور مشترک بسیاری از مطالب منتشر شده درباره بیضایی، ایران‌دوستی و تلاش او برای حفظ فرهنگ و ادبیات ایران بود.

حساب کاربری فلات ایران درباره او نوشت: «قلبی که برای ایران می‌تپید، خاموش شد.»

کاربری دیگر، او را «نجات‌دهنده‌ حافظه فرهنگی ایران» توصیف کرد.

بیضایی ۸۷ ساله در سالروز تولدش در آمریکا درگذشت. او شهریور ۱۳۸۹ به‌دلیل فشارهای فزاینده، اعمال محدودیت و سانسور ایران را ترک کرد و به دانشگاه استنفورد رفت.

عباس میلانی، ایران‌شناس و مدیر برنامه مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، در پیامی در ایکس، بیضایی را «فخر ادب پارسی» خواند و نوشت: «تا واپسین لحظات حیات پربارش به فکر تکمیل داش آکل به روایت مرجان بود و زندگی و زمان را تنها برای هنر و فرهنگ می‌خواست.»

او افزود: «در ۱۵ سالی که بخت همکاری‌اش را داشتم، می‌دیدم چگونه در برابر هر ایران‌دوستی فروتن بود و در برابر هر ناخویشتن‌شناسِ ایران‌ستیز، سرکش.»

حسین رونقی، فعال سیاسی، بیضایی را مردی توصیف کرد که «ایران در رگ‌هایش جاری بود» و آزادی را نه در کلام، که با ایستادگی در برابر سانسور، ارتجاع و استبداد معنا کرد.

بیضایی فروردین سال گذشته در واکنش به صحبت‌های رییس سازمان سینمایی و درخواست برای بازگشتش به ایران گفته بود دست خودش را می‌شکند و اجازه نمی‌دهد او را سانسورچی خودش کنند.

این جملات بخشی از نامه اعتراضی ۳۰ سال پیش بیضایی به وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در پی توقیف یکی از آثارش بود.

ده‌ها کاربر این جمله او را در ایکس و اینستاگرام بازنشر و ایستادگی‌اش در برابر سانسور را ستایش کردند.

حامد اسماعیلیون، از خانواده‌های دادخواه هواپیمای اوکراینی، نوشت همان‌قدر که اندوه از دست دادن بیضایی اندازه‌زدنی نیست، خشم از دشمنان فرهنگ، کتاب و آزادی هم عمیق و بی‌اندازه است.

او افزود: «آن‌ها با سانسور و بازجویی و سرکوب از کار کردن او جلوگیری کردند، رجاله‌هایی که یکی از یگانه‌ترین چهره‌های هنر سرزمین ایران را از آفریدن بازداشتند تا ناگزیر شود سال‌های واپسین را دور از سرزمینش کار و زندگی کند.»

مهدی یراحی، ترانه‌سرا، خواننده و زندانی سیاسی پیشین، نیز با انتشار تصویری از بیضایی نوشت: «حقیقت بیش از جلادانش عمر می‌کند.»

کاربران زیادی به بازنشر جملاتی از آثار او، به ویژه «مرگ یزدگرد»، پرداختند.

این جملات از این اثر از سوی یک کاربر در ایکس منتشر شد: «اندوه را پایانی است... مردمان باز می‌گردند، ویرانه‌ها ساخته می‌شود و ساخته‌ها از مردمان پُر...بمان و نیک‌بخت شو.»

کاربری دیگر این بخش از مرگ یزدگرد را بازنشر کرد: «این شوخی نامردان است که امید می‌دهند و سپس باز پس می‌گیرند و بر نومیدشدگان از ته دل می‌خندند.»

انتخاب بخش‌هایی از مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های سال‌های اخیر بیضایی درباره مقاومت، حفظ فرهنگ ایرانی و مقابله با سانسور، از دیگر بخش‌های پرتکرار مطالب منتشر شده در ایکس است.

بسیاری این جمله معروف بیضایی در سال ۱۳۹۶ را یادآوری کردند که گفته بود: «ما با آنچه می‌سازیم ایرانی هستیم، نه با آنچه که فقط از دست می‌دهیم؛ یعنی زبان، خاطره، فرهنگ و هویت.»
ویدیویی تاریخی از زنده‌یاد بهرام بیضایی و عباس کیارستمی در کنار هم
+8
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.