چرا اسرائیل دیگر منتظر نمی‌ماند؟ تحلیل یک ژنرال اسرائیلی از سناریوهای بعدی رویارویی با ایران

یورونیوز: آموس یادلین، یکی از تحلیلگران برجسته اسرائیلی است که دیدگاه‌هایش در دستگاه‌های تصمیم‌گیر تل‌آویو مورد توجه قرار می‌گیرد. این ژنرال اسرائیلی می‌گوید دکترین امنیتی اسرائیل بعد از ۷ اکتبر تغییر کرده و بر این اساس تل‌آویو نه بر «مدیریت تهدیدها»، بلکه بر «متوقف کردن آن‌ها پیش از بالغ شدن» تمرکز دارد.

آموس یادلین، رئیس پیشین اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، در مقاله‌ای در نشریه تایمز آو اسرائیل می‌نویسد نگرانی اصلی تل‌آویو پس از جنگ ۷ اکتبر، نه فقط حماس و حزب‌الله، بلکه ایران و تلاش تهران برای بازسازی توان موشکی و نزدیک شدن دوباره به آستانه هسته‌ای است.

مسیری که به گفته او، اسرائیل را به تغییر اساسی در دکترین امنیتی خود و حرکت به سمت اقدام پیش‌دستانه علیه تهدیدهای «وجودی» سوق داده است.

این تحلیلگر برجسته اسرائیلی در مقاله‌ خود می‌نویسد: رویکرد تهاجمی اسرائیل در سراسر خاورمیانه طی یک سال گذشته، اغلب به‌عنوان استفاده‌ای مهارنشده یا بی‌محابا از زور توصیف می‌شود. اما در واقع، این رویکرد بازتاب یک تغییر بنیادین در دکترین امنیتی اسرائیل است؛ تغییری که در شوک حملات ۷ اکتبر و یورش‌های همزمان از هفت جبهه علیه این کشور شکل گرفت.

اسرائیل تنها کشوری است که به‌طور علنی با تهدید نابودی از سوی محوری رادیکال به رهبری ایران مواجه است. با این حال، برای دهه‌ها، تل‌آویو بر بازدارندگی، هشدار زودهنگام، دفاع و مهار تکیه داشت و فرض می‌کرد تهدیدهای شدید در مرزهایش قابل مدیریت و قابل تحمل هستند تا آرامش حفظ شود. حمله ۷ اکتبر این منطق را درهم شکست. بازدارندگی زمانی فروپاشید که گروه‌های جهادی، مستقر در مرزهای اسرائیل و مجهز به نیروهای گسترده، حمله کردند؛ نیروهایی که آماده مرگ به‌عنوان «شهید» بودند، حتی اگر به قیمت قربانی شدن ده‌ها هزار نفر از جمعیت خودشان تمام شود.

این فرمانده پیشین نظامی اسرائیل در ادامه می‌نویسد: هزینه بی‌عملی غیرقابل تحمل از آب درآمد. به همین دلیل، رهبری سیاسی و امنیتی اسرائیل وارد دوره‌ راهبردی تازه شده است؛ دوره‌ای که نه بر «مدیریت تهدیدها»، بلکه بر «متوقف کردن آن‌ها پیش از بالغ شدن» استوار است. این دکترین پیش‌دستانه، تهدیدهای وجودی، بازیگرانی که نسبت به بازدارندگی مصون هستند و شبه‌نظامیانی را هدف می‌گیرد که می‌توانند با زمان هشدار نزدیک به صفر حمله کنند.
جنگ با ایران؛ نمود آشکار تغییر راهبرد
روشن‌ترین نمود این تغییر، جنگی است که اسرائیل علیه ایران آغاز کرد؛ کشوری که سال‌هاست خواستار نابودی اسرائیل است و همزمان توانایی‌های لازم برای تحقق این هدف را توسعه داده است. زمانی که اسرائیل در تابستان امسال به تاسیسات هسته‌ای و موشکی ایران حمله کرد، این اقدام بر پایه این ارزیابی بود که برنامه هسته‌ای تهران وارد مرحله‌ای خطرناک شده و زرادخانه موشک‌های دوربرد آن با سرعتی نگران‌کننده در حال گسترش است.

ادعای این مقام اسرائیلی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران در حالی مطرح می‌شود که گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هرگز نشان نداده که ایران قصدی برای ساخت سلاح هسته‌ای داشته و انحرافی هم در این خصوص به ثبت نرسیده است.

یادلین در ادامه می‌گوید: برآوردها از انباشت احتمالی هشت هزار موشک تا سال ۲۰۲۷، خطری وجودی برای اسرائیل به شمار می‌رود؛ به‌ویژه پس از حملات موشکی گسترده ایران به اسرائیل در سال ۲۰۲۴ که در حجمی بی‌سابقه انجام شد.

حتی پس از پایان جنگ، اسرائیل از سرعت بازسازی توان موشکی ایران به‌شدت نگران است. تل‌آویو نمی‌تواند بپذیرد که ظرفیت‌هایی که در جریان جنگ، شهرهای اسرائیل را ویران کردند، دوباره گسترش یابند. از نگاه اسرائیل، این موضوع انتزاعی نیست؛ بلکه شمارش معکوس برای رویارویی بعدی است.

یادلین در حالی از برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی می‌کند که این تنها ابزار دفاعی تهران در مقابل حملات اسرائیل بوده و در طول سالهای اخیر، جز در موارد دفاعی و برای دفع حملات دشمن از آنها استفاده نکرده است.
لبنان؛ ادامه همان منطق پیشگیرانه
همین منطق در لبنان نیز اعمال می‌شود. پس از آنکه حزب‌الله از ۸ اکتبر بدون تحریک قبلی حملات خود به اسرائیل را آغاز کرد و حاضر به توقف آتش نشد، اسرائیل ضربه‌ای فلج‌کننده به این گروه وارد کرد. طی یک سال گذشته، اسرائیل همچنان فرماندهان ارشد و قابلیت‌های کلیدی حزب‌الله، به‌ویژه موشک‌های هدایت‌شونده دقیق و سایت‌های تولید آن‌ها را هدف قرار داده است.

با این حال، حزب‌الله با سرعتی بیش از توان اسرائیل ــ و بسیار سریع‌تر از ارتش ناکارآمد لبنان ــ در حال بازسازی است. اگر این روند ادامه یابد، اسرائیل ممکن است خود را ناچار به گسترش عملیات بداند.
سوریه؛ جلوگیری از تکرار ۷ اکتبر
اقدامات اسرائیل در سوریه نیز بازتاب همین منطق پیشگیرانه است. ده‌ها حمله هوایی اسرائیل زیرساخت‌های تروریستی و شبه‌نظامی را هدف قرار داده‌اند؛ نه به‌عنوان تلافی، بلکه برای جلوگیری از حملات آینده‌ای شبیه به ۷ اکتبر.

اسرائیل علاقه‌ای به فروپاشی دولت سوریه ندارد؛ چرا که آن را مساوی با هرج‌ومرج می‌داند. هدف تل‌آویو محدودتر است: اطمینان از اینکه افراط‌گرایان اسلام‌گرا، بقایای داعش و شبه‌نظامیان وابسته به ایران در امتداد مرز ــ منطقه‌ای بدون عمق راهبردی برای هشدار زودهنگام ــ قادر به حمله به اسرائیل نباشند.

ادعای آقای یادلین در حالی مطرح می‌شود که دولت سوریه در این مدت تمام تلاش خود را برای پایان دادن تنش با اسرائیل به کار بسته اما این تل‌آویو بوده که به حملات خود بهد سوریه ادامه داده است. رویکردی که بر اساس گزارش نویسندگان اسرائیلی رسانه‌های غربی و عبری، خشم دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را هم به همراه داشته است.
غزه؛ پیشگیری به‌جای تلافی
آموس یادلین در ادامه این مقاله خود به غزه می‌پردازد و می‌گوید: حتی غزه ــ جایی که جنگ در واکنش به کشتار جمعی آغاز شد، نه به‌عنوان حمله‌ای پیش‌دستانه ــ اکنون تحت تاثیر همین دکترین قرار گرفته است. اسرائیل می‌کوشد اطمینان یابد که طرح ترامپ و قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل، که خواستار خلع سلاح حماس است، به اجرا درآید.

این اطمینان یافتنی که این مقام اسرائیلی به آن اشاره می‌کند، باعث شده تا جهانیان نسبت به نقش مکرر آتش‌بس توسط اسرائیل در نوار غزه ابراز نگرانی کنند.

یادلین می‌افزاید: تا آن زمان، در مناطقی که تحت کنترل اسرائیل است و در واکنش به نقض آتش‌بس، این کشور فرماندهان حماس، شبکه‌های تونلی، سایت‌های نوظهور تولید سلاح و زیرساخت‌های فرماندهی را هدف قرار می‌دهد. هدف، پیشگیری است نه انتقام.
محدودیت‌های اقدام نظامی
با این حال، پیشگیری به‌تنهایی نمی‌تواند آینده اسرائیل را تضمین کند. اقدام نظامی جایگزین دیپلماسی یا چارچوب‌های سیاسی‌ای که نیاز به زور را کاهش می‌دهند، نمی‌شود. اسرائیل باید میان عرصه‌هایی که پیشگیری اجتناب‌ناپذیر است ــ حماس و حزب‌الله در مرزها و ایرانِ در آستانه هسته‌ای ــ و حوزه‌هایی که دیپلماسی می‌تواند با هزینه کمتر به ثبات منجر شود، تمایز قائل شود.
مسیرهای دیپلماتیک؛ سوریه، لبنان و ایران
سوریه روشن‌ترین فرصت را فراهم می‌کند. واشنگتن در حال بررسی یک پیمان محدود عدم‌تجاوز میان دمشق و اورشلیم است؛ شامل تعهداتی درباره امنیت مرزی، غیرنظامی‌سازی و کاهش حضور ایران و مسیرهای قاچاق. آرامش در جبهه سوریه، فعالیت منطقه‌ای ایران را محدود می‌کند، فشار بر شمال اسرائیل را می‌کاهد و به تل‌آویو اجازه می‌دهد بر تهدیدهای فوری‌تر تمرکز کند.

لبنان به مدلی متفاوت نیاز دارد. حملات هوایی به‌تنهایی نمی‌توانند زرادخانه حزب‌الله را خنثی کنند. اسرائیل باید از سازوکارهایی حمایت کند که کمک‌های اقتصادی و بازسازی را به گام‌های قابل راستی‌آزمایی برای برچیدن توان نظامی حزب‌الله گره می‌زنند. این روند باید با ترتیبات نظارت‌شده امنیت مرزی در امتداد مرز سوریه و تلاش‌های قوی‌تر آمریکا و فرانسه برای تقویت ارتش لبنان ــ مشروط به قطع کامل ارتباط عملیاتی با حزب‌الله ــ همراه شود.

در مورد ایران، دیپلماسی نباید کنار گذاشته شود. تلاش‌های دونالد ترامپ برای دستیابی به توافق هسته‌ای بر پایه «غنی‌سازی صفر»، همسو با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت از طریق سازوکار ماشه، شایسته بررسی جدی است. هر توافقی باید محدودیت‌های سختگیرانه‌ای بر برنامه موشکی ایران نیز اعمال کند؛ برنامه‌ای که تهدیدی برای کل منطقه به شمار می‌رود.
پارادوکس غزه
غزه عمیق‌ترین پارادوکس اسرائیل است. تنها خود اسرائیل ــ نه نیرویی بین‌المللی ــ می‌تواند زیرساخت نظامی حماس را برچیند. اما در عین حال، اسرائیل نه می‌خواهد و نه می‌تواند غزه را اداره کند و حماس نیز نباید دوباره حاکم شود.

اشاره آقای یادلین در خصوص برچیدن زیرساخت نظامی حماس در غزه در حالی مطرح می‌شود که اسرائیل پس از بیش از ۲ سال بمباران مداوم این باریکه کوچک و حملات متعدد زمینی و هوایی، هنوز نتوانسته این گروه را از بین ببرد.

تنها مسیر قابل دوام، تشکیلات خودگردان فلسطینیِ اصلاح‌شده‌ای است که بر اساس معیارهای طرح صلح ترامپ سنجیده شود و بتواند مسئولیت اداری را زیر چتر منطقه‌ای بر عهده گیرد. این ساختار باید افق سیاسی معتبری، از جمله مسیری به‌سوی تشکیل کشور فلسطین، در بر داشته باشد؛ مسیری که کلید عادی‌سازی روابط عربی و تنها سازوکاری است که می‌تواند شرکای منطقه‌ای را به مشارکت در تثبیت غزه ترغیب کند.
چالش‌های اسرائیل
چالش کنونی اسرائیل این است که از دل این ضربه روحی بزرگ خارج شود، بی‌آنکه درسی را که این تجربه به همراه داشت فراموش کند. تمایل به جلوگیری از تکرار ۷ اکتبر قابل درک و موجه است. اما اسرائیل باید این رویکرد را با راهبردی همراه کند که به‌جای هراس‌افکنی، به شرکای منطقه‌ای اطمینان بدهد و استفاده از زور را گزینشی و هدفمند نگه دارد.

یادلین در پایان می‌نویسد: رفتار اسرائیل ناشی از پرخاشگری بی‌هدف نیست. این رفتار ریشه در دکترینی دارد که در پی روزی شکل گرفت که هیچ اسرائیلی هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. اما اگر مرحله نخست این دکترین «پیشگیری» بود، مرحله بعدی باید «ادغام» باشد؛ پیوند زدن امنیت اسرائیل نه فقط به توان خنثی‌سازی تهدیدها، بلکه به توان مشارکت در ساختن نظمی باثبات‌تر در کنار همسایگانش.

هرچند آموس یادلین و مقام‌های اسرائیلی تاکید دارند که حملات مکرر آنها، خشونتی بی‌هدف نیست اما دو سال بعد از حمله به نوار غزه در پس حملات حماس در ۷ اکتبر، حتی نزدیک‌ترین متحدین اسرائیل هم از این رفتار اسرائیل ناراضی هستند و خواستار پایان دادن جنگ‌ها و حملات بی‌پایان اسرائیل به تقریبا تمام کشورهای منطقه، از لبنان و سوریه گرفته تا ایران و یمن و قطر هستند.
+6
رأی دهید
-0

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۲۶
    romano - تهران، ایران
    پیزوری اگر فکر میکنی میتونی با یک کشور واقعی که 80 بار بزرگتر تن لش توست برای بیست سال بجنگی خواب خوش دیدی. حداقل سرت رو از قرآن یهودیان یعنی تورات بکش بیرون دو صفحه از chatgpt در مورد خلاصه تاریخ نظامی جهان بخون تا بفهمی کت تنه کیه. عنترها هم باورشون شده علی آباد هم شهریه. دلقک همین الانم طرفداران هسته سخت ترامپ دلرن سوال میکنن چرا ما پولمون رو تو جیب اسرائیل میریزیم بعد تو فکر اینی که با هواپیما حریف ایرانیها و ترکها بشی؟ اینا خرن بخدا. بیخود نیست تیپا زدن از 100 تا کشور انداختنشون بیرون حتما یک دلیلی داره.
    1
    0
    شنبه ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۲:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.