بهاره رهنما با تیپ مجلسی مدرک دکتری را هم گرفت!+ ویدئو
+2
رأی دهید
-38
تب گرفتن دکتری در میان هنرمندان این روزها به یک جریان جالب تبدیل شده است. پس از بهنوش طباطبایی، حالا بهاره رهنما هم وارد این جمع شده و با انتشار تصویری از خود، اعلام کرده که مدرک دکتری گرفته است.
او اما هیچ اشارهای به رشته یا حوزه تحصیلی خود نکرده و تنها به این نکته بسنده کرده که فارغالتحصیل شده است.
بهاره رهنما با تیپ مجلسی مدرک دکتری گرفت! pic.twitter.com/s7O0xMWAxv
— Iranian UK (@IranianUk) December 24, 2025
تصویر منتشرشده از بهاره رهنما نشاندهنده جشن فارغالتحصیلی اوست و آرایش و پوشش خاص او در این مراسم توجه کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرده است.
بسیاری از دنبالکنندگانش با واکنشها و کامنتهای مختلف درباره استایل او، این خبر را دستبهدست میکنند.
بهاره رهنما با انتشار این تصویر مدرک خود را به پدرش تقدیم کرد و نوشت: پدرم کاش بودی و میدیدی….اما میدونم که هستی….ممنونم که بهم چنان تصویر درخشانی از آینده ام دادی که وظیفه خودم بدونم ،تبدیل به همون دختری بشم که تو بهش افتخار می کنی… مدرک دکترای خودم رو تقدیم میکنم به مهندس علیرضا رهنما، مردی که عزت نفسی که به فرزندانش داد مثال زدنی بود…
تب شدیدی که این روزها میان هنرمندان برای کسب مدرک دکتری، بهویژه در رشتههای غیرمرتبط یا از طریق موسسات غیردانشگاهی، فراگیر شده است، بیش از آنکه نشاندهنده غنای علمی یا عطش یادگیری باشد، از یک بحران هویت و اعتبار در فضای فرهنگی حکایت دارد.
بسیاری از چهرههای شناختهشده که در حوزه تخصصی خود به شهرت و ثروت رسیدهاند، گویی همچنان در اعماق وجود خود با نوعی کمبود جایگاه اجتماعی دستبهگریباناند و تلاش میکنند این خلأ را با پیشوند «دکتر» پر کنند.
این پدیده باعث شده است که القاب دانشگاهی از ساحت پژوهش و مرزهای دانش خارج شده و به ابزاری برای فخرآفرینی در بیوگرافیهای اینستاگرامی و پوسترهای تبلیغاتی تبدیل شود.
در واقع، هنرمندی که باید با اثر خود در جامعه اعتبار کسب کند، اکنون به دنبال مشروعیتی کاذب در تکه کاغذی است که غالباً بدون گذراندن مسیر دشوار تحقیق و تحصیلات تکمیلی واقعی به دست آمده است.
این موج مدرکگرایی آسیبهای جبرانناپذیری به ساختار علمی و ارزشهای هنری جامعه وارد میکند و عملاً مرز میان تخصص واقعی و عناوین تشریفاتی را از بین میبرد.
وقتی مدرک دکتری به کالایی تبدیل میشود که میتوان آن را با نفوذ، شهرت یا هزینههای گزاف خریداری کرد، انگیزه در میان دانشجویان واقعی که سالها از عمر خود را در کتابخانهها و آزمایشگاهها سپری میکنند، به شدت سرکوب میشود.
از سوی دیگر، این اصرارِ هنرمندان بر دکتری گرفتن، نوعی توهین به مخاطبان هوشمندی است که تفاوت میان سواد آکادمیک و القاب دهانپرکن را به خوبی درک میکنند.
نتیجه این فرایند، چیزی جز تنزل شأن دانشگاه و لوث شدن مفهوم نخبگی نیست؛ جایی که هنر از اصالت تهی میشود و دانشگاه به کارخانهای برای تولید اعتبار پوشالی برای کسانی تبدیل میگردد که پیشتر سهم خود را از ویترین رسانهها دریافت کردهاند.