پراید جلیلی با پول دو تا بنز اس پونصد ضدگلوله شده!
+5
رأی دهید
-2
نماینده سابق مجلس گفت: ما در این مملکت فقر را کردیم فخر. سادهزیستی فخر بود، نه فقیر بودن. ما آمدیم برای اینکه رأی بگیریم با پراید رفتیم اسم نوشتیم در انتخابات، ولی کسی به مردم نگفت آن پراید را ضدگلوله کرده بودند و برایش پول دوتا بنز S۵۰۰ خرج کرده بودند. مردم بعدها فهمیدند.
تظاهر به سادهزیستی مسئولین در برابر کوه فساد خاندانهایشاننقاب فریبنده «سادهزیستی» و ریاکاری در نظامدهههاست که در جمهوری اسلامی، مسئولین و مقامات ارشد نظام چماق «سادهزیستی» را بر سر مردم فرود آوردهاند و خود را از تافتههای جدا بافته انقلاب میدانند که از هرگونه تجمل و دنیاطلبی پرهیز میکنند.
این تظاهر مضحک، تبدیل به یک پرفورمنس دائمی و تهوعآور شده است؛ نمایشی که در آن مقامات با ژستهای نخنما و لباسهای ساده، در خانههای محقر ظاهری (و البته محافظتشده) حاضر میشوند تا به افکار عمومی القا کنند که همچنان «خادم» مردم پابرهنه هستند.
اما این نقاب، چیزی جز یک پرده پوشی ضخیم برای پنهان کردن واقعیت دهشتناک پشت صحنه نیست؛ واقعیتی که در آن، سادگی و قناعت تنها مختص ویترینها و سخنرانیهای آتشین است و در زندگی خصوصی و مالی خانوادههایشان، اثری از آن نیست.
خاندانهای نوکیسه و رانتخواری سیستماتیک
در پس این چهرههای دردمند و سادهپوش، باندی از فرزندان، دامادها و نوادگان مسئولین شکل گرفتهاند که طی دهههای اخیر با استفاده از نفوذ و جایگاه پدران و پدرشوهران خود، به ثروتهای نجومی دست یافتهاند.
این «آقازادهها» دیگر نیازی به تظاهر ندارند؛ آنها آشکارا سوار بر ماشینهای لوکس میلیاردی، صاحب شرکتهای بزرگ واردات و صادرات، مالکان املاک نجومی در مناطق اعیاننشین و سهامداران اصلی پروژههای بزرگ دولتی هستند.
این طبقه جدید اشرافیت حکومتی، که از رانت اطلاعاتی و لابیهای پشت پرده تغذیه میشوند، با وقاحت تمام، ثروت بادآورده خود را به نمایش میگذارند و دهنکجی آشکاری به طبقه محرومی هستند که پدرانشان ادعای خدمت به آنها را دارند.
تناقض میان گفتار انقلابی و عملکرد اشرافی
جنجال اصلی، در تضاد فاحش میان شعارهای انقلابی مسئولین و سبک زندگی اشرافی خاندانهایشان نهفته است. مسئولینی که در تریبونها از «مبارزه با استکبار» و «عدالت اجتماعی» سخن میگویند، در همان حال، چشم خود را بر روی فساد فرزندان خود که با کارتهای بازرگانی ویژه و معاملات پرسود دولتی، اقتصاد کشور را میبلعند، بستهاند.
این دوگانگی نفرتانگیز، مشروعیت نظام را بیش از هر چیز دیگری زیر سؤال برده است. چگونه میتوان شعار مستضعفنوازی سر داد، در حالی که فرزندان مسئولین در خارج از کشور مشغول تحصیل در بهترین دانشگاهها با هزینههای کمرشکن هستند یا در داخل کشور، انحصارهای تجاری را در اختیار گرفتهاند؟ این ریاکاری، دیگر نه یک اشتباه، بلکه یک خیانت سیستماتیک به آرمانهای اولیه انقلاب است.
اقتصاد بر مبنای «نفوذ» نه «شایستگی»
حقیقت تلخ این است که ساختار اقتصادی کشور، دیگر بر مبنای رقابت آزاد و شایستهسالاری عمل نمیکند، بلکه بر اساس «نفوذ» و «وصل بودن» اداره میشود. یک شهروند عادی برای اخذ مجوز یک کسبوکار ساده باید از هفتخوان رستم بگذرد، در حالی که فرزند یک مقام عالیرتبه میتواند به آسانی میلیاردها تومان تسهیلات بانکی دریافت کند، بدون آنکه وثیقهای قوی یا طرح توجیهی محکمی ارائه دهد.
این رانتهای عظیم مالی، نه تنها باعث نابودی بخش خصوصی واقعی و کارآفرینی در کشور شده است، بلکه سرمایههای اجتماعی را نیز بهشدت فرسایش داده و این باور را در جامعه نهادینه کرده است که «راه موفقیت، نه در کار سخت، بلکه در خویشاوندی با قدرت است».
توجیهات سخیف برای فساد غیرقابل انکار
وقتی ابعاد این فساد عریان میشود، مسئولین مربوطه یا تلاش میکنند با سکوت مطلق موضوع را لاپوشانی کنند، یا با توجیهاتی سخیف و بیشرمانه به دفاع از خود میپردازند.
جملاتی نظیر «فرزند من خودش از نوجوانی کار میکرده»، «اینها همه توطئه دشمن است» یا «ثروت ما از طریق ارث پدری بوده»، بارها برای توجیه داراییهای نامشروع مورد استفاده قرار گرفته است.
این نوع توجیهات نه تنها کمکی به التیام زخم جامعه نمیکند، بلکه نمک پاشیدن بر روی درد مردم تلقی میشود؛ دردی که از تماشای زندگی لاکچری کسانی نشأت میگیرد که پدرانشان داعیه زهد و تقوا دارند.
فرسایش اعتماد عمومی و شکاف طبقاتی وحشتناک
پیامد مستقیم این دوگانگی و فساد نهفته، فرسایش کامل اعتماد عمومی به نظام حکمرانی است. مردم عادی، که خود زیر بار سنگین تورم، بیکاری و مشکلات معیشتی کمر خم کردهاند، دیگر هیچ سخنرانیای در باب قناعت و سادهزیستی را باور نمیکنند.
شکاف طبقاتی در ایران، دیگر یک شکاف اقتصادی ساده نیست، بلکه تبدیل به یک گسل عمیق اخلاقی و سیاسی شده است؛ شکافی میان یک اقلیت فاسد و متصل به قدرت که در رفاه مطلق غوطهورند و اکثریت جامعه که برای تأمین نیازهای اولیه زندگی خود تقلا میکنند. این شرایط، نه تنها به نارضایتی اجتماعی دامن میزند، بلکه بستر را برای انفجار خشم عمومی در آینده فراهم میسازد.
مطالبه قاطع و دردناک مردم از دستگاه عدالت
آنچه از دستگاه عدالت و نظارت طلب میشود، توقف فوری این نمایش فریبنده و برخورد قاطع با ریشه فساد است. برخورد با فساد در ایران نباید محدود به چند مهره سوخته و بیاهمیت شود؛ بلکه باید با «خاندانهای حکومتی» که از نفوذ پدرانشان برای بلعیدن منابع عمومی استفاده کردهاند، آغاز شود.
تا زمانی که سادهزیستی تنها یک ژست روی آنتن زنده باشد و پشت درهای بسته، ثروتهای بادآورده انباشته شوند، شعار «عدالت» چیزی جز یک تمسخر تلخ نخواهد بود.
مردم، دیگر به حرف بسنده نمیکنند؛ آنها عملکرد و محاکمههای شفاف و دردناک را در برابر این وقاحت آشکار میخواهند تا شاید ذرهای از اعتماد از دست رفته، ترمیم یابد.
۵۵

shirzan - برلین، آلمان
خیلی مشتاقم ببینم ایرانیان پنجاه سال دیگه راجع به نسل ما چها خواهند گفت .
0
8
شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۲
۶۹

sabbas - لندن، انگلستان
اسلام یعنی دروغ، فریب، نسلکشی، دزدی، تجاوز و نابرابری علیه زنان غیرمسلمان و غیره. و مذهب شیعه ستیزهجوترین مذهب است. شاید اگر ترجمه واقعی قرآن را به موازات روایت مورخان از وقایع بخوانید، به جنایاتی که محمد علیه افراد بیگناه در دوران حکومتش مرتکب شده است، پی ببرید. کتاب «۲۳ سال محمد» نوشته علی دشتی، تصویر واقعبینانهتری از محمد و دینش ترسیم میکند.
0
12
شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۲
۴۵

Momijii - توکیو، ژاپن
خوب اونکِش ، آکِش ، ساده زیسته !!!!!
0
0
شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲