ماجرای جنگ؛ پشتپرده پرتناقض از فرماندهی دوازده روز نبرد با اسراییل
+20
رأی دهید
-2
«ماجرای جنگ»، مجموعه گفتوگوهایی با مقامهای جمهوری اسلامی است که توسط «جواد موگویی»، مستندساز آماده شده و تاکنون در ۱۱قسمت منتشر شده است. این مجموعه قرار بود که آنچه صداوسیمای جمهوری اسلامی نتوانست از جنگ ۱۲روزه ارایه دهد را بیان کند.ماجرای جنگ، جزییات بسیاری از پشت صحنه تصمیمگیریهای حاکمیت را را آشکار میکند؛ از سردرگمی ساعتهای اول تا اختلاف نظر بر سر تصمیمگیریها.
هدف اصلی برنامه «ماجرای جنگ»، بازسازی انسجامی روایی حاکمیت جمهوری اسلامی است که در روزهای نخست جنگ وجود نداشت. در عینحال دادههایی را مطرح میکند که پیش از این عنوان نشده بودند، از اختلاف «علی شمخانی» و «حسن روحانی» تا تلاش برای ترور وزیر خارجه ایران.
این مجموعه نشان میدهد که مقامات جمهوری اسلامی میگویند شهروندان افغان در جاسوسیها نقش کمرنگی داشتند، اما عملا اخبار رسانههای وابسته به حاکمیت، نقش آنها را بسیار پررنگ کرد.
ماجرای جنگ؛ بازسازی یک روایت گمشده
موگویی، سازنده برنامه «ماجرای جنگ» در ویدیویی خطاب به مخاطبان حزباللهی گلایه میکند که «عدهای بدون اینکه سربازی رفته باشند»، درباره توان نظامی ایران اظهارنظر کردند و با ساختن دوگانههایی مثل خامنهای-پزشکیان یا «فرماندهان دیپلماتشده»، تصویری مخدوش از ساختار فرماندهی ارایه دادند. او میگوید این دوگانهسازیها در عمل به تضعیف «تصویر رهبری» انجامید و فضای جنگ را از روایت یکپارچه محروم کرده است. این مساله دلیلی شده تا او به سراغ ساخت این مجموعه برود.
اما دلیل بعدی خود را وی در گفتوگویی دیگر توضیح میدهد. او میگوید برخلاف دهه شصت، در جنگ ۱۲روزه هیچ ستاد تبلیغات جنگی وجود نداشت و مستندسازان نه مجوز داشتند و نه امکان حضور در محلهای حادثه. به همین دلیل امروز «تقریبا هیچ سند تصویری جدی از این جنگ» در دست نیست.
او روایت صداوسیما را نیز نشانه همین خلا میداند، چرا که پوشش تلویزیون بهجای نمایش توان عملیاتی ایران، بر «مظلومیت و شهادت» متمرکز شد و اثر روانی جنگ را در افکار عمومی معکوس کرد. به گفته او، حتی بخشی از نیروهای نزدیک به حکومت هم قانع نشدند که ایران دستاوردی در جنگ داشته، چون روایت قدرت ساخته نشد.
ساخت این برنامه با حاشیههایی نیز همراه بود. گفتوگوی موگویی با «عباس عراقچی» وزیرخارجه که قرار بود در صداوسیما پخش شود، برخلاف توافق اولیه با ادعای اینکه مصاحبه نیاز به «اصلاح» دارد، پخش نشد.
موگویی میگوید نه اصلاحیهای ارایه شد و نه توضیح مشخصی داده شد. او اشاره میکند که این گفتوگو با هماهنگی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ضبط شده بود و اگر مشکل امنیتی وجود داشت، نسخه آنلاین آن اجازه انتشار نمیگرفت. از نظر موگویی، مساله اصلی این بود که تلویزیون نمیخواست روایت دیپلماتیکِ غیرقابلکنترل از پشتپرده جنگ منتشر شود. یکی از نکات مهم این گفتوگو آنجا بود که عراقچی گفت بهصورت مستقیم با «استیو ویتکاف»، فرستاده رییسجمهور آمریکا در خاورمیانه بهصورت مستقیم در تماس بوده است.
یکی از تلاشهای این مجموعه، تثبیت انگیزه اسراییل در حمله است. سرلشکر پاسدار «محمدعلی جعفری» فرمانده پیشین کل سپاه میگوید اسراییل فکر میکرد که ایران ضعیف شده است و میتواند «چهارشنبه کار را تمام کند». «محمد نائینی»، سخنگوی سپاه پاسداران انگیزه اسراییل را در «نابود کردن چرخه فرماندهی» میبیند و میگوید دشمن در نیمساعت اول، «فرماندهان اصلی را هدف قرار داد» تا سپاه را بیسر کند.
«محمودرضا آقامیری»، از دانشمندان هستهای، انگیزه اسراییل را نابودی توان هستهای دانست و گفت دشمن برای همین «اقتدار علمی» دانشمندان را هدف گرفت. اما عراقچی، مساله را ماهیتی میبیند و میگوید: «مساله جمهوری اسلامی و غرب هیچوقت حل نمیشود. خصومت آمریکا با ایران هیچوقت تمام نمیشود. تا وقتی آمریکا آمریکا است و جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی، این خصومت باقی میماند. مساله حل نمیشود، اما میتواند مدیریت شود.»
غافلگیر شدیم ولی آماده بودیمجنگ، در روایت تقریبا همه چهرههای حاضر در برنامه «ماجرای جنگ» با یک تناقض آغاز میشود: «آماده بودیم، اما غافلگیر شدیم.» گفتههای «علی شمخانی»، دبیرسابق شورای عالی امنیت ملی، نمونه روشن این دوگانگی است. از یک طرف تاکید میکند که بخشی از ساختار جنگ را جدی نگرفته بود، اما در عین حال میگوید در لحظه آغاز حمله، «جمهوری اسلامی آماده پاسخ بود» و این آمادگی «ناشی از تلاشهای قبل» بود، نه «مشق شب» و تصمیماتِ «شب امتحان».
«غلامرضا جلالی»، فرمانده پدافند غیرعامل، میگوید پدافند غیرعامل از مدتها قبل سناریوی حمله را در نظر گرفته بوده و تاکید میکند که «غافلگیر» نشده است ولی او نیز معتقد بود که بخشی از دولت فعلی «باور به زمان جنگ» نداشتند. اما در آن سوی دیگر، «علیاکبر پورجمشیدیان»، معاون وزیر کشور، با وجود تلاش برای حفظ لحن اداری و آرام، اعتراف میکند که «غافلگیر شدیم».
این سخن در حالی گفته میشود که نائینی تاکید میکند از یک هفته قبل از جنگ، سپاه بهطور کامل در وضعیت آمادهباش جنگی قرار داشت و نیمساعت پس از حمله اسراییل، عملیات انجام دادیم.
ترکیب حمله اسراییل، به روایت همه مصاحبهشوندگان، ویژگیای بود که ساختار دفاعی ایران پیش از این تجربه نکرده بود. جلالی این وضعیت را جنگ چندلایه توصیف میکند؛ مجموعهای از حملات همزمان موشکی، پهپادی، ریزپرندهای، الکترونیکی و سایبری. نائینی با تاکید بر این که سپاه برنامهریزی خود را بر بازدارندگی قبل از جنگ گذاشته بود و روز اول را «یکی از سختترین ساعات تاریخ سپاه» مینامد، زیرا در همان نیمساعت نخست «فرماندهان اصلی هدف قرار گرفتن… سیستم کنترل و ارتباطات ما قطع شد».
پورجمشیدیان اما سعی میکند با وجود آنکه از غافلگیری حرف زده بود، از موضوع عبور کند و بگوید «در کلیات کار اطلاعاتی موفق بودیم اما در جزییات باید بحث شود.» با این حال میگوید باید تغییرات جدیای در حوزه حفاظت انجام بگیرد و میپذیرد محاسبات جمهوری اسلامی در حمله اسراییل نادقیق بوده است.
راویان عموما تلاش میکنند این فروپاشی اولیه را نادیده بگیرند و بهسمت دستاوردها بروند. مثلا «احمد وحیدی»، وزیر سابق کشور، میگوید «هر جا را خواستیم زدیم»، اما قبل از این گفته بود دشمن در همان آغاز کار «۲۰۰ هواپیما آورده». نائینی میگوید «پیام ظهر روز اول… چرخه فرماندهی را برگرداند»، جلالی نیز همان جمله را تکرار میکند و نقدی این بازگشت را بخشی از «پیروزی راهبردی» ایران معرفی میکند.
نائینی میگوید ما پایان جنگ را پذیرفتیم چون دیگر جهان فهمیده بود که ما پیروز شدهایم. اما عراقچی توضیح دیگری میدهد و آتشبس را «تصمیم شورای عالی امنیت ملی» میداند، اما یادآور میشود که «مصوبات بدون تایید رهبر ابلاغ نمیشود». او حتی از «سوءتفاهم» میان خودش و نیروهای مسلح درباره ساعت پایان عملیات سخن میگوید: «ساعت ۴ بهوقت گرینویچ یا ۴ بهوقت ایران؟» این روایتها، با وجود پراکندگی، یک کارکرد مشترک دارند: تبدیل آشفتگی ساختاری به «ابهامهای قابل مدیریت» تا شکافهای عملیاتی بزرگتر دیده نشود.
توان رهبری و ناتوانی دولتدر تمام روایتهایی که مقامهای جمهوری اسلامی درباره جنگ ۱۲روزه در این برنامه ارایه کردهاند، یک محور ثابت دیده میشود، نقش رهبر بهعنوان نقطه احیای فرماندهی. وحیدی میگوید همه صحنههای جنگ توسط خامنهای مدیریت شد و او «در تمام لحظات حاضر بود».
قالیباف میگوید که «رهبر در اتاق جنگ بود»، و آن را با سال ۵۹ مقایسه میکند. نائینی و جلالی نیز تاکید میکنند که «پیام ظهر خامنهای»، فرماندهی را به انسجام رسانده است. این بخش از روایتها بدون اشاره مستقیم، در واقع پاسخی به پرسشی است که در افکار عمومی مطرح شد: اینکه رهبر از ساعات نخست جنگ در پناهگاه بوده است. روایت رسمی میکوشد حضور رهبری را هم پیوسته جلوه دهد و هم عامل اصلی خروج از آشفتگی اولیه نشان بدهد.
از نظر مقامات سیاسی و نظامی حاضر شده در این مصاحبهها، رهبر جمهوری اسلامی فرماندهی را احیا کرد، یگانهای نظامی وارد عمل شدند و در نهایت «دشمن درخواست آتشبس داد». وحیدی این تصویر را با جملهای ساده خلاصه میکند: «کم زدیم، اما بیشتر دردشان آمد». عراقچی تلاش میکند همین روایت را در حوزه دیپلماسی تثبیت کند و میگوید ایران «کشور پیروز» است، چون آتشبس «بدون پیششرط» پذیرفته شد.
نائینی هم برای تقویت این تصویر، جنگ را به سهفاز تقسیم میکند: «برتری نسبی»، «برتری مطلق»، و در پایان «پیروزی قطعی». در مجموع، روایت رسمی تلاش میکند نقش رهبری و پاسخ ایران را دو بخش از یک ساختار معنایی واحد جلوه دهد؛ ساختاری که هدفش بازتعریف یک جنگ پرهزینه و غافلگیرکننده، بهعنوان یک پیروزی سیاسی و راهبردی است.
در روایت مقامهایی که در برنامه «ماجرای جنگ» سخن گفتهاند، دولت در صحنه معرفی میشود اما نه در جایگاه تصمیمگیر. «محمدرضا ظفرقندی»، وزیر بهداشت، توضیح میدهد که همان صبح «جلسه اضطراری هیات دولت» تشکیل شد و سه کارگروه امنیتی، اقتصادی و اجتماعی فعال شدند، اما بلافاصله تاکید میکند که «تصمیمگیری واقعی در سطح امنیتی انجام میشد.» نقدی نیز با وجود تمجید از عملکرد دولت تاکید میکند «حتی یک کلمه گله از مدیران کشوری نشنیدم» اما عملاً نشان میدهد که دولت نقشش صرفا تامین غذایی بوده است.
در سوی دیگر، فرماندهان نظامی کوشیدهاند تصویری از هماهنگی کامل میان دولت و نیروهای مسلح بسازند؛ تصویری که تکرارش بیش از حد، خود به سؤالی تبدیل میشود. وحیدی میگوید «دولت در مقابل اقتدار رهبری نمیتواند تصمیم دیگری تحمیل کند» و در ادامه تاکید میکند که «هماهنگی کامل» وجود داشته است.
نقدی از «یکیک شدن» سخن میگوید و جلالی تاکید میکند که «هیچ فاصلهای» میان دولت و نهادهای نظامی نبود. اما این سطح از اصرار، در شرایطی که ساختار فرماندهی طی ساعات اول دچار اختلال شده بود، بیشتر به تلاش برای یکدستسازی تصویر رسمی شباهت دارد تا گزارشی دقیق از هماهنگی واقعی. بهویژه که جمشیدی میگوید از روز سوم جنگ، تصمیم گرفته شد که بسیج مسلح شود.