روسیه با قالیباف تهمانده اعتبار مجلس جمهوری اسلامی را به باد میدهد
+12
رأی دهید
-4
ایران وایر: فرامرز داوردر هفتههای اخیر، جدال بر سر رابطه ایران و روسیه، به یکی از داغترین و پرحاشیهترین موضوعات فضای سیاسی ایران تبدیل شده است. از صحن علنی مجلس شورای اسلامی تا شبکههای اجتماعی و بیانیههای احزاب، نام روسیه محور اختلاف دیدگاهها، کنایهها و اتهامهای سیاسی است.
ماجرا دیگر صرفا بحثی دیپلماتیک یا اقتصادی نیست. نشانهای از گسستی عمیقتر در درک نیروهای سیاسی جمهوری اسلامی از مفهوم استقلال، موازنه قدرت است و برای افکار عمومی یادآور دوره نفوذ اتحاد جماهیر شوروی با حزب توده در میان سیاستمداران ایران.
در این کشاکش، دو رویکرد کلی در مقابل هم قرار گرفتهاند: گروهی که بر «روابط راهبردی با روسیه» و آن را راه نجات جمهوری اسلامی میدانند و گروهی که هشدار میدهند ایران نباید به «کارت بازی» قدرتی همچون روسیه تبدیل شود که بزرگترین خساراتهای تاریخی خود را از این کشور دیده است.
صدای روس ها در مجلس اسلامی
«محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی، در نطق اخیر خود با انتقاد از «حسن روحانی» و «محمدجواد ظریف» گفته است که «در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است، برخی اظهارات نسنجیده و اقدامات غیرکارشناسی دولتهای پیشین به این مسیر لطمه زده است.» برخی به قالیباف یادآوری کردند که در جریان سفرش به مسکو با وجود انتظار و معطلی، «ولادیمیر پوتین» سرانجام حاضر به دیدارش نشد و رییس مجلس سرافکنده به تهران برگشت اما حالا علیه روحانی که رقیب او و دو بار پیروز انتخابات ریاست جمهوری است، موج میسازد.
شعار «مرگ بر فریدون» در مجلس ایران که اشاره به نامخانوادگی اصلی رییس جمهور سابق است، از دید برخی از سیاستمداران ایران نشان میدهد که روسیه تا کجا در هیات حاکمه جمهوری اسلامی نفوذ کرده است.
ظریف در هفتههای اخیر گفته بود که عادی شدن روابط ایران با غرب، «خط قرمز روسیه است» و این موضوع خشم سیاستمداران روسوفیل جمهوری اسلامی را که روزبهروز صراحت بیشتری پیدا میکنند، برانگیخته است.
«حشمتالله فلاحتپیشه»، نماینده ادوار مجلس که روزگاری از دبیران گروه سیاست خارجی روزنامه محافظهکار «رسالت» بود که مواضعی همانند «علی خامنهای» و دیگر سیاستمداران مرتجع دارد، با صراحت گفته است: «روسیه هرگز نگاه راهبردی به ایران نداشته است. آنها زیرکانه ما را در تنگنا قرار دادند و در بزنگاههای تاریخی از ایران به عنوان ابزار چانهزنی با غرب استفاده کردند.» او افزوده است که «روسدوستان افراطی در ایران روزی باید پاسخگوی خسارتهایی باشند که این وابستگی برای کشور به بار آورده است.»
نقش تاریخی مخرب روسیه و وابستگی حکمران به مسکو
اظهارات فلاحتپیشه بازتاب گستردهای در میان اصلاحطلبان و منتقدان پیدا کرد. «آذر منصوری»، دبیرکل جبهه اصلاحات ایران، در واکنشی کنایهآمیز در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست» این جمله کوتاه، یادآور اقدام فرماندهای روسی است که در سال ۱۲۸۷ خورشیدی، بهدستور «محمدعلی شاه»، مجلس شورای ملی را به توپ بست.
«ولادیمیر لیاخوف»، در حافظه تاریخی ایرانیان نمادی از نقش مخرب روسیه و وابستگی حکمران ایران به قدرت خارجی شمالی است.
حمایتهای «علی خامنهای» از «ولادیمیر پوتین» رهبر روسیه که به جنایت جنگی در اوکراین متهم و تحت تعقیب دادگاه بین المللی کیفری است، یادآور ضعف محمدعلی شاه در برابر روسیه است. خامنهای از تجاوز نظامی پوتین به اوکراین تمجید و تعریف کرده و در کنار کره شمالی و بلاروس، دو کشور استبدادی و دیکتاتوری، تنها رهبری است که از اقدام پوتین حمایت کرده است.
سیاستمدارانی که راه او را در ایران میروند، می خواهند آینده خود را در برابر روسیه و جمهوری اسلامی تضمین کنند. در این میان، برخی از چهرههای اصولگرا در اول این صف هستند و درگیر این بحث شدهاند.
«امیرحسین ثابتی»، دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی که در ردیف سیاستمداران تندرو و ارتجاعی دستهبندی میشود، گفته است: «تاخیر در تحویل برخی تجهیزات نظامی از سوی روسیه و چین ناشی از عوامل داخلی بود و نباید آن را نشانه بدعهدی دانست.» نگاهی که حتی بدقولی روسیه را هم به گردن سیاستمداران ایران از جناح مقابل ثابتی میاندازد.
حتی «کاظم جلالی»، سفیر ایران در مسکو بیش از آنکه اظهاراتش بازتاب مواضع جمهوری اسلامی باشد، همانند سخنگویی از دولت روسیه اقدامات آن در برابر ایران را سفیدشویی میکند. او گفته که ایران تقاضایی از روسیه برای خرید سپر دفاع موشکی از نوع «اس-چهارصد» نداشته که مسکو در تحویل آن تاخیر کرده باشد.
همه این مواضع دور از انتظار در هفتههای اخیر که روسیه گفته بازگشت تحریمهای جمهوری اسلامی در شورای امنیت را بهرسمیت نمیشناسد، تشدید شده است. طی این مدت، «علی لاریجانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی با نامه خامنهای به دیدار پوتین رفت و پیام مکتوب رهبر جمهوری اسلامی را به رییس جمهور روسیه داد.
رییسجمهور ایران که در سالهای اخیر با اقدامات رهبر در عرصه جهانی بیاعتبار و کممقدار شده حتی بهصورت نمادین هم فرستنده این پیام نیست و خامنهای مجبور است راسا با یک دولت خارجی در تماس باشد.
مقامهای جمهوری اسلامی میخواهند مسکو در شرایطی که مشروعیت داخلی و بینالمللی حکومت ایران به پایینترین سطح خود رسیده و پس یک جنگ دوازدهروزه که احتمال تکرار آن منتفی نیست، از این حکومت که شرایط بیثباتی را تجربه میکند، حمایت کند.
مجلس شورای اسلامی به میدان اصلی این مناقشه بدل شده؛ جایی که اظهارات تند، کنایهها و پاسخهای آتشین میان نمایندگان، بازتابی از نبرد گفتمانی بر سر «استقلال در برابر وابستگی» است. نطقها و واکنشهای متقابل در صحن علنی، بسیاری را به یاد روزهای پرتنش مجلس اول مشروطه انداخته است.
از همین روست که تیترهایی چون «مجلس دوباره به توپ بسته شد» یا «لیاخوفهای جدید در راهند»، در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشوند؛ استعارههایی که خشم و بیم بخشی از جامعه را نسبت به تکرار تجربههای تلخ تاریخی بازتاب میدهد.
مناقشه امروز بر سر روسیه، فراتر از یک جدال سیاسی روزمره است. این نزاع در واقع بر سر جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که به شکلی بیسابقه متکی و وابسته به یک قدرت خارجی شده و در برابر آن ابتکار چندانی هم ندارد. همه نگاهها در جمهوری اسلامی خیره به روسیه و تا حدی چین است بدون اینکه گزینه دیگری درباره تحمیلهای مسکو داشته باشد.
تاریخ معاصر ایران، پر از هشدار درباره عواقب وابستگی به روسیه است. واقعه به توپ بستن مجلس شورای ملی در در سال ۱۲۸۷ خورشیدی یکی از همان هشدارهاست: رویدادی که به دستور محمدعلی شاه قاجار و با همکاری نیروهای روسی به رهبری لیاخوف انجام شد.
آن واقعه نهتنها مجلس را منحل کرد، بلکه روند مشروطیت را متوقف ساخت و سرنوشت سیاسی کشور را برای سالها تحت تاثیر قرار داد. با وجود این، همان حادثه سبب شد مقاومت مردم در برابر استبداد تقویت شود و مفهوم استقلال ملی در ذهن ایرانیان ریشهای عمیقتر بیابد.
اکنون که بیش از یک قرن از آن روز گذشته است، یادآوری آن رویداد تاریخی معنایی نمادین دارد: هر بار که منافع بیگانه در تصمیمهای داخلی نفوذ میکند، هر بار که نهاد قانونگذاری از نقد و استقلال تهی میشود و هر بار که صدای مردم با توپخانه سیاست خاموش میشود، تاریخ تکرار میشود.
ماجرا دیگر صرفا بحثی دیپلماتیک یا اقتصادی نیست. نشانهای از گسستی عمیقتر در درک نیروهای سیاسی جمهوری اسلامی از مفهوم استقلال، موازنه قدرت است و برای افکار عمومی یادآور دوره نفوذ اتحاد جماهیر شوروی با حزب توده در میان سیاستمداران ایران.
در این کشاکش، دو رویکرد کلی در مقابل هم قرار گرفتهاند: گروهی که بر «روابط راهبردی با روسیه» و آن را راه نجات جمهوری اسلامی میدانند و گروهی که هشدار میدهند ایران نباید به «کارت بازی» قدرتی همچون روسیه تبدیل شود که بزرگترین خساراتهای تاریخی خود را از این کشور دیده است.
صدای روس ها در مجلس اسلامی
«محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی، در نطق اخیر خود با انتقاد از «حسن روحانی» و «محمدجواد ظریف» گفته است که «در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است، برخی اظهارات نسنجیده و اقدامات غیرکارشناسی دولتهای پیشین به این مسیر لطمه زده است.» برخی به قالیباف یادآوری کردند که در جریان سفرش به مسکو با وجود انتظار و معطلی، «ولادیمیر پوتین» سرانجام حاضر به دیدارش نشد و رییس مجلس سرافکنده به تهران برگشت اما حالا علیه روحانی که رقیب او و دو بار پیروز انتخابات ریاست جمهوری است، موج میسازد.
شعار «مرگ بر فریدون» در مجلس ایران که اشاره به نامخانوادگی اصلی رییس جمهور سابق است، از دید برخی از سیاستمداران ایران نشان میدهد که روسیه تا کجا در هیات حاکمه جمهوری اسلامی نفوذ کرده است.
ظریف در هفتههای اخیر گفته بود که عادی شدن روابط ایران با غرب، «خط قرمز روسیه است» و این موضوع خشم سیاستمداران روسوفیل جمهوری اسلامی را که روزبهروز صراحت بیشتری پیدا میکنند، برانگیخته است.
«حشمتالله فلاحتپیشه»، نماینده ادوار مجلس که روزگاری از دبیران گروه سیاست خارجی روزنامه محافظهکار «رسالت» بود که مواضعی همانند «علی خامنهای» و دیگر سیاستمداران مرتجع دارد، با صراحت گفته است: «روسیه هرگز نگاه راهبردی به ایران نداشته است. آنها زیرکانه ما را در تنگنا قرار دادند و در بزنگاههای تاریخی از ایران به عنوان ابزار چانهزنی با غرب استفاده کردند.» او افزوده است که «روسدوستان افراطی در ایران روزی باید پاسخگوی خسارتهایی باشند که این وابستگی برای کشور به بار آورده است.»
نقش تاریخی مخرب روسیه و وابستگی حکمران به مسکو
اظهارات فلاحتپیشه بازتاب گستردهای در میان اصلاحطلبان و منتقدان پیدا کرد. «آذر منصوری»، دبیرکل جبهه اصلاحات ایران، در واکنشی کنایهآمیز در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست» این جمله کوتاه، یادآور اقدام فرماندهای روسی است که در سال ۱۲۸۷ خورشیدی، بهدستور «محمدعلی شاه»، مجلس شورای ملی را به توپ بست.
«ولادیمیر لیاخوف»، در حافظه تاریخی ایرانیان نمادی از نقش مخرب روسیه و وابستگی حکمران ایران به قدرت خارجی شمالی است.
حمایتهای «علی خامنهای» از «ولادیمیر پوتین» رهبر روسیه که به جنایت جنگی در اوکراین متهم و تحت تعقیب دادگاه بین المللی کیفری است، یادآور ضعف محمدعلی شاه در برابر روسیه است. خامنهای از تجاوز نظامی پوتین به اوکراین تمجید و تعریف کرده و در کنار کره شمالی و بلاروس، دو کشور استبدادی و دیکتاتوری، تنها رهبری است که از اقدام پوتین حمایت کرده است.
سیاستمدارانی که راه او را در ایران میروند، می خواهند آینده خود را در برابر روسیه و جمهوری اسلامی تضمین کنند. در این میان، برخی از چهرههای اصولگرا در اول این صف هستند و درگیر این بحث شدهاند.
«امیرحسین ثابتی»، دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی که در ردیف سیاستمداران تندرو و ارتجاعی دستهبندی میشود، گفته است: «تاخیر در تحویل برخی تجهیزات نظامی از سوی روسیه و چین ناشی از عوامل داخلی بود و نباید آن را نشانه بدعهدی دانست.» نگاهی که حتی بدقولی روسیه را هم به گردن سیاستمداران ایران از جناح مقابل ثابتی میاندازد.
حتی «کاظم جلالی»، سفیر ایران در مسکو بیش از آنکه اظهاراتش بازتاب مواضع جمهوری اسلامی باشد، همانند سخنگویی از دولت روسیه اقدامات آن در برابر ایران را سفیدشویی میکند. او گفته که ایران تقاضایی از روسیه برای خرید سپر دفاع موشکی از نوع «اس-چهارصد» نداشته که مسکو در تحویل آن تاخیر کرده باشد.
همه این مواضع دور از انتظار در هفتههای اخیر که روسیه گفته بازگشت تحریمهای جمهوری اسلامی در شورای امنیت را بهرسمیت نمیشناسد، تشدید شده است. طی این مدت، «علی لاریجانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی با نامه خامنهای به دیدار پوتین رفت و پیام مکتوب رهبر جمهوری اسلامی را به رییس جمهور روسیه داد.
رییسجمهور ایران که در سالهای اخیر با اقدامات رهبر در عرصه جهانی بیاعتبار و کممقدار شده حتی بهصورت نمادین هم فرستنده این پیام نیست و خامنهای مجبور است راسا با یک دولت خارجی در تماس باشد.
مقامهای جمهوری اسلامی میخواهند مسکو در شرایطی که مشروعیت داخلی و بینالمللی حکومت ایران به پایینترین سطح خود رسیده و پس یک جنگ دوازدهروزه که احتمال تکرار آن منتفی نیست، از این حکومت که شرایط بیثباتی را تجربه میکند، حمایت کند.
مجلس شورای اسلامی به میدان اصلی این مناقشه بدل شده؛ جایی که اظهارات تند، کنایهها و پاسخهای آتشین میان نمایندگان، بازتابی از نبرد گفتمانی بر سر «استقلال در برابر وابستگی» است. نطقها و واکنشهای متقابل در صحن علنی، بسیاری را به یاد روزهای پرتنش مجلس اول مشروطه انداخته است.
از همین روست که تیترهایی چون «مجلس دوباره به توپ بسته شد» یا «لیاخوفهای جدید در راهند»، در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشوند؛ استعارههایی که خشم و بیم بخشی از جامعه را نسبت به تکرار تجربههای تلخ تاریخی بازتاب میدهد.
مناقشه امروز بر سر روسیه، فراتر از یک جدال سیاسی روزمره است. این نزاع در واقع بر سر جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که به شکلی بیسابقه متکی و وابسته به یک قدرت خارجی شده و در برابر آن ابتکار چندانی هم ندارد. همه نگاهها در جمهوری اسلامی خیره به روسیه و تا حدی چین است بدون اینکه گزینه دیگری درباره تحمیلهای مسکو داشته باشد.
تاریخ معاصر ایران، پر از هشدار درباره عواقب وابستگی به روسیه است. واقعه به توپ بستن مجلس شورای ملی در در سال ۱۲۸۷ خورشیدی یکی از همان هشدارهاست: رویدادی که به دستور محمدعلی شاه قاجار و با همکاری نیروهای روسی به رهبری لیاخوف انجام شد.
آن واقعه نهتنها مجلس را منحل کرد، بلکه روند مشروطیت را متوقف ساخت و سرنوشت سیاسی کشور را برای سالها تحت تاثیر قرار داد. با وجود این، همان حادثه سبب شد مقاومت مردم در برابر استبداد تقویت شود و مفهوم استقلال ملی در ذهن ایرانیان ریشهای عمیقتر بیابد.
اکنون که بیش از یک قرن از آن روز گذشته است، یادآوری آن رویداد تاریخی معنایی نمادین دارد: هر بار که منافع بیگانه در تصمیمهای داخلی نفوذ میکند، هر بار که نهاد قانونگذاری از نقد و استقلال تهی میشود و هر بار که صدای مردم با توپخانه سیاست خاموش میشود، تاریخ تکرار میشود.