کوروش‌‌ستیزی خامنه‌ای، کوروش‌دوستی ایرانیان

هر سال با فرا رسیدن روز کوروش، مردم بسیاری از سراسر ایران با عشق و احترام به سوی پاسارگاد روانه می‌شوند تا در برابر آرامگاه بنیان‌گذار ایران‌زمین، یاد و نام او را گرامی بدارند اما در سال‌های اخیر، جمهوری اسلامی به‌ویژه در دوره رهبری خامنه‌ای، همواره کوشیده است مانع این حضور شود.

امسال نیز همانند سال‌های گذشته، راه‌های منتهی به پاسارگاد مسدود و دسترسی مردم به آرامگاه کوروش محدود شد؛ اقدامی که بار دیگر چهره واقعی جمهوری اسلامی و دشمنی آن با نمادهای ملی و تاریخی ایران را آشکار کرد. این رفتار را نمی‌توان صرفاً تصمیمی محلی یا اقدامی امنیتی در استان فارس دانست؛ بلکه نشانه‌ای روشن از سیاست کلان نظام ولایت فقیه است. سیاستی که از آغاز شکل‌گیری‌اش با هرآنچه یادآور هویت ایرانی است، سر ناسازگاری دارد.
ذات ضدایرانی حکومت
جمهوری اسلامی از نخستین روزهای تاسیس خود کوشیده است هویت ایدئولوژیک خاص خود را جایگزین هویت ملی کند و ایران را نه به‌عنوان یک کشور و ملت تاریخی، بلکه به‌عنوان بخشی از امت اسلامی تعریف نماید. در این نگاه، هر نماد ملی که یادآور شکوه ایران باشد، تهدیدی برای ایدئولوژی دینی حاکم تلقی می‌شود. از همین‌روست که نام کوروش، تخت جمشید، فردوسی، نوروز و حتی چهارشنبه‌سوری در طول این سال‌ها بارها مورد بی‌مهری، سانسور و تحریف قرار گرفته‌اند.

کوروش برای ایرانیان نه فقط یک پادشاه باستانی، بلکه نماد هویت ملی، عدالت، تسامح و احترام به انسان است اما برای نظامی که مشروعیت خود را از ایدئولوژی اسلامگرایانه می‌گیرد، کوروش یادآور ایرانی است که حکومت دوست ندارد. خامنه‌ای و دستگاه ایدئولوژیک او می‌دانند که هرگونه گرایش به کوروش در میان نسل جوان، به معنای گرایشی به هویت ملی و در نتیجه، تضعیف هویت ایدئولوژیک نظام است؛ از همین رو تلاش می‌کنند این علاقه را سرکوب کنند.
نگرانی نظام از همبستگی ملی حول محور کوروش
در سال‌های گذشته نهادهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی چندین بار با قرار دادن بلوک‌های سیمانی در مسیر پاسارگاد، ایجاد حصار در اطراف آرامگاه کوروش و اعمال محدودیت‌های گسترده، سعی کرده‌اند از تجمع مردم در روز کوروش جلوگیری کنند. این اقدامات نشان می‌دهد حکومت تا چه اندازه از همبستگی ملی حول محور کوروش بیم دارد. چرا که پاسارگاد، در ذهن نسل جوان، تنها یک مکان تاریخی نیست، بلکه به نماد مقاومت در برابر نظام ولایت فقیه بدل شده است؛ همان‌گونه که در سال‌های اخیر شعارهای ملی‌گرایانه در تجمعات مردم، رنگی از یاد کوروش به خود گرفته است.
فریبکاری حکومت با شعار ایران ایران
تنها چند ماه پیش از این رویداد، در بحبوحه تنش‌های نظامی با اسرائیل، رهبر جمهوری اسلامی و دستگاه تبلیغاتی‌اش کوشیدند با بهره‌گیری از شعارهای ملی، خود را حامی «ایران» نشان دهند. در آن روزها، مداحان حکومتی به دستور بیت رهبری از عشق به ایران سخن می‌گفتند و بیلبوردهایی با چهره پادشاهان باستانی در خیابان‌ها نصب می‌شد تا چهره‌ای میهن‌دوست از حکومت به نمایش گذارند اما گذشت زمان کوتاهی کافی بود تا حقیقت آشکار شود: همان نظامی که چندی پیش شعار «ایران، ایران» سر می‌داد، امروز راه ایران‌دوستان را به سوی آرامگاه بنیان‌گذار ایران می‌بندد.

این تغییر رفتار نشان داد که «ایران‌دوستی» حکومت نه از سر باور، بلکه ابزاری موقت برای حفظ خود در بحران بود. هنگامی که خطر جنگ و ناآرامی فروکش کرد، نظام به ذات واقعی خود بازگشت؛ ذاتی که با هویت ملی، فرهنگ ایرانی و نمادهای آن بیگانه است.
کوروش و نسل جوان ایران
علی‌رغم چهار دهه تلاش برای تحریف تاریخ و حذف نمادهای ملی، جمهوری اسلامی نتوانسته عشق مردم ایران به کوروش را خاموش کند. نسل جدید، بیش از هر زمان دیگری به بازخوانی هویت ایرانی خود گرایش یافته است. جوان امروز، کوروش را نه از طریق کتاب‌های درسی حکومت، بلکه از مسیر آگاهی جمعی، شبکه‌های اجتماعی و تاریخ‌نگاری مستقل شناخته و او را نماد «ایرانِ آزاد و انسانی» می‌داند.

حکومت، این علاقه را به‌خوبی می‌بیند و از آن هراس دارد زیرا در نگاه حاکمان، هر ایرانی که به کوروش علاقه‌مند است، در حقیقت به استقلال فکری و فرهنگی از نظام ولایت فقیه گرایش یافته است. این علاقه جمعی، نوعی «مقاومت نرم» در برابر اسلام سیاسی حاکم است؛ مقاومتی که ریشه در حافظه تاریخی ملت ایران دارد.
تضاد میان ایران مردم و ایران حکومت
ماجرای مسدود شدن مسیر پاسارگاد، یک بار دیگر تفاوت بنیادین میان «ایران مردم» و «ایران حکومت» را آشکار کرد. مردم ایران، با همه تنوع مذهبی و قومی خود، کوروش را نماد وحدت و هویت می‌دانند اما در مقابل، جمهوری اسلامی از چنین نمادهایی بیمناک است، چرا که آن‌ها را رقیب ایدئولوژی خاص خود می‌بیند.

مسئولان حکومتی در سخنرانی‌های خود دم از «عزت ایران» می‌زنند، اما در عمل، با ریشه‌های همین عزت سر جنگ دارند. همان مردمی که امروز از رفتن به آرامگاه کوروش منع شدند، همان‌هایی هستند که حکومت مدعی است از آنان دفاع می‌کند اما تجربه چهار دهه گذشته نشان داده است که حاکمان جمهوری اسلامی در عمل، بیش از هر دشمن خارجی، به فرهنگ و تاریخ ایران آسیب رسانده‌اند.

دشمنی نظام با نمادهای ملی تنها محدود به کوروش نیست. در دهه نخست انقلاب، گروه‌هایی از انقلابیون حتی خواستار تخریب تخت جمشید شدند و اگر واکنش تند مردم نبود، شاید این فاجعه رخ می‌داد. فردوسی، پاسدار زبان فارسی، نیز از تیغ تند روحانیون در امان نماند و بارها مورد بی‌مهری رسمی قرار گرفت. حتی در سطح نظری، اندیشمندان مذهبی وابسته به نظام مانند مرتضی مطهری با توهین به جشن‌های ملی چون چهارشنبه‌سوری، مردم ایران را به دلیل حفظ آیین‌های باستانی خود تحقیر کردند.

در همین چارچوب، تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج اسلامی» نیز زمانی در محافل حکومتی مطرح شد؛ نشانه‌ای آشکار از تلاش برای زدودن هویت ایرانی از جغرافیای کشور. هرچند موج اعتراض مردم و حساسیت عمومی مانع اجرای این طرح‌ها شد، اما نشان داد که سیاست فرهنگی نظام تا چه اندازه با هویت ایرانی در تعارض است.

در مجموع کوروش‌ستیزی خامنه‌ای و نظام جمهوری اسلامی، صرفاً یک اختلاف تاریخی یا دیدگاه ایدئولوژیک نیست؛ بلکه بازتابی از تعارضی عمیق‌تر میان دو مفهوم از «ایران» است. در یک سو، ایرانِ مردم قرار دارد: سرزمینی با تاریخی چند هزار ساله، فرهنگی غنی و ملتی که به آزادی، انسانیت و افتخار ملی باور دارد. در سوی دیگر، ایرانِ حکومت ایستاده است: ساختاری ایدئولوژیک که می‌خواهد این سرزمین را در قالب تنگ یک هویت ایدئولوژیک و برداشتی بشدت مرتجع از اسلام فروبرد و تاریخ را از نو بنویسد.

اما تجربه نشان داده است که عشق مردم ایران به کوروش و به هویت ایرانی، قوی‌تر از آن است که با بلوک‌های سیمانی و حصارهای امنیتی خاموش شود. هر بار که راه پاسارگاد بسته می‌شود، در دل میلیون‌ها ایرانی، کوروش دوباره زنده می‌شود؛ نه تنها به عنوان پادشاهی از گذشته، بلکه به عنوان نماد ایرانِ آزاد، انسانی و جاودان.
+37
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    چگونه خامنه ای نشان دهد که ایرانی فکر نمی کند؟ مگر عمامه روی سرش و لچک فلسطینی روی گردنش را نمی بینید!؟
    0
    17
    ‌پنجشنبه ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    از دیدگاه یک یونانی متعصب اسکندر مقدونی یک یونانی واقعی ٫ فرمانروایی عادل بود که جهان را فتح کرد و به سرحداد روم باستان افزود ! از نظر ما ایرانی ها متجاوز خونخواری بود که تخت جمشید را ویران کرد ٬ به اتش کشید و اجداد ما را به اسارت برد! یاد خاطره ای از دوران جوانی و سبک مغزی خود افتادم که برای خرید برنج باسماتی به یکی از فروشگاه های هندی رفته بودم . فروشنده که خانمی کهنسال بود ٫وقتی متوجه شد ایرانی هستم در حالی که داشتم فروشگاه را ترک می کردم با کنایه و لبخندی تلخ گفت ! دفعه بعد با احمدی نژاد بیا ! من بی خرد که از ان خنده تلخ ازرده شده بودم در جوابش گفتم به روی چشم دفعه بعد با نادر فرزند افتاب خواهم امد و بجای برنج ان گوهر کم یاب کوه نور را از تو خواهم خرید ! چنان فریادی بر سرم زد که هرگز فراموش نخواهم کرد . نادر از ما چیزی نخرید . هر چه داشتیم به غارت برد و دزدید ! ان زن درست می گفت ! تجاوز و غارت یک ملت توسط نادر ! که ما ایرانی ها بدان بسیار افتخار می کنیم ٫ قابل ستایش نیست ! که ننگ است و مایه شرم
    11
    1
    ‌پنجشنبه ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    ااااا اقا نگو این حرف رو، یه عده کلا اسم پادشاه میاد در باسن اشون کهیر میزنه تا یه هفته باید برعکس بشینن رو توالت از بالا کارشون رو بکنن
    0
    12
    ‌پنجشنبه ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    Javid shah VA pahlavi - اهواز ، ایران
    چپول های بی وطن عشق ملا بیان نشخوار کنن. مرگ بر سه فاسد ملا ، چپول بی وطن، مجاهد. زنده باد خاندان ایرانساز و ایراندوست پهلوی
    0
    7
    ‌پنجشنبه ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.