افزایش خودکشی کودکان در ایران : آئینه فروپاشی خانواده، جامعه و نظام آموزشی

پدیده خودکشی در میان کودکان و نوجوانان، به‌ویژه در گروه‌های سنی پایین‌تر از ۱۲ سال، در حال افزایش است.
رادیو فرانسه: افزایش چشمگیر خودکشی در میان کودکان ایرانی، تنها یک بحران فردی نیست، بلکه بازتاب فرسایش پیوندهای خانوادگی، ناکامی نظام آموزشی و بحران تاب‌آوری اجتماعی در ایران امروز است.

در یکی از نگران‌کننده‌ترین اظهارنظرهای رسمی سال‌های اخیر، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور تأیید کرده است که پدیده خودکشی در میان کودکان و نوجوانان، به‌ویژه در گروه‌های سنی پایین‌تر از ۱۲ سال، در حال افزایش است. محمد بطحائی در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا هشدار داده است که «اقدام و حتی مرگ ناشی از خودکشی در این گروه سنی که پیش‌تر بسیار نادر بود، اکنون به واقعیتی تلخ بدل شده است.»

بر اساس اظهارات مقام‌های رسمی، آستانه تحمل و تاب‌آوری روانی کودکان و نوجوانان در برابر فشارهای زندگی به‌شدت کاهش یافته است . به گفته رئیس سازمان امور اجتماعی کشور، ریشه این وضعیت در ضعف ساختاری نظام آموزشی ایران نهفته است که به تعبیر او «هیچ برنامه منسجمی برای آموزش مهارت‌های زندگی، کنترل خشم و مدیریت استرس ندارد.» در نتیجه، یک کودک ۹ یا ۱۰ ساله ممکن است در مواجهه با کوچک‌ترین ناکامی خانوادگی یا تحصیلی، خود را در بن‌بست ببیند و به خودکشی بیندیشد.

بطحائی هشدار داده است که این بحران روانی تنها به کودکان محدود نمی‌شود و در لایه‌های مختلف جامعه در حال گسترش است. یکی از نمودهای آن، افزایش چشمگیر مصرف مواد مخدر و الکل در میان جوانان است. او این نوع مصرف را «پیش‌درآمد اعتیاد گسترده» می‌داند و می‌گوید بسیاری از کسانی که به‌ صورت تفننی مواد مخدر مصرف می‌کنند، به‌تدریج وارد چرخه اعتیاد می‌شوند.

به گفته او، مجموعه آسیب‌های اجتماعی در ایران «در حال تغییر چهره‌اند» و از خشونت فیزیکی به‌سوی خشونت روانی، ناامیدی و خودویرانگری سوق پیدا کرده‌اند. افزایش خودکشی در میان کودکان و نوجوانان، در حقیقت نشانه بحران تاب‌آوری اجتماعی در ایران است. در این بحران، فشارهای اقتصادی، بی‌ثباتی خانوادگی، آینده مبهم و نبود آموزش مؤثر مهارت‌های زندگی، توان روانی نسل جوان را تحلیل برده‌اند.

اما ورای این نشانه‌ها، مسئله عمیق‌تری در حال رخ دادن است: فروپاشی پیوستگی اجتماعی و ازهم‌گسیختگی نهاد خانواده. خانه، که باید مأمن نخست زندگی و پناهگاه کودک باشد، دیگر در بسیاری از موارد چنین نقشی ندارد. در نتیجه فقر، خشونت، و بحران‌های روانی و اقتصادی، خانواده برای بسیاری از کودکان ایرانی نه مأمن که میدان اضطراب و بی‌پناهی شده است.

نظام آموزشی که از آموزش زیستن بازمانده، و نظام اقتصادی که از تأمین حداقل امنیت معیشتی ناتوان است، در کنار خانواده‌های خسته و بی‌پناه، تصویری از جامعه‌ای ارائه می‌دهد که در آن کودکان دیگر جایی برای آموختن امید ندارند. افزایش خودکشی در میان آنان، در واقع آینه‌ای از فروپاشی تدریجی ساختارهای حمایتی و اخلاقی جامعه امروز ایران است که در آن، حتی کودک نیز دیگر نمی‌خواهد زندگی کند.
+8
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.