دانشآموز ۱۲ ساله پس از توهین و تحقیر توسط مسئولان مدرسهای در شیراز به زندگی خود پایان داد
+24
رأی دهید
-4
فرخنده آشوری – خبرنگار روزنامه شهر مردم«سام زارعی» متولد ۱۳۹۲ بود و در کلاس ششم یکی از مدارس مطرح شهر شیراز درس میخواند؛ مدرسهای که خانوادهاش آن را مسیر رشد و تغییر زندگی فرزندشان میدانستند، اما همان مدرسه، او را به کام مرگ کشاند. رفتار چند نفر از مسئولان آنجا سبب شد این کودک، در حرکتی شوکهکننده و دردناک، تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد.
«رویا زارعی» عمهی سام، روایت تلخ ماجرا را اینگونه برای ما تعریف میکند: روز ۱۲ مهرماه، در کلاس ششم مدرسهی(الف.ر)، چند دانشآموز به شوخی جملهای نامناسب دربارهی یکی از معلمان روی کاغذ مینویسند و دستبهدست میچرخانند. اما کاغذ به دست معلم میافتد و همین موضوع پای معاون پایهی ششم آقای«خ» را به کلاس باز میکند.
این عمهی داغدیده ادامه میدهد: معاون تا میتواند به بچهها توهین میکند و تهدیدشان میکند که «هرکس نویسندهی این جمله باشد، صبح فردا را نمیبیند.» سپس برای شناسایی، دستخطِ کاغذ را با دفترچهی مشق بچهها تطبیق میدهد و بر اساس شباهت دستخطِ سام، او را مقصر معرفی میکند؛ در حالی که تا این لحظه هیچکدام از ما مطمئن نیستیم حتی آن نوشته از سام بوده باشد!
زارعی میگوید که سام، از لحظهی مقصر شناخته شدن تا حدود دو ساعت بعد، طبق فیلمهای دوربین مداربستهی مدرسه، با دستهای در هم گرهکرده به معاون التماس میکرده تا از او بگذرد و با خانوادهاش تماس نگیرد. اما به اشکها و خواهشهایش هیچ توجهی نمیشود. حال او به قدری وخیم بوده که هنگام تعطیلی مدرسه نمیتوانسته وسایلش را جمع کند و دوستانش لوازمش را داخل کیفش میگذارند.
به گفتهی خانوادهی سام، آن روز مسئولان مدرسه اجازه نمیدهند بچههای کلاس در زنگ تفریح از کلاس خارج شوند تا موضوع فاش نشود. این رفتار باعث میشود همهی دانشآموزان، از جمله سام، تحت فشار شدید روحی قرار گیرند و با حال بد به خانه برگردند.
زارعی میگوید: سام بعد از برگشت از مدرسه حال خوشی نداشته و حتی ناهار هم نمیخورد. حدود ساعت چهارونیم عصر، معاون مدرسه با پدرش تماس میگیرد و ضمن توضیح ماجرا تأکید میکند که سام فردا حق حضور در مدرسه را ندارد و والدینش باید خودشان مراجعه کنند.
او با گریه ادامه میدهد: دوربینهای مدار بستهی خانه نشان میدهند، لحظهای که سام متوجه تماس معاون با پدرش میشود، از خانه خارج شده، کنار نردههای راه پله ایستاده و سپس خود را از طبقهی سوم به پایین پرت میکند. آنقدر تحت فشار روحی بوده که برای فرار از آن موقعیت به این تصمیم تلخ رسیده است.
صدای مهیب برخورد سام با کف پارکینگ، خانواده را به پایین میکشاند. پدر و مادر تا خود را برسانند بارها زمین میخورند. مادر سام پزشک است و با تمام توان تلاش میکند پسرش را احیا کند. او را با بدنی خونآلود به بیمارستان نمازی، محل خدمت خودش، میبرند؛ اما پس از سه ساعت تلاش بینتیجه، سام در ناباوری خانواده، جان میدهد.

عمهی سام با اشک میگوید: سام ما دیگر برنمیگردد؛ اما تمام تلاشمان را میکنیم تا هیچ دانشآموز دیگری قربانی فشار روحی مدارس نشود. هیچ کودکی نباید آنقدر تحت آزار روانی قرار گیرد که تصمیم بگیرد زندگیاش را تمام کند.
به گفتهی او، هر دو پدربزرگ سام از ایثارگران دفاع مقدساند، کسانی که برای امنیت مردم فداکاری کردند؛ اما اکنون نوهشان را بهخاطر یک شیطنت کودکانه از دست دادهاند.
او اضافه میکند: بعد از حادثه، وقتی از مسئولان مدرسه پرسیدم چرا خارج از ساعت اداری با خانواده تماس گرفتهاند، گفتند «ترسیدیم سام خانه نرفته باشد!» ببینید چه ترسی در دل یک کودک کاشتند که حتی خودشان هم نگران شدند.
عمهیسام با صدای لرزان از شدت گریه با اشاره به اینکه مدرسهی سام غیرانتفاعی و دارای شهریهی بالا بوده، تأکید میکند: والدینی که فرزندشان را در چنین مدارسی ثبتنام میکنند انتظار محیطی امن و آرام دارند. اما بعد از این فاجعه، آموزشوپرورش فقط یک لوح بدون مهر و امضا برای ما فرستاد. مسئولان مدرسه هم حتی یکبار برای دلجویی اقدامی نکردند و هیچ پیگیریای ندارند. خودم اعلامیهی ختم را به مدرسه بردم، برای حضور در مراسم از ما اجازه گرفتند اما اگر آمدند هم ما در آن شرایط متوجه نشدیم، آنقدر حالمان بد بود که حتی قادر به تشخیص فامیل هم نبودیم و پدر سام را مردم روی دستشان میبردند.
او دربارهی وضعیت خانواده میگوید: پدر و مادر سام به خاطر شرایط روحی بد هنوز قادر به صحبت با رسانه نیستند. سام دانشآموزی محبوب و فعال بود؛ در مدرسه فوتبال بازی میکرد و هرگز رفتار ناهنجاری نداشت. وقتی ماجرا را برای معاون مدرسه آقای«ع» تعریف کردم، فقط با پوزخند گفت: «خب حالا اتفاقی هست که افتاده» کادر مدرسه امسال تغییر کرده، اما هیچیک از مسئولان جدید در مراسم یادبود حاضر نشدند، در حالی که کادر پیشین مدرسه در مراسم حضور یافتند و به شدت ناراحت بودند و با ما همدردی کردند.
زارعی ادامه میدهد: خواهر کوچکتر سام پس از حادثه دچار شوک شده و تحت درمان است. برخی از همکلاسیهای سام نیز در وضعیت روانی نامناسبی قرار دارند و توسط روانشناس تحت درمان هستند. ما خود را دادخواهِ سام میدانیم و از قانون میخواهیم که برای توقف این چرخهی کودکآزاری در مدارس کنارمان باشد تا دیگر خون کودکانمان ناحق ریخته نشود.
در ماههای اخیر، «سام زارعی» سومین کودکی است که در پی سوءرفتار مسئولان مدرسه جان خود را از دست داده است؛ و شاید آخرین نباشد. ۹ مهرماه امسال نیز دانشآموزی به نام «نیما نجفی» در یکی از مدارس روستایی زنجان، پس از دویدن چندینباره دور حیاط بهعنوان تنبیه، دچار ایست قلبی شد و جان باخت. بررسی دوربین مدرسه نشان داد نیما بهدلیل اضافهوزن و فشار روحی ناشی از تنبیه، دچار ایست قلبی شده است.
زهرا گلمکانی، دانشآموزی که سر کلاس درس در مشهد جان باختچند روز قبل نیز «زهرا گلمکانی»، دانشآموز ۱۰ سالهی مدرسهای در منطقهی تبادکان مشهد، بر اثر ایست قلبی جان خود را از دست داد؛ جزئیات این مورد هنوز در حال بررسی است.
آزار و اذیت دانشآموزان در مدارس موضوع تازهای نیست؛ سالهاست که جامعه و رسانهها دربارهی آن هشدار دادهاند. با وجود تصویب قوانین متعدد، هنوز روح و روان و جسم کودکان در برخی مدارس آسیب میبیند. این وضعیت نیازمند پیگیری جدی و بیدرنگ مسئولان امر است.
خانوادهی سام از مدرسه و عوامل آن شکایت کردهاند و پرونده وارد روند قضایی شده است؛ اقدامی که هرچند سرنوشت این کودک را تغییر نمیدهد، اما شاید بتواند راهی باز کند تا هزاران دانشآموز دیگر دوران مدرسهی آرامتری را تجربه کنند.
«رویا زارعی» عمهی سام، روایت تلخ ماجرا را اینگونه برای ما تعریف میکند: روز ۱۲ مهرماه، در کلاس ششم مدرسهی(الف.ر)، چند دانشآموز به شوخی جملهای نامناسب دربارهی یکی از معلمان روی کاغذ مینویسند و دستبهدست میچرخانند. اما کاغذ به دست معلم میافتد و همین موضوع پای معاون پایهی ششم آقای«خ» را به کلاس باز میکند.
این عمهی داغدیده ادامه میدهد: معاون تا میتواند به بچهها توهین میکند و تهدیدشان میکند که «هرکس نویسندهی این جمله باشد، صبح فردا را نمیبیند.» سپس برای شناسایی، دستخطِ کاغذ را با دفترچهی مشق بچهها تطبیق میدهد و بر اساس شباهت دستخطِ سام، او را مقصر معرفی میکند؛ در حالی که تا این لحظه هیچکدام از ما مطمئن نیستیم حتی آن نوشته از سام بوده باشد!
زارعی میگوید که سام، از لحظهی مقصر شناخته شدن تا حدود دو ساعت بعد، طبق فیلمهای دوربین مداربستهی مدرسه، با دستهای در هم گرهکرده به معاون التماس میکرده تا از او بگذرد و با خانوادهاش تماس نگیرد. اما به اشکها و خواهشهایش هیچ توجهی نمیشود. حال او به قدری وخیم بوده که هنگام تعطیلی مدرسه نمیتوانسته وسایلش را جمع کند و دوستانش لوازمش را داخل کیفش میگذارند.
به گفتهی خانوادهی سام، آن روز مسئولان مدرسه اجازه نمیدهند بچههای کلاس در زنگ تفریح از کلاس خارج شوند تا موضوع فاش نشود. این رفتار باعث میشود همهی دانشآموزان، از جمله سام، تحت فشار شدید روحی قرار گیرند و با حال بد به خانه برگردند.
زارعی میگوید: سام بعد از برگشت از مدرسه حال خوشی نداشته و حتی ناهار هم نمیخورد. حدود ساعت چهارونیم عصر، معاون مدرسه با پدرش تماس میگیرد و ضمن توضیح ماجرا تأکید میکند که سام فردا حق حضور در مدرسه را ندارد و والدینش باید خودشان مراجعه کنند.
او با گریه ادامه میدهد: دوربینهای مدار بستهی خانه نشان میدهند، لحظهای که سام متوجه تماس معاون با پدرش میشود، از خانه خارج شده، کنار نردههای راه پله ایستاده و سپس خود را از طبقهی سوم به پایین پرت میکند. آنقدر تحت فشار روحی بوده که برای فرار از آن موقعیت به این تصمیم تلخ رسیده است.
صدای مهیب برخورد سام با کف پارکینگ، خانواده را به پایین میکشاند. پدر و مادر تا خود را برسانند بارها زمین میخورند. مادر سام پزشک است و با تمام توان تلاش میکند پسرش را احیا کند. او را با بدنی خونآلود به بیمارستان نمازی، محل خدمت خودش، میبرند؛ اما پس از سه ساعت تلاش بینتیجه، سام در ناباوری خانواده، جان میدهد.

عمهی سام با اشک میگوید: سام ما دیگر برنمیگردد؛ اما تمام تلاشمان را میکنیم تا هیچ دانشآموز دیگری قربانی فشار روحی مدارس نشود. هیچ کودکی نباید آنقدر تحت آزار روانی قرار گیرد که تصمیم بگیرد زندگیاش را تمام کند.
به گفتهی او، هر دو پدربزرگ سام از ایثارگران دفاع مقدساند، کسانی که برای امنیت مردم فداکاری کردند؛ اما اکنون نوهشان را بهخاطر یک شیطنت کودکانه از دست دادهاند.
او اضافه میکند: بعد از حادثه، وقتی از مسئولان مدرسه پرسیدم چرا خارج از ساعت اداری با خانواده تماس گرفتهاند، گفتند «ترسیدیم سام خانه نرفته باشد!» ببینید چه ترسی در دل یک کودک کاشتند که حتی خودشان هم نگران شدند.
عمهیسام با صدای لرزان از شدت گریه با اشاره به اینکه مدرسهی سام غیرانتفاعی و دارای شهریهی بالا بوده، تأکید میکند: والدینی که فرزندشان را در چنین مدارسی ثبتنام میکنند انتظار محیطی امن و آرام دارند. اما بعد از این فاجعه، آموزشوپرورش فقط یک لوح بدون مهر و امضا برای ما فرستاد. مسئولان مدرسه هم حتی یکبار برای دلجویی اقدامی نکردند و هیچ پیگیریای ندارند. خودم اعلامیهی ختم را به مدرسه بردم، برای حضور در مراسم از ما اجازه گرفتند اما اگر آمدند هم ما در آن شرایط متوجه نشدیم، آنقدر حالمان بد بود که حتی قادر به تشخیص فامیل هم نبودیم و پدر سام را مردم روی دستشان میبردند.
او دربارهی وضعیت خانواده میگوید: پدر و مادر سام به خاطر شرایط روحی بد هنوز قادر به صحبت با رسانه نیستند. سام دانشآموزی محبوب و فعال بود؛ در مدرسه فوتبال بازی میکرد و هرگز رفتار ناهنجاری نداشت. وقتی ماجرا را برای معاون مدرسه آقای«ع» تعریف کردم، فقط با پوزخند گفت: «خب حالا اتفاقی هست که افتاده» کادر مدرسه امسال تغییر کرده، اما هیچیک از مسئولان جدید در مراسم یادبود حاضر نشدند، در حالی که کادر پیشین مدرسه در مراسم حضور یافتند و به شدت ناراحت بودند و با ما همدردی کردند.
زارعی ادامه میدهد: خواهر کوچکتر سام پس از حادثه دچار شوک شده و تحت درمان است. برخی از همکلاسیهای سام نیز در وضعیت روانی نامناسبی قرار دارند و توسط روانشناس تحت درمان هستند. ما خود را دادخواهِ سام میدانیم و از قانون میخواهیم که برای توقف این چرخهی کودکآزاری در مدارس کنارمان باشد تا دیگر خون کودکانمان ناحق ریخته نشود.
در ماههای اخیر، «سام زارعی» سومین کودکی است که در پی سوءرفتار مسئولان مدرسه جان خود را از دست داده است؛ و شاید آخرین نباشد. ۹ مهرماه امسال نیز دانشآموزی به نام «نیما نجفی» در یکی از مدارس روستایی زنجان، پس از دویدن چندینباره دور حیاط بهعنوان تنبیه، دچار ایست قلبی شد و جان باخت. بررسی دوربین مدرسه نشان داد نیما بهدلیل اضافهوزن و فشار روحی ناشی از تنبیه، دچار ایست قلبی شده است.
زهرا گلمکانی، دانشآموزی که سر کلاس درس در مشهد جان باختچند روز قبل نیز «زهرا گلمکانی»، دانشآموز ۱۰ سالهی مدرسهای در منطقهی تبادکان مشهد، بر اثر ایست قلبی جان خود را از دست داد؛ جزئیات این مورد هنوز در حال بررسی است.آزار و اذیت دانشآموزان در مدارس موضوع تازهای نیست؛ سالهاست که جامعه و رسانهها دربارهی آن هشدار دادهاند. با وجود تصویب قوانین متعدد، هنوز روح و روان و جسم کودکان در برخی مدارس آسیب میبیند. این وضعیت نیازمند پیگیری جدی و بیدرنگ مسئولان امر است.
خانوادهی سام از مدرسه و عوامل آن شکایت کردهاند و پرونده وارد روند قضایی شده است؛ اقدامی که هرچند سرنوشت این کودک را تغییر نمیدهد، اما شاید بتواند راهی باز کند تا هزاران دانشآموز دیگر دوران مدرسهی آرامتری را تجربه کنند.
۷۱

senator x - تهران، ایران
من بسیار از این گزارش غمگین,عصبانی شدم. غمگین بخاطر شعر (بنی آدم اعضای یک پیکرند)البته اگر تو این مملکت شخم زده(آدمی)پیداشود.عصبانی بخاطر اسم مدرسه و مدیر و ناظم بی ناموس را با(خ ع ا ز )نوشتندبیشتر این ملاحظه کاریها باعث بیچارگی و بدبختی و عقب ماندگی و توسری خوردن ما ملت شده.کوچکترین و حداقلترین کاری که پدر این فرزند میتوانست بکند این بود که چنان تو گوش آن مدیر مدرسه میزد,که تا سال آینده هر چیزی را چهارتا میدید.از نظر منکه ریختن خون آن مدیر از واجبات است.برای تنبیه مسولین مدرسه دنبال قانون نگردید,قانون خود پدر و مادر آن فرزند هستند که باید اعمال کنند.مرگ بر علی گدا و وزیر آبحوض کش آمیزش و باجناقی
4
16
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۹
۲۶

romano - تهران، ایران
senator x - تهران، ایران
دوست عزیز من نه طرفدار ج ا هستم و نه سیستم آموزشی رو تایید میکنم. در یک کشور ۱۰۰ میلیونی با نیم قرن تحریم و یک سیستم مذهبی فاشیست این چیزها وجود داره (تازه کمه) ولی همه چیز رو به سیستم ربط دادن اشتباهه. در رفتار اشتباه یک انسان جدای سیستمی که در اون زندگی میکنه فاکتورهای متعدد دخیل هستند. این نوع انتخاب و انعکاس خبر یک جنگ ترکیبی علیه روح و روان ایرانیهاست و قطعا تا دور دوم درگیری ایران و اسرائیل شدت بیشتر میگیره. وقتی یک خبر رو میخونید باید تحلیلش کنید و هر چیزی رو بدون دلیل نپذیرید. اعتماد به منبع خبر بدون دانستن فرد نویسنده آن و هدف او کاری اشتباه است.باید مدلهای مشابه رو پیدا و مقایسه کنید و صحت اطلاعات خبر رو بسنجید. میدونستید آمار خودکشی کودکان در آمریکا و استرالیا و خیلی از کشورهای دیگه از ایران بالاتره؟ معلمی که بخاطر تحریم و فقر کشورش باید برای ۳۰۰ دلار بیاد سر کار و نه حال داره و نه آینده چه انتظاری ازش دارید؟ آیا الان سیستم ایران بیاد بگه آقا من مثل سوریه تحریمها برداشته میشه وضع این معلم بهتر میشه؟فقط از سیستم ناراحت نباشید خیلیهای دیگه هم از این وضع منتفع هستند.11
2
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۸
۴۶

ASH. ASH - هنگ کنگ ، هنگ کنگ
به قول این هم وطن تا وقتی که اسامی سانسور و ا ر د ع . برده میشه همینطور بدبخت و عقب مانده و توسری خور میمونیم
0
7
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۰
۷۱

senator x - تهران، ایران
تهران ایران(رومانو)=دوست ارجمند.این اتفاقی که در شیراز چندروز قبل روی داد,اولین,دومین وصدهیم بار بود که دراین مملکت اتفاق افتاد و خواندیم که , مسببین آن به هیچ دادگاهی احظار و هیچ مجازاتی هم برایشان در نظر نگرفتن.البته برخورد هر فردی با این جریانات فرق میکنه.ولی درک من غلط یا درست اینست که در چنین رژیمی منتظر اجرای(قانون)نمیمانم و خودم حتی با فداشدن خودم,قانون را اعمال میکنم.برای مثال.در دانشگاه همدان جوجه عربهای ارسالی یا بهتر بگویم تروریستها,برای دختران هموطن من مزاحمت ایجاد کردن و بجای حفظ ناموس ایرانی,اشغالگران گفتند(بزرگ نمائی)شده با این بی ناموسی چه برخوردی باید کرد؟.
1
10
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۴