کارشناس صداوسیما: «احسان علیخانی، مهران مدیری و فردوسیپور، پهپادهای اسراییلی را وارد ایران کردند!»
+7
رأی دهید
-51
پس از جنگ ۱۲ روزه، مشاهده میشود که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی تلاش میکند تا با مجموعهای از پروپاگانداهای به ظاهر بیسر و ته و بیمعنی، مسئولیت شکستها و آسیبهای وارده را از دوش ساختار حکومتی برداشته و عوامل دیگری را مقصر جلوه دهد. این رویکرد که یک تاکتیک دیرینه در سیستمهای بسته و غیرپاسخگو است، دلایل و ابعاد مختلفی دارد که عمدتاً حول محور حفظ چهرهی اقتدار و توجیه ناکارآمدیها میچرخد.
کارشناس صداوسیما: «احسان علیخانی، مهران مدیری و فردوسیپور، پهپادهای اسراییلی را وارد ایران کردند!» pic.twitter.com/ZGRkGNhc36
— Iranian UK (@IranianUk) September 27, 2025
اولین و مهمترین دلیل این پروپاگانداها، حفظ "چهرهی شکستناپذیر" نظام است. جمهوری اسلامی در دهههای گذشته همواره خود را به عنوان یک قدرت منطقهای بلامنازع و دارای توانایی بیحدوحصر در پاسخگویی به "دشمن" معرفی کرده است.
پذیرش صریح شکست در یک درگیری نظامی، حتی محدود، به معنای شکسته شدن این وجههی مقتدر و ایجاد تَرَک در دیوار اعتماد عمومی و سلبریتیزهی شدن تصویر ضعف در سطح بینالمللی است. بنابراین، لازم است روایت رسمی به سرعت به گونهای بازسازی شود که نشان دهد آنچه رخ داده، شکست نبوده، بلکه "توقف هوشمندانه" یا "پیروزی در یک موازنهی نامتقارن" بوده است.
دلیل دوم، گریز از پذیرش "بیکفایتی مدیریتی و اطلاعاتی" است. بسیاری از شکستهای احتمالی در چنین درگیریهایی، ریشه در ضعفهای ساختاری، اطلاعاتی و فنی دارد؛ از اشتباهات محاسباتی فرماندهان گرفته تا ضعف سامانههای پدافندی یا نفوذ سرویسهای اطلاعاتی دشمن.
اگر مسئولان ارشد جمهوری اسلامی بپذیرند که شکست ناشی از بیکفایتی خودشان است، جایگاه سیاسی و امنیتیشان متزلزل شده و مطالبه برای پاسخگویی و تغییرات جدی در سطوح بالا افزایش مییابد. لذا، با انحراف افکار عمومی به سمت موضوعات حاشیهای و متهم کردن عوامل خارجی یا داخلی غیرمرتبط، میتوان از پاسخگویی در مورد ضعفهای بنیادین فرار کرد.
یکی از مشهودترین تاکتیکهای انحرافی در این پروپاگاندا، متهم کردن "ستون پنجم داخلی" یا "عوامل نفوذی" است. به جای پذیرش اینکه سیستم اطلاعاتی و امنیتی دچار مشکل است، رسانههای حکومتی تلاش میکنند تا عامل شکست را به عناصر داخلی مانند خبرنگاران، فعالان مدنی، و حتی گروههایی مثل کولبران نسبت دهند.
نسبت دادن شکست به کولبران در مناطق مرزی یا هر گروه آسیبپذیر دیگر، تلاشی است مضحک و در عین حال خطرناک برای سیاسی کردن مشکلات اقتصادی و امنیتی و سرکوب مطالبات داخلی. این کار، ضمن منحرف کردن اذهان، بهانه لازم برای تشدید کنترلها و سرکوبهای داخلی را نیز فراهم میکند.
از بُعد فنی-رسانهای، این پروپاگانداها اغلب "بیسر و ته و بیمعنی" به نظر میرسند زیرا هدف اصلی آنها "منطق" نیست، بلکه "تکرار" است. وقتی یک سیستم بسته مجبور به توجیه یک رخداد غیرقابل دفاع است، محتوای پیام اهمیت ثانویه پیدا میکند؛ مهم این است که یک روایت جایگزین، هرچند ضعیف و نامربوط، با صدای بلند و به صورت مستمر تکرار شود تا اذهان عمومی را از تمرکز بر حقیقت اصلی منحرف سازد.
این فرآیند که تحت عنوان "غرق کردن مخاطب در اطلاعات دروغین" شناخته میشود، به مرور زمان باعث خستگی و بیتفاوتی میشود و امکان نقد منطقی را از بین میبرد.
نمونههایی از این نوع توجیهات را میتوان در ادعاهایی مشاهده کرد که عملیات نظامی را نه شکست، بلکه "محدود کردن هوشمندانه" یا "درس عبرت" برای دشمن میخوانند، در حالی که شواهد میدانی چیز دیگری را نشان میدهد. یا هنگامی که تمامی مشکلات را به گردن "جنگ ترکیبی" و "عملیات روانی" دشمن میاندازند و به جای تحلیل ضعف خود، همه چیز را توطئه بزرگ مینامند.
این رویکرد، در واقع یک سفسطهسازی دائمی است که به مخاطب القا میکند اتفاقات واقعی نبوده و صرفاً یک پروژهی رسانهای برای تضعیف نظام است .
در سطح کلانتر، این رفتار نشاندهندهی ترس عمیق نظام از شفافیت و پاسخگویی در برابر افکار عمومی است. در یک ساختار دموکراتیک، پذیرش اشتباه بخشی از فرایند اصلاح و پیشرفت است، اما در سیستمهای اقتدارگرا، اشتباه مساوی با ضعف و ضعف مساوی با فروپاشی است.
از این رو، هزینهی پذیرش شکست داخلی برای رهبران بسیار بالاتر از هزینهی ساخت و پمپاژ دروغ و پروپاگاندای پیچیده است؛ حتی اگر این پروپاگانداها در نگاه تحلیلگران خارجی و مردم آگاه، مسخره و "بیمعنی" به نظر آیند.
نتیجهی نهایی این رویکرد، اگرچه در کوتاهمدت میتواند جلوی انتقادات شدید داخلی را بگیرد، اما در درازمدت به فرسایش اعتماد عمومی و بیاعتباری کامل رسانههای رسمی منجر میشود.
وقتی مردم و کارشناسان داخلی مشاهده میکنند که کوچکترین گروهی مانند کولبران به عنوان عامل شکستهای بزرگ معرفی میشوند، درک میکنند که هدف از این پروپاگاندا، تنها سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی است و این امر خود، زمینهساز بحرانهای عمیقتر اجتماعی و سیاسی در آینده خواهد بود.
۵۲

اخوند شیپیشو - اندیمشک، استرالیا
مهر و ابان 🤣- سوراخ موش
4
37
شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۱
۸۵

siavash786 - شیکاگو، ایالات متحده امریکا
کاری به حرامزادگی او ندارم ، عباسی و رائفی پور جدید ولی احمق تر و بیسواد تر . تازه وارده لذا میخواد جای آنها را بگیرد . پاچه دیگران را بگیر تا مشهور شوی . داستان آن دوست رضاشاه را قبلا گفته بودم ، اینهم مثل همان ، فردا گندکاری هاش در میاد که با چه کسانی داد و ستاد داشته ، طوسی یا ثقفی
7
32
شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۰
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
این آخوندها و کلا استبداد مملکت ما را به گند کشید. بی کفایتی الان سیصد سال است که میهن ما را در چنگال خود گرفته. بی کفایتی کسانی که تصمیم میگیرند و بیسوادی و حماقت و خریت آنها که تایید میکنند. تو همین سایت یارو نیم ساعت به آخوند فحش میدهد و میخواهد مبارزه کند و آخوند کشی راه بیندازد بعد میگه من بدبختی مردم را در سفر قبلی به ایران دیدم🤣🤣🤣یعنی شتر کوپ میکنه از اینهمه شعور. همه به دیگران گیر میدهند هیچکس از خودش شروع نمیکند. یا رضا پهلوی میگه خلبان جنگنده است پس آموزش نظامی دیده ولی نمیداند بدون کلاه سلام نظامی نمیدهند و ایندر ارتش ایران فحش محسوب میشود و پاسداراندچلغور اینرا اجرا نمیکنند ولی سلام نظامی بدون کلاه میدهد. بعد همه هورا میکشند. چون همه اینها گاو هستند و نه میهن میدانند چیست و نه ارتش و اصول و فرهنگ میشناسند. الان تو فضای. مجازی یکی بیاید محتوای روده بخورد و برایش دست بزنید فرذا مد میشود. چون از خود اراده و شخصیت ندارند.همه جای دنبا این هست ولی آخوند این را در ایران نهادینه کرد و بی عرضگی و چاپلوسی و دروغ حیایش ریخت و اسلامی شد
5
19
شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱
۵۵

Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
شیر هر چی نامسلون حواله اونجایه ادم دروغگو.
4
17
شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۸