برچسب ناعادلانه «خانمانبرانداز»: افشای دلیل واقعی بوسه جنجالی در کنسرت کلدپلی!
+2
رأی دهید
-26
در یکی از جنجالیترین اخبار حواشی کنسرتهای موسیقی، ماجرای بوسه کلدپلی که پیشتر سر و صدای زیادی به پا کرده بود، با یک پیچش جدید و کاملاً شوکهکننده وارد مرحلهای تازه شد. این رویداد، که از یک لحظه کوتاه در کنسرت شروع شد، به سرعت تبدیل به یک درامای اینترنتی گردید، اما اکنون با افشای جزئیات جدید، مشخص شده که واقعیت ماجرا بسیار پیچیدهتر و متفاوتتر از آن چیزی بوده که افکار عمومی و کاربران شبکههای اجتماعی تصور میکردند.

اصل داستان مربوط به بوسیدن یک زوج در مقابل دوربین مشهور «Kiss Cam» کنسرت کلدپلی بود که در آن لحظه، کریس مارتین، خواننده گروه، با شوخیهای خود، به گمانهزنی درباره یک رابطه ممنوعه دامن زد و جنجالی عظیم در سراسر جهان به راه انداخت که پیامدهای سنگینی برای افراد درگیر داشت.
هویت افراد و شروع جنجال
افرادی که به طور ناخواسته در کانون این طوفان رسانهای قرار گرفتند، دو مدیر اجرایی یک شرکت بودند: اندی بایرون، مدیرعامل شرکت (Astronomer)، و کریستین کابوت، رئیس منابع انسانی او. لحظهای که این دو نفر توسط دوربین بوسهبازی شناسایی شدند، با رفتاری که نشان از دستپاچگی و تلاش برای پنهان شدن داشتند، سوءظنها را برانگیختند.
کریس مارتین در آن زمان به شوخی گفت: «خیلی خب، بیایید، شما خوبید! اوه—چی شد؟ یا دارند خیانت میکنند یا خیلی خجالتی هستند!» همین جمله، مهر تأییدی شد بر فرضیه خیانت.
در پی وایرال شدن این ویدیو، کاربران اینترنتی به سرعت هویت این دو نفر را کشف کرده و فاش ساختند که اندی بایرون متأهل است و همسر او، مگان کریگان بایرون نام دارد؛ کشفی که ظاهراً فرضیه «رابطه نامشروع» را در ذهن میلیونها نفر قطعی ساخت و طوفانی از قضاوت و نفرت آنلاین را به سمت کریستین کابوت روانه کرد.
اکنون، یک منبع نزدیک به کریستین کابوت با نشریه پیپل مصاحبه کرده و حقیقت پشت پرده را فاش ساخته است. این منبع به صراحت اعلام کرد که «هیچ خیانتی در کار نبوده است» و تأکید کرد که در زمان وقوع حادثه در کنسرت، کریستین کابوت در حال گذراندن مراحل طلاق از همسرش بوده است.
این خبر، روایت عمومی را به کلی دگرگون میکند و نشان میدهد که آغوش این دو نفر صرفاً ناشی از یک دوستی قوی و رابطه کاری عالی بوده است، نه یک رابطه عاشقانه مخفی. در حقیقت، این دو نفر به عنوان دوست در کنسرت شرکت کرده بودند و تنها دستپاچگی و واکنش نامناسب آنها در مقابل دوربینهای زنده بود که باعث ایجاد این سوءتفاهم ویرانگر شد که منجر به از دست رفتن شغل و آبروی آنها گردید.
منبع مورد نظر با تأکید بر بیگناهی کریستین، اذعان کرد که این کارلا برونی «نامناسب بود که رئیس خود را در یک کنسرت در آغوش بگیری» و کریستین نیز «مسئولیت کامل» این حرکت را میپذیرد. با این حال، وی قضاوت عمومی و پیامدهای سنگین پس از آن را ناعادلانه خواند.
او گفت: «اما این جنجال، این رسوایی، از دست دادن شغل؛ همه اینها ناعادلانه است.» این جملات به وضوح نشان میدهد که پیامدهای این سوءتفاهم بسیار فراتر از یک اشتباه ساده بوده و به طور ناخواسته، زندگی حرفهای و شخصی دو فرد را به ورطه نابودی کشانده است، در حالی که نیت و واقعیت پشت آن کاملاً متفاوت از روایت رسانهایشده بود.

متأسفانه، این شایعات ویرانگر و قضاوتهای عمومی پیامدهای عملی و سنگینی به دنبال داشت. در پی این جنجال، کریستین کابوت مجبور به استعفا از سِمَت خود به عنوان رئیس منابع انسانی شد. اندی بایرون نیز، پس از قرار گرفتن در مرخصی اجباری و «تحت بازجویی» توسط هیئت مدیره شرکت، تصمیم به کنارهگیری از سمت مدیرعاملی گرفت.
این موضوع نشان میدهد که قدرت اطلاعات غلط و روایتهای جنجالی اینترنتی تا چه حد میتواند زندگی افراد را تحتالشعاع قرار دهد و بدون هیچگونه مدرک متقنی، منجر به سلب جایگاه شغلی و محرومیتهای اجتماعی گردد.
بزرگترین آسیب به کریستین کابوت، برچسب زدن به او به عنوان یک «خانمانبرانداز» بود؛ برچسبی که منبع آگاه آن را کاملاً نادرست و ناعادلانه خواند. این منبع به شدت از نحوه رفتار جامعه آنلاین انتقاد کرد و گفت: «باورنکردنی است که شاهد آنچه رخ داده و چقدر میتواند ویرانگر باشد، نه فقط برای افراد، بلکه برای تمام خانوادهها.»
او خاطرنشان کرد که این داستان صرفاً درباره دو مدیر شرکت نیست، بلکه درباره «انسانهای واقعی و خانوادههای واقعی» است که زندگیشان به دلیل انتشار گسترده اطلاعات نادرست و نفرتپراکنی به خطر افتاده است.
آنچه از نظر منبع آگاه، تکاندهندهترین جنبه این ماجرا بود، میزان اطلاعات نادرست و لذتی بود که مردم از رنج کشیدن این افراد میبردند. او اظهار داشت: «به نظرم شاهد بودن این همه اطلاعات نادرست، تکاندهندهترین بخش بوده است... نحوه لذت بردن مردم از حساب آنها، دیدنش دشوار است.»
این اظهارات، زنگ خطری است درباره فرهنگ قضاوت سریع و لذتبردن از رسوایی در فضای مجازی، جایی که یک لحظه ساده میتواند بدون در نظر گرفتن واقعیت و تأثیرات انسانی، به یک فاجعه برای افراد درگیر تبدیل شود.
در همین حال، زنی که ویدیوی مشهور بوسهبازی کلدپلی را ضبط و باعث وایرال شدن آن شد، گریس اسپرینگر، نیز سکوت خود را شکست. او در مصاحبه با برنامه تلویزیونی This Morning فاش کرد که نیت اصلیاش صرفاً ثبت لحظات در کنسرت بوده و امیدوار بوده است که خود را در صفحه نمایش بزرگ ببیند. او تأکید کرد که در لحظه ضبط، «زیاد به آن فکر نکرد»، اما به دلیل حضور بیش از ۵۰ هزار نفر در کنسرت، این اتفاق به سرعت تبدیل به «موضوع داغ» بحثها شد.
گریس اسپرینگر در ادامه صحبتهای خود اعتراف کرد که هرگز تصور نمیکرده است که این فیلم کوتاه چنین پیامدهای ویرانگری داشته باشد. او با حسرت گفت: «اگر میدانستم، شاید دو بار فکر میکردم.»
این نشاندهنده ناآگاهی او از قدرت تأثیرگذاری ویدیوهای وایرالشده است. در واکنش به این جنجال، کریس مارتین نیز در کنسرتی که بعداً در ایالت ویسکانسین آمریکا برگزار شد، با شوخی به تماشاگران هشدار داد تا حواسشان به دوربینهای kiss cam باشد، که خود نشان از پذیرش ضمنی نقش گروه در تشدید این سوءتفاهم دارد.
این ماجرا فراتر از یک خبر حاشیهای است و به عنوان یک درس اخلاقی بزرگ در دنیای امروز مطرح میشود. این داستان نشان میدهد که چگونه یک لحظه سوءتفاهمآمیز که توسط دوربین ثبت میشود، میتواند با سوخترسانی اطلاعات نادرست در فضای مجازی، زندگی افراد بیگناه را زیر و رو کند.
این روایت، اهمیت تأمل و صحتسنجی پیش از قضاوت و انتشار شایعات را یادآوری میکند؛ واقعیتی تلخ که باید بیش از پیش به آن توجه کرد، چرا که همانطور که منبع آگاه گفت، این اتفاق «میتواند در هر زمانی برای هر یک از ما رخ دهد.»
۲۶

romano - تهران، ایران
مقاله میگه "این خبر، روایت عمومی را به کلی دگرگون میکند و نشان میدهد که آغوش این دو نفر صرفاً ناشی از یک دوستی قوی و رابطه کاری عالی بوده است، نه یک رابطه عاشقانه مخفی." همین الان بروید و تا میتوانید دوستی قوی و رابطه کاری عالی برقرار کنید نه خیانت است و یک رابطه عاشقانه مخفی نیست. طی آنهم میتوانید مراحل طلاق را که چهل طول میکشد انجام دهید. چکار میشود کرد بروکراسی است 40سال مراحل اداریاش طول میکشد. دلقکها آدم میکشند اسمش را میگذارند آزاد سازی. ترتیب زن دیگرو میدن اسمش رو میزارن رابطه کاری عالی و دوستی قوی! کشورهای دیگه رو اشغال میکنند اسمش رو میزارن اکتشاف و متمدن کردن. تاریخ یک کشور رو میدزندند اسمش رو میزارن باستان شناسی. لخت مادرزاد میریزن تو خیابون اسمش رو میزارن به رسمیت شناخت گروههای جنسی دیگر (چه ربطی داره؟)! دوتا خوراک ندارن اسمش رو میزارن گوردون رمزی شف فرانسوی. یارو میزنه دسته جمعی مردم رو میکشه اسمش رو میزارن مشکل روانی تروریست نیست. خلاصه با ۱۹۵ کشور هیچ سنخیت رفتاری و انسانی ندارند اما دک و پز در سطح لالیگا. تمدن پیشرفت سخت افزاری نیست.
33
18
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۵
۵۹

Fery,R - سالرزبورگ، اتریش
قبل از اون ،،توی بقلش بود ،،،برای هر چی چیزی میخوان یک راه روشنفکرانه ،،پیدا کنند
5
38
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱
۸۵

siavash786 - شیکاگو، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
چه خوب گفتی ولی کم گفتی ، چاهی میکنید میگوییدامام زمان در آنست ، امام زمانی پرورش میدهید و خود میدانید چنین نطفه ای بسته نشده که بچه ایی غیب شود . انسانها را میکشید که باید مسلمان شوید ، به قبیله بنیقینقاع حمله میکنید که چرا راست یا دروغ یک یهودی به یک زن مسلمان ناسزا گفته . شماها به یهود حمله کنید ، بکشید و تجاوز و گروگان بگیرید چون مسلمانید ؟ انسان بودنتان چی ؟0
26
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰
۳۵

freedom of the press - تهران، ایران
حالا می خواهند آبروی رفته را برگردانند که نمیشه. این نوع حرکات و رفتار در هیچ کجای دنیا مورد قبول اکثریت مردم نیست. دو تا همکار که حالا دوست هم هستند در محیط کار با هم میروند کنسرت و و متاهل هم هستند حالا به گفته خانمه، ایشان داشتند مراحل طلاق را از شوهرشان طی میکردند ولی باز این نوع بغل کردن باید یک حسی بینشان باشد. بعدش تا دوربین شکارشان کرد چنان دستپاچه شدند و مردِ نشست تا خودش را پنهان کند و زنِ سریع رویش را از دوربین برگرداند و محل را ترک کرد. این نوع رفتارها حتی تو اروپا و آمریکا هم پسندیده نیست. سعی نکنید این نوع حرکات و ملاقاتها را عادی سازی بکنید.
2
34
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۱
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
دوستی های قوی و رابطه های عالی بین شما طلاب و آخوندهای باجناقبازِ حوزه مگر نتیجه ای غیر از این دارد که به این ها ایراد میگیرید؟2
19
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۲
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
هیاهوی بسیار برای هیچ از نوع آمریکائی!
1
7
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۱
۴۳

paksan - ایران، ایران
پول داشته باشی میشه هر مقاله ای را داد به این روزنامه نگارها برات بنویسند. واقعا بررسی کنید دعوا برای گرفتن شغل در روزنامه ها به اسم روزنامه نگار و ستون نویس و مدیر بشدت بالاست در حالیکه همه میدونیم به روزنامه نگاری حقوق زیادی نمیدن و عموما می نالند ولی خودشون خوب میدانند روزنامه نگار اصل پول را از سفارشی نویسی بدست میاره. الان مثلا در خارج از کشور عمده نویسنده ها خریده شدند و خیلی واضح هستش مطلبها بر اساس شرایط روز و حتی زودتر از اینکه چیزی اتفاق بیافته نوشته و آماده شده و بعد بشدت پخش میشه ترجمه میشه فرق نداره برای فروش عینک آفتابی باشه یا مطلب ساختن بر ضد افراد و مقامات سیاسی و سرهم کردن مطالب بی ربط بهم اینها لایه زیرین مدیا هستش که کاملا دیده میشه و حتی برای قابل باور بودن بیشتر در رسانه های معتبر ایجاد میشه بعد بطور گسترده ترجمه و پخش میشه. این عارضه در رسانه های خارج از ایران بشدت بیشتر از داخل ایران هست بخصوص رسانه های ساخته شده برای مثلا ایران که کنترل بیشتری وجودداره ولی در داخل هم در حوزه اقتصاد و ورزش بشدت رواج داره
5
3
جمعه ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۵