رسوایی ایران - کنترا به ازدواج ختم شد: پایان غیرمنتظره یک ماجرای ۴۰ ساله
+16
رأی دهید
-2
دو چهره کلیدی در رسوایی ایران کنترا که طی دهه هشتاد میلادی و دوران دولت رونالد ریگان روی داد، ۴۰ سال پس از آن که با حضور در جلسات استماع کنگره و پخش تلویزیونیشان شهرت پیدا کردند، با هم ازدواج کردهاندبی بی سی - اولیور نورث، سرهنگ دوم تفنگداران دریایی آمریکا و شاغل در شورای امنیت ملی آمریکا، و منشیاش فاون هال، در آن زمان با خارج کردن مخفیانه مدارک از کاخ سفید و رشتهرشته کردنشان، تلاش کردند بر این رسوایی سرپوش بگذارند.
این رسوایی پس از آن پیش آمد که مشخص شد دولت رونالد ریگان با عواید ناشی از فروش مخفیانه اسلحه به ایران در جریان جنگ ایران و عراق، به شورشیان مسلح راستگرا در نیکاراگوئه کمک مالی میکند. این رسوایی یکی از بزرگترین بحرانهای داخلی در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان بود.
طبق گزارشهای رسانههای آمریکایی و اسناد عمومی، آقای نورث، ۸۱ ساله، و خانم هال، ۶۱ ساله، ماه گذشته در ویرجینیا ازدواج کردند. گزارش شده که این دو سال گذشته و در جریان مراسم تدفین همسر نخست اولیور نورث بار دیگر ملاقات کردهاند.
از اوایل دهه ۱۹۸۰، مقامات ارشد دولت رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت، فروش اسلحه به ایران را تسهیل کردند به این امید که حزبالله تحت حمایت ایران را به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان تشویق کنند.
در آن زمان، ایالات متحده تحریم تسلیحاتی علیه ایران داشت و در ظاهر سعی میکرد سایر کشورها را از فروش سلاح به دولت ایران منصرف کند.
با وجود ممنوعیت تأمین مالی گروههای نیکاراگوئهای توسط ایالات متحده، پول حاصل از فروش مخفیانه سلاح به ایران به کنتراها، یک گروه شبهنظامی راستگرا که با دولت چپگرای ساندینیست نیکاراگوئه میجنگید، منتقل میشد.
در سال ۱۹۸۷، آقای ریگان گفت که از میزان کامل فروش اسلحه بیاطلاع است، اما «مسئولیت کامل» اقدامات دولت خود را بر عهده گرفت.
اولیور نورث در این معاملات تسلیحاتی دخیل بود و او و هال اسناد را از کاخ سفید قاچاق کرده و آنها را در تلاش برای پنهان کردن شواهد، رشتهرشته کردند.
این دو نفر در اواخر همان سال در جلسات استماع کنگره که به طور گسترده از تلویزیون پخش میشد، شهادت دادند.

فاون هال در ازای شهادتش مصونیت قضایی دریافت کرد. آقای نورث از سمت خود برکنار و به سه اتهام سنگین محکوم شد، اما بعداً در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد.
این تحقیقات منجر به طیف وسیعی از اتهامات کیفری شد، اگرچه همه کسانی که در ارتباط با این رسوایی محکوم شده بودند، بعداً توسط جانشین ریگان، رئیسجمهور جورج اچ دبلیو بوش، عفو شدند.
اولیور نورث پس از آن به عنوان یک فعال محافظهکار، مجری برنامه گفتگو و رئیس انجمن ملی تفنگ فعالیت کرده است.
------------------
درباره رسوایی ایران - کنترا
رسوایی ایران - کنترا یکی از جنجالیترین و پیچیدهترین بحرانهای سیاسی در تاریخ معاصر ایالات متحده آمریکا بود که در دهه ۱۹۸۰ میلادی رخ داد. این ماجرا در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا، فاش شد و به سرعت به یک رسوایی بینالمللی تبدیل گشت.
هسته اصلی این رسوایی، معامله مخفیانه و غیرقانونی دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بود. در این معامله، ایالات متحده به طور پنهانی به ایران تسلیحات نظامی میفروخت تا در ازای آن، جمهوری اسلامی به آزادی گروگانهای آمریکایی که توسط گروههای شبهنظامی در لبنان نگهداری میشدند، کمک کند. این عمل نه تنها با سیاستهای رسمی آمریکا در قبال ایران در تضاد بود، بلکه به دلیل فروش سلاح به کشوری که در آن زمان در فهرست حامیان تروریسم قرار داشت، قوانین بینالمللی را نیز نقض میکرد.
ماجرای ایران - کنترا در واقع دو بخش اصلی داشت که به طور موازی پیش میرفت. بخش اول، مربوط به معامله با ایران بود. دولت ریگان در تلاش برای آزادی گروگانها، به واسطه دلالان و میانجیگران، تسلیحات نظامی به ایران میفروخت.
درآمد حاصل از این فروشها، به جای اینکه به خزانهداری آمریکا بازگردد، به صورت غیرقانونی به بخش دوم این رسوایی تزریق میشد. بخش دوم، به حمایت مالی از شورشیان کنترا در نیکاراگوئه اختصاص داشت. این شورشیان، گروهی ضد کمونیست بودند که علیه دولت ساندینیستای نیکاراگوئه مبارزه میکردند. کنگره آمریکا با کمک به کنتراها مخالف بود و بودجههای رسمی را برای آنها قطع کرده بود. بنابراین، مقامات دولتی با استفاده از درآمد حاصل از فروش اسلحه به ایران، به طور پنهانی و غیرقانونی به کنتراها پول و تجهیزات میرساندند. این اقدام نقض آشکار قوانین مصوب کنگره بود که به عنوان اصلاحیه بولند شناخته میشد.
این رسوایی در سال ۱۹۸۶، زمانی که یک هواپیمای حامل اسلحه در نیکاراگوئه سرنگون شد و یکی از خدمه آن دستگیر شد، فاش گردید. تحقیقات گستردهای توسط کنگره و یک کمیسیون مستقل آغاز شد. این تحقیقات پرده از عملیاتهای پنهانی و نقش مقامات ارشد دولت، از جمله سرهنگ الیور نورث و دریاسالار جان پویندکستر، برداشت.
اگرچه رونالد ریگان ادعا کرد که از جزئیات این ماجرا بیخبر بوده است، اما تحقیقات نشان داد که مقامات ارشد دولت او در برنامهریزی و اجرای این عملیاتها نقش داشتهاند. این رسوایی به اعتبار دولت ریگان لطمه بزرگی وارد کرد و منجر به استعفای برخی از مقامات و محاکمه چندین نفر شد. هرچند که بعدها برخی از این محکومیتها لغو شد، اما این واقعه به عنوان یک لکه سیاه در تاریخ سیاست خارجی آمریکا باقی ماند.
رسوایی ایران - کنترا تأثیرات عمیق و ماندگاری بر سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر جای گذاشت. این ماجرا نه تنها بحثهای جدی را در مورد نظارت کنگره بر قدرت اجرایی و عملیاتهای مخفیانه دولت برانگیخت، بلکه اعتماد عمومی به دولت و مقامات دولتی را نیز به شدت کاهش داد. این رسوایی نشان داد که چگونه اقدامات پنهانی و خارج از کنترل میتوانند منجر به نقض قوانین و اصول دموکراسی شوند.
درسهای آموخته شده از ایران - کنترا، به ویژه در زمینه شفافیت و مسئولیتپذیری مقامات، تا به امروز در بحثهای سیاسی و حقوقی آمریکا مطرح است. این رویداد به عنوان یک یادآوری تلخ از خطرات پنهانکاری در سیاست خارجی و سوءاستفاده از قدرت، در حافظه تاریخی ایالات متحده باقی مانده است.
رسوایی ایران - کنترا یکی از جنجالیترین و پیچیدهترین بحرانهای سیاسی در تاریخ معاصر ایالات متحده آمریکا بود که در دهه ۱۹۸۰ میلادی رخ داد. این ماجرا در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا، فاش شد و به سرعت به یک رسوایی بینالمللی تبدیل گشت.
هسته اصلی این رسوایی، معامله مخفیانه و غیرقانونی دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بود. در این معامله، ایالات متحده به طور پنهانی به ایران تسلیحات نظامی میفروخت تا در ازای آن، جمهوری اسلامی به آزادی گروگانهای آمریکایی که توسط گروههای شبهنظامی در لبنان نگهداری میشدند، کمک کند. این عمل نه تنها با سیاستهای رسمی آمریکا در قبال ایران در تضاد بود، بلکه به دلیل فروش سلاح به کشوری که در آن زمان در فهرست حامیان تروریسم قرار داشت، قوانین بینالمللی را نیز نقض میکرد.
ماجرای ایران - کنترا در واقع دو بخش اصلی داشت که به طور موازی پیش میرفت. بخش اول، مربوط به معامله با ایران بود. دولت ریگان در تلاش برای آزادی گروگانها، به واسطه دلالان و میانجیگران، تسلیحات نظامی به ایران میفروخت.
درآمد حاصل از این فروشها، به جای اینکه به خزانهداری آمریکا بازگردد، به صورت غیرقانونی به بخش دوم این رسوایی تزریق میشد. بخش دوم، به حمایت مالی از شورشیان کنترا در نیکاراگوئه اختصاص داشت. این شورشیان، گروهی ضد کمونیست بودند که علیه دولت ساندینیستای نیکاراگوئه مبارزه میکردند. کنگره آمریکا با کمک به کنتراها مخالف بود و بودجههای رسمی را برای آنها قطع کرده بود. بنابراین، مقامات دولتی با استفاده از درآمد حاصل از فروش اسلحه به ایران، به طور پنهانی و غیرقانونی به کنتراها پول و تجهیزات میرساندند. این اقدام نقض آشکار قوانین مصوب کنگره بود که به عنوان اصلاحیه بولند شناخته میشد.
این رسوایی در سال ۱۹۸۶، زمانی که یک هواپیمای حامل اسلحه در نیکاراگوئه سرنگون شد و یکی از خدمه آن دستگیر شد، فاش گردید. تحقیقات گستردهای توسط کنگره و یک کمیسیون مستقل آغاز شد. این تحقیقات پرده از عملیاتهای پنهانی و نقش مقامات ارشد دولت، از جمله سرهنگ الیور نورث و دریاسالار جان پویندکستر، برداشت.
اگرچه رونالد ریگان ادعا کرد که از جزئیات این ماجرا بیخبر بوده است، اما تحقیقات نشان داد که مقامات ارشد دولت او در برنامهریزی و اجرای این عملیاتها نقش داشتهاند. این رسوایی به اعتبار دولت ریگان لطمه بزرگی وارد کرد و منجر به استعفای برخی از مقامات و محاکمه چندین نفر شد. هرچند که بعدها برخی از این محکومیتها لغو شد، اما این واقعه به عنوان یک لکه سیاه در تاریخ سیاست خارجی آمریکا باقی ماند.
رسوایی ایران - کنترا تأثیرات عمیق و ماندگاری بر سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر جای گذاشت. این ماجرا نه تنها بحثهای جدی را در مورد نظارت کنگره بر قدرت اجرایی و عملیاتهای مخفیانه دولت برانگیخت، بلکه اعتماد عمومی به دولت و مقامات دولتی را نیز به شدت کاهش داد. این رسوایی نشان داد که چگونه اقدامات پنهانی و خارج از کنترل میتوانند منجر به نقض قوانین و اصول دموکراسی شوند.
درسهای آموخته شده از ایران - کنترا، به ویژه در زمینه شفافیت و مسئولیتپذیری مقامات، تا به امروز در بحثهای سیاسی و حقوقی آمریکا مطرح است. این رویداد به عنوان یک یادآوری تلخ از خطرات پنهانکاری در سیاست خارجی و سوءاستفاده از قدرت، در حافظه تاریخی ایالات متحده باقی مانده است.