واکنش مادر جانباخته اعتراضات به کنسرت همایون شجریان؛ کجای این بازی قرار گرفتهاید؟ + ویدیو
+62
رأی دهید
-10
کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، در پیامی ویدیویی به کنسرت همایون شجریان واکنش نشان داد.او گفت: «بازی حاکمیت توهین به شعور مردم است. آقای شجریان، با توجه به احترامی که برای شما قائلم، پرسش این است که شما کجای این داستان و بازی قرار گرفتهاید؟»
-----------
کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، در پیامی ویدیویی به کنسرت همایون شجریان واکنش نشان داد.
— ایران اینترنشنال (@IranIntl) September 3, 2025
او گفت: «بازی حاکمیت توهین به شعور مردم است. آقای شجریان، با توجه به احترامی که برای شما قائلم، پرسش این است که شما کجای این داستان و بازی قرار گرفتهاید؟» pic.twitter.com/0CgZs1JEM2
اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی به دلیل مشکلات اجرایی و لجستیکی، از جمله عدم توانایی مدیریت جمعیت میلیونی، لغو شده است. در حالی که برخی از مقامات دولتی و شهرداری تهران سعی در حمایت از این رویداد داشتهاند، اختلافنظرها و نگرانیهای امنیتی باعث شد تا این کنسرت برگزار نشود. بنابراین، تحلیل زیر بر اساس این اطلاعات و با فرض تمایل یک رژیم به بهرهبرداری سیاسی از رویدادهای فرهنگی نوشته شده است.
برگزاری یک کنسرت رایگان و خیابانی با حضور همایون شجریان در میدان نمادین آزادی، از منظر حکومت ایران، فرصتی کمنظیر برای بهرهبرداری سیاسی و بهبود وجهه عمومی تلقی میشد. در شرایطی که جامعه از مشکلات اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی و فشارهای سیاسی رنج میبرد، چنین رویدادی میتوانست به عنوان یک مسکن موقت عمل کند و توجه مردم را از مسائل اصلی منحرف سازد.
مقامات دولتی با حمایت از این کنسرت، به خصوص پس از اعطای مجوز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد، میتوانستند تصویری مردمی، مدرن و حامی هنر از خود ارائه دهند و نشان دهند که به دنبال ایجاد «نشاط اجتماعی» هستند. این اقدام در واقع یک استراتژی برای کاهش تنشها و تقویت مشروعیت در میان طیف گستردهای از مردم، به ویژه جوانان، بود که اغلب از سیاستهای فرهنگی سختگیرانه ناراضی هستند.
استفاده از میدان آزادی، که نماد پیروزی انقلاب و رویدادهای ملی است، میتوانست به نوعی پیوندی میان هنر محبوب و ایدئولوژی رسمی ایجاد کند و پیام دهد که حکومت با نیازهای روز مردم همراه است.
با این حال، لغو ناگهانی این کنسرت، نشاندهنده شکافها و تضادهای عمیق درونی در ساختار حاکمیت بود. در حالی که یک جناح از دولت به دنبال بهرهبرداری از این فرصت بود، جناحهای تندروتر و نهادهای امنیتی، برگزاری چنین تجمعی را به شدت نگرانکننده میدیدند. ترس اصلی این بود که یک گردهمایی فرهنگی کنترلشده، به سرعت به یک تجمع اعتراضی خارج از کنترل تبدیل شود، به ویژه در میدانی با سابقه تاریخی اعتراضات.
این نگرانی از کنترل جمعیت و پیامدهای احتمالی سیاسی آن، بر هرگونه مزیت سیاسی که از برگزاری کنسرت به دست میآمد، غلبه کرد. به این ترتیب، لغو کنسرت به وضوح نشان داد که اولویت نهادهای امنیتی، حفظ نظم و کنترل اجتماعی است، حتی به قیمت از دست دادن یک فرصت نادر برای بهبود روابط با مردم و کسب محبوبیت. این واقعه نشان داد که در نظام جمهوری اسلامی، حتی کوچکترین آزادیهای اجتماعی و فرهنگی نیز به شدت تحت کنترل و نظارت قرار دارند و هرگونه تجمع مردمی، به طور بالقوه تهدیدی برای امنیت تلقی میشود.
یک حکومت ممکن است با اعطای مجوز به یک کنسرت بزرگ و پرطرفدار، به ویژه برای هنرمندی که با سلایق طیف گستردهای از مردم همسو است، پیامی مبنی بر انعطافپذیری و باز بودن فضای سیاسی ارسال کند. این کار به خصوص در شرایطی که نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی و آزادیهای اجتماعی بالاست، میتواند به عنوان یک شیرینکاری موقت برای آرام کردن اوضاع و جذب حمایت جوانان و طبقه متوسط عمل کند.
با برگزاری یک رویداد بزرگ در مکانی مانند میدان آزادی، حکومت میتوانست این پیام را به طور مستقیم به جامعه منتقل کند که برخلاف تصور عمومی، حامی هنر و فرهنگ است و به «نشاط اجتماعی» اهمیت میدهد.
همچنین، برگزاری چنین کنسرتی در یک فضای کنترلشده میتواند به حکومت اجازه دهد تا انرژیهای اجتماعی را در مسیری مورد تأیید خود کانالیزه کند. به جای اینکه مردم در اعتراضات خیابانی شرکت کنند، میتوانند در یک رویداد فرهنگی جمعی مشارکت داشته باشند که توسط دولت سازماندهی شده است.
این استراتژی به حکومت کمک میکند تا کنترل خود را بر تجمعات حفظ کند و از تبدیل شدن یک گردهمایی به یک اعتراض سیاسی جلوگیری کند. در واقع، هدف این است که با فراهم کردن یک فضای امن برای تخلیه احساسات، از بروز شورشهای احتمالی جلوگیری شود.
با این حال، لغو ناگهانی یک رویداد محبوب مردمی، میتواند به عنوان یک نشانه از عدم هماهنگی درونی دولت، وجود فشارهای متقابل در بین نهادها و یا حتی نگرانی از کنترل خارج شدن شرایط تفسیر شود. این اقدام میتواند نشاندهنده تضاد میان جناحهای مختلف در ساختار قدرت باشد؛ یک جناح به دنبال استفاده از هنر برای اهداف سیاسی است، در حالی که جناح دیگر نگران پیامدهای امنیتی و سیاسی یک تجمع بزرگ مردمی است.
در نهایت، لغو یک کنسرت بزرگ نشان میدهد که حتی کوچکترین آزادیهای اجتماعی و فرهنگی نیز به شدت تحت کنترل و نظارت قرار دارند و هرگونه تجمع مردمی، به طور بالقوه تهدیدی برای امنیت تلقی میشود. این واقعه میتواند به جامعه نشان دهد که اولویت نهایی نهادهای امنیتی، حفظ نظم و کنترل اجتماعی است، حتی به قیمت از دست دادن یک فرصت نادر برای بهبود روابط با مردم و کسب محبوبیت. این امر موجب از بین رفتن اعتماد عمومی و افزایش نارضایتی در میان هنرمندان و دوستداران هنر میشود.
۲۶

romano - تهران، ایران
خانم محترم مردم نمیتونن همزمان هم تحریم بکشن و هم فشار رژیم رو تحمل کنند و هم جنگ کنند و هم برای عزیز شما تا آخر عمر عزاداری کنن. اگر فرزندت زنده بود حتما به این کنسرت که هیچ به ۱۰ تا دیگه نیاز داشت که روحیهاش اندکی شاد بشه. لطفا زیاد تلویزیون اسرائیل اینترنشنال تماشا نکنید آنها کارشان پروژههای بحران و نا امیدی مردم ایران از آینده است که بزرگترین قربانیاش مردم بیچاره هستند نه افراد وابسته به رژیم چون آنها حتی ککشان هم نمیگزد. اصلا اسرائیل میخواهد مردم ایران نا امید باشد و دشمن درجه یک دموکراسی ایران است چون بر اساس به اصطلاح تخاصم میتواند سیاستهای درون و بیرون خود را تنظیم کند. چرا یک کنسرت معمولی که هزاران از آن هر روزه در جهان انجام میشود برای مردم خسته و غمگین ما جای گروه کشی و زد و خورد و تعیین حدو د و مرزهای انسانیت و وطن پرستی است؟ مردم چه گوش کنند ساسی مانکن؟
46
9
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۸
۴۵

ekman - شیراز، ایران
romano - تهران، ایران
romani-تهران ایران. جناب فکر کنم که فقط تیتر خبر را مطالعه کردید .ایکاش تمام مطلب را با دقت میخواندید8
32
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۵
۴۳

paksan - ایران، ایران
یکی باید بپرسه تو کجای این بازی قرار گرفته ای؟ مزدوری نتانیاهو یا وطن پرستی؟
24
4
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۵
۶۵

zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
مادری که فرزندش را همین حکومت با گلوله کشت، به دنبال عدالت است. شما اما به جای پاسخ، برچسب "جاسوس موساد" میزنید تا خون را بپوشانید. این اسمش وطنپرستی نیست؛ این اسمش نوکری برای سفرهی بسیج است. وقاحت را ببین: زنی که آزادیاش بسته شده، داغ فرزند به دوش میکشد، شما به جای همدلی، تحقیرش میکنید و پرچم دروغین وطن را بالا میبرید. وطن برای شما فقط بهانهای است برای چاقتر شدن و سهمیه گرفتن.شما نه نگهبان وطنید، نه مدافع مردم؛ شما پادوی سرکوب و شریک جرم خون جوانانید. وطنفروشی واقعی همین است: ماستمالیِ جنایت، لگدمال کردن آزادی و تحقیر یک مادر ایرانی.
0
3
جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۸
۲۶

romano - تهران، ایران
ekman - شیراز، ایران
دوست عزیز تشکر از تذکر شما هدف من مقابله با خط دروغ و جو سازی علیه مردم بی پناه ایران است. یک سری مدیا که در خارج هستند و افرادشان نه نامی دارند و نه مورد وثوق مردم هستند در حال سیاه نمایی زندگی مردم ایرانند (مثلا مخالف رژیمند ولی در واقع کنتراتچی تکه تکه کردن روح و وجود مردم و ایران). حرفهای من تایید رژیم نیست و اعتقاد راسخ به تغییر رژیم دارم. از خود سوال کردهاید که اصانلوها و باطبیها افرادی که اپوزوسیون واقعی بودند و هستند چرا دور و بر این تلویزیونها نیستند؟ اینها دیروز زورشان میرسید سرباز میریختند در تهران و تهران اشغال میکردند و امروز پیاده نظامشان تلویزیون است. کشورهایی که با ایران مبادله مالی سالیانهشان چند میلیون هم نمیرسد از جیب مردم خودشان میلیونها روی ایران برای تلویزیون و سایت خرج میکنند. مقاله را متوجه شدم اما من تمامی مدیای موافق و مخالف نظام ر ا میخوانم و این چیزها را تبدیل به بحران میکنند اگر شما همه را بخوانید متوجه گرو گشی هر طرف از روح و روان مردم میشوید. مردم خواستههایشان مشخص است و در ماجرای مهسا با کشته کمتر نسبت به جنگ ۱۲ روزه رژیم را به تمکین مجبور کردند.1
0
جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۸