چرا جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست و ضعف رژیم به قیام عمومی منجر نمی‌شود؟

م.م: این که چرا مردم ایران، علیرغم وجود شرایط مساعد سیاسی و ضعف‌های ساختاری در حکومت، حرکتی منسجم و فراگیر برای تغییر رژیم انجام نمی‌دهند، پرسشی است که تحلیل‌گران بسیاری را به خود مشغول کرده است. پاسخ به این پرسش ساده نیست و نیاز به بررسی ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روان‌شناختی دارد. 

بسیاری از کارشناسان و جامعه‌شناسان معتقدند که ضعف‌های رژیم، به خودی خود، برای آغاز یک جنبش موفق و پایدار کافی نیست و عواملی پیچیده و در هم تنیده، همچون شبکه‌ای از موانع، مانع از شکل‌گیری یک حرکت انقلابی می‌شوند. 

این تحلیل، عواملی چون سرکوب شدید و هدفمند، عدم وجود رهبری جایگزین و مورد اعتماد، فرسودگی و ناامیدی عمیق اجتماعی و از هم گسیختگی طبقه متوسط را در بر می‌گیرد که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا تصویری جامع از این وضعیت ارائه شود.

یکی از اصلی‌ترین و ملموس‌ترین موانع، ماشین سرکوب گسترده و بی‌رحمانه حکومت است که به صورت سیستماتیک و با استفاده از ابزارهای متعدد، هرگونه صدای مخالف را خفه می‌کند. جمهوری اسلامی طی دهه‌های گذشته، با ایجاد نهادهای امنیتی موازی و توسعه نیروهای شبه‌نظامی مانند بسیج و سپاه، یک سیستم کنترل اجتماعی پیچیده را ایجاد کرده که توانایی آن را برای مقابله با اعتراضات به شدت افزایش داده است. 

در جریان اعتراضات سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ که در نقاط مختلف کشور شعله‌ور شدند، حکومت به روشنی نشان داد که برای حفظ قدرت، از هیچ خشونتی فروگذار نمی‌کند و حاضر است جان و آزادی معترضان را به خطر بیندازد. کشتار خیابانی، بازداشت‌های گسترده، شکنجه و اعدام معترضان، هزینه تغییر را برای شهروندان به شدت بالا برده است. این سرکوب سیستماتیک، فضایی از ترس و وحشت را بر جامعه حاکم کرده و انگیزه هرگونه اقدام جمعی را از بین برده است. 

مردم به خوبی می‌دانند که هر حرکت کوچک اعتراضی می‌تواند به قیمت جان، آینده شغلی یا آزادی‌شان تمام شود و این ترس، مانعی روان‌شناختی و قدرتمند در برابر هرگونه اقدام جمعی است که اراده مردم را فلج می‌کند. در واقع، حکومت با ایجاد یک "دکترین ترس"، مردم را به سکوت و انفعال واداشته است.

عامل مهم دیگر، نبود یک رهبری منسجم و جایگزین قابل اعتماد است. جنبش‌های اعتراضی در ایران، فاقد یک ساختار سازمانی مشخص، رهبران کاریزماتیک و یک برنامه روشن برای گذار هستند. در غیاب چهره‌های متحدکننده که بتوانند مردم را حول یک هدف مشترک جمع کنند، اعتراضات به صورت پراکنده و موضعی باقی می‌مانند و نمی‌توانند به یک نیروی سازمان‌یافته و هدفمند تبدیل شوند. 

رهبران و فعالان سیاسی که در داخل کشور می‌توانستند نقش‌آفرینی کنند، یا به دلیل فعالیت‌های گذشته در زندان هستند، یا تحت فشار و محدودیت‌های شدید امنیتی قرار دارند. این شرایط امکان سازماندهی و برنامه‌ریزی برای یک حرکت ملی را از آن‌ها سلب کرده است. در خارج از کشور نیز، اپوزیسیون دچار تشتت و اختلاف نظر است و نتوانسته یک جبهه متحد و مورد اعتماد برای مردم ایجاد کند. 

این خلاء رهبری، باعث می‌شود که مردم به آینده‌ای مبهم و پر هرج و مرج پس از سقوط رژیم، اطمینان نداشته باشند. آن‌ها نمی‌دانند چه کسی یا چه گروهی قرار است جایگزین حکومت فعلی شود و این ابهام، ترس از "وضعیت بدتر" را تقویت می‌کند و مردم را به سمت حفظ وضع موجود سوق می‌دهد.

تجارب تاریخی نیز نقش مهمی در بی‌میلی مردم ایفا می‌کنند. انقلاب ۱۳۵۷، علیرغم وعده‌های آزادی و عدالت، در نهایت به روی کار آمدن یک حکومت تئوکراتیک منجر شد که بسیاری آن را از رژیم پیشین ناکارآمدتر و سرکوب‌گرتر می‌دانند. این تجربه تلخ، بسیاری از ایرانیان را از هرگونه "انقلاب" و "تغییر رژیم" دلسرد کرده است. مردم می‌ترسند که تغییر بعدی، آن‌ها را از چاله به چاه بیندازد و وضعیتی مشابه یا حتی بدتر از وضعیت فعلی را رقم بزند. 

این ترس از آینده‌ای نامعلوم، بسیاری را به سمت "سکوت" و "انفعال" سوق داده است. در واقع، شکست انقلاب گذشته، به یک "زخم تاریخی" تبدیل شده که اعتماد جامعه را نسبت به پتانسیل تغییرات بنیادین خدشه‌دار کرده و باعث شده که مردم به جای امید به آینده، با احتیاط و ترس به آن نگاه کنند. این حافظه تاریخی، به یک عامل بازدارنده قوی در برابر هرگونه حرکت انقلابی تبدیل شده است.

وضعیت اقتصادی نیز یکی از عوامل کلیدی است که به جای تقویت انگیزه‌های انقلابی، مردم را در چرخه‌ای از مبارزه برای بقا گرفتار کرده است. مشکلات معیشتی، فقر گسترده، تورم لجام‌گسیخته و بیکاری، بخش بزرگی از جامعه را به شدت درگیر مسائل روزمره کرده است. برای بسیاری از خانواده‌ها، تنها دغدغه، تأمین نیازهای اولیه زندگی و گذراندن روز است و فرصتی برای فکر کردن به مسائل سیاسی و تغییرات بنیادین باقی نمی‌ماند. 

آن‌ها برای زنده ماندن می‌جنگند و انگیزه‌ای برای درگیر شدن در مبارزه‌ای پرهزینه برای اهدافی کلان و نامشخص ندارند. به عبارت دیگر، بحران اقتصادی، به جای آن که مردم را به قیام وادارد، آن‌ها را "انقلاب‌گریز" کرده است و انرژی آن‌ها را در مسیر مقابله با فقر و نداری تحلیل می‌برد. این وضعیت، مردم را به موجوداتی منفرد و تک‌رو تبدیل می‌کند که تنها به فکر نجات خود و خانواده‌شان هستند و از تفکر جمعی و اقدام مشترک باز می‌مانند.

فرسودگی و ناامیدی اجتماعی نیز از دیگر موانع جدی است. دهه‌ها زندگی تحت فشار، ناامیدی از اصلاحات و عدم تحقق وعده‌ها، روحیه مبارزه را در بسیاری از مردم از بین برده است. بخش بزرگی از جوانان و طبقه تحصیل‌کرده، به جای ماندن و مبارزه، به دنبال راهی برای مهاجرت هستند. "مهاجرت" به عنوان یک "راه‌حل فردی" برای فرار از مشکلات، جای "مبارزه جمعی" را گرفته است. 

این پدیده، جامعه را از نیروهای فعال و پویای خود تهی می‌کند و از قدرت جنبش‌های اجتماعی می‌کاهد. این فرار مغزها و نخبگان، توانایی جامعه برای خودسازماندهی و برنامه‌ریزی برای آینده را به شدت تضعیف می‌کند و خلأ بزرگی در رهبری و فعالین ایجاد می‌کند. این روند مهاجرت، به مثابه یک خونریزی آهسته، توان و نیروی حیاتی جامعه را تحلیل می‌برد و آن را از فعال‌ترین و کارآمدترین اعضای خود محروم می‌سازد.

از هم گسیختگی و فقدان نهادهای مدنی نیز، توانایی مردم برای سازماندهی را کاهش داده است. حکومت طی سال‌های متمادی، سازمان‌های غیردولتی، تشکل‌های دانشجویی و اتحادیه‌های صنفی مستقل را سرکوب و تضعیف کرده است. در غیاب این نهادها که می‌توانند نقش واسطه میان مردم و قدرت را ایفا کرده و مطالبات را سازماندهی کنند، هرگونه حرکت اعتراضی به سرعت به یک اقدام بدون هدف و بدون پشتوانه تبدیل می‌شود. 

این وضعیت، امکان بسیج عمومی و هماهنگی میان گروه‌های مختلف اجتماعی را عملاً غیرممکن می‌سازد. در یک جامعه بدون نهادهای مدنی قوی، مردم به صورت فردی عمل می‌کنند و توانایی ایجاد یک حرکت جمعی قدرتمند از آن‌ها سلب می‌شود. این ضعف ساختاری، باعث می‌شود که حتی در صورت وجود نارضایتی گسترده، هیچ کانال و سازوکاری برای تجمیع و هدایت آن وجود نداشته باشد.

یکی دیگر از عوامل مهم، انفعال و بی‌تفاوتی سیاسی است که به صورت گسترده در میان اقشار مختلف جامعه مشاهده می‌شود. این بی‌تفاوتی نتیجه سال‌ها دلسردی از سیاست و سیاستمداران است. بسیاری از مردم احساس می‌کنند که شرکت در فعالیت‌های سیاسی هیچ نتیجه‌ای برای آن‌ها به دنبال نخواهد داشت و به جای آنکه به دنبال تغییرات کلان باشند، تلاش می‌کنند با سازگار شدن با شرایط موجود، زندگی خود را بهبود ببخشند. 

این استراتژی بقا، انرژی اجتماعی را از فعالیت‌های سیاسی به سمت فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی غیرسیاسی هدایت می‌کند. در چنین شرایطی، مردم به جای آنکه درگیر مبارزه با حکومت باشند، تمام تلاش خود را صرف راه‌اندازی کسب‌وکارهای کوچک، تقویت روابط خانوادگی و گذران اوقات فراغت می‌کنند.

در کنار این‌ها، نباید از تأثیر عوامل خارجی نیز غافل شد. تحریم‌های بین‌المللی، هرچند که با هدف فشار بر حکومت وضع شده‌اند، اما به صورت ناخواسته به تضعیف طبقه متوسط و افزایش فقر دامن زده‌اند. این تحریم‌ها باعث شده که مردم به جای تمرکز بر مبارزه با رژیم، تمام توان خود را صرف مقابله با فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها کنند. 

علاوه بر این، برخی از قدرت‌های خارجی نیز با نفوذ در گروه‌های اپوزیسیون و حمایت از گروه‌های خاص، به جای ایجاد وحدت، به تفرقه بیشتر در میان مخالفان دامن می‌زنند که این امر نیز مانعی جدی در برابر شکل‌گیری یک حرکت متحد است.

از سوی دیگر، رژیم با ایجاد یک سیستم پروپاگاندا و تبلیغات گسترده، تلاش می‌کند تا مردم را از واقعیت‌ها دور نگه دارد و روایت خود را از وقایع به آن‌ها تحمیل کند. کنترل رسانه‌های داخلی، فیلترینگ شدید اینترنت و انتشار اخبار دروغ، باعث شده است که مردم نتوانند به یک تحلیل مستقل و جامع از وضعیت دست یابند. 

این امر، توانایی آن‌ها برای تشخیص واقعیت از دروغ را کاهش داده و آن‌ها را در فضایی از بی‌اطلاعی و ابهام نگه می‌دارد. این "سیاست تحریف واقعیت" به حکومت امکان می‌دهد تا هرگونه اعتراض را به "توطئه دشمنان خارجی" نسبت دهد و مشروعیت اقدامات خود را در میان بخشی از جامعه حفظ کند.

ضعف رژیم در واقع یک تیغ دو لبه است. از یک سو، ناکارآمدی اقتصادی و فساد گسترده، نارضایتی عمومی را افزایش می‌دهد، اما از سوی دیگر، این ضعف‌ها باعث بی‌اعتمادی مردم به خود و دیگران شده و توانایی آن‌ها برای کار جمعی را کاهش می‌دهد. وقتی مردم به سیستم سیاسی اعتماد ندارند، به یکدیگر نیز بی‌اعتماد می‌شوند و در چنین شرایطی، شکل‌گیری یک حرکت متحد دشوارتر می‌گردد. 

فساد و ناکارآمدی در سطح گسترده، روحیه همکاری و همبستگی اجتماعی را تضعیف کرده و هر فرد را به سمت تلاش برای منافع شخصی سوق می‌دهد. این وضعیت، جامعه را به مجموعه‌ای از افراد منفرد و بی‌اعتماد به یکدیگر تبدیل می‌کند که توانایی عمل مشترک را از دست می‌دهند.

علاوه بر این، نباید از نقش تفرقه و قطب‌بندی‌های اجتماعی و سیاسی غافل شد. جامعه ایران، به گروه‌های مختلف با مطالبات و اولویت‌های متفاوت تقسیم شده است. در حالی که یک گروه به دنبال تغییرات ساختاری است، گروهی دیگر تنها خواهان اصلاحات اقتصادی و بهبود معیشت است. 

این تنوع در خواسته‌ها، باعث می‌شود که یک هدف مشترک و مورد توافق همگان شکل نگیرد و هرگونه حرکت اعتراضی، در همان ابتدا دچار انشقاق و چنددستگی شود. این قطب‌بندی‌ها، توانایی جامعه برای متحد شدن در برابر یک دشمن مشترک را به شدت کاهش می‌دهد و به رژیم اجازه می‌دهد تا با استفاده از سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن"، حیات خود را ادامه دهد.

در نهایت، می‌توان گفت که اگرچه رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر از ضعف‌های بسیاری رنج می‌برد، اما این ضعف‌ها به تنهایی برای سقوط آن کافی نیستند. مردم ایران به دلیل سرکوب شدید، عدم وجود رهبری جایگزین، تجربه تلخ انقلاب گذشته، مشکلات اقتصادی و از هم گسیختگی اجتماعی، انگیزه و توان لازم برای یک حرکت انقلابی را در خود نمی‌بینند. آن‌ها به جای انقلاب، به دنبال "نجات فردی" از طریق مهاجرت و یا "بقای روزمره" هستند. 

این وضعیت، به حکومت اجازه می‌دهد که علیرغم نارضایتی گسترده، همچنان به حیات خود ادامه دهد. این پدیده نشان می‌دهد که صرف وجود نارضایتی، به خودی خود منجر به تغییر نخواهد شد و برای یک انقلاب موفق، نیاز به عوامل مکمل و شرایط مساعدتری است که در حال حاضر در ایران وجود ندارد.
+70
رأی دهید
-9

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۱
    گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه

    برای اثبات اینقدر صغری کبری لازم نیست، کل این مقاله را برایتان در نیم خط خلاصه میکنم! بقول مرتضی مطهری: *شیعیان‌ قالتاق ترین ملت روی کره زمین هستند* فرهنگ لغت دهخدا: قالتاق: قلدر، شارلاتان. زورگو، هفت خط. بزن بهادر، کلاش
    4
    86
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    چلیپا - جزایر سلیمان، جزایر سلیمان

    از ترس تونبونش.یا تومبونش.نویسنده اسمش مخفی.شده م.م . از ترس اونجای مبارک.همین ترس باعث میشه عین اون دلاک روآنداهی و فاطو قرچکی افقان بدون کارت آمایش و دوکلمه حرف مفت از حسارک و بقیه که الکی نوشتن ایرانن.اینام عین همین نویسینده.از ترس تومبونشون.
    81
    3
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    MrJason - جابلسا، انگلستان

    برای اینکه این دو موضوع ربطی بهم ندارد. اینهمه کشور ضعیف در دنیا کدامشان مردم در حال سرنگون کردن نظام هستند؟! .
    71
    3
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    MrJason - جابلسا، انگلستان
    در طول تاریخ مردم ایران هرگز بخاطر شرایط اقتصادی قیام نکردند. در فرهنگ ایرانی گشنه و ندار بودن انقدر شرم آور تعریف شده که کمتر کسی بخاطر این موضوع حاضر است در خیابان شعار بدهد. از قحطی عصر قاجار بگیرید که حاضر بودند علف بخورند اما دم نزنند تا عصر امروز که در قرن 21 با .. و آفتابه سر میکنند و در خیابان میش..ند اما اعتراض نمیکنند. بیخود منتظر اعتراض مردم به تحریم و قیمت دلار نباشید. کمی فرهنگ و تاریخ کشورتان را مطالعه کنید بعد قمپز در کنید.
    28
    13
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    آزاده یغمایی - کلن، آلمان

    مقاله ای تحلیلی و علمی. بسیار پربار و پرمغز که حقیقت محض راگفته است. متشکر.  طبیعی است که سطلی های بی مغز و ذاتا فحاش و بیشعور به ایننوشته حمله کنند که چرا حتی یکبار هم از اعلیحسرت همایونی رضاشاه دوم پهلوی سومبزرگ ارتشداران یاد نکرده که آماده است. دفترچه بیچارگی آماده است. نهادهای خیزشملی آماده هستند.  لشکر آماده است. ۹۹درصد ملت ایران پشت سر اعلیحسرت همایونی رضاشاه دوم هستندو ایشان بزودی سوار بر جنگنده اسرائیلی به تهران می آیند. این سطلی های بی عقل نهتنها نمی دانند که رضا تفرقه با همکاری سپاه و نمایندگان نفوذی سپاه در نوفدی و فریدون ودفترچه بیچارگی عامل اتحاد ملی نیست بلکه با این شاهکار اخیر خودش باعث تفرقه ودعوا و فحاشی بین طرفداران پادشاهی شده است.
    40
    7
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    sabbas - لندن، انگلستان

    من فکر کنم نداشتن اطلاعات کافی نداشتن امنیت مالی و جانی از دلایل مهمند. اگه مردم مثل زمان شاه زندگی میکردن حتما انقلاب به مراتب بزرگتری اتفاق میافتاد و ریشه آخوندای تروریست و ضد ایرانی را واسه همیشه میسوزوند. ولی ایران در اشغال گروه ترویست اسلامییه و این هرومزاده میکشند تا کنترل کنند.
    3
    35
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    فاطی کماندو - قرچک، ایران
    اینم یک چرت و پرت دیگه که آدم یاد آب دوغ خیار میندازه، آقا یا خانم اطلاعاتی چند میگیری ای فلک زده بد بخت که کلی چیز و شر سر هم کنی وقت مردم بگیری اخه کثافت تو که حتی جرعت زدن اسم خودت رو زیر این چرندیات نداری بول غایت میخوری که بجای مقاله ملاقه تحویل میدی، ما مردم هم رهبر داریم شاهزاده رضا پهلوی و هم پادشاه داریم شاهزاده رضا پهلوی و هم با روحیه ای بسیار خوب و بالا و با انسجام و دانسته ریشه امثال شما و جمهوری کثیف اسلامی رو بزودی خواهیم کند و به مستراح تاریخ خواهیم فرستاد ما نسل ۵۷ نیستیم اشتباه گرفتی، اگه اونا مثل گاو و گوسفند دنبال یک آفتابه بدست لواطکار افتادند امروز نسل ما دانسته به تاریخ خودش بر میگرده و بلند داد میزنه جاوید شاه جاوید ایران جاوید خاندان ایرانساز پهلوی. ایران را بزودی پس خواهیم گرفت و این اشغالگران را نابود خواهیم کرد.
    6
    22
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    فضول میرزا - استکهلم، سوئد

    احمق ها اگه خودتون و کشورتون رو دوست دارین بلند شین وگرنه خفه بمیرین!
    3
    23
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    فاطی کماندو - قرچک، ایران
    آزاده یغمایی - کلن، آلمان
    ... بابا سایبری ... بوی ... خفه‌مون کرد. 🤮
    2
    16
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    علت اینست که اکثریت به طریقی خودشان رابه حکومت چسبانیده و جیره خور و حقوق بگیر دولت هستند
    2
    28
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    آزاده یغمایی - کلن، آلمان
    فضول میرزا - استکهلم، سوئد
    .....چرا در سوئد نشستی و به هموطنان داخل میگی لنگش کن. چرا خودت نمی ری ایران و ب...؟ این اوج شهامت و شجاعت سطلی هاست. خاک بر سر تک تک شما سطلی های استکهلمی و لوس آنجلسی و لندنی و پاریسی و مونیخی و رهبر واقعی تان جناب آقای ت.م. باد. خاک.
    16
    3
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۶
    بینوایان1 - دوسلدورف، آلمان
    گشادی پاچه شلوار و تمام
    1
    13
    یکشنبه ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
    پاسخ به این پرسش ساده هست، چون هنوز تعدادی الاغ در بین ما میلولند.
    1
    7
    دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
    گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه
    تو بنده الله، فتح الله عبدالله بها الله و عن الله دوباره پیدات شد. احمق جان تو چرا حالیت نیست که پایه دین آبگوشتی تو همین شیعه است. مگر عقرب کبوتر می آید یا کسی تا حالا شنیده که قاطر شیر بزاید. از خر قاطر بوجود می‌آید. ما ایرانیان اگر از شیعه و سنی بیزار باشیم چون این تفاله های محمد را نمی‌توان با آیین پاک ایرانیان مقایسه کرد. حالا تو آمدی مثلا دین آبگوشتی بهایی را جای رین شیعه آبگوشتی کنی. فقط همین مانده به جای بقیه الله بهاالله بیاید😂😂😂😂هر ننه قمری را می‌بینی یک خری را علم کرده و با فحش و دگنک می‌خواهد تا مردم ارباب و خدا و شوهر ننه او را بپرستند.
    3
    3
    دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۱
    گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه
    من نقل به مضمون کردم و از خودم چیزی نگفتم، از قدیم گفته اند تو فحش را بینداز صاحبش ورش میدارد! که تو برداشتی! با این ادبیات دهان دریده، حتما ایران آزاد و آباد خواهد شد و تو نخست وزیرش! باش تا صبح دولتت بدمد، که این تازه از نتایج سحر است! ما شما ملت را خوب میشناسیم و خوب میدانیم که چقدر شریف هستید! لذا سکوت خواهیم کرد و سکوتمان نابودتان خواهد کرد!
    0
    1
    دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    فضول میرزا - استکهلم، سوئد
    آزاده یغمایی - کلن، آلمان
    این ... بتو نیومده!
    0
    2
    دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.