پُست جدید یاسمین پهلوی: مردم ایران نیازی به عروسک گردان های صادراتی جمهوری اسلامی ندارند!

یاسمین پهلوی در جدیدترین پُست خود می نویسد:

مردم ایران براى تصمیم گیری هایشان نیازى به عروسکهاى صادراتى اتاق فکر جمهوری اسلامی ندارند.

نگاه وقضاوت ایرانیان درباره پهلویسم و خانواده پهلوى آن قدر روشن است که دیکر احتیاجى به این نیست عده ای ، صبح وظهر وشب، مدام به انتقاد از ‎پهلوی بپردازند.

از چی بترسیم؟
هم وطنی دیگر نوشت:
میترسیم که شاهزاده رضا پهلوی بیاد و کلاه بذاره سرمون؟
چی رو می‌خواد ازمون بگیره؟
کشور آباد و پیشرفته رو؟
هوای آلوده و گاز های سمی شهر هامونو؟
دریاچه ها و سد ها و طبیعت خشکیده مون؟
اقتصاد ناودمون رو؟
پاسپورت بی اعتبارمون رو؟
بیماری و اعتیاد و افسرده گیمونو؟
روابط و اعتبار خارجیمونو؟
شکاف طبقاتی و فقر روز افزونمون رو؟
منابع طبیعی مونو‌که هر کدوم گروه چندین ساله روسیه و‌جینه؟
واقعا نگران چی هستیم و چی داریم که سرمون رو‌کلاه بذاره و ازمون بگیره؟

کاربر دیگری در صفحه توییترش می نویسد:

فکر می‌کنم بعضی و از جمله خود شاهزاده تصور می‌کنند این فضای پادشاهی‌خواهی که امروز حاکم است ابدی است! اگر هر روز شلاق بزنند هم ملت زخم‌هایشان را می‌لیسند و ذره‌ای از امید و اعتمادشان کم نمی‌شود. روزی هم اگر خامنه‌ای برود و ایشان با یک پرواز خود را به تهران برسانند آنجا خود به خود همه چیز مرتب و تحت فرمان است. اگر شش ماه هم بگذرد و آب و برق نباشد و ناامنی بیداد کند و هرج و مرج کشور را بردارد باز هم از قوت و شمار جاویدشاه‌گویان کم نمی‌شود! هر فرمانی از طرف ایشان یا آن شورای کذایی صادر شود همه می‌گویند «سمعاً و طاعتا»! 

خواهش می‌کنم از این خواب خرگوشی بیدار شوید! بیدار شوید جماعت! بیدار شوید! من می‌ترسم از آینده‌ی ایران! از آینده‌ی شاهزاده! از آینده‌ی تک تک شما! از آینده‌ی خودم! ما را دارید به کجا می‌برید؟ چرا هشدارها را جدی نمی‌گیرید؟ روی چه حسابی فکر می‌کنید با خالی کردن سپاهتان از سربازان می‌توانید پیروز شوید؟ گیریم اسرائیل در ساقط کردن جمهوری اسلامی بهترین کمک را کرد که البته تا همین الآن هم کرده است ولی آیا برای گرداندن کشور به مردم و درایت و برنامه‌ریزی نیاز نیست؟ چرا کاری می‌کنید که اعتماد ملت از شما سلب شود؟ چرا وقتی انتقاد می‌شود می‌گویید بروید رهبر خودتان را پیدا کنید یا آن دیگری می‌گوید بروید دکان خودتان را باز کنید؟ مگر عاقبت نخوت اسماعیلیون را ندیدید؟ چرا فضایی به وجود آوردید که همه چیز باند و باندبازی باشد؟ پادشاهی‌خواهان به جای اینکه به چشم همرزم و هموطن به هم نگاه کنند به چشم رقیب به هم نگاه می‌کنند. ما به هزار رهبر نیاز نداریم. ما به یک رهبر نیاز داریم که صدای ما را بشنوند و با درایتش ما را و خودش را به پیروزی برساند. جناب شاهزاده رضا پهلوی عزیز! شما تنها کسی هستید که در حال حاضر می‌توانید این نقش را بازی کنید! تنها شانس! امید همه به شماست. رهبر دیگری در کار نیست. اگر این شانس از دست برود برای ایران شکست و سیه‌روزی به بار می‌آید و برای مردم تلخی و درد و برای شما هم روزهای روشنی از راه نمی‌رسد. نباید کار به اینجا می‌کشید. نباید! 

@PahlaviReza@PahlaviComms
فکر می‌کنم بعضی و از جمله خود شاهزاده تصور می‌کنند این فضای پادشاهی‌خواهی که امروز حاکم است ابدی است! اگر هر روز شلاق بزنند هم ملت زخم‌هایشان را می‌لیسند و ذره‌ای از امید و اعتمادشان کم نمی‌شود. روزی هم اگر خامنه‌ای برود و ایشان با یک پرواز خود را به… https://t.co/vgzsLnWyIb

— Sourenasanto سورناسانتو (@sourenasanto) August 18, 2025

ویکتوریا آزاد پُست یاسمین پهلوی را اینطور نقد می کند:
استوری یاسمین پهلوی / تحلیل بسیار مختصر در سه حوزه
استوری یاسمین پهلوی را در تصویر ضمیمه که اسکرین‌چات از حساب کاربری اوست لطفا ملاحظه کنید. در این تحلیل بسیار مختصر در سه حوزه، این استوری را بررسی می‌کنم:

ویکتوریا آزاد
چهارشنبه - ۲۹ اَمرداد ۲۵۸۴

۱. به لحاظ روانشناختی

*لحن تدافعی: او مثل همیشه سعی می‌کند منتقدان ‎#رضا_پهلوی را خنثی کند منتها اینبار نه بشکل تهاجمی بلکه از راه مطلوم نمایی. وقتی یاسمین پهلوی می‌گوید شوهرش «زندگی‌اش را وقف ایران کرده» در واقع در برابر نقدهایی که به رضا پهلوی وارد شده از جمله عدم مهارتهای مدیریتی، عدم باور به دموکراسی و تکثر در قدرت سیاسی، بی‌عملی یا ناکارآمدی، موضع می‌گیرد.

*ناامیدی پنهان: جمله‌ی یاسمین پهلوی «به‌زودی از این چرخه کنار خواهد رفت» نشان‌دهنده‌ی خستگی و احساس فرسودگی رضا پهلوی است. به نظر می‌رسد همسر او هم باور دارد عمر سیاسی رضا پهلوی به سر رسیده. یا لااقل میشود فهمید که یاسمین متوجه شد که در آینده ایران جایگاهی بنام «بانوی اول» نخواهد داشت و همسرش نیز جایگاه شاهی نخواهد داشت پس ادامه این بازی به دردسرش نمی ارزد.

*فرافکنی اضطراب: وقتی می‌نویسد «اگر او برود، ایران صد سال گرفتار آخوندها خواهد ماند» این بیشتر یک تهدید روانی است تا تحلیل منطقی. یعنی یاسمین تلاش دارد فشار روانی ایجاد کند که اگر رضا کنار گذاشته شود، آینده ایران نابود خواهد شد. این مکانیزم دفاعی یاسمین پهلوی «ترساندن مردم از سناریوی بدتر» تاییدی بر نظرات بالاست باانضمام اینکه اینها دچار توهم شدید شده اند و در ذهن مخاطب سعی میکنند از خود ابرنقشی ترسیم کنند که وجود خارجی ندارد. رضا پهلوی متاسفانه تاکنون سمبل تفرقه بوده و نه اتحاد و ائتلاف.

*تناقض فکری و حیله گری در رفتار: از یک طرف می‌گوید شاید «شخص بهتری» وجود داشته باشد بروید آنرا پیدا کنید ، از طرف دیگر هشدار می‌دهد که بدون رضا پهلوی، فاجعه رخ می‌دهد و آخوندها صد سال دیگر میمانند. این سخن وی نشان می‌دهد که تا چه اندازه اینها دچار توهم از نقش و جایگاه خود هستند و تا چه اندازه نقش مردم ایران و سایر نحله های فکری را ناچیز و بی ارزش میدانند. این سخنان یاسمین پهلوی نشان میدهد همانطور که قبلا گفته بودم، اینها مردم ایران را دوست ندارند بلکه دکانی باز کرده اند و کاسبی میکنند و از این طریق برای ادامه زندگی انگیزه می گیرند.

۲. به لحاظ سیاسی

*مشکل جانشینی: با گفتن اینکه رضا «به‌زودی کنار خواهد رفت»، او اعتراف می‌کند که آلترناتیو مشخصی برای آینده از ابتدا وجود نداشته است. این تناقض جدی در گفتمان سلطنت‌طلب ها سالها گریبان آتها را گرفته چون رهبر پر تناقض شان آنها را به بازی گرفت و هرگز نگفت که به ایران عمیقا اعتقادی ندارد و ترجیح میدهد شاه دانمارک باشد تا ایران…(نقل قول خصوصی رضا پهلوی)

*تک‌صدایی خطرناک: بیان اینکه «اگر او نباشد، آخوندها تا صد سال دیگر حاکم می‌مانند» در عمل نفی همه نیروهای سیاسی دیگر است؛ یعنی رضا تنها گزینه است و بقیه یا بی‌کفایت‌اند یا خائن. این رویکرد، ماهیت انحصارطلبی آنها را بخوبی نشان می‌دهد.

*استراتژی ایجاد ترس و زبونی در مخاطب : او عمداً یک دوگانه مصنوعی می‌سازد: «یا رضا یا آخوندها». در حالی که در فضای واقعی، گزینه‌های دیگری مثل جبهه‌ احیای قانون و حاکمیت ملی ایران، جمهوری‌خواهان سکولار-دموکرات و ائتلاف‌های مدنی از نحله های دیگر هم وجود دارند.

۳. به لحاظ اجتماعی و رسانه‌ای

*این استوری برای تحریک احساسات مردم است نه تلنگری عقلانی: این متن برای برانگیختن ترس و احساس وفاداری به رضا پهلوی نوشته شده، نه برای ارائه یک طرح سیاسی با چشم‌انداز برون رفت از موانع.

*تضاد با انتظارات جامعه: نسل جوان ایران که خواهان مشارکت دموکراتیک و آلترناتیو جمعی است، از چنین لحن پدرسالارانه و تک‌گزینه‌ای خوشش نمی آید لذا در واقع یاسمین پهلوی خودش و همسرش را مجددا در سراشیب سقوط قرار داد.

*پیامد معکوس: وقتی همسر رضا پهلوی به صراحت بگوید او به زودی از صحنه کنار خواهد رفت، بخشی از هواداران دچار ناامیدی می‌شوند و بخشی دیگر به دنبال آلترناتیوهای جدی‌تر خواهند رفت.

جمع‌بندی:

استوری یاسمین پهلوی بیشتر از آنکه دفاعی قوی از رضا پهلوی باشد، نوعی اعتراف به ضعف و عدم مهارتهای آنهاست. در ناخودآگاه پیام، هم اذعان به ناتوانی وجود دارد (که شاید افراد بهتری باشند) و هم تلاش برای ترساندن مردم از نبودن او. این تناقض باعث می‌شود پیام نه وحدت برانگیز باشد و نه تولیدد اعتماد عمومی کند بلکه بیشتر نشان‌دهنده‌ی نگرانی و اضطراب شخصی و خانوادگی آنهاست از پایان خط.

وقت آن است به‌جای اتکا به نام خانوادگی، میدان برای یک آلترناتیو ملی و سکولار دموکرات باز شود؛ آینده ایران نباید به دست یک شخص رقم بخورد.