عشق ابدی و هورا کشیدن برای «غیرت»؛ روابط مدرن با چاشنی مردسالاری
+14
رأی دهید
-11
ایران وایر: مریم دهکردی«من فکر میکنم ته دل خانمها غنج میره وقتی دوست پسرشون یا شوهرشون یا نامزدشون بهشون میگه اینو نپوش، اونو بپوش.»
اینها جملات «پرستو صالحی» مجری برنامه «عشق ابدی» در یکی از قسمتهایی است که اخیرا پخششده و باذوق و تایید برخی دختران شرکتکننده در این برنامه همراه میشود.
پرستو صالحی پیشازاین نیز در یکی از قسمتهای این برنامه گفته بود: «نظر شخصی من است. با بیشازاندازه برهنگی زیاد موافق نیستم. دوست دارم وقتی پارتنر دارم یک چیزهایی از من بخواهد یکی چیزهایی بین من و او باشد. این به من حس دوست داشتن و محبت میدهد.»
صحبتهای صالحی در شبکههای اجتماعی با واکنش فعالان زن و برابری خواهان روبهرو شد؛ اما پرستو صالحی تنها کسی نیست که باذوق و خوشحالی مفاهیمی مثل «ناموس»، «غیرت» و «کنترلگری» را در بستهبندی «عشق» و «دوست داشتن» میپیچد و از آن دفاع میکند.
این در حالی است که زنان زیادی در شهرهای مختلف ایران در ماههای گذشته جان خود را برای اثبات این مفاهیم از سوی مردان خویشاوند خود ازدستدادهاند. چرا نباید برای این مفاهیم و آنچه برآمده از آن است ذوقزده شویم؟ این گزارش به این پرسش پاسخ داده است.
***
هنوز کسانی پیدا میشوند که به زن میگویند ضعیفه
«عشق ابدی» اولین ریالیتی شوی ایرانی نمایش تازهای از زندگی جوان ایرانی ارائه میکند. نمایش عیان و علنی از همه ممنوعهها، یواشکیها و غیرقابل گفتنها در ملاعام. پگاه، دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران که همه قسمتهای این برنامه را دیده و آن را فرصتی برای کشف بخش همیشه پنهان جامعه میداند، به ایرانوایر میگوید: «ما اشتباههای محاسباتی عجیبوغریبی در شناخت جامعه داریم که علتش سانسور است. ما هرروز شاهد این هستیم که زنان و دختران در ایران به دلیل تمایل مردان به کنترل آنها کشته میشوند. بعد میبینیم خیلیها به این قتلها واکنش نشان میدهند و میگویند رفتار مذمومی است. مردسالاری بد است. همزمان شمار زیادی آدم هستند که وقتی پرستو صالحی از کنترلگری در قالب عشق دفاع میکند، ذوق میکنند یا علی، یکی شرکتکنندههای این ٰریالیتیشو از رو به دخترهای شرکتکننده در جمع میگوید شما ضعیفه هستید برایش هورا میکشند. نتیجه ندیدن این گروه میشود اشتباه محاسباتی در شناخت جامعه.»
بازتولید ادبیات مردسالار پیچیده در بستهبندی مدرن
«عشق ابدی» فقط یکی از تولیدات تصویری است که ابزارهای سرکوب دیرین همچون «غیرت و ناموس» را در قالب «اهمیت دادن به شریک و یار» بستهبندی میکند.
همین چند ماه قبل جنجال بزرگی برپا شد بر سر آنچه «آیسان اسلامی» بلاگر ساکن هیوستون آمریکا، زن جوانی به نام «سیمین پور مهر» را سزاوار کشتن دید تنها به دلیل سبک زندگیاش. او در این ویدیو صراحتا گفت: «اگر تو خواهر من بودی سَرتو میبریدم، بیناموسی خط قرمز همه ایرانیهاست، یه مردی/پدری/برادری/پسرعمهای تو دبی نیست بیاد گیساتو بگیره بیاره ایران بندازدت تو اتاق؟ چرا با عربهای عربستانی تفریح میکنید؟ چرا نسل جدید اینقد بیحیا شدن؟»
مینا یک زن فمینیست و دانشجوی مطالعات جنسیت در اسپانیا درباره چنین ادبیاتی میگوید: «من وقتی به رفتارهای بینافردی این افراد دقت میکنم بیشتر و بیشتر به این نتیجه میرسم که اغلب بلاگرهایی که بالای صفحههایشان تاکید میکنند تابع قوانین جمهوری اسلامی در حال بازتولید سرکوب جنسیتی علیه زنان به این بهانهاند که شما برای مرد ایرانی مهمید. دلیل اینکه ملت برایشان ذوق میکنند هم همین است. القای این حس که ما به شما مهر و علاقه داریم برای همین این حرفها را میزنیم.»
او با اشاره به آنچه در شوهایی مثل عشق ابدی و تولیدات بلاگرهایی همچون آیسان اسلامی دیده میگوید: «بازتولید کلیشه زن حسود، پرخاشگر و در حال رقابت برای به دست آوردن مردان و مرد غیرتی که زن را ملک و مال خودش تصور میکند. این تصویری که آیسان اسلامی میسازد نمونه واقعیاش میشود غزل حیدری و رومینا اشرفی که همسر و پدرشان گیسشان را گرفت و گردنشان را برید.»
مینا در ادامه به تاثیر رسانه در امر عادیسازی خشونت اشاره میکند و میگوید: «خشونت خانگی مثل یک هیولاست ولی در اغلب تولیدات از آن یک داستان عاشقانه میسازند. شما به سریال تاسیان که اینهمه هم شیفته داشت و دیده میشد، نگاه کنید. یک مرد دروغگو، سمی و استاکر که تبدیلشده بود به قهرمان یک دختر روشنفکر و همهچیزتمام. امیر سلطهگر و جمشید ناموسپرست بهعنوان مرد عاشق و پدر مهربان به خورد مخاطب داده شد و کلی هم بهبه و چهچه تحویل گرفتند؛ یعنی طوری به مخاطب القا میشود که شیوه و رسم درست عشقورزی این است و تو باید دلت برای چنین مردی غنج برود.»
«غیرت» و «ناموس»؛ دو ستون مردسالاری
ترویج کنترلگری در محتوایی که به شکلی فزاینده در شبکههای اجتماعی تولید میشود نیاز به جستجو ندارد. این یکی از نمونه ویدیوهایی است در اینستاگرام پربازدید شده است. بلاگر مردی که بیش از یکمیلیون فالوور دارد، در این ویدیو مرد بلاگر رو به دختر نوجوانش که قصد دارد به خانه خالهاش که پسری همسن او دارد برود میگوید: «یکبار دیگه به حرفم گوش ندی همینجا چالت میکنم.»
مرد داستان در ادامه بهصورت زنی که نقش همسرش را بازی میکند سیلی میزند و به او میگوید «من به شما علاقهمندم. این را زدم که بعدها وقتی کار از کار گذشت کاسه چه کنم به دست نگیریم.»
تصویر تمامعیار از یک مرد کنترلگر و زنستیز که خشونت فیزیکی را برای رسیدن به هدفش روا میداند در این ویدیو با هزاران کامنت تحسینآمیز وایرال شده است.
اغلب تحسینکنندگان از عباراتی مثل «باریکلا به غیرتت، آدم باید حواسش به ناموسش باشد، مرد باغیرت همین کار را میکند و …» استفاده کردهاند.
«بهار دهکردی»، رپر، بازیگر تئاتر و فعال حقوق زنان اما «غیرت و ناموس» را «ستونهای اصلی فرهنگ مردسالاری» توصیف میکند و میگوید با استناد بر همین دو کلمه روزانه خون دهها و صدها زن در ایران و جهان ریخته میشود: «غیرت، ابزار کنترل بر بدن زن و ناموس حق مالکیت بر بدن زن را تعبیر میکند. هیچ زنی اما آبرو به خانوادهاش بدهکار نیست، هیچ مردی مالک بدن زن نیست و هیچ حقی بالاتر از حق حیات نیست.»
چرا نباید چنین محتوایی را تشویق کنیم؟
به نظر امر واضحی است که «محتوایی که بهطور مشخص مصادیق مختلف خشونت اعم از جنسی، جسمی، کلامی، روانی و حتی اقتصادی را «عادیسازی» میکند را نباید تشویق کرد.» اما چرا اینهمه تشویق و حمایت را شاهدیم؟
سمانه سوادی کنشگر برابری جنسیتی و حقوقدان ساکن برایتون به ایرانوایر میگوید: «اغلب همفکران این تولیدکنندگان سعی میکنند خشونت نهادینهشده در این محتوا را عادیسازی کنند و عادیسازی خشونت حاصلش میشود همین هورا کشیدنها. پاسخ اغلب طرفداران تتلو به منتقدان اگر حمله به همان سبک فحش نبود این بود که شما نمیدانید چه دل مهربانی دارد، هیچی توی دلش نیست. یا مثلا در مورد آیسان میگفتند این خیلی شوخطبع است، دستش به خیر است، کلی به دخترهای دم بخت کمک کرده؛ یعنی جامعه با یک رواداری عمیقی با این خشونتها مدارا میکند.»
به گفته این کنشگر برابری جنسیتی آدمها باید این جمله را در همه شرایط با خودشان مرور کنند که «هیچ نوع خشونتی علیه هیچ زنی و با هیچ دلیلی پذیرفتنی نیست»: «وقتی آدمها دارند توجیه میکنند که مثلا فلانی تنفروشی کرده بود و حقش بود کشته شود، یا حقش بود اگر سرش داد زد چون لباسش بد بود یا اگر به او تجاوز شد تقصیر خودش بود چرا رفت خانه مرد غریبه. اینها همه شامل همان هیچ زنی به هیچ دلیلی میشود. مادامیکه این تولیدات ساخته میشوند باید برای هورا کشان محتوایی تولید کرد که راه درست را به آنها نشان دهد.»
در برابر هورا کشان چه کنیم؟
برخی فعالان با دیدن واکنشهای تحسینآمیز به چنین تولیداتی احساس یاس و خستگی میکنند. به باور صبا آلاله، روان تحلیلگر اجتماعی این اتفاق هم امری قابل پیشبینی است: «خیلی وقتها روان جمعی در برابر پدیدههایی مثل خشونت عریان سر میشود. کنشگران و فعالان احساس خستگی و یاس میکنند. گاهی این احساس به آنها دست میدهد که کمکاری کردهاند؛ اما درواقع چنین نیست.»
او بر این باور است فعالان در برابر اصلاح تفکرات مردسالارانه «تنها» بودهاند: «تعاریفی مثل غیرت و ناموس و آبرو آنقدر در نسلهای پیدرپی در ناخودآگاه مردم نهادینهشده که تغییرش به ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، همهچیز با جریانی که برای تغییر تلاش میکند همکاری کنند تا بتواند چیزی رو عوض کند وقتی هیچکدام این همکاریها وجود ندارد جامعه مدنی چطور ایجاد تغییر کند؟»
در مقابل شماری از فعالان حقوق زنان در مواجهه با تولیداتی که به شکل مستقیم خشونت علیه زنان را ترویج میکنند طرفدار رویکرد «نادیده گرفتن» هستند.
«زهرا باقریشاد»، پژوهشگر حوزه زنان در سوئد به ایرانوایر میگوید: «من شخصا به کار ایجابی باور دارم تا به کار انکاری. به این معنا که بهجای واکنش نشان دادن به محتوای زنستیز یا بازتولید خشونت و مردسالاری، محتوای آلترناتیو تولید کرد. محتوایی که موجب آگاهی بشود.»
او بر این باور است که در برابر عدم واکنش به محتوای ضد زن، خوب است که کنشگران به معرفی یا تولید محتوایی دست بزند که مردسالاری و ادبیاتش را به چالش میکشد و نقد میکند: «بهجای واکنشهای هیجانی خوب است صفحاتی که محتوای درست و آگاهیبخش تولید میکنند را حمایت کنیم و به همدیگر معرفی کنیم. حمایت نکردن از تولیدات موثر باعث میشود که محتوای سخیف فضا را اشغال کند.»
«معین نجفی»، یک تولیدکننده محتوا که در اینستاگرام ویدیوهایی پرطرفدار با بنمایه نقد اما ظاهری طنز میسازد دراینباره میگوید: «من اگرچه خودم در برخی ویدیوها زبان طنز را انتخاب میکنم اما معتقدم برای نقد محتوایی که خشونت را بازتولید میکند نباید شوخی را وارد ماجرا کرد چون ممکن است کسانی ببینند و بخندند اما این روش ارزشافزودهای برای جامعه ندارد. من فکر میکنم خوب است که در پاسخ به این ویدیوها محتوایی بسازیم که رفتار درست را به زبان ساده و بدون پیچیدگی در موقعیت مشابه نشان دهد؛ مثلا در مورد همین ویدیوی تهدید به قتل دختر نوجوان یک نفر گفته پیام ویدیو درست بوده. پس ما بهجای حمله یا تمسخر این محتوا خوب است ویدیویی بسازیم که نشان دهد اگر واقعا هدفمان مراقبت از دختر نوجوانمان است چطور باید او را درباره بدنش راهنمایی کنیم. چطور باید به آدم امنی تبدیل شویم که به ما اعتماد کند و حرفهایش را به ما بزند و چطور باید مراقب خودش باشد.»
اینها جملات «پرستو صالحی» مجری برنامه «عشق ابدی» در یکی از قسمتهایی است که اخیرا پخششده و باذوق و تایید برخی دختران شرکتکننده در این برنامه همراه میشود.
پرستو صالحی پیشازاین نیز در یکی از قسمتهای این برنامه گفته بود: «نظر شخصی من است. با بیشازاندازه برهنگی زیاد موافق نیستم. دوست دارم وقتی پارتنر دارم یک چیزهایی از من بخواهد یکی چیزهایی بین من و او باشد. این به من حس دوست داشتن و محبت میدهد.»
صحبتهای صالحی در شبکههای اجتماعی با واکنش فعالان زن و برابری خواهان روبهرو شد؛ اما پرستو صالحی تنها کسی نیست که باذوق و خوشحالی مفاهیمی مثل «ناموس»، «غیرت» و «کنترلگری» را در بستهبندی «عشق» و «دوست داشتن» میپیچد و از آن دفاع میکند.
این در حالی است که زنان زیادی در شهرهای مختلف ایران در ماههای گذشته جان خود را برای اثبات این مفاهیم از سوی مردان خویشاوند خود ازدستدادهاند. چرا نباید برای این مفاهیم و آنچه برآمده از آن است ذوقزده شویم؟ این گزارش به این پرسش پاسخ داده است.
***
هنوز کسانی پیدا میشوند که به زن میگویند ضعیفه
«عشق ابدی» اولین ریالیتی شوی ایرانی نمایش تازهای از زندگی جوان ایرانی ارائه میکند. نمایش عیان و علنی از همه ممنوعهها، یواشکیها و غیرقابل گفتنها در ملاعام. پگاه، دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران که همه قسمتهای این برنامه را دیده و آن را فرصتی برای کشف بخش همیشه پنهان جامعه میداند، به ایرانوایر میگوید: «ما اشتباههای محاسباتی عجیبوغریبی در شناخت جامعه داریم که علتش سانسور است. ما هرروز شاهد این هستیم که زنان و دختران در ایران به دلیل تمایل مردان به کنترل آنها کشته میشوند. بعد میبینیم خیلیها به این قتلها واکنش نشان میدهند و میگویند رفتار مذمومی است. مردسالاری بد است. همزمان شمار زیادی آدم هستند که وقتی پرستو صالحی از کنترلگری در قالب عشق دفاع میکند، ذوق میکنند یا علی، یکی شرکتکنندههای این ٰریالیتیشو از رو به دخترهای شرکتکننده در جمع میگوید شما ضعیفه هستید برایش هورا میکشند. نتیجه ندیدن این گروه میشود اشتباه محاسباتی در شناخت جامعه.»
بازتولید ادبیات مردسالار پیچیده در بستهبندی مدرن«عشق ابدی» فقط یکی از تولیدات تصویری است که ابزارهای سرکوب دیرین همچون «غیرت و ناموس» را در قالب «اهمیت دادن به شریک و یار» بستهبندی میکند.
همین چند ماه قبل جنجال بزرگی برپا شد بر سر آنچه «آیسان اسلامی» بلاگر ساکن هیوستون آمریکا، زن جوانی به نام «سیمین پور مهر» را سزاوار کشتن دید تنها به دلیل سبک زندگیاش. او در این ویدیو صراحتا گفت: «اگر تو خواهر من بودی سَرتو میبریدم، بیناموسی خط قرمز همه ایرانیهاست، یه مردی/پدری/برادری/پسرعمهای تو دبی نیست بیاد گیساتو بگیره بیاره ایران بندازدت تو اتاق؟ چرا با عربهای عربستانی تفریح میکنید؟ چرا نسل جدید اینقد بیحیا شدن؟»
مینا یک زن فمینیست و دانشجوی مطالعات جنسیت در اسپانیا درباره چنین ادبیاتی میگوید: «من وقتی به رفتارهای بینافردی این افراد دقت میکنم بیشتر و بیشتر به این نتیجه میرسم که اغلب بلاگرهایی که بالای صفحههایشان تاکید میکنند تابع قوانین جمهوری اسلامی در حال بازتولید سرکوب جنسیتی علیه زنان به این بهانهاند که شما برای مرد ایرانی مهمید. دلیل اینکه ملت برایشان ذوق میکنند هم همین است. القای این حس که ما به شما مهر و علاقه داریم برای همین این حرفها را میزنیم.»
او با اشاره به آنچه در شوهایی مثل عشق ابدی و تولیدات بلاگرهایی همچون آیسان اسلامی دیده میگوید: «بازتولید کلیشه زن حسود، پرخاشگر و در حال رقابت برای به دست آوردن مردان و مرد غیرتی که زن را ملک و مال خودش تصور میکند. این تصویری که آیسان اسلامی میسازد نمونه واقعیاش میشود غزل حیدری و رومینا اشرفی که همسر و پدرشان گیسشان را گرفت و گردنشان را برید.»
مینا در ادامه به تاثیر رسانه در امر عادیسازی خشونت اشاره میکند و میگوید: «خشونت خانگی مثل یک هیولاست ولی در اغلب تولیدات از آن یک داستان عاشقانه میسازند. شما به سریال تاسیان که اینهمه هم شیفته داشت و دیده میشد، نگاه کنید. یک مرد دروغگو، سمی و استاکر که تبدیلشده بود به قهرمان یک دختر روشنفکر و همهچیزتمام. امیر سلطهگر و جمشید ناموسپرست بهعنوان مرد عاشق و پدر مهربان به خورد مخاطب داده شد و کلی هم بهبه و چهچه تحویل گرفتند؛ یعنی طوری به مخاطب القا میشود که شیوه و رسم درست عشقورزی این است و تو باید دلت برای چنین مردی غنج برود.»
«غیرت» و «ناموس»؛ دو ستون مردسالاری
ترویج کنترلگری در محتوایی که به شکلی فزاینده در شبکههای اجتماعی تولید میشود نیاز به جستجو ندارد. این یکی از نمونه ویدیوهایی است در اینستاگرام پربازدید شده است. بلاگر مردی که بیش از یکمیلیون فالوور دارد، در این ویدیو مرد بلاگر رو به دختر نوجوانش که قصد دارد به خانه خالهاش که پسری همسن او دارد برود میگوید: «یکبار دیگه به حرفم گوش ندی همینجا چالت میکنم.»
مرد داستان در ادامه بهصورت زنی که نقش همسرش را بازی میکند سیلی میزند و به او میگوید «من به شما علاقهمندم. این را زدم که بعدها وقتی کار از کار گذشت کاسه چه کنم به دست نگیریم.»
تصویر تمامعیار از یک مرد کنترلگر و زنستیز که خشونت فیزیکی را برای رسیدن به هدفش روا میداند در این ویدیو با هزاران کامنت تحسینآمیز وایرال شده است.
اغلب تحسینکنندگان از عباراتی مثل «باریکلا به غیرتت، آدم باید حواسش به ناموسش باشد، مرد باغیرت همین کار را میکند و …» استفاده کردهاند.
«بهار دهکردی»، رپر، بازیگر تئاتر و فعال حقوق زنان اما «غیرت و ناموس» را «ستونهای اصلی فرهنگ مردسالاری» توصیف میکند و میگوید با استناد بر همین دو کلمه روزانه خون دهها و صدها زن در ایران و جهان ریخته میشود: «غیرت، ابزار کنترل بر بدن زن و ناموس حق مالکیت بر بدن زن را تعبیر میکند. هیچ زنی اما آبرو به خانوادهاش بدهکار نیست، هیچ مردی مالک بدن زن نیست و هیچ حقی بالاتر از حق حیات نیست.»چرا نباید چنین محتوایی را تشویق کنیم؟
به نظر امر واضحی است که «محتوایی که بهطور مشخص مصادیق مختلف خشونت اعم از جنسی، جسمی، کلامی، روانی و حتی اقتصادی را «عادیسازی» میکند را نباید تشویق کرد.» اما چرا اینهمه تشویق و حمایت را شاهدیم؟
سمانه سوادی کنشگر برابری جنسیتی و حقوقدان ساکن برایتون به ایرانوایر میگوید: «اغلب همفکران این تولیدکنندگان سعی میکنند خشونت نهادینهشده در این محتوا را عادیسازی کنند و عادیسازی خشونت حاصلش میشود همین هورا کشیدنها. پاسخ اغلب طرفداران تتلو به منتقدان اگر حمله به همان سبک فحش نبود این بود که شما نمیدانید چه دل مهربانی دارد، هیچی توی دلش نیست. یا مثلا در مورد آیسان میگفتند این خیلی شوخطبع است، دستش به خیر است، کلی به دخترهای دم بخت کمک کرده؛ یعنی جامعه با یک رواداری عمیقی با این خشونتها مدارا میکند.»
به گفته این کنشگر برابری جنسیتی آدمها باید این جمله را در همه شرایط با خودشان مرور کنند که «هیچ نوع خشونتی علیه هیچ زنی و با هیچ دلیلی پذیرفتنی نیست»: «وقتی آدمها دارند توجیه میکنند که مثلا فلانی تنفروشی کرده بود و حقش بود کشته شود، یا حقش بود اگر سرش داد زد چون لباسش بد بود یا اگر به او تجاوز شد تقصیر خودش بود چرا رفت خانه مرد غریبه. اینها همه شامل همان هیچ زنی به هیچ دلیلی میشود. مادامیکه این تولیدات ساخته میشوند باید برای هورا کشان محتوایی تولید کرد که راه درست را به آنها نشان دهد.»
در برابر هورا کشان چه کنیم؟
برخی فعالان با دیدن واکنشهای تحسینآمیز به چنین تولیداتی احساس یاس و خستگی میکنند. به باور صبا آلاله، روان تحلیلگر اجتماعی این اتفاق هم امری قابل پیشبینی است: «خیلی وقتها روان جمعی در برابر پدیدههایی مثل خشونت عریان سر میشود. کنشگران و فعالان احساس خستگی و یاس میکنند. گاهی این احساس به آنها دست میدهد که کمکاری کردهاند؛ اما درواقع چنین نیست.»
او بر این باور است فعالان در برابر اصلاح تفکرات مردسالارانه «تنها» بودهاند: «تعاریفی مثل غیرت و ناموس و آبرو آنقدر در نسلهای پیدرپی در ناخودآگاه مردم نهادینهشده که تغییرش به ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، همهچیز با جریانی که برای تغییر تلاش میکند همکاری کنند تا بتواند چیزی رو عوض کند وقتی هیچکدام این همکاریها وجود ندارد جامعه مدنی چطور ایجاد تغییر کند؟»
در مقابل شماری از فعالان حقوق زنان در مواجهه با تولیداتی که به شکل مستقیم خشونت علیه زنان را ترویج میکنند طرفدار رویکرد «نادیده گرفتن» هستند.
«زهرا باقریشاد»، پژوهشگر حوزه زنان در سوئد به ایرانوایر میگوید: «من شخصا به کار ایجابی باور دارم تا به کار انکاری. به این معنا که بهجای واکنش نشان دادن به محتوای زنستیز یا بازتولید خشونت و مردسالاری، محتوای آلترناتیو تولید کرد. محتوایی که موجب آگاهی بشود.»
او بر این باور است که در برابر عدم واکنش به محتوای ضد زن، خوب است که کنشگران به معرفی یا تولید محتوایی دست بزند که مردسالاری و ادبیاتش را به چالش میکشد و نقد میکند: «بهجای واکنشهای هیجانی خوب است صفحاتی که محتوای درست و آگاهیبخش تولید میکنند را حمایت کنیم و به همدیگر معرفی کنیم. حمایت نکردن از تولیدات موثر باعث میشود که محتوای سخیف فضا را اشغال کند.»
«معین نجفی»، یک تولیدکننده محتوا که در اینستاگرام ویدیوهایی پرطرفدار با بنمایه نقد اما ظاهری طنز میسازد دراینباره میگوید: «من اگرچه خودم در برخی ویدیوها زبان طنز را انتخاب میکنم اما معتقدم برای نقد محتوایی که خشونت را بازتولید میکند نباید شوخی را وارد ماجرا کرد چون ممکن است کسانی ببینند و بخندند اما این روش ارزشافزودهای برای جامعه ندارد. من فکر میکنم خوب است که در پاسخ به این ویدیوها محتوایی بسازیم که رفتار درست را به زبان ساده و بدون پیچیدگی در موقعیت مشابه نشان دهد؛ مثلا در مورد همین ویدیوی تهدید به قتل دختر نوجوان یک نفر گفته پیام ویدیو درست بوده. پس ما بهجای حمله یا تمسخر این محتوا خوب است ویدیویی بسازیم که نشان دهد اگر واقعا هدفمان مراقبت از دختر نوجوانمان است چطور باید او را درباره بدنش راهنمایی کنیم. چطور باید به آدم امنی تبدیل شویم که به ما اعتماد کند و حرفهایش را به ما بزند و چطور باید مراقب خودش باشد.»
۶۳

طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
خانم مریم تو ده دادی، زمانیکه مردهای مفلوک ایرانی جان خودشون رو در راه ناموسشون فدا میکنن و تحت هر شرایطی از اونها دفاع میکنن، وقتی به علاوه دادن مخارج سنگین عقد و عروسی مضحک مدل ایرانی باید مهریه چند هزار سکه ای کنن، وقتی در همه مراحل زندگی مردهای مفلوک ایرانی باید سنگ زیر آسیاب باشن، آیا در این چهار چوب شماها میتونید با وجدان بیدار صحبت تساوی حقوق زن و مرد بکنید؟ اگر زمان پهلویها و قبل از اون چیزی بنام مهریه وجود داشت بر حسب منطق و حساب و کتاب بود، فقیر در حد خودش غنی هم در حد خودش مهریه وضع میکرد. حالا این دکانی برای بانوان میهنم شدههمراه با مادر انها برای سرکیسه کردن مردان و جوانان این مرز و بوم. لازم به تایید و تکذیب این حقایق نیست، حقیقت درداورترین قسمت زندگی ما انسانهاست.
3
19
سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۲