اندر عجایب جمهوریخواهان ِ سلطنت طلب دو آتشه

عبدالستار دوشوکی
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

 

دکتر اسماعیل نوری علا که به او احترام می گذارم و این مطلب را مشفقانه می نویسم؛  در "کنفرانس بیعت با سلطنت" مونیخ ۲ شرکت کرد و در جمع همج الرعاع ها بی نام و طاووسهای علیین شده گمنامء "جاوید شاه گویان" با رضا پهلوی بیعت کرد, اکنون بعد از انتقادات فراوان در مقاله ای طولانی و خسته کننده تحت عنوان "جمهوریت اساس بیعت ماست" تلاش نموده تا با وارانه جلوه دادن حقیقت بگوید من در کنفرانس سلطنتی مونیخ نه با سلطنت بلکه با جمهوریت بیعت کردم چون کنفرانس مونیخ ۲ کنفرانس جمهوریخواهان سکولار بود؛ که باید گفت یا جل الخالق ! ایشان که حقا استاد سخنگردانی و استدلال بر مبنای قیاس باطل هستند در برهان نمایی و توجیه این نارواپردازی با انکار نه تنها حسیات بلکه عینیات و بدیهیات به مغالطه و درازنفسی پرداخته تا حقیقت وجودی کنفرانس سجده و بیعت مونیخ را ۱۸۰ درجه وارانه جلوه دهد؛ و با تمجید و تعریف بی حد و حصر از "رهبر خیزش ملی" در حقیقت برگ زرین دیگری به تاریخ فرهنگ مداهنه و حمد و ثنا ایرانی بیفزاید, که بقول مولانا گر بگویم شرح آن بی حد شود, مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
تعریف و تمجید از خمینی
شوربختانه عادت کهنه غسل تعمید و تطهیر دادن و ستایشگری دکتر نوری علا مسبوق به سابقه است. ۷۲ روز قبل از انقلاب ۲۲ بهمن یعنی دهم آذر ماه ۱۳۵۷، چهار تن از روشنفکران سکولار در نامه ای سرگشاده خطاب به ملت و اندیشوران ایرانی از خطر بل القوه حکومت استبدادی مذهبی به رهبری خمینی هشدار دادند. اسماعیل نوری علا ۲۳ آذر ۱۳۵۷ (حدود دو ماه قبل از انقلاب) در مطلبی طولانی به آن چهار روشنفکر سکولار حمله کرد و شدیدا از خمینی دفاع نمود. وی نوشت: " امام خمینی پدیده ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است و او رهبر جنبشی است که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکست بت های سیاسی و مذهبی ندارد زیرا از همه علما به علم دین واقف تر است و در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند". وی خمینی را یک بت شکن و وارث سرخی خونی حسینی و غرور بت شکن توحیدی خواند و به روشنفکرانی که در مورد خطر احتمالی استبداد دینی هشدار داده بودند شدیدا حمله کرد. من مطمئن نیستم در آن زمان نوری علا حتی سخنان خمینی را شنیده بود؛ چون خمینی حتی بطرز ابتدایی به زبان مادری خود (فارسی) حداقل تسلط تکلم و سخنوری دبستانی را نداشت. حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل؛ و تکرار تاریخ تاسف بار ما.
دفترچهء مدیریت دوران اضطرار
دکتر نوری علا اکنون در استقبال از دفترچهء مدیریت دوران اضطرار می گوید: "کلاً خبرهای دل گشائی هستند که می روند تا ما را در عالم واقع با یک آلترناتیو حاضر یراق و آماده روبرو کنند". وی در مورد نقش رضا پهلوی به نقل از خود او می نویسد: "اگر نظام پادشاهی می خواهید، بسیار خوب، به شرطی که مقام پادشاه کوچک ترین وظیفهء اجرایی نداشته باشد. چون اگر داشته باشد آسیب پذیر می شود". این در حالیست که بر اساس بند ۴, بخش ۲, صفحه ۷ دفترچهء مدیریت دوران اضطرار (قانون اساسی موقت دوران گذار) نصب و عزل روسای همه نهادها از جمله سه نهاد مقننه, مجریه, و قضاییه (نهاد خیزش ملی, دولت گذار, و دیوان گذار) با تایید رهبر (خودخوانده) خیزش ملی یعنی رضا پهلوی انجام می پذیرد. رضا پهلوی فرمانده کل قوای مسلح از جمله سپاه نیز خواهد بود. بر طبق بند ۲, بخش ۱, صفحه ۷ اسامی همه اعضای منصوب شده قوای مقننه, مجریه, و قضاییه توسط نوفدی و رضا پهلوی فعلا در نزد رضا پهلوی موجود هستند و این لیست مخفی خواهد ماند. زیرا مردمی که قرار است خون بدهند و رژیم را سرنگون کنند, محرم این اسرار نیستند. بر طبق مواد این دفترچه, حیطه اختیارات و قدرت اجرایی سلطنت مطلقه رضا پهلوی حتی از قدرت ولی فقیه مطلقه هم فراتر می رود. رضا پهلوی همه فرماندهان نیروهای مسلح و ساواک جدید (سازمان اطلاعات و امنیت ملی ـ صفحه ۷۴) را تعیین می کند و اختیار مطلق اعلام حکومت نظامی (تعطیلی همه روزنامه ها و احزاب و فعالیت ها ـ حداقل در ۲۰ شهر بزرگ کشور) را نیز دارد. حتی اصل ۷۹ قانون اساسی منحط و ضدمردمی جمهوری اسلامی حکومت نظام را ممنوع کرده است مگر در موارد جنگ و شرایط اضطرار (بله درست خواندید "شرایط اضطرار").
تضمین و تعهد کامل به سپاه, وزارت اطلاعات, و سازمان اطلاعات سپاه برای ادامه کار
در بند بند مواد این دفترچه مضحک اضطرار از عفو عمومی و ادامه کار نهادهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی آمده است (صفحات ۲۶, ۲۸, ۶۸, ۶۹, ۷۰, ۷۵, ۷۶) . در حقیقت این ضمانت قانونی و تعهدنامه تضمینی مطلق عفو و ادامه کار به همه نهادهای سرکوبگر رژیم است (که دهها هزار ایرانی را کشته اند) که کار آنها در راستای سرکوب مخالفین رژیم آینده بی وقفه ادامه خواهد داشت. همه سفرای جمهوری اسلامی و کادر آنها به استثنای ۴ سفیر (اتحادیه اروپا, فرانسه, آلمان, بریتانیا ـ صفحه ۶۴) به کار خود ادامه خواهند داد.
من عوض شده ام یا رضا پهلوی؟
بنده قریب به یک ربع قرن رضا پهلوی را از نزدیک میشناسم و همیشه ادعا کرده که "نظام جمهوری را به پادشاهی ترجیح می دهم ـ گزارش بی بی سی". در این مورد در مقاله ای به نام "سخنی با رعیت سلطنت طلب, من عوض شدم یا رضا پهلوی؟" به همراه لینک به بقیه مقالات مربوطه نگارنده, به تفصیل توضیح داده ام. وی بارها تاکید کرده : "ما تا زمانی که بخواهیم گوسفندوار عمل کنیم سر و کله چوپان ها هم پیدا خواهد شد". نمی دانم برعکس آن نیز عینیت دارد یا نه؟ اما چه شد ایشان در عرض کمتر از ده ماه با غَبن و فسون و سحر و جادو جمبل نوفدی ناگهان سلطنت مطلقه را پذیرفت و در دفترچه اضطرار مکتوب نمود تا برای هیچ کس شکی باقی نماند, باید گفت والله العالم . حال چرا آقای دکتر نوری علاء همچنان مانند آذر ۵۷ اصرار دارند که منتقدین "کنفرانس جمهوریخواهان مونیخ" و دفترچه اضطرار نمی فهمند و فقط ایشان می فهمند که همه این تلاش ها و جاوید شاه گفتن ها برای استقرار "جمهوری سکولار" در ایران است, باید گفت والله العالم ! زیرا حقیقتا این استدلال بغایت معیوب از دایره عقل برون برد مرا. و جمله آخر اینکه :"به آغاز اگر کار خود ننگری / به فرجام ناچار کیفر بری", یا بعبارتی عاقل آن است که اندیشه کند پایان را. بیاد آر آذر ۵۷ را.