۴۵ سال پس از درگذشت شاهنشاه؛ تاملی بر میراث محمدرضا شاه پهلوی و چالشهای امروز ایران
+292
رأی دهید
-51
۴۵ سال پیش در چنین روزهایی، محمدرضا شاه پهلوی در قاهره گرم و شرجی، در بستر احتضار بود.
پنجم مردادماه ۱۳۵۹، هنگامی که چشم از این جهان فرومیبست، به شهادت نزدیکترین افرادی که کنار بستر وی حاضر بودند، گفته بود که به ایران فکر میکند و نگران ایران است.
مردی که عاشقانه ایران را دوست داشت و اولویتش تا زمانی که چشم از این جهان فرو بست، فقط ایران بود.
این روزها که بحران شدید قطع آب و برق گریبان مردم ایران را گرفته و تامین رفاه عمومی در این حکومت امری محال به نظر می رسد، غیرممکن است به شرایط پیش از انقلاب و شخص شاه فکر نکنیم. مقایسه ناخودآگاه افکار عمومی از شرایط کنونی و شرایط پیشین و رجوع به گذشته هم بخشی از گفتمانها در فضای مجازی است.
برنامه ایجاد رفاه عمومی و توسعه زیرساختهای ایران و انقلاب صنعتی در کشور با هدف ارتقای سطح زندگی مردم و صنعتی شدن کشور انجام گرفت، اما مردی که تمام روزهای عمرش را، از زمان به دست گرفتن قدرت در نوجوانی، صرف آبادانی، رفاه و پیشرفت ایران کرد، در میانه کار مجبور به ترک کشور شد.
ایران دهه ۱۳۵۰ چنان در حال شکوفایی و رونق کسبوکار بود که در عرض دو دهه، مهمترین و امنترین مقصد سرمایهگذاری، سفرهای تفریحی و جلب نیروهای متخصص خارجی برای اشتغال در صنایع و معادن شده بود و شاه با غرور و افتخار، جهانیان را برای دیدن عظمت و شکوه این سرزمین به ایران دعوت میکرد.
دوشادوش توسعه زیرساختها و طرحریزی برنامههای اقتصادی کلان، توسعه برنامههای فرهنگی و هنری، ادبیات، شعر و موسیقی نیز در ایران به اوج رسیده بود.
ایران دشمنان بسیاری داشت و شاه متوجه این تهدیدها بود. مصاحبههایش با شبکههای خارجی صریح، شجاعانه و بیانگر دانش و درک عمیق این مرد از مخاطرات و چالشهای پیش رو از بُعد بینالمللی و رقابتهای منطقهای بود.
نظرات و گفتههای این مرد بزرگ چنان ژرف و تاثیرگذار است که امروز پس از گذشت نزدیک به پنج دهه از بیان آنها، این مصاحبهها را همچنان بسیار دیدنی و شنیدنی کرده است.
مردم ایران این مصاحبهها را ندیده بودند و شاه را نمیشناختند. این گفتگوها و افکار شاهنشاه در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بازتاب گستردهای پیدا نکرد، چون جهان در عصر خاموشی ارتباطات بود. اینترنت، ماهواره و کامپیوتر وجود نداشت و اطلاعرسانی به شیوه روز، یعنی انتشار روزانه روزنامه انجام میگرفت و تلویویزیون نیز پدیدهای جدید بود که هنوز به بسیاری خانهها وارد نشده بود و از طرفی پخش برنامهها نیز محدود بود.
اینک بهجرات میتوان گفت که اگر مردم شاه را میشناختند، انقلابی اتفاق نمیافتاد.
شکوه جشنهای دو هزار و ۵۰۰ ساله بزرگداشت شاهنشاهی ایران بخشی از این تلاش برای معرفی ایران و ایجاد احترام و تکریم نزد دول خارجی بود، نه آنگونه که ملایان گفتند و تبلیغ کردند، ریختوپاش و حیفومیل ثروت کشور.
شاه باور داشت که ملت پشت او هستند و شاه در خدمت ملت است.
در کشوری ۳۰ میلیونی که توسعه و رفاه با بالاترین سرعت در حال رشد و گسترش بود و طبقه متوسط در آن شکل گرفته و ایرانیان در همه سطوح در حال پیشرفت و رسیدن به «دروازههای بزرگ تمدن» بودند، باورکردنی نبود که ملایان بتوانند گروهی از مردم را چنین بشورانند.
سقوط بهشت مردم ایران با توطئه و دسیسه غربیها و اسلامگرایان و نیروهای نفوذی کمونیست اتفاق افتاد.
در عصری که بهناگاه، تب اسلامگرایی بخشی از جمعیت را گرفت و آنها را شیفته مردی کرد که از سیاست و کیاست بویی نبرده و به دنبال نابودی هویت ایرانی بود، سایر عناصر خارجی و داخلی نیز به او پیوستند تا امروزه روزی را برای ایرانیان رقم بزنند.
آینده ایران، آنچه ذهن آریامهر فقید را در آخرین لحظات عمر به خود مشغول داشته بود، امروز دغدغه ذهنی بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور است.
۴۵ سال پس از درگذشت شاه و در نابسامانترین روزهای کشور، حکمت، درایت و ایراندوستی بیمانند این مرد بیشازپیش، مقابل دید همگان قرار گرفته است.
مردی که به اسلام و همه ادیان احترام میگذاشت. به بازدید امکان مذهبی میرفت. جامعه برای برگزاری مراسم مذهبی، برنامههای فرهنگی و هنری و جشن و شادی عمومی از آزادی کامل برخوردار بود. حریم خصوصی افراد را محترم میداشتند و فردی به دلیل افکار و عقاید مذهبی خود بازخواست نمیشد یا هدف تعرض قرار نمیگرفت.
ایران در سال ۱۳۵۷ در موقعیت ممتازی قرار داشت. آزادی، احترام به ادیان و اقوام و حقوق برابر برای تمام مردم کشور به معنای واقعی کلمه اجرا میشد. دستاوردی که بهراحتی تامین نشده بود و حاصل کوشش رضاشاه و پس از آن، پسرش محمدرضاشاه بود.
ایران پدیدهای بود که هنوز هم در خاورمیانه نظیر ندارد. با وجود تغییرات و اصلاحاتی که در کشورهای منطقه صورت پذیرفته است و رشد اقتصادی بینظیری که داشتهاند، جوامع این کشورها از نظر بالا رفتن سطح بینش و تضارب آرا، همچنان نتوانستهاند به ایران نیمقرن پیش نزدیک شوند.
ایران امروز، ۴۵ سال پس از درگذشت شاه، کشوری است که زیرساختهای آن دچار فرسودگی شدید شده است. کارخانههای تولیدی از رده خارج و تاسیسات مستهلکشده و بحرانهای پیدرپی از جنگی که جمهوری اسلامی با اسرائیل به خانه خواند، تا تعطیلیهای پیاپی به دلیل آلودگیها و قطع مکرر آب و برق، بیش از هر چیز ناتوانی حکومت را در اداره کشور نمایان کرده است.
مقامهای اصلی نظام نیز کهولت سن پیدا کردهاند. از رهبر کنونی آن گرفته تا اعضای خبرگان رهبری و حتی نمایندگان آتشینشان در مجلس شورای اسلامی نیز رو به پیری گذاشتهاند. آنها نیز مانند صنایع و تاسیسات کهنه ایران که در حال از کار افتادناند، کمکم از کار خواهند افتاد.
افسوس از جان آن ایرانیان و آن زندگیهای زیبایی که در این نیمقرن با آه و افسوس، نداری و سرکوب و بیسرنوشتی سپری شد و بسیاری در آرزوی تغییر حکومت چشم از جهان فرو بستند.
و اینک هر ایرانی اصیل شاهی است که در هر زمانی و در هر مکانی حتی در زمان احتضار، مانند شاهنشاه آریامهر به ایران فکر میکند و ایرانیان، ایران را دوباره از نو خواهند ساخت.
نومید مشو ز چاره جستن / کز دانه شگفت نیست رستن
کاری که نه زو امید داری/ باشد سببِ امیدواری
در نومیدی بسی امید است / پایان شبِ سیه سپید است
گر صبر کنی، به صبر بیشک/ دولت به تو آید اندکاندک
(لیلی و مجنون- خمسه نظامی)
پنجم مردادماه ۱۳۵۹، هنگامی که چشم از این جهان فرومیبست، به شهادت نزدیکترین افرادی که کنار بستر وی حاضر بودند، گفته بود که به ایران فکر میکند و نگران ایران است.
مردی که عاشقانه ایران را دوست داشت و اولویتش تا زمانی که چشم از این جهان فرو بست، فقط ایران بود.
این روزها که بحران شدید قطع آب و برق گریبان مردم ایران را گرفته و تامین رفاه عمومی در این حکومت امری محال به نظر می رسد، غیرممکن است به شرایط پیش از انقلاب و شخص شاه فکر نکنیم. مقایسه ناخودآگاه افکار عمومی از شرایط کنونی و شرایط پیشین و رجوع به گذشته هم بخشی از گفتمانها در فضای مجازی است.
برنامه ایجاد رفاه عمومی و توسعه زیرساختهای ایران و انقلاب صنعتی در کشور با هدف ارتقای سطح زندگی مردم و صنعتی شدن کشور انجام گرفت، اما مردی که تمام روزهای عمرش را، از زمان به دست گرفتن قدرت در نوجوانی، صرف آبادانی، رفاه و پیشرفت ایران کرد، در میانه کار مجبور به ترک کشور شد.
ایران دهه ۱۳۵۰ چنان در حال شکوفایی و رونق کسبوکار بود که در عرض دو دهه، مهمترین و امنترین مقصد سرمایهگذاری، سفرهای تفریحی و جلب نیروهای متخصص خارجی برای اشتغال در صنایع و معادن شده بود و شاه با غرور و افتخار، جهانیان را برای دیدن عظمت و شکوه این سرزمین به ایران دعوت میکرد.
دوشادوش توسعه زیرساختها و طرحریزی برنامههای اقتصادی کلان، توسعه برنامههای فرهنگی و هنری، ادبیات، شعر و موسیقی نیز در ایران به اوج رسیده بود.
ایران دشمنان بسیاری داشت و شاه متوجه این تهدیدها بود. مصاحبههایش با شبکههای خارجی صریح، شجاعانه و بیانگر دانش و درک عمیق این مرد از مخاطرات و چالشهای پیش رو از بُعد بینالمللی و رقابتهای منطقهای بود.
نظرات و گفتههای این مرد بزرگ چنان ژرف و تاثیرگذار است که امروز پس از گذشت نزدیک به پنج دهه از بیان آنها، این مصاحبهها را همچنان بسیار دیدنی و شنیدنی کرده است.
مردم ایران این مصاحبهها را ندیده بودند و شاه را نمیشناختند. این گفتگوها و افکار شاهنشاه در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بازتاب گستردهای پیدا نکرد، چون جهان در عصر خاموشی ارتباطات بود. اینترنت، ماهواره و کامپیوتر وجود نداشت و اطلاعرسانی به شیوه روز، یعنی انتشار روزانه روزنامه انجام میگرفت و تلویویزیون نیز پدیدهای جدید بود که هنوز به بسیاری خانهها وارد نشده بود و از طرفی پخش برنامهها نیز محدود بود.
اینک بهجرات میتوان گفت که اگر مردم شاه را میشناختند، انقلابی اتفاق نمیافتاد.
شکوه جشنهای دو هزار و ۵۰۰ ساله بزرگداشت شاهنشاهی ایران بخشی از این تلاش برای معرفی ایران و ایجاد احترام و تکریم نزد دول خارجی بود، نه آنگونه که ملایان گفتند و تبلیغ کردند، ریختوپاش و حیفومیل ثروت کشور.
شاه باور داشت که ملت پشت او هستند و شاه در خدمت ملت است.
در کشوری ۳۰ میلیونی که توسعه و رفاه با بالاترین سرعت در حال رشد و گسترش بود و طبقه متوسط در آن شکل گرفته و ایرانیان در همه سطوح در حال پیشرفت و رسیدن به «دروازههای بزرگ تمدن» بودند، باورکردنی نبود که ملایان بتوانند گروهی از مردم را چنین بشورانند.
سقوط بهشت مردم ایران با توطئه و دسیسه غربیها و اسلامگرایان و نیروهای نفوذی کمونیست اتفاق افتاد.
در عصری که بهناگاه، تب اسلامگرایی بخشی از جمعیت را گرفت و آنها را شیفته مردی کرد که از سیاست و کیاست بویی نبرده و به دنبال نابودی هویت ایرانی بود، سایر عناصر خارجی و داخلی نیز به او پیوستند تا امروزه روزی را برای ایرانیان رقم بزنند.
آینده ایران، آنچه ذهن آریامهر فقید را در آخرین لحظات عمر به خود مشغول داشته بود، امروز دغدغه ذهنی بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور است.
۴۵ سال پس از درگذشت شاه و در نابسامانترین روزهای کشور، حکمت، درایت و ایراندوستی بیمانند این مرد بیشازپیش، مقابل دید همگان قرار گرفته است.
مردی که به اسلام و همه ادیان احترام میگذاشت. به بازدید امکان مذهبی میرفت. جامعه برای برگزاری مراسم مذهبی، برنامههای فرهنگی و هنری و جشن و شادی عمومی از آزادی کامل برخوردار بود. حریم خصوصی افراد را محترم میداشتند و فردی به دلیل افکار و عقاید مذهبی خود بازخواست نمیشد یا هدف تعرض قرار نمیگرفت.
ایران در سال ۱۳۵۷ در موقعیت ممتازی قرار داشت. آزادی، احترام به ادیان و اقوام و حقوق برابر برای تمام مردم کشور به معنای واقعی کلمه اجرا میشد. دستاوردی که بهراحتی تامین نشده بود و حاصل کوشش رضاشاه و پس از آن، پسرش محمدرضاشاه بود.
ایران پدیدهای بود که هنوز هم در خاورمیانه نظیر ندارد. با وجود تغییرات و اصلاحاتی که در کشورهای منطقه صورت پذیرفته است و رشد اقتصادی بینظیری که داشتهاند، جوامع این کشورها از نظر بالا رفتن سطح بینش و تضارب آرا، همچنان نتوانستهاند به ایران نیمقرن پیش نزدیک شوند.
ایران امروز، ۴۵ سال پس از درگذشت شاه، کشوری است که زیرساختهای آن دچار فرسودگی شدید شده است. کارخانههای تولیدی از رده خارج و تاسیسات مستهلکشده و بحرانهای پیدرپی از جنگی که جمهوری اسلامی با اسرائیل به خانه خواند، تا تعطیلیهای پیاپی به دلیل آلودگیها و قطع مکرر آب و برق، بیش از هر چیز ناتوانی حکومت را در اداره کشور نمایان کرده است.
مقامهای اصلی نظام نیز کهولت سن پیدا کردهاند. از رهبر کنونی آن گرفته تا اعضای خبرگان رهبری و حتی نمایندگان آتشینشان در مجلس شورای اسلامی نیز رو به پیری گذاشتهاند. آنها نیز مانند صنایع و تاسیسات کهنه ایران که در حال از کار افتادناند، کمکم از کار خواهند افتاد.
افسوس از جان آن ایرانیان و آن زندگیهای زیبایی که در این نیمقرن با آه و افسوس، نداری و سرکوب و بیسرنوشتی سپری شد و بسیاری در آرزوی تغییر حکومت چشم از جهان فرو بستند.
و اینک هر ایرانی اصیل شاهی است که در هر زمانی و در هر مکانی حتی در زمان احتضار، مانند شاهنشاه آریامهر به ایران فکر میکند و ایرانیان، ایران را دوباره از نو خواهند ساخت.
نومید مشو ز چاره جستن / کز دانه شگفت نیست رستن
کاری که نه زو امید داری/ باشد سببِ امیدواری
در نومیدی بسی امید است / پایان شبِ سیه سپید است
گر صبر کنی، به صبر بیشک/ دولت به تو آید اندکاندک
(لیلی و مجنون- خمسه نظامی)
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
روانت شاد مرد بزرگ.
7
76
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۴
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
مقالهای که بسیار زیبا نوشته شده و به دل مینشیند و هر ایرانی غیرتمندی را به تفکر وا میدارد. ای کاش حتی آن بسیجی که خود را ایرانی میشناسد به خود بیاید و به اتحاد برای بر اندازی ضحاک بپیوندد.
10
75
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۸
۴۳

paksan - ایران، ایران
مطلب سراسر چرت و تحریف واقعیات آن زمان است. کشور کمبود شدید برق داشت و قطعی برق برای همه تقریبا عادی شده بود، تلویزیون ایران ۶ ساعت برنامه داشت و بقیه اش برفک بود، کمبود نفت سفید و کپسول گاز داشتیم و ساعتهای خاصی نفت می آند و باید صف می کشیدی تا بیست لیتری نفت بگیری، کپیول گاز هفته ای بکبار کی آمد و مردم تو کوچه ها کشیک میدادن تا ماشین گاز نره بدون گاز بمونند، روستاها اصلا آب لوله کشی و برق نداشتند و فقط قسمتهای اصلی شهر برق داشتند و خیابنهای خاصی چراغ داشتند و بقیه ظلمات بود. آسفالت خیابانها افتضاح و چاله چوله فراوان و جاده های اصلی شهرها و بین شهری هم باریک و قدیمی بود. ترافیک در تهران و شهرهای بزرگ وحشتناک و آلودگی هوای وسط شهرها بالا و بوی دود ماشینهای قدیمی و درب و داغون زیاد. دل مردم خوش بود ولی زندگی های عمده مردم بسیار ساده و محدود بود و مردم از گرانی ها می نالیدن چون پول درآوردن سخت بود. شهرها و روستاها واقعا عقب مانده و تقریبا هیچی نداشتن و کارهای آباداتی بسیار کند و آهسته بود.
60
8
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۴:۱۳
۵۷

مهدی52 - روتردام، هلند
هر کسی با هر نظر و ایده سیاسی که دل در گروی ایران و ایرانی داشته باشد بعد از چهل وشش سال گذشت از آن دوران با کمی تحقیق متوجه حقایق ریز و درشت آن دوران میشود که فقط وجدان
7
45
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۸
۵۲

ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
paksan - ایران، ایران
اسکول ۵۰ سال پیش همین امارات و قطر بیابان بود ، اگر خاندان پهلوی وجود نداشت وضعیت ایران ما بدتر از افغانستان بود با این همه حجم از خرافات و احادیث شیعه اخوندی ، کمتر چرندیات بنویس9
53
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۵
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۱-کاملیا انتخابی فرد در 30 اردیبهشت 1398 بعنوان سردبیر بخش فارسی روزنامه «ایندیپندنت» در بریتانیا انتخاب شد که مورد حمایت عربستان می باشد. سهام 50 درصد این روزنامه چاپ لندن برعهده یک تبعه عربستان سعودی بنام سلطان محمد ابوالجدایل است.کاملیا عضوسابق هیت تحریریه روزنامه همشهری.عضوموثر روزنامه زن به مدیرمسولی فایزه رفسنجانی. کاملیا انتخابی فرد»، خبرنگار روزنامههای «همشهری»، «زن» و «آفتابگردون» با انتشار کتاب خاطرات خود که به صورت مسلسلوار در یک روزنامه کویتی نیز منتشر میشود، مدعی ارتباط عشقی میان خود و علی دایی در هشت سال پیش شده است. دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۵ فوریه ۲۰۰۷ایرانیان انگلستان.
34
5
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۳
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۲-خانم انتخابی فرددر ادامه خاطرات خود مدعی شده، در بازجوییهای خود در ایران اعتراف کرده است که تاکنون با 67 مرد رابطه داشته، اما این اظهارات تحت فشار بوده است.در یکی از روزهای حضور هیئت ایرانی در نیویورک کاملیا انتخابیفرد از دوستان نزدیک فائزه هاشمی رفسنجانی در نشریه توقیف شده زن که اکنون تحت پوشش فعالیت روزنامهنگاری در نیویورک بهسر میبرد، برای دیدار با مشایی به محل اقامت وی آمد. این شاهد عینی افزود که در این دیدار که بهطور محرمانه بهمدت بیش از دو ساعت ادامه داشت، یکی از معاونان مشایی نیز حضور داشته است.حالا آیااین خانم پرستوحق انتخاب را داردیاخیر؟براستی فامیلی انتخابی فردزیبنده این پرستوهست.
33
4
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۵
۶۵

zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:بیگمان، خاندان پهلوی نقشی انکارناپذیر در کشاندن ایران از مرداب قاجاریه به کرانههای نوگرایی ایفا کرد. چه آن هنگام که از درون قزاقخانه، نظم و دیسیپلین نظامی زاده شد، و چه آنگاه که از فراز سکوهای دانشگاه، صدای علم و دانش برخاست. وسایل نقلیهمان از شتر به شورلت مبدل شد، پوششمان از عرقچین به کراوات. اما در این میان، هنوز ارواحی سرگرداناند که هذیانهای مزمن تاریخی .. بر طبل انکار میکوبند. میگویند: «کجای این مدرنیته واقعی بود؟ همهاش تظاهر بود!» تو گویی که اگر امروز بنای دانشگاه تهران پابرجاست، لابد کار ایل قاجار است، و اگر ارتش شاهنشاهی یونیفورمهایش از افسران ناتو براقتر بود، لابد از صدقهسرِ چادرنشینان مشروطه بوده! هزار و یک نشانه بیاور از ریال قدرتمند گرفته تا بیمهی همگانی، از مدرسههای با ناهار گرم تا جامعهای با کافه، سینما، و آزادی زنانهمردانه اما چه سود؟ این جماعت، چنانند که گویی یاسین میخوانی در گوش بزی که خندان ایستاده و سبزی میجَوَد. و سرانجام، شاهکار پهلویان نه در سدسازی بود، نه در گشایش دانشگاه صنعتی، بلکه در معجزهای بیسابقه خلاصه شد: زنده کردن مردگان
9
30
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۳
۶۵

zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
2:زنده کردن مردگان. هفتهی گذشته، جناب عمو مسعود آن اسطورهی تبعید و فکس، از کنج تبعیدگاهِ آلبانی،زنده شد برای حمایت از نخستوزیر محبوب امام! چرا در پی معجزات امام زمان میگردید؟ معجزه اگر این نیست، پس چیست؟
8
29
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۴
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
paksan - ایران، ایران
روستاهایمان برق نداشتند که کمبود ان احساس شود ! اجاق نداشتند که کمبود گاز داشته باشند !۸۵ درصد تلویزیون نداشتند تا به تماشای برفکهای ان بنشینند . سریال تلخ و شیرین بهانه ای برای دید و بازدید همسایه ها که برای دیدن ان به منزل ما می امدند شده بود ان هم در شهر بزرگی مثل کرمان ! یک سوم جمعیت فعلی را داشتیم و از شمال به جنوب ! از شرق به غرب کشور ! اگر شب ها در سفر بودید ! جز درون شهرها نه برق داشتیم و نه پمپ بنزین ! خرابی ماشین و تاریکی وسط راه و صدای زوزه گرگ ها ! بجای همه اینها یک موز و یک بسته پسته برای یک خوانواده ۴ تا ۵ نفره ٬تازه اگر توان فرستادن فرزندانشان را به مدرسه داشتند و ساکن شهرهای بزرگ ! یارانه های احمدی نژادی دهه پنجاه . خدایمان را شاکر بودیم و جیکمان در نمی امد ! تا مبادا عالیجناب ثابتی ما را نکوهش و با نصیحت های پدرانه ارشاد نکند ! پاسپورت مان ارزش المپیکی داشت ٬ اما ایرانیانی که اقوامشان ساکن تهران نبودند و هزینه هتل و رفت و امد . از دیدن پایتخت کشورشان محروم بودند . از زابل تا سقز ٫ از بندر عباس تا بندر انزلی در دروازه های تمدنش پیدا بود و چشم جهانیان خیره به ان !27
3
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۰
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
paksan - ایران، ایران
تو و این دیگری که مزخرف بلغور میکنید، آیا در آن دوران زندگی کردید و این کمبود های خیالی را به چشم دیدید یا مزخرفات آخوند را دارید تکرار میکنید؟ خدا را شکر که هنوز بسیاری که دوران پهلوی را تجربه کردند در قید حیات هستند و تمام این چرندیات دروغی را که به زمان شاه نسبت میدهی را نفی میکنند. بیشرمی شما کاسه لیس های آخوند نهایتی ندارد.2
19
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۸
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
چرت ننویس، اگر خودت در زمان شاه نبودی که ببینی، از مادر بزرگت سوال کن!3
22
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۹
۶۵

Rosha50 - لانسینگ، انگلستان
paksan - ایران، ایران
paksan-ایران ,ایران : احتراما عزیز دل : متاسفم از این کامنت های شما فکر میکنم در جمع اگر منصفانه فضاوت کنیم حداکثر 1% آنها حفیفت داشته باشد و به عبارتی 1% اصلا به حساب نمی اید و شما دید منفی به جای دید مثبت یا منطقی دارید و در ضمن شما کشور 50 سال پیش را با کشور های پیش رفته امروز مقایسه میکنید شما باید ایران را با کشور های هم طراز خودش مقایسه کنی .با ارزوی ازادی برای ایران با همیاری همدیگر ..1
15
شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۶
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
چرت نمی نویسم ان دوران را در ۱۶ سالگی تجربه کردم ! احتیاجی هم نیست از مادربزرگ ها بپرسی ! از خود فرح زن شاه بخواه در این مواردی که من بیان کرده ام سخن بگوید ! نه با من و تو بلکه با چهار نفر منتقد دوران زمام داری همسرش ! اگر تو جایی دیده ای که این زن جرات ان را داشته است به ما هم خبر بده ! عباس میلانی با دفتر همین مادر بزرگ که همخواب و همسر ان مرد نادان و ابله بود و از همه مادربزرگ ها نزدیکتر به او ! تماس می گیرد تا در این باره و موارد دیگر مخصوصا هویدا با او سخن بگوید که بعداز سه روز جواب می اید که شهبانو مایل به مصاحبه با شما نیستند ! حالا تو نادان ما را حواله بده به مادربزرگ های تقلبی تلویزیون من و تو و اینترنشنال5
0
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۷
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
به به بر زن زندگی عزیز که همیشه میناله. به نظرت اگر بعد از قاجار مستقیم خمینی به جای رضا شاه امده بود اوضاع زمان شاه بهتر بود یا بدت؟ صادق باش. راستی بچه کرمونی؟ کره مربا میخوری؟ کدوم محله؟ من مدتی کرمان بودم در کودکی. خیابون خورشید0
6
سه شنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۴
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
از گشتاسب به همام و از همام به گشتاسب ! اشکالی ندارد ! در فراخوان رضا شاه رجوی و زنش در شهر مونیخ با ۲۵ هزار ایرانی مقیم این شهر ! چند هزار نفر از ان ۹۰ درصد طرفداران پادشاهی ملت ایران شرکت کردند ؟ دست اوردهای این فراخوان چند صد هزار نفری چه بود ؟ تجزیه و تحلیل هایت را به شرطی که وارد خاطرات مادربزرگ ها نشوی ! بفرما بگوشیم3
0
سه شنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۶
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
بعد از قاجار اگر کودتا نمی شد و انگلیس مهلت می داد دمکراسی می امد ! نه رضا گاو و تاج و شاخش و نه عمام و ریش و عمامه اش ! بچه روستای شیشه گری و توانمان از خیر سر شیخ و شاه نه به کره می رسید و نه به مربا ! ای کاش زودتر میدیدمت تا از ان جیره های ساواک پدربززک کرده ها به ما هم میدادی ! شاید مثل تو تا الان ده بار پالان و عبا عوض کرده بودیم! و بر خلاف وزش باد مجبور نمی شدیم با تهی مغزانی چون تو دهان به دهان بگذاریم4
0
سه شنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۹
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
تو تصور کن که این همایش دستاوردی نداشته و این اقا هم مورد قبول مردم نیست, ایا مردم ایران خاهان تغییر رژیم هستند؟ چه باید بکنند؟0
5
چهارشنبه ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۸
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
اگر را کاشتند سبز نشد. در ضمن چه کسی میتونست مثل رضا شاه چنین با قلدری ایران را ظرف ۱۶ سال تغییر بده؟ مثلا کشف حجاب مگه راحت بود و بدون زور و قلدری ممکن بود؟ تمام کسانی که در انقلاب مشروطیت نقش داشتند از قاجارها هم مذهبی تر بودند چطور میتونستن با اجرای اسلام دموکراسی بیارن؟0
4
چهارشنبه ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۲
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
اگر من می خواستم یک اسپرم را به تو بعنوان رهبر قالب کنم و تو نخو استی و من از تو خواستم تا یک اسپرم دیگر را بعنوان الترناتیو این اسپرم مورد نظرم معرفی کنی ! این جواب تو را که حالا تو تصور کن دستاوردی نداشته را قرار بود من در جواب سوال تو میدادم .اگر شرف داشتم و غیرت ! همین الان یک کاندوم سرم می کردم و مغز پوسیده ام را از هجوم و تجاوز هر چه اسپرم مقدس است محفوض و قرنطینه می کردم0
0
چهارشنبه ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۸
