یک اصلاحطلب سابق از ایران: شاهزاده رضا پهلوی؛ او هم فرصت است، هم امکان
+344
رأی دهید
-66

کیهان لندن: یک شهروند ایرانی: من ساکن ایرانم و از دل اصلاحطلبی آمدهام؛ از میان نسلی که باور داشت میتوان نظامی سر تا پا ساخته بر سرکوب، فساد و ایدئولوژی دینی را با صندوق رأی و آرمانگرایی آرام اصلاح کرد. ما رأی میدادیم، مینوشتیم، صبر میکردیم. اما دی ۱۳۹۶ برایم همان چیزی بود که دیگران شاید آن را «نقطهی بیبازگشت» نامیدند. مردمی که تنها چند ماه پیش، باز هم با امید، به روحانی رأی داده بودند، اینبار فریاد زدند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»: از سراب اصلاحات تا بازگشت به خویشتن تاریخی!
این شعار ساده، اما سهمگین، زلزلهای بود در جان من. دیگر نمیشد به خود دروغ گفت. آن روز در خیابانهای بیش از ۸۰ شهر، نه فقط به سیاست، بلکه به تمام ساختار فکری پیشینم شک کردم. حجابهایی که بر چوب آویخته شد، شعارهایی که نظام را نشانه گرفتند، و صدایی که از عمق تاریخ برخاست: «رضاشاه روحت شاد!»
در ابتدا، برایم این عبارت عجیب بود. چرا جوانی که جمهوری اسلامی را با پوست و گوشتاش تجربه کرده، به پادشاهی رضاشاه درود میفرستد؟ چرا نسل من، که جز سیاهی و تحقیر و دروغ ندیده، ناگهان رضاشاه را احضار میکند؟
پاسخ ساده نبود، اما واقعی بود: ما به دنبال عزتِ گمشده بودیم.
در همان روزها، انگار تقدیر هم با مردم همصدا شد. پیکر مومیاییشدهای که گمان میرفت از آنِ رضاشاه باشد، در صحن حرم عبدالعظیم پیدا شد؛ مثل ققنوسی از دل خاک، مثل صدایی از اعماق تاریخ که میخواست برای هزار و یک شب دیگر، قصهی ملت را بازگو کند.
آن مومیایی برای من یک نماد شد. نمادی از تاریخ تحریفشده، از حقیقت دفنشده، از نوری که سالها پیش خاموش کردند و حالا دوباره داشت چشمهای ما را روشن میکرد.
شروع کردم به بازخوانی تاریخ. با تردید، با درد، با صداقت. اینبار نه از کتابهای ایدئولوژیک، نه از روایتهای تحریفشدهی شبهروشنفکران، بلکه از دل اسناد، آثار، و گفتارهایی که بیطرفانه گذشته را نشان میدادند.
و فهمیدم.
رضاشاه، آنگونه که سالها به من آموخته بودند، یک دیکتاتور نبود. او مؤسس ایران نوین بود. مردی که در دل ویرانه قاجار، ارتش، دادگستری، ثبتاحوال، گمرک، دانشگاه، آموزش اجباری، نظام مالی نوین، و هویت ملی ایرانی را ساخت. او ایران را از یک جغرافیا به یک ملت تبدیل کرد.
و پسرش، محمدرضاشاه، با وجود تمام فشارها و کژفهمیهای جامعه مذهبی و چپها، ایران را به آستانه توسعه رساند. کشوری که در ۱۳۰۴ از مصر و ترکیه عقبتر بود، تا ۱۳۵۵ به سومین قدرت آسیا بدل شد؛ بعد از ژاپن و چین. فقر رو به کاهش بود، آموزش گسترده شد، زنان به دانشگاه و پارلمان رسیدند، و ایرانیان با پاسپورت خود در جهان احترام داشتند.
اما روشنفکران چپزده، روزنامهنگاران وابسته، و جریانهای مذهبی بهمپیوسته، همهچیز را وارونه نشان دادند. فروغی، فرهیختهترین سیاستمدار ایرانی، شد «عامل انگلیس». رزمآرا، افسر وطنپرست، شد «خائن». و مصدق، با تمام ندانمکاریهایش، شد اسطوره ملیگرایی. این تحریف نهفقط در کتابها، بلکه در ذهن من هم کاشته شده بود.
و ما، در ۵۷، همهچیز را با دستان خودمان به آتش کشیدیم.
ایران پس از انقلاب اسلامی، دیگر آن وطن نبود. دیگر نمیشد آزاد اندیشید، آزاد زیست، آزاد آموخت. زن شد محبوس، مرد شد مایوس، کودک شد محروم. شعارها از عدالت میگفت، اما عملها پر از خشونت، سرکوب، و تبعیض بود. تاریخ، مذهب، آموزش، رسانه، همه در خدمت یک چیز قرار گرفت: حفظ قدرت.
دین، بجای اینکه دریچهای به معنا باشد، تبدیل شد به چماق سرکوب. ارتش، بجای نماد اقتدار ملی، تضعیف و تصفیه شد. نخبگان یا به دار آویخته شدند، یا تبعید شدند. مردم یا فقیر شدند، یا فراموش.
و من، دیگر نمیتوانستم این درد را در قالب اصلاحات توضیح دهم.
آنچه در ۵۷ رخ داد، نه یک انقلاب برای آزادی، بلکه یک انتقام کور از پیشرفت بود. یک گسست تاریخی، یک خودزنی جمعی. و امروز، دیگر نباید از گفتن این حقیقت ترسید.
در این میانه، تنها یک صدا بود که از همان روز نخست گفت: «این نظام اصلاحپذیر نیست.»
و آن صدا، صدای شاهزاده رضا پهلوی بود.
چرا به شاهزاده اعتماد کردم؟
راه رسیدن من به شاهزاده رضا پهلوی، یکشبه نبود. در ابتدا، او برایم تنها نمادی تاریخی بود؛ وارث پادشاهی که سالها در ذهن من تحقیر شده بود. اما وقتی به کارنامه اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگاه کردم، وقتی دیدم هر یک از آنها یا خود در انقلاب ۵۷ نقش داشتند، یا هنوز درگیر نوستالژی ایدئولوژیهای پوسیده چپ و دین سیاسیاند، ناگهان فهمیدم تنها کسی که از همان ابتدا راه خود را جدا کرده، شاهزاده رضا پهلویبوده است.
از همان سالهای ابتدایی پس از درگذشت پدرش، محمدرضاشاه پهلوی، او در کنار پرچم شیروخورشید ایستاد؛ بیآنکه از حملات، توهینها، و تحریمهای رسانهای بترسد. هیچگاه برای مشروعیت گرفتن از جناحهای درون رژیم التماس نکرد، هیچگاه به سازش با نظام تن نداد، و هرگز از «بازگشت به خویشتن ایرانی» شرم نداشت.
او در سکوتی نجیبانه، با شرافتی سیاسی، پای اصول ایستاد. حتی وقتی موج رسانهای و شبکههای برونمرزی سعی داشتند چهرهای خاکستری از او بسازند، حتی وقتی صدها گروه و جبهه اپوزیسیون با شعارهای پرطمطراق و بیریشه در تاریخ، میدان را پر کردند، رضا پهلوی اهل غوغا نبود؛ اهل صلابت بود.
یکی از دلایلی که به او اعتماد کردم، این بود که هیچگاه به مردم دروغ نگفت. نه از وعدهی اصلاحاتی سخن گفت که نمیتوان تحققشان را دید، نه از سقوط فوری رژیم. او بجای فروختن رویا، از ضرورت سازماندهی، بازسازی مشروعیت ملی، نهادسازی، و وحدت سخن گفت.
از دیگر ویژگیهای تعیینکننده او، این بود که همیشه نظام جمهوری اسلامی را یکجا رد کرد، نه فقط خامنهای، نه فقط سپاه، نه فقط اصلاحطلبان، بلکه کل ساختار فکری، دینی، و سیاسیی که این رژیم را پدید آورد. برایش مهم نبود چه کسی در سال ۵۷ چه لباسی بر تن داشت؛ همه آنان را بخشی از یک پروژهی ضدایرانی میدانست: از چپ مارکسیست تا راست اسلامگرا، از نهضت آزادی تا حزب توده، از شورای انقلاب تا دولت موقت.
او هرگز نگفت «مشکل فقط خامنهایست»، بلکه گفت: «مشکل خود جمهوری اسلامیست.»
وقتی خیلیها هنوز به صندوق رأی دل بسته بودند، او گفت: «نرود میخ پولادین در سنگ.»
وقتی اصلاحطلبان در حال امضای قراردادهای موقت با نظام بودند، شاهزاده میگفت: «با جمهوری اسلامی نمیتوان ایران را ساخت.»
این صداقت، این قاطعیت، برایم آموزنده بود. فهمیدم که سیاست فقط فن اداره قدرت نیست؛ سیاست میتواند جلوهای از وجدان تاریخی و تعهد به حقیقت نیز باشد. و رضا پهلوی، از معدود کسانیست که هم حافظ تاریخاند، هم حامل حقیقت.
گذشته از موضعگیریهای سیاسی، شاهزاده در عرصه جهانی هم با بلوغ، آگاهی و متانت رفتار کرده است. او نه یک «اپوزیسیون خشمگین» بوده، نه یک چهرهی هیجانی؛ بلکه نماینده ایران معاصر، ایران مدنی، ایران منطقی بوده است.
او در مهمترین رسانهها، از BBC تا CNN، از Le Monde تا Wall Street Journal، با زبانی روشن، سنجیده و به دور از عقدههای تاریخی، خواست مردم ایران را بازتاب داده است:
آزادی، سکولاریسم، وحدت ملی، لیبرال دموکراسی، توسعه، و احترام به تاریخ و تنوع ایرانی.
او بارها در نوشتهها و سخنرانیهایش نشان داده است که به معنای واقعی، به آیندهای بدون خودش فکر میکند. نه به دنبال سلطنت فردی، نه مشتاق قدرت، بلکه متمرکز بر نهادسازی و بازگرداندن حاکمیت به مردم از طریق یک رفراندوم آزاد و تدوین قانون اساسی جدید.
او حتی پیشنهاد داده است که اگر ملت ایران نظام دیگری را انتخاب کند، خودش کناره خواهد گرفت و این نشانهی اعتماد به نفس است، نه ضعف.
من در شاهزاده، نه فقط یک چهرهی سیاسی، بلکه نماد یک گذار سالم، تاریخی و ملی را یافتم. کسی که گذشته را میشناسد، آینده را میفهمد، و امروز را زندگی میکند. او از جنس تاریخ ایران است، اما با زبان جهان امروز سخن میگوید.
در جهانی که سیاستمداران یا اسیر توهماند یا ابزار قدرتهای خارجی، رضا پهلوی یک استثناست:
نه ابزار است، نه ایدئولوژیک. نه خام، نه خودشیفته. او تنهاست، اما پشتش تاریخ ایستاده. او بیحزب است، اما دورش ملت در حال بیدارشدن است.
او هم فرصت است، هم امکان
در روزگاری که جمهوری اسلامی، با تمام قوا، نهتنها آینده ایران، بلکه گذشته آن را نیز به گروگان گرفته، یافتن آلترناتیوی که همزمان ریشه در تاریخ ملی، عقلانیت سیاسی، و اخلاق مدنی داشته باشد، ساده نیست. اغلب چهرههای اپوزیسیون یا درگیر اختلافات شخصیاند، یا گرفتار توهمات انقلابی و دوقطبیسازیهای کاذب. در میان اینهمه، رضا پهلوی نهتنها یک “شخص”، بلکه یک امکان واقعی برای نجات ملی است.
اما چرا «فرصت»؟ چرا «امکان»؟
۱. فرصت تاریخی برای بازیابی مشروعیت ملی
ایران پس از فروپاشی اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی، نیازمند بازتعریف مشروعیت خود است؛ نه بر مبنای ایدئولوژی، بلکه بر پایهی تاریخ، حافظه جمعی و عقلانیت ملی. قانون اساسی مشروطه، برخلاف آنچه تودهایها و جمهوریخواهان دینزده ادعا میکنند، هنوز ملغی نشده و از نظر حقوقی نیز قابل رجوع است. شاهزاده به عنوان ولیعهد قانونی، تنها شخصیتیست که میتواند نقطهی اتصال مشروعیت تاریخی با حاکمیت مردمی امروز باشد.
۲. گفتمان ملی، نه فرقهای یا ایدئولوژیک
در ۴۵ سال گذشته، کمتر کسی همچون شاهزاده با صراحت از ایران بهمثابه ملت سخن گفته است، نه ایران شیعه، نه ایران مارکسیست، نه ایران اصلاحطلب. او نه قومگرایی میکند، نه مذهبگرایی، نه تجزیهطلبی را تحمل میکند. همهی ایرانیان را، با هر زبان و آیینی، در آغوش گفتمان ملی خود جای داده است.
۳. امکان واقعی برای گذار مسالمتآمیز
شاهزاده برخلاف گروههایی که نسخهی انقلاب خشونتآمیز و انتقاممحور میپیچند، همواره بر گذار صلحآمیز و قانونی تأکید کرده است. او گفته است:«ما نمیخواهیم رژیمی برود تا رژیمی دیگر بیاید. ما میخواهیم نظامی برود، تا ملتی بازگردد.»
این جمله برای من نه فقط یک شعار، بلکه تجسم یک استراتژی کلان بود. او بجای تصرف قدرت، از تفویض قدرت سخن میگوید؛ از یک رفراندوم ملی، از بازسازی قانون اساسی، از نهادسازی، از انتقال آرام قدرت، و از تضمین حقوق اقوام، زنان، اقلیتهای دینی و فکری.
او نه فقط شعار آزادی میدهد، بلکه ساختار تحقق آزادی را نیز پیشنهاد میکند.
۴. پاسخی به چند انتقاد رایج
برخی میگویند شاهزاده حزب ندارد.
اما آیا واقعاً در شرایط امنیتی و رسانهای ایران، حزبسازی ممکن بوده؟ مهمتر از ساختار حزبی، اعتماد عمومی و فراگیری ملیست. شاهزاده در دل ملت حزب دارد، نه در ساختمانهای بیروح سیاسی.
برخی میپرسند: آیا او سلطنت میخواهد؟
پاسخ خود او روشن است: «من به رأی مردم احترام میگذارم. اگر مردم نظام پادشاهی مشروطه را بخواهند، خواهم بود. اگر نه، کنار میروم. دغدغهام شخص من نیست، ایران است.»
این نگاه نه از ضعف، بلکه از قدرت شخصیت و بلوغ سیاسی اوست. شاهزاده نیامده تا بر مردم حکومت کند؛ آمده تا مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند.
برخی نگران هستند که بازگشت به سلطنت یعنی بازگشت به گذشته.
اما آنچه شاهزاده نمایندگی میکند، یک بازگشت به خویشتن تاریخی است، نه تکرار گذشته. او از پادشاهی مشروطه دفاع میکند؛ نه سلطنت مطلقه. از نهاد قانون، نه شخص. از حافظهی تاریخی ملت، نه نوستالژی دربار.
۵. توان تفاهم و همگرایی بینالمللی
در جهانی که ایران بیش از همیشه به گفتوگو، سرمایهگذاری، توسعهی پایدار و خروج از انزوا نیاز دارد، شاهزاده تنها چهرهی سیاسی اپوزیسیون است که با دنیای آزاد زبان مشترک دارد. تحصیلکردهی آمریکا، مسلط به زبانهای بینالمللی، آشنا با سازوکارهای دیپلماتیک و مقبول نزد پارلمانها و اندیشکدههای معتبر جهانی.
او پلی بین ایران و جهان است؛ نه مانع، نه تهدید، نه افراطی.
من در مسیر فکری خود، از امید به اصلاحات، از ایمان به رأی، از اعتماد به چهرههای میانهرو دروغگو، عبور کردم. نه از سر احساس، نه از سر عصبانیت، بلکه با مرور تاریخ، با اندیشیدن به واقعیت، و با مسئولیت در برابر آینده. داستان فکری من مسیر میلیونها ایرانی است.
شاهزاده رضا پهلوی برای من نه اسطوره است، نه ناجی. او رهبر یک ایده است؛ ایدهی بازگشت به عقلانیت ملی، ایدهی حاکمیت مردم، ایدهی وطنم، ایران.
در میانه رنج و سرکوب، در جهانی پر از تهدید و فرصت، شاهزاده هم فرصتی برای وحدت تاریخیست، هم امکانی برای عبور مسالمتآمیز از تاریکی به نور. و اگر ملت ایران هوشیار باشد، اگر نخبگان جسارت داشته باشند، اگر ما از تکرار خطاهای ۵۷ پرهیز کنیم، این فرصت و این امکان میتواند به واقعیت بپیوندد و امکان زندگی در ایرانی آباد را برای فرزندانم و نسلهای بعد از من فراهم سازد.
این شعار ساده، اما سهمگین، زلزلهای بود در جان من. دیگر نمیشد به خود دروغ گفت. آن روز در خیابانهای بیش از ۸۰ شهر، نه فقط به سیاست، بلکه به تمام ساختار فکری پیشینم شک کردم. حجابهایی که بر چوب آویخته شد، شعارهایی که نظام را نشانه گرفتند، و صدایی که از عمق تاریخ برخاست: «رضاشاه روحت شاد!»
در ابتدا، برایم این عبارت عجیب بود. چرا جوانی که جمهوری اسلامی را با پوست و گوشتاش تجربه کرده، به پادشاهی رضاشاه درود میفرستد؟ چرا نسل من، که جز سیاهی و تحقیر و دروغ ندیده، ناگهان رضاشاه را احضار میکند؟
پاسخ ساده نبود، اما واقعی بود: ما به دنبال عزتِ گمشده بودیم.
در همان روزها، انگار تقدیر هم با مردم همصدا شد. پیکر مومیاییشدهای که گمان میرفت از آنِ رضاشاه باشد، در صحن حرم عبدالعظیم پیدا شد؛ مثل ققنوسی از دل خاک، مثل صدایی از اعماق تاریخ که میخواست برای هزار و یک شب دیگر، قصهی ملت را بازگو کند.
آن مومیایی برای من یک نماد شد. نمادی از تاریخ تحریفشده، از حقیقت دفنشده، از نوری که سالها پیش خاموش کردند و حالا دوباره داشت چشمهای ما را روشن میکرد.
شروع کردم به بازخوانی تاریخ. با تردید، با درد، با صداقت. اینبار نه از کتابهای ایدئولوژیک، نه از روایتهای تحریفشدهی شبهروشنفکران، بلکه از دل اسناد، آثار، و گفتارهایی که بیطرفانه گذشته را نشان میدادند.
و فهمیدم.
رضاشاه، آنگونه که سالها به من آموخته بودند، یک دیکتاتور نبود. او مؤسس ایران نوین بود. مردی که در دل ویرانه قاجار، ارتش، دادگستری، ثبتاحوال، گمرک، دانشگاه، آموزش اجباری، نظام مالی نوین، و هویت ملی ایرانی را ساخت. او ایران را از یک جغرافیا به یک ملت تبدیل کرد.
و پسرش، محمدرضاشاه، با وجود تمام فشارها و کژفهمیهای جامعه مذهبی و چپها، ایران را به آستانه توسعه رساند. کشوری که در ۱۳۰۴ از مصر و ترکیه عقبتر بود، تا ۱۳۵۵ به سومین قدرت آسیا بدل شد؛ بعد از ژاپن و چین. فقر رو به کاهش بود، آموزش گسترده شد، زنان به دانشگاه و پارلمان رسیدند، و ایرانیان با پاسپورت خود در جهان احترام داشتند.
اما روشنفکران چپزده، روزنامهنگاران وابسته، و جریانهای مذهبی بهمپیوسته، همهچیز را وارونه نشان دادند. فروغی، فرهیختهترین سیاستمدار ایرانی، شد «عامل انگلیس». رزمآرا، افسر وطنپرست، شد «خائن». و مصدق، با تمام ندانمکاریهایش، شد اسطوره ملیگرایی. این تحریف نهفقط در کتابها، بلکه در ذهن من هم کاشته شده بود.
و ما، در ۵۷، همهچیز را با دستان خودمان به آتش کشیدیم.
ایران پس از انقلاب اسلامی، دیگر آن وطن نبود. دیگر نمیشد آزاد اندیشید، آزاد زیست، آزاد آموخت. زن شد محبوس، مرد شد مایوس، کودک شد محروم. شعارها از عدالت میگفت، اما عملها پر از خشونت، سرکوب، و تبعیض بود. تاریخ، مذهب، آموزش، رسانه، همه در خدمت یک چیز قرار گرفت: حفظ قدرت.
دین، بجای اینکه دریچهای به معنا باشد، تبدیل شد به چماق سرکوب. ارتش، بجای نماد اقتدار ملی، تضعیف و تصفیه شد. نخبگان یا به دار آویخته شدند، یا تبعید شدند. مردم یا فقیر شدند، یا فراموش.
و من، دیگر نمیتوانستم این درد را در قالب اصلاحات توضیح دهم.
آنچه در ۵۷ رخ داد، نه یک انقلاب برای آزادی، بلکه یک انتقام کور از پیشرفت بود. یک گسست تاریخی، یک خودزنی جمعی. و امروز، دیگر نباید از گفتن این حقیقت ترسید.
در این میانه، تنها یک صدا بود که از همان روز نخست گفت: «این نظام اصلاحپذیر نیست.»
و آن صدا، صدای شاهزاده رضا پهلوی بود.
چرا به شاهزاده اعتماد کردم؟
راه رسیدن من به شاهزاده رضا پهلوی، یکشبه نبود. در ابتدا، او برایم تنها نمادی تاریخی بود؛ وارث پادشاهی که سالها در ذهن من تحقیر شده بود. اما وقتی به کارنامه اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگاه کردم، وقتی دیدم هر یک از آنها یا خود در انقلاب ۵۷ نقش داشتند، یا هنوز درگیر نوستالژی ایدئولوژیهای پوسیده چپ و دین سیاسیاند، ناگهان فهمیدم تنها کسی که از همان ابتدا راه خود را جدا کرده، شاهزاده رضا پهلویبوده است.
از همان سالهای ابتدایی پس از درگذشت پدرش، محمدرضاشاه پهلوی، او در کنار پرچم شیروخورشید ایستاد؛ بیآنکه از حملات، توهینها، و تحریمهای رسانهای بترسد. هیچگاه برای مشروعیت گرفتن از جناحهای درون رژیم التماس نکرد، هیچگاه به سازش با نظام تن نداد، و هرگز از «بازگشت به خویشتن ایرانی» شرم نداشت.
او در سکوتی نجیبانه، با شرافتی سیاسی، پای اصول ایستاد. حتی وقتی موج رسانهای و شبکههای برونمرزی سعی داشتند چهرهای خاکستری از او بسازند، حتی وقتی صدها گروه و جبهه اپوزیسیون با شعارهای پرطمطراق و بیریشه در تاریخ، میدان را پر کردند، رضا پهلوی اهل غوغا نبود؛ اهل صلابت بود.
یکی از دلایلی که به او اعتماد کردم، این بود که هیچگاه به مردم دروغ نگفت. نه از وعدهی اصلاحاتی سخن گفت که نمیتوان تحققشان را دید، نه از سقوط فوری رژیم. او بجای فروختن رویا، از ضرورت سازماندهی، بازسازی مشروعیت ملی، نهادسازی، و وحدت سخن گفت.
از دیگر ویژگیهای تعیینکننده او، این بود که همیشه نظام جمهوری اسلامی را یکجا رد کرد، نه فقط خامنهای، نه فقط سپاه، نه فقط اصلاحطلبان، بلکه کل ساختار فکری، دینی، و سیاسیی که این رژیم را پدید آورد. برایش مهم نبود چه کسی در سال ۵۷ چه لباسی بر تن داشت؛ همه آنان را بخشی از یک پروژهی ضدایرانی میدانست: از چپ مارکسیست تا راست اسلامگرا، از نهضت آزادی تا حزب توده، از شورای انقلاب تا دولت موقت.
او هرگز نگفت «مشکل فقط خامنهایست»، بلکه گفت: «مشکل خود جمهوری اسلامیست.»
وقتی خیلیها هنوز به صندوق رأی دل بسته بودند، او گفت: «نرود میخ پولادین در سنگ.»
وقتی اصلاحطلبان در حال امضای قراردادهای موقت با نظام بودند، شاهزاده میگفت: «با جمهوری اسلامی نمیتوان ایران را ساخت.»
این صداقت، این قاطعیت، برایم آموزنده بود. فهمیدم که سیاست فقط فن اداره قدرت نیست؛ سیاست میتواند جلوهای از وجدان تاریخی و تعهد به حقیقت نیز باشد. و رضا پهلوی، از معدود کسانیست که هم حافظ تاریخاند، هم حامل حقیقت.
گذشته از موضعگیریهای سیاسی، شاهزاده در عرصه جهانی هم با بلوغ، آگاهی و متانت رفتار کرده است. او نه یک «اپوزیسیون خشمگین» بوده، نه یک چهرهی هیجانی؛ بلکه نماینده ایران معاصر، ایران مدنی، ایران منطقی بوده است.
او در مهمترین رسانهها، از BBC تا CNN، از Le Monde تا Wall Street Journal، با زبانی روشن، سنجیده و به دور از عقدههای تاریخی، خواست مردم ایران را بازتاب داده است:
آزادی، سکولاریسم، وحدت ملی، لیبرال دموکراسی، توسعه، و احترام به تاریخ و تنوع ایرانی.
او بارها در نوشتهها و سخنرانیهایش نشان داده است که به معنای واقعی، به آیندهای بدون خودش فکر میکند. نه به دنبال سلطنت فردی، نه مشتاق قدرت، بلکه متمرکز بر نهادسازی و بازگرداندن حاکمیت به مردم از طریق یک رفراندوم آزاد و تدوین قانون اساسی جدید.
او حتی پیشنهاد داده است که اگر ملت ایران نظام دیگری را انتخاب کند، خودش کناره خواهد گرفت و این نشانهی اعتماد به نفس است، نه ضعف.
من در شاهزاده، نه فقط یک چهرهی سیاسی، بلکه نماد یک گذار سالم، تاریخی و ملی را یافتم. کسی که گذشته را میشناسد، آینده را میفهمد، و امروز را زندگی میکند. او از جنس تاریخ ایران است، اما با زبان جهان امروز سخن میگوید.
در جهانی که سیاستمداران یا اسیر توهماند یا ابزار قدرتهای خارجی، رضا پهلوی یک استثناست:
نه ابزار است، نه ایدئولوژیک. نه خام، نه خودشیفته. او تنهاست، اما پشتش تاریخ ایستاده. او بیحزب است، اما دورش ملت در حال بیدارشدن است.
او هم فرصت است، هم امکان
در روزگاری که جمهوری اسلامی، با تمام قوا، نهتنها آینده ایران، بلکه گذشته آن را نیز به گروگان گرفته، یافتن آلترناتیوی که همزمان ریشه در تاریخ ملی، عقلانیت سیاسی، و اخلاق مدنی داشته باشد، ساده نیست. اغلب چهرههای اپوزیسیون یا درگیر اختلافات شخصیاند، یا گرفتار توهمات انقلابی و دوقطبیسازیهای کاذب. در میان اینهمه، رضا پهلوی نهتنها یک “شخص”، بلکه یک امکان واقعی برای نجات ملی است.
اما چرا «فرصت»؟ چرا «امکان»؟
۱. فرصت تاریخی برای بازیابی مشروعیت ملی
ایران پس از فروپاشی اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی، نیازمند بازتعریف مشروعیت خود است؛ نه بر مبنای ایدئولوژی، بلکه بر پایهی تاریخ، حافظه جمعی و عقلانیت ملی. قانون اساسی مشروطه، برخلاف آنچه تودهایها و جمهوریخواهان دینزده ادعا میکنند، هنوز ملغی نشده و از نظر حقوقی نیز قابل رجوع است. شاهزاده به عنوان ولیعهد قانونی، تنها شخصیتیست که میتواند نقطهی اتصال مشروعیت تاریخی با حاکمیت مردمی امروز باشد.
۲. گفتمان ملی، نه فرقهای یا ایدئولوژیک
در ۴۵ سال گذشته، کمتر کسی همچون شاهزاده با صراحت از ایران بهمثابه ملت سخن گفته است، نه ایران شیعه، نه ایران مارکسیست، نه ایران اصلاحطلب. او نه قومگرایی میکند، نه مذهبگرایی، نه تجزیهطلبی را تحمل میکند. همهی ایرانیان را، با هر زبان و آیینی، در آغوش گفتمان ملی خود جای داده است.
۳. امکان واقعی برای گذار مسالمتآمیز
شاهزاده برخلاف گروههایی که نسخهی انقلاب خشونتآمیز و انتقاممحور میپیچند، همواره بر گذار صلحآمیز و قانونی تأکید کرده است. او گفته است:«ما نمیخواهیم رژیمی برود تا رژیمی دیگر بیاید. ما میخواهیم نظامی برود، تا ملتی بازگردد.»
این جمله برای من نه فقط یک شعار، بلکه تجسم یک استراتژی کلان بود. او بجای تصرف قدرت، از تفویض قدرت سخن میگوید؛ از یک رفراندوم ملی، از بازسازی قانون اساسی، از نهادسازی، از انتقال آرام قدرت، و از تضمین حقوق اقوام، زنان، اقلیتهای دینی و فکری.
او نه فقط شعار آزادی میدهد، بلکه ساختار تحقق آزادی را نیز پیشنهاد میکند.
۴. پاسخی به چند انتقاد رایج
برخی میگویند شاهزاده حزب ندارد.
اما آیا واقعاً در شرایط امنیتی و رسانهای ایران، حزبسازی ممکن بوده؟ مهمتر از ساختار حزبی، اعتماد عمومی و فراگیری ملیست. شاهزاده در دل ملت حزب دارد، نه در ساختمانهای بیروح سیاسی.
برخی میپرسند: آیا او سلطنت میخواهد؟
پاسخ خود او روشن است: «من به رأی مردم احترام میگذارم. اگر مردم نظام پادشاهی مشروطه را بخواهند، خواهم بود. اگر نه، کنار میروم. دغدغهام شخص من نیست، ایران است.»
این نگاه نه از ضعف، بلکه از قدرت شخصیت و بلوغ سیاسی اوست. شاهزاده نیامده تا بر مردم حکومت کند؛ آمده تا مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند.
برخی نگران هستند که بازگشت به سلطنت یعنی بازگشت به گذشته.
اما آنچه شاهزاده نمایندگی میکند، یک بازگشت به خویشتن تاریخی است، نه تکرار گذشته. او از پادشاهی مشروطه دفاع میکند؛ نه سلطنت مطلقه. از نهاد قانون، نه شخص. از حافظهی تاریخی ملت، نه نوستالژی دربار.
۵. توان تفاهم و همگرایی بینالمللی
در جهانی که ایران بیش از همیشه به گفتوگو، سرمایهگذاری، توسعهی پایدار و خروج از انزوا نیاز دارد، شاهزاده تنها چهرهی سیاسی اپوزیسیون است که با دنیای آزاد زبان مشترک دارد. تحصیلکردهی آمریکا، مسلط به زبانهای بینالمللی، آشنا با سازوکارهای دیپلماتیک و مقبول نزد پارلمانها و اندیشکدههای معتبر جهانی.
او پلی بین ایران و جهان است؛ نه مانع، نه تهدید، نه افراطی.
من در مسیر فکری خود، از امید به اصلاحات، از ایمان به رأی، از اعتماد به چهرههای میانهرو دروغگو، عبور کردم. نه از سر احساس، نه از سر عصبانیت، بلکه با مرور تاریخ، با اندیشیدن به واقعیت، و با مسئولیت در برابر آینده. داستان فکری من مسیر میلیونها ایرانی است.
شاهزاده رضا پهلوی برای من نه اسطوره است، نه ناجی. او رهبر یک ایده است؛ ایدهی بازگشت به عقلانیت ملی، ایدهی حاکمیت مردم، ایدهی وطنم، ایران.
در میانه رنج و سرکوب، در جهانی پر از تهدید و فرصت، شاهزاده هم فرصتی برای وحدت تاریخیست، هم امکانی برای عبور مسالمتآمیز از تاریکی به نور. و اگر ملت ایران هوشیار باشد، اگر نخبگان جسارت داشته باشند، اگر ما از تکرار خطاهای ۵۷ پرهیز کنیم، این فرصت و این امکان میتواند به واقعیت بپیوندد و امکان زندگی در ایرانی آباد را برای فرزندانم و نسلهای بعد از من فراهم سازد.
*******************************************************************
خالق اثر زیبای « ای ایران» با وجود آلزایمر اثر خود را با پیانو نواخت او #محمد_سریر است. آهنگساز و خالق #ای_ایران_ایران در ۸۱ سالگی. با وجود #آلزایمر شدید، ملودی این ماندگار اثر ایرانی را به یاد دارد و مینوازد... چقدر زیباست، چقدر زیبا، چقدر...
— Bahman Babazadeh|بهمن بابازاده (@Bahman_Babazade) July 13, 2025
(ویدئو را محمد مناجاتی منتشر کرده است). pic.twitter.com/DHE5E5jdkM
او محمدسریر است. آهنگساز و خالق ای ایران ایران در ۸۱ سالگی. با وجود آلزایمر شدید، ملودی این ماندگار اثر ایرانی را به یاد دارد و مینوازد... چقدر زیباست، چقدر زیبا، چقدر...
(ویدئو را محمد مناجاتی منتشر کرده است).
۴۳

universe123 - لندن، انگلستان
متاسفانه خائن زیاد است و تغییر بخصوصی روی نخواهد دا د
98
26
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۲۷
۴۳

universe123 - لندن، انگلستان
خائن بسیار زیاد شده. همین الان عده زیادی خائن بخاطر منافع شخصی ایران را نابود میکنند. اونقدرها خائن زیاد است که تقریبا ۴ هفته پیش رضا شاه فراخوان در اواسط جنگ ۱۲ روزه فراخوان داد ولی ایرانی ها بیرون نیامدند!!!
94
35
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۲
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
universe123 - لندن، انگلستان
برو آقا پی کارت. نشستی و زور زدی و در نهایت همین بیرون آمد که نوشتی؟ بدو حساب بانکت رو چک کن، آخوند بیست تومن ریخت توش بخاطر همین کامنت تفکر برانگیزت!16
71
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۱
۴۱

212-Hamid - تورنتو، کانادا
کسی که کنار نتانیاهو جنایتکار قرار میگیره جایی در آینده ایران نداره
86
47
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۳
۴۳

paksan - ایران، ایران
خلاصه بگم او نه فرصت است نه امکان او نشان داد بک خائن است مثل مسعود یا مریم رجوی.
84
16
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۲
۴۶

Ali Nazari - میامی، ایالات متحده امریکا
جاوید شاه ودرود به خاندان ایران دوست و ایران ساز پهلوی..از طرف میلیون ها ایرانی که هرگز پدر عزیز و بزرگوارت را ندیدند ، در دوران طلاییش زندگی نکردند ولی عاشقش شدند. روح پدر عزیز و بزرگوارت که پدر همه ایرانیان بود شاد باد.
19
77
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۶
۵۰

Persian2600 - استکهلم، سوئد
خب معلوم که شاهزاده رضا پهلوی هم فرصت و هم امکان، اینو خیلیها چند سال که فریاد میزنند. خاندان پهلوی یعنی صلح و پیشرفت و رفاه و ابادانی و ایندهایی هزار برابر بهتر از امروز برای ایران و ایرانی. اخوند و ملا و چپ و مجاهد فقط بدرد .......میخورند، یک مشت دزد مفتخور و فاسد به اصطلاح روشنفکر و بیشعور و عقب افتاده ذهنی که گاو پیششون پروفسور از همه لحاظ ر..دن به ایران و کاملا تابودش کردن. طوری ر..دن به مملکت که متاسفانه بازسازیش سالها طول خواهد کشید
20
82
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۰
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
سید علی گدا سخنرانی میکند ،لاف میزند و دروغ می گوید ! کیهان تهران ، تبلیغ ، کودک ۶۵دساله ، منتظر السلطنه ، مصاحبه می کند و مزخرفات همیشگی ، کیهان لندن تبلیغ ان ، امان از دست حسین های شریعت و سلطنت مداری
69
9
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۵
۴۵

Ginger - چگو، اسپانیا
کسی در بین مردم ایران خائن نیست الان تنها اراذل و اوباش کمتر از 1•0 درصد در ایران همراه اخوند هستند آنهم از سر ناچاری با رژیم هستند در ضمن شاهزاده فراخوان نداده ایشان فرمودند که باید دستگاه سرکوب کوبیده شود تا مردم راحت بیرون بیایند و در حال حاضر ارتش ملی ایران در حال پاکسازی و جزای ادم کش ها است
14
72
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۷
۴۷

پنجاه و هفتی - پلیموث، انگلستان
universe123 - لندن، انگلستان
من اینطور فکر میکنم که جمهوری اسلامی سقوط کرده فقط خبر سقوطش هنوز گفته نشده و احتمال میدم که این خبر از طریق یکی از خود سران رژیم پخش بشه.9
67
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۷
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
universe123 - لندن، انگلستان
تو یکی خفه شو. تجزیه طلب62
9
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۱۶
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
اینرا یکی از مشاوران رضا یقلوی نوشته. اول یک دم به وافوزش زده و بعد خزعبلات تحویل مردم داده. این مزدوران حمهوری اسلامی که حالا در اطراف رصا پخش شدن و هر کدام با نوشتن جفنگیات مایه بیشتری از وزارت اطلاعات میگیرد. اینها مردم به تنگ آمده را منفعل میکنند. یعنی تو هیچکاری نکن. شاشزاده به جای تو فکر میکند. پاسدارها و بسیجی ها و نود درصد مردم طرفدارش هستند. اسرائیل هم هر شب باهاش پالوده میخورد. دولت آخوندها را نابود میکند. بعد خلای قدرت توسط پاسداران همایونی پر میشود. رضا شاه سوم پهلوی هشتم و اسکل اول میآید و ایران میشه آمریکا. تو فقط باید کامنت بزاری و تو توالت ورزشگاهها داد بزنی رضا گاو روحت باد. بهترین مبارزه!!! 🤣🤣چقدر این شاه اللهی ها و حزب اللهی ها شبیه هستند. آن یکی اسرائیل زده مادرش را گالا گالا کرده میگه پیروز شدیم. این یکی اسکول فراخوان میده یکی هم نمیآید بعد میگن همه مردم طرفدار شن!! 🤣🤣اسم دخترش را میگذاره نورالزهرا ولی میخواد جامعه را سکولار کنه🤣آن یکی 90 متر زیر زمین پنهان شده . میگه اسرائیل نابود شد 🤣🤣اینها هر چی میکشن هردو از یک ماده استفاده میکنند. شیره🤣
66
11
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۷
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
212-Hamid - تورنتو، کانادا
اتفاقا کسی که کنار نتانیاهو قرار بگیره محبوب میشه چون نتانیاهو دشمن مردم ایران یعنی رژیم سرکوبگر را تحقیر کرد91
56
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۱
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
paksan - ایران، ایران
گریه کن بسیجی86
56
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۱
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
چپولهای عصبی دوباره حمله کردن
89
54
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۴
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
212-Hamid - تورنتو، کانادا
چطو شد؟ج.ا و خمینی ملعون و خامنه ای مفعول،از بدو پیدایش هزاران هزار ،ده هزاران بار آدم کشتند،باگناه،زن،دختر،لچه،تجاوزات کردند،در کردستان و بلوچستان،نسل کشی کردند،با تفنگ ساچمه ای چشم در آوردند،حبس کزدند،مصادره کردند،بهایی و مسیحی کشی و ضبط اموال کردند،حالا بنیامین سد جنایتکار,??!. جنایتکار رهبر مفعول بی همه چیزته و تویی که ازش پدافند میکنی در آینده ایران جلت تو .....79
52
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۳
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
paksan - ایران، ایران
خائن تویی و رهبر مفعول .....79
54
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۳
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
برو بذا باد بیاد ،حزب باد،خواهیم دید ۱۸۰ درجه تغییر مسیر میدی،وقتی قنبل رهبرت مفعولت به فنا بره76
46
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۵
۴۶

قورپه - بروکسل، بلژیک
بعضی وقت ها از کار خدا تعجب میکنم اما کار خدا بی دلیل نیست چون هرچه تاریخ را ورق میزنی ایران اکثرا مظلوم واقع شده و از دوران قاجار به بعد تلخ ترین تاریخ را داشته قاجار ها همیشه تحت تسلط روس ها بودند بعد خاندان پهلوی بود که پدر و پسر دست نشانده انگلیس و بعد امریکا و در دوران ۴۷ ساله اخیر بدست اعراب افتاد و حال عده معدودی با فانوس به دنبال خائن افتادند بگذارید ایران مجدادا به قدرت دوران افشار کورش و هخامنشیان برگردد به خدا گرگ هایوطن فروش ایران تکه پاره خواهد کرد ایران به یک فردی مانند نادرشاه افشار نیاز دارد. نه به رضا پالانی خائن و مفت خور البته به لطف اینترنت و جوانان هوشیار ایران هرگز به دست وطن فروش نخواهد افتاد
51
18
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۶
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
ملت باید بیدار بشن،خرافات اسلامی رو دور بریزند و خرافات شیعی رو،ج.ا به ایرانگرایی دروغین روی آورده در این دقایق نودی،ولی بی فایده است،نقش شاهزاده بسیار حیاتی و مهم است در چنج رژیم.به یاری یزدان
69
47
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۸
۴۷

پنجاه و هفتی - پلیموث، انگلستان
رضا شاه روحت شاد
18
54
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۹
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
ادب داشته باش ،یقلوی؟؟؟شاشزاده؟؟!. ۱،پهلوی از پرثو،پهلو میاد،اساره به تیراهای پارتی و اسکانی هست این یکم. ۱. شاشزاده،؟؟مردک تو خودت فکر کردی کی هستی؟یعنی در نسب و خاندان از کسی که دو پشتش شاه بودن برتری؟بعد تو خودت شاش نداری؟همون لایق........،برو دکنر حتما65
45
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۲
۲۵

varied - ریزه، ترکیه
نگو اصلاح طلبان بگو فرصت طالبان این از مزاحمین خلق هم بدتر هستند
7
43
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۲
۵۷

مهدی52 - روتردام، هلند
درود به شرفت که حداقل اینقدر باجرعت هستی که به اشتباه خودت اعتراف میکنی و اکنون در کنار مللتت با سرافرازی و وجدانی آزاد و راحت زندگی میکنی
10
45
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۶
۴۳

universe123 - لندن، انگلستان
پنجاه و هفتی - پلیموث، انگلستان
امیدوارم که همینطور است. ولی خوب خائن ها دوباره هستند و متأسفانه خیلی زیاد است؟28
6
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۷
۴۳

universe123 - لندن، انگلستان
معلوم نیست چه کسی ایران را بعد اداره خواهد کرد. بیشتر مردم به خصوص رهبران تبعیدی به آن بلوغ سیاسی نرسیدهاند و اتحاد هم در بین اینها نیست. رسانههای فارسی. زبانی مثل این و یکی دو تا دیگه فقط تبلیغ یه رهبر را به راه انداخته اند در حالیکه در رسانههای بینالمللی معتبر هیچ خبری از رضا نیست!!! خوتان رسانههای انگلیسی و فرانسوی و روسی را چک کنید بعد متوجه میشوید. در ضمن این اندک رسانه . فارسی زبان و خود رضا هم هیچ اهمیتی به اقوام دیگر ایران بخصوص کردها که بیشترین اعدامها ی سیاسی و کشته دادهاند و هنوز میدهند را نقل نمیکنند و این باعث شک تمام. ۲۰ م کردها است که مدیریت خوبی در عمل و رهبری اپوزیسیون دارند. رضا فراخوان داد کسی بیرون نیامد...!!! در حالیکه وقتی احزاب کردی فراخوان میدهند مردم کرد اجرا . میکنند مثلا وقتی درخواست میکنند که مردم مغازه ها را ببندند تمام شهرهای کردستان مغازه ها را میبندند. پس چه کسی از مخالفان در خارج بهتر عمل میکنند و چرا اندک رسانههای. فارسی زبان در خارج اشارهای به این نمیکنند؟؟؟ مگر کردها که همیشه شما ادعا میکنید، ایرانی نیستند؟؟؟ آقا شما کسی را قبول ندارید
28
9
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۵
۴۸

maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
راستی چرا دیگه با آی دی. موشه از مونیخ ات نمیای کامنت بزاری. راستی از موسسه وایزمن چه خبر. از آبکش ها و شخم های بئر السبع و شخم های حیفا رحمت خان(رامات گان) تل حبیب. و. بیت التقوی ( بتاتیکوا). و کفر قاسم چه خبر24
8
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۸
۴۳

universe123 - لندن، انگلستان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
متوجه هستم که تو و امثال تو طرفدار رضا هستید ولی اگر تمام اقوام را مجبور کنید از رضا حمایت کنند، پس از همین الان دارین دیکتاتوری تک حزبی رضا را پرورش میدهید! دیکتاتوری مدرن مثل پوتین و لوکاشنکو! اگر ادعا دارید رهبری دیگری نیست سخت در اشتباهید. رهبران کرد هم هستند و اینا ایرانیند! بهتر هم عمل کردند و طبق امار بینالمللی بیشتر اعدامها ی سیاسی و زندانیان سیاسی ایران کرد هستند. رضا ۴ هفته پیش فراخوان داد کسی بیرون نیامد! این حقیقت را قبول نداشته باشید پس جزو انسانهای ناقصالعقل وناقص الخلقه هستید! مگر با چشمهای خودتان نمیبینید که وقتی احزاب کرد فراخوان میدهند، همه کردها در کردستان اجرا میکنند و در دستهای هزار نفری برای آزادی ایران میان بیرون؟؟؟ پس مشکل تو و امثال تو چیه که با کردها که در عمل هزار برابر بهتر از دیگر مخالفانند و مدیریت بهتری دارند متحد نمیشوید؟ همیشه هم میگویید که کردها ایرانی هستند. مشکل نژادپرستی دارید یا تبلیغ اندک رسانه فارسیزبان است که تبلیغ اعدامیهای کردها را نمیکنند؟؟؟ نکنه کارمندان رسانههای فارسی زبان هم به دلیل نژادپرستی اینکار را نمیکنند26
5
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۶
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
universe123 - لندن، انگلستان
اگر بجای اینهمه مقاله نویسی خودت و سایر کرد ها را “کرد ایرانی” خطاب کنی و نام یک رهبر کرد که برای سایرین هم نامی شناخته شده باشه را معرفی کنی، ما هم با کمال احترام از کاندید کرد شما برای رهبری آینده ایران استقبال خواهیم کرد و جمیعاً به انتظار خواهیم نشست تا نتیجه آرا ملت مشخص کند چه کسی در صدر خواهد نشست. و لزوماً آن صدرنشینی موروثی یا دائمی نخواهد بود، مگر ملت خواهان آن باشد.5
28
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۱
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
متاسفانه اون ایدی موشه فعلا با بقیه موشها دارن از رهبر عزیزمون در کمینگاه در عمق نود متری پذیرایی میکنند انشا الله به یاری الله عرب بعد از توافق و اتش بس کتبی و اطمینان کامل از عدم حمله اسراییل بی رحم و آمریکای جهانخوار دوباره با اون کامنت هم میام12
24
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۴
۴۳

paksan - ایران، ایران
Ginger - چگو، اسپانیا
شما که درصدت بالاست شما که وسط تجاوز نتانیاهو و زده شدن پایگاهها و فرماندهان رژیم فراخوان دادید که مثلا حکومت در ضعیفترین حالت بود چرا هیچکس حتی محل نداد به شما خائن ها؟ پس کجا بودید؟ تو لندن 20 نفر نشدید بعد بقیه مردم میشن اقلیت شماها که تو خود سلطنت طلبها هم اقلیت هستید میشد اکثریت؟ مردم شاید با ج.ا نباشند ولی با خائن ها به وطن هم نیستند. شاهزاده سرنوشت مجاهدین را دید ولی بازم از نتانیاهو حمایت کرد و خودکشی سیاسی کرد. حتی اگر با ارتش آمریکا و حمله زمینی هم حاکم بشه شک نکنید سرنگون خواهد شد بفهمید خائن همیشه خائن هستش هرکاری بکنه پاپی گاورمنت هستش. مجاهدین در همه حال به مردم ایران خیانت کردند و میکنند و ببینید آتش زدن خانه های مردم مغازه ها پارکها و جنگلها واقعا خیانت یعنی چی؟ یعنی همین و صدتا حکومت هم عوض بشه مردم مجاهدین را دشمن می دانند اصلا ربطی به بسیجی و سپاهی نداره مردم عادی متنفرند از اینها چون پهلوی باشه ج.ا باشه حتی حکومتی بعدی هم بیاد بازم اینها قشر خائن به وطن هستند و زیر هر کسی میخوابند الان سی آی ای داره با مجاهدین بازی میکنه و موساد با سلطنت طلب20
1
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۵۴
۴۳

paksan - ایران، ایران
پنجاه و هفتی - پلیموث، انگلستان
فکر کن خخخخ مردم ایران که سقوط نکردند. ایران مال مردم ایران هستش نه حکومتها و ما ملت ایران دیگه اجازه نمیدیم اوباش 57 و اقلیت خائن چه مجاهد چه سلطنت طلب حکومت عوض کنند به نفع اربابان غربی خودشون. همان یکبار که گند زدید به کشور و پهلوی را عوض کردید کافی است شماها فقط زبانهای درازی دارید و مغز شماها در حد مورچه هم نیست و اگر همان زمان مردم ایران سواد و فهم داشتند و اکثریت مردم را که انقلاب نمی خواستند را می فهمیدند و کشور را اصلاح و حکومت پهلوی را بدون سرنگونی اصلاح میکردند وضعیت ما این نبود ولی سرنگونی حکومت دستور غربی ها و اربابان امروز شماها بود و دیدیم چطور کشور را پنجاه سال عقب بردید و حالا باز دوباره آمدید همان راه و همان نقشه و همان گروهها و همان برنامه ها را اجرا کنید ولی ملت ایران آگاه هستند و بسیار سیاسی تر از زمان پهلوی و اسیر شما خائن ها نخواهند شد.20
2
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۵۸
۴۳

paksan - ایران، ایران
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
همانطور که مسعود رجوی و مجاهدین محبوب شدند وقتی کنار صدام قرار گرفتند شماها هم محبوب خواهید شد! الان شاهزاده خودش در بین سلطنت طبها در اقلیت قرار گرفته حتی در خارج از کشور و کی آمد بیرون واسه این خائن؟ ده نفر نبودن در لندن! خودشون رو کشتند ده نفر نیامدن. در ایران هم همینه این به معنی حمایت از ج.ا نیست بلکه نشانه فهم مردم از خیانت به وطن و کشور هستش. صدام هم میگفت این جنگ با مردم ایران نیست بلکه با خمینی دجال است. رجوی هم میگفت صدام برای کمک به آزادی خلق و بیرون کردن حکومت دجال آمده . نتانیاهو و شاهزاده چی گفتند؟ صدام خوزستان را میخواست و رجوی را بکنه والی تهران و نتانیاهو هم بخشهای کشور را به گروههای تجزیه طلبی که ساخته حتی موساد پرچم هم برای استانهای ایران درست کرده ندیدید؟ و شاهزاده ای که قراره پاپی گاورمنت و شاه تهران بکنندش که اونم هفته اول توسط خودشون ترور میشود و مردم ایران می مانند و یک کشور درگیر حالا باز کی پیدا بشه همه رو سرکوب کنه و کشور را سرهم کنه کاری که در سال 57 غربی ها با کشور کردند.20
2
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۴
۴۳

paksan - ایران، ایران
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
ناله کن خائن ناله کن و حداقل برو فراخوان شاهزاده خائن در لندن حداقل 20 نفر جمع کنید.20
4
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۶
۴۳

paksan - ایران، ایران
گشتاسپ - شیراز، ایران
یعنی همه این حرفهای بی سروته را برای حکومتهای قبل نزدند؟ صفوی ها قاجارها پهلوی نکشته بود؟ مشکل شماها فهم موضوع هستش چون بچه هستید و در توهم. هر حکومتی عوض میشه حاکم جدید باید بتونه کشور را جمع کنه و این همه تاریخ اتفاق افتاده خائن ها تجزیه طلبها و فرصت طلبها همیشه بودند. رضا شاه 8 سال بعد از سرنگون کردن قاجارها در حال جنگیدن در اطراف کشور و کشتن و دستگیری تجزیه طلبها و فرصت طلبها و غیره بود ولی شماها فقط مطالب من و تو را دیدید و نفهمیدید چرا انگلیسها از او ترسیدند چون او کشور را اول متحد و مخالفان را سرکوب و کشت و در مسیر ساختن خودش تصمیم میگرفت با آلمانها با انگلیسها کار کنه سرنگونش کردند و کشور را دست گرفتند و محمد رضا که یک بچه کوچک بود را فرستادن سویس.سال 57 هم همین بود محمدرضا قوی شده بود و سرنگونش کردند و کشور سراسر تجزیه طلبی و فرصت طلبها و خائن ها در حال تکه تکه کردن کشور و صدام که عاملی برای تخریب بیشتر کشور با همدسی مجاهدین در سقوط پهلوی دست داشت حالا خوزستان را میخواست پس یک گروه باید میتوانست کشور را با قدرت جمع کنه و خائن ها و غیره قطعا کشته میشوند تا کشور سرپا بمونه19
3
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۳
۴۳

paksan - ایران، ایران
گشتاسپ - شیراز، ایران
اگر شاهزاده در حمایت از تجاوز نتانیاهو خائن نیست پس چرا خود شاهزاده رجوی و مجاهدین را در حمایت از صدام و تجاوز صدام به کشور خائن میدونه؟ توجیحاتی که میارید برای حمایت از نتانیاهو همان حرفهای مجاهدین هستش فرق کار چیه؟ مجاهدین هم می گفتند جنگ صدام با مردم ایران نیست بلکه صدام آمده کمک خلق برای آزادی مردم ایران از چنگال خمینی دجال! رادیو مجاهد گوش نمیکردی؟ حالا الان نتانیاهو و هواداران خائن شاهزاده چی میگند؟ این جنگ با مردم ایران نیست نتانیاهو آمده برای زدن حکومت تا مردم فرصت آزادی داشته باشند؟ پایگاههای بسیج و سپاه و ترور فرماندهان و قاضی و صداوسیما و . اینها همه یادآورد کارهای صدام و مجاهدین هستش اصلا کار جدیدی نیست و همه میدونیم خواسته صدام و نتانیاهو یکی هستش تجزیه ایران21
2
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۷
۴۳

paksan - ایران، ایران
گشتاسپ - شیراز، ایران
خرافات شاهزاده پهلوی است که میره کلاه میذاره سرش و دم دیوار وامیسته و کاغذ میذاره لای دیوار خخخ. اون کارها خرافات نیست بعد من باید باور کنم اینطرف خرافاته؟ ما که به این چیزها معتقد نیستیم ولی چیزهایی که از شماها می بینیم صدها برابر بدتر از کارهای ملاها و مذهبی های داخل هستش فقط روی شماها زیاده یا اینکه چشم عقلتون کور هستش. اونطرف یک حکومت کاملا مذهبی و صددرصد رادیکال مذهبی یهودی قرار داده که تمام تخیلات مذهبیش را حتی به بچه های کوچکشون یاد میدهند و واسه دوتا دیوار و معبد میلیونها نفر آدم را کشتند و میکشند بعد اینطرف را شماها میگید خرافات؟ بوجود آمدن حکومتهای مذهبی در کشورهای اسلامی نتیجه مستقیم ایجاد حکومت کاملا مذهبی یهودی و ایجاد کشور کاملا مذهبی در اون منطقه هستش چرا خودت را زدی به خریت و اسیر تبلیغاتی؟ ما داریم بدبختی کارهای غربی ها را میکشیم وگرنه ما در کل خاورمیانه بعد از عثمانی کشوری با حکومت مذهبی نداشتیم ولی بعد از ایجاد حکومت مذهبی یهودی این حس در تمام کشورها ایجاد شده که باید حکومت مذهبی تشکیل بدهند23
3
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۷
۴۳

paksan - ایران، ایران
varied - ریزه، ترکیه
هر چی هستند خائن به کشور نبودند و از تجاوز به کشور حمایت نکردند .24
4
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۷
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
paksan - ایران، ایران
تو که تا قبل از تحقیر رژیمتون توسط اخرین حمله اسراییل طرفدارش بودی. جالبه که ایشون قبلا هم به اسراییل سفر کرده بود. در ضمن خائنکسی است که طرفدار رژیمی است که مردم ایران را در خیابان میکشه اعدام میکنه تجاوز میکنه کودک کشی میکنه پول مردم را خرج عربا و تروریستا و بیگانگان میکنه. از تحقیر توسط ترامپ و بی بی ناله کن ک....4
19
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۵
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
paksan - ایران، ایران
اتفاقا اگر رضا پهلوی این حمله موفق که رژیم را تحقیر و مردم را شاد کرد را محکوم میکرد از چشم مردم می افتاد. مطمینم خودت خوب میفهمی چهمیگم. چند نفر از طرفدارهاش این حمله را محکوم کردن؟ به جز طرفداران ناراحت رژیم که حسابی غمگین بودند مثل پاکسان غمگین و خائن به ایران ما اما وفادار به رژیم سرکوبگر ضد ایرانی4
32
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۹
۵۷

حسین٣١٣ - اسلو، نروژ
جنگ کفتارها باز شروع شد، درود بر جمهوری اسلامی ایران که دشمنان احمقی داره
31
4
سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۰
۴۱

212-Hamid - تورنتو، کانادا
گشتاسپ - شیراز، ایران
اسکل ابله مگه من گفتم جمهوری اسلامی جنایتکار نیست؟13
0
پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۸
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
212-Hamid - تورنتو، کانادا
ننگ بر رژیم پلید که آدمکشی در ذاتش هست.یه مشت جوجه بسیجی بدون آموزش،لات و لوت،لواط کار مقلد علی ابنه ای ،رو انداختن به جون مردم.سایبری های اجنبی و خودی،یا فاطمه زهرای ...،و دیگر آشغالهاشونم به اضافه توی بی همه چیزول هستند در فضای مجازی،به اششاغه دروغ و تهمت،ننگ تان،باد،مرگتان زوذتر از آنچه فکر کنید میرسد.0
1
شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۸
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
212-Hamid - تورنتو، کانادا
برو گم بشو مزدور0
0
شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۹