شهبانو فرح پهلوی و افسانه «شاه سکولار»: پرده‌برداری از تناقضات عصر پهلوی

شهبانو فرح پهلوی و افسانه شاه سکولار

نویسنده: پرین ای. گورل، دانشیار مطالعات آمریکایی و مدیر گروه مطالعات جنسیت در دانشگاه نوتردام - فارن پالیسی

زیبایی‌شناسی عکس‌ها مسحورکننده است. عکس‌های سیاه‌وسفید از یک سالن سخنرانی در دانشگاه تهران با مردان و زنانی که کنار یکدیگر نشسته‌اند و بهترین مدهای اروپایی دهه ۱۹۵۰ را بر تن دارند. دختران جوان – بی‌حجاب و در انظار عمومی – برای استقبال از رئیس‌جمهور فرانسه هورا می‌کشند. محمدرضا پهلوی، شاه ایران، با کت و شلوار اتوکشیده، در کنار همسر سومش، شهبانو فرح پهلوی، که با زیبایی و ظرافت می‌درخشد.

با آخرین حملات آمریکا و اسرائیل به ایران، بحث تغییر رژیم در فضای عمومی غرب از یک ایده مطرود به یک احتمال قابل تصور تبدیل شده است. رضا پهلوی، پسر تبعیدی شاه مخلوع، می‌خواهد رهبری این گذار را بر عهده بگیرد و با اطمینان طرح‌هایی برای ۱۰۰ روز اول پس از سقوط رژیم ارائه می‌دهد. حتی برخی نشریات برجسته نیز می‌پرسند که آیا او واقعاً می‌تواند راه‌حل مشکلات ایران باشد؟

پس از مداخلات فاجعه‌بار آمریکا در افغانستان و عراق، و پیامدهای شناخته شده کودتای ۱۳۳۲ ایران، چگونه امکان بازگرداندن یک پهلوی دیگر به سلطنت حتی مورد بحث قرار می‌گیرد؟ بی‌رحمی و فساد دولت کنونی ایران مسلماً بخش بزرگی از پاسخ است. اما نوستالژی پهلوی که به دقت پرورش یافته نیز نقش کلیدی دارد. تصاویر زنان بی‌حجاب و شیک‌پوش در تهران دهه ۱۹۷۰ برای ترسیم تصویری ایده‌آل از یک ایران مدرن، صلح‌آمیز و مرفه که گویا توسط آخوندها ربوده شده، بسیار مهم بوده‌اند.

منتقدان البته به سرعت اشاره کرده‌اند که جشن‌های رسانه‌های اجتماعی از ایران پیش از انقلاب، واقعیت‌های یک رژیم دیکتاتوری را پنهان می‌کنند که مخالفان را شکنجه می‌داد، در حالی که پادشاهان آن با نخبگان اروپایی معاشرت کرده و از دسرهای ماکسیم لذت می‌بردند. به ازای هر عکس از فرح در کنار اندی وارهول، این طرز فکر می‌گوید، تصویری پنهان از مرگ، درد و تباهی وجود دارد.

انتقاد از خودکامگی شاه کاملاً منصفانه است. با این حال، به طرز کنایه‌آمیزی، اغلب همان فرض مطرح شده توسط حامیان شاه را می‌پذیرد: اینکه پهلوی‌ها صرفاً غرب‌گرا و سکولار بودند که به زور تلاش می‌کردند ایران را به طور کامل با غرب همسو کنند. داستان واقعی بسیار پیچیده‌تر بود. همانطور که محققانی مانند علی میرسپاسی و ژاند شکیبی نشان داده‌اند، خودنمایی پهلوی‌ها هرگز به طور مستقیم غرب‌گرا یا سکولار نبود.

در طول دهه ۱۹۷۰، پهلوی‌ها به طور فزاینده‌ای به سنت‌گرایی، اسلام، و ادعاهای عرفانی برای مشروعیت تکیه کردند – نیروهایی که بعدها انقلاب سرنگون‌کننده آنها را تغذیه کردند. خود فرح حامی اصلی متفکران سنت‌گرا بود که از مادی‌گرایی غربی انتقاد می‌کردند و به دنبال ترویج ایران به عنوان نمونه درخشان معنویت اسلامی بودند. داستان کامل دوران سلطنت او نشان می‌دهد که او نه صرفاً یک نماد فمینیستی یا ماری آنتوانت پارسی، بلکه شخصیتی پیچیده‌تر و هشداردهنده‌تر بوده است.

تعجبی ندارد که زنان در چشمگیرترین «مقالات تصویری کلیک‌خور ایران قبل از انقلاب» حضور پررنگی دارند. همانطور که محققانی که جنسیت را در روابط خارجی بررسی می‌کنند، مدت‌هاست مشاهده کرده‌اند، زنان اغلب نماد ملت هستند و وضعیت آنها به عنوان شاخص فرهنگ و تمدن استفاده می‌شود. در حالی که زن ایرانی به زور حجاب‌دار و «مظلوم» نماد اصلی خشونت رژیم کنونی ایران است، سلطنت‌طلبان به نظر می‌رسد نماد کامل نوستالژی خود را در لباس‌های دیور دهه ۱۹۵۰ و مینی‌ژوپ‌های دهه ۱۹۶۰ می‌یابند. در این زمینه، فرح با جذابیت انکارناپذیرش همچنان نمادی برای گرایش غرب‌گرای ایران پیش از انقلاب است.

اگر شهبانوی ۸۶ ساله سابق، که در حال حاضر وقت خود را بین واشنگتن و پاریس تقسیم می‌کند، شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کند، باید نوعی دژاوو را تجربه کند. او به عنوان همسر سوم و آخرین شاه، از لحظه ازدواجش ایران را به جهانیان معرفی کرد. به هر حال، از سال ۱۹۵۹، زمانی که برای اولین بار با همسر دو بار طلاق‌گرفته‌اش نامزد شد، تا سال ۱۹۷۹، زمانی که با هم به تبعید گریختند، شهبانو در مرکز بحثی جاری درباره اقتدارگرایی، اسلام و دموکراسی قرار داشت. حامیان – از جمله دولت ایران – او را به عنوان تجسم کامل پیشرفت صحیح ایران تحت حکومت عادلانه سلطنتی ترویج می‌کردند. در همین حال، منتقدان او را به عنوان یک عامل حواس‌پرتی، یک «عروسک رنگ شده» که واقعیت‌های فساد، بی‌رحمی و خدمت به امپریالیسم پهلوی‌ها را پنهان می‌کرد، بدنام می‌ساختند.

همانند شهبانو ثریا پیش از او، فرح در ابتدا به نمادی از نوسازی غرب‌گرای ایران در رسانه‌های جهانی تبدیل شد. به طور خاص، او با پروژه توسعه بلندپروازانه شاه، انقلاب سفید، که او در سال ۱۳۴۲ آغاز کرد، مرتبط بود. ابتکارات این برنامه شامل پروژه‌های زیربنایی عظیم، توزیع مجدد زمین، کمپین‌های بهداشت عمومی، مشارکت در سود برای کارگران، برنامه‌های سوادآموزی جدید، و حق رأی زنان بود. در داخل کشور، این اقدامات تغییرات واقعی به ارمغان آورد: درآمد سرانه افزایش یافت، روابط فئودالی قدیمی تضعیف شد و شهرها به سرعت گسترش یافتند. در خارج از کشور، این اقدامات به ایران – و خانواده سلطنتی آن – رتبه بسیار بالاتری در جدول نمره مدرنیته غرب داد و چهره کشور را تنها در چند سال دگرگون کرد.

دوران حضور فرح در کانون توجه، با سال‌های رونق مطبوعات مصور جهان همزمان شد و رسانه‌های سرمایه‌دار غربی، بستری تصویری به رژیم پهلوی دادند که به رونق برندسازی ملی آن کمک کرد. مجلات غربی شهبانو را در میان خوش‌پوش‌ترین زنان جهان فهرست می‌کردند – گاهی حتی بالاتر از نمادهای سبک مانند جکی کندی اوناسیس – و مدل موی معروف شهبانو را برای الگوبرداری پیشنهاد می‌دادند. با این حال، آنها همچنین فرح را برای «ساده و بی‌تکلف ماندن، درست مثل زمانی که یک دانش‌آموز عادی بود» تمجید می‌کردند. بتی فریدان، صدای برجسته فمینیسم لیبرال در ایالات متحده، شهبانو را در صفحات «لیدیز هوم جورنال» یک «فمینیست» نامید و آرایش ساده و برنامه کاری شلوغ او را به عنوان مدرک ذکر کرد. چنین تصاویری از سادگی و مادرانگی شاغل، سلطنت را در زیبایی‌شناسی زنانه غربی‌مآبانه پیچیده بود. قابل پیش‌بینی است که این تصاویر، زندگی جدیدی در جنگ‌های میم «ایران قبل از انقلاب اسلامی» امروز یافته‌اند. آنها تلویحاً نشان می‌دهند که تجدید حکومت پهلوی به معنای توسعه لیبرال، احترام به حقوق زنان، و سیاست‌های غرب‌گرا خواهد بود.

به ناچار، انتقادها از این تصاویر نیز ریشه در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی دارند. در سال ۱۳۴۶، بهمن نیرومند، فعال چپ‌گرای تبعیدی ایرانی، استدلال کرد که در حالی که سلطنت دیپلماسی عمومی چشمگیر را در خارج از کشور به نمایش می‌گذاشت، اکثر ایرانیان همچنان با فقر و سرکوب وحشیانه ساواک، پلیس مخفی بدنام شاه که توسط سیا آموزش دیده بود، مواجه بودند. تصویر صیقل‌خورده انقلاب سفید پهلوی – با شهبانوی جوان و جذاب در مرکز آن – از دید نیرومند، صرفاً عاملی برای منحرف کردن اذهان از حقایق تلخ‌تر در صحنه بود. همانطور که او تلخ‌کامانه بیان کرد: «برای جبران آن، ایران یک شهبانوی زیبا دارد.»

انتقاد نیرومند بازتاب‌های شدیدی در نامه سرگشاده تند خبرنگار آلمانی و عضو گروه ارتش سرخ، اولریکه ماینهوف، یافت که در جریان سفر شاه و شهبانو به آلمان در سال ۱۳۴۶ در میان فعالان دانشجویی پخش شد. ماینهوف داستان‌های مجلات پرزرق و برق درباره زندگی مرفه فرح را در کنار شواهد نیرومند از فساد و خشونت دولتی قرار داد و شهبانو را به عنوان یک ماری آنتوانت شرقی به سخره گرفت. به عنوان مثال، او اظهار نظر نوستالژیک فرح درباره هوس شیرینی‌های ایرانی پس از اقامت در پاریس را مسخره کرد: «می‌بینید، بیشتر ایرانی‌ها گرسنه شیرینی نیستند، بلکه گرسنه یک تکه نان هستند.»

برای منتقدان، این تصویر از فساد جنسیتی و طبقاتی در مفهوم غرب‌زدگی گنجانده شده بود. این کلمه، به معنای «غرب‌زده‌گی» یا «مسمومیت با غرب»، عنوان کتابی در سال ۱۳۴۱ بود که پس از آن به سرعت در بحث‌های عامیانه درباره اعضای زن خانواده شاه رواج یافت.

ناگزیر، حقیقت پیچیده‌تر بود. به هر حال، مردی که اصطلاح غرب‌زدگی را ابداع کرد، حقوق‌بیازمونده دولت پهلوی بود: احمد فردید، فیلسوف هایدگری، یکی از چندین روشنفکری بود که از سکولاریسم و مدرنیته غربی انتقاد می‌کرد و از بازگشت به اصالت شیعی دفاع می‌کرد. اما پیش از آنکه وزن فکری خود را پشت سر انقلاب اسلامی قرار دهد، فردید به طور منظم با سلطنت همکاری می‌کرد و ایدئولوژی تک‌حزبی شاه را برای مردم توضیح می‌داد و در شبکه‌های تلویزیونی دولتی ظاهر می‌شد تا عبادت دروغین غرب را بدنام کند.

به عنوان حامی اصلی ابتکارات فرهنگی در سراسر کشور، فرح نقش کلیدی در فراخوان برای اصالت معتبر ایرانی داشت که نه تنها سلطنتی و فارسی، بلکه شیعه مسلمان نیز بود. فرح در سال ۱۳۴۶ تاجگذاری کرد و به عنوان نایب‌السلطنه تعیین شد. به این ترتیب، او صرفاً گوش شنوای شاه نبود. او همچنین دفتر ویژه خود را با صدها کارمند اداره می‌کرد و بر بی‌شمار ابتکارات هنری، فرهنگی، آموزشی، رفاهی و بهداشت عمومی نظارت داشت. در اوایل دهه ۱۳۵۰، او همچنین به طور فعال‌تری در سیاست خارجی دخیل شد، به ویژه پس از سفر شاه به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۵۱، نماینده ایران در چین بود.

همچنان که اتهامات غرب‌زدگی گسترش می‌یافت، فرح همچنان تأکید می‌کرد که به توسعه ایران مطابق با «ایرانیت» اعتقاد دارد. او در خاطرات و مصاحبه‌هایش درباره خطرات نوسازی سطحی هشدار می‌داد و نگرانی‌های خود را در مورد ستایش جوانان ایرانی از همه چیز غربی ابراز می‌کرد: «[ج]نبه‌های سطحی خاصی از فرهنگ و تمدن غربی – نه ارزش‌های واقعی آن‌ها – می‌تواند بسیار خطرناک باشد، به ویژه برای جوانان، زیرا آن‌ها بدون فکر تقلید می‌کنند.» به طرز کنایه‌آمیزی، این دقیقاً شبیه همان انتقادی بود که مخالفان علیه پهلوی‌ها مطرح می‌کردند: اینکه آنها نوسازی سطحی را بر محتوا ترجیح می‌دهند، پروژه‌های پر زرق و برق و زنان شیک‌پوش را به نمایش می‌گذارند، در حالی که نیازهای واقعی مردم را نادیده می‌گیرند.

شهبانو همچنین از روشنفکرانی حمایت می‌کرد که از اصالت اسلامی ایرانی دفاع می‌کردند، از جمله فیلسوف سید حسین نصر. در سال ۱۳۵۳، او به نصر دستور داد تا فرهنگستان شاهنشاهی فلسفه را تأسیس کند، و سپس او را به عنوان مدیر دفتر خصوصی خود منصوب کرد. برای نصر و دیگر دانشمندان همسو با رژیم مانند فردید، هانری کربن، و داریوش شایگان، تشیع ایرانی ریشه‌های یک چشم‌انداز عرفانی اصیل را در خود داشت که می‌توانست ویرانی‌های مدرنیته غربی را التیام بخشد. نصر نقش خود را در بازپس‌گیری جوهر گمشده عرفان شیعی و محدود کردن نفوذ غرب بر ایران می‌دید. او متعاقباً گفته است: «مدت‌ها قبل از حمله خمینی به غرب، من در ایران به غرب حمله کردم.»

همسر فرح نیز به همان اندازه به زبان اصالت مذهبی و ملی متعهد بود. شاه اغلب به عنوان یک تکنوکرات مادی‌گرا به تصویر کشیده می‌شد که گفته می‌شد «کتابچه‌های [نظامی] را تقریباً همان‌طور که دیگر مردان پلی‌بوی می‌خوانند، می‌بلعید.» اما، از اولین زندگی‌نامه خود در سال ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی خود را به عنوان یک رهبر مسلمان و ایرانی با هدایت عرفانی معرفی کرد. در آخرین کتاب خود، «پاسخ به تاریخ»، او بر این نکته تأکید کرد و دانشجویان دانشگاهی را که علیه او شورش کرده بودند، «بی‌روح» نامید. او تأکید کرد: «من مردی مذهبی هستم، یک مؤمن. من از اصول کتاب مقدس اسلام، اصول تعادل، عدالت و اعتدال پیروی می‌کنم.»

در واقع، حتی «اعطای» حقوق به زنان توسط شاه که بسیار جشن گرفته می‌شد، کمتر محصول انگیزه‌های شخصی او بود تا تلاش‌ها و حمایت‌های مداوم فمینیست‌های ایرانی. به گفته ماهناز افخمی، سیاستمدار و فعال حقوق زنان ایرانی، در آستانه اصلاح قانون خانواده در سال ۱۳۴۶، شاه هیچ حمایتی یا راهنمایی‌ای ارائه نکرد، بلکه تنها هشدار داد «که هیچ موضوعی که با متن صریح قرآن در تضاد باشد، نباید مورد بحث قرار گیرد، به ویژه موضوع ارث.» شاه تردید کمی در نادیده گرفتن آزادی و برابری زنان به عنوان ایده‌های غربی گمراه کننده نشان داد. او در مصاحبه‌ای با اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی، در سال ۱۳۵۲ گفت: «مثلاً این قضیه آزادی زنان. این فمینیست‌ها چه می‌خواهند؟ شما چه می‌خواهید؟ برابری، می‌گویید؟ واقعاً! نمی‌خواهم بی‌ادب به نظر برسم، اما... ممکن است در نظر قانون برابر باشید، اما، ببخشید که این را می‌گویم، در توانایی نه.»

گرچه او با کودتایی مورد حمایت ایالات متحده و بریتانیا به قدرت بازگشت، شاه همیشه طبق خواسته‌های حامیان ژئوپلیتیک خود عمل نمی‌کرد. در دیدارهایش با رهبران غربی، از اینکه او را به عنوان یک سکولارساز مطیع از طرف ایالات متحده می‌دانستند، برآشفته می‌شد. در سال ۱۳۴۱، او به رئیس جمهور جان اف. کندی گفت که «آمریکا با ترکیه مانند همسر و با ایران مانند صیغه رفتار می‌کند.» انقلاب سفید نیز یک پروژه مستقیماً غرب‌گرا نبود. شاه آن را پس از برکناری نخست‌وزیر لیبرال، علی امینی، که او را مورد علاقه واشنگتن می‌دانست، آغاز کرد. با پشتوانه درآمدهای نفتی، او از این اصلاحات برای کاهش نارضایتی در گروه‌های مختلف، معرفی سلطنت به عنوان موتور نوسازی «انقلابی»، و تثبیت حکومت تک‌نفره خود استفاده کرد. تحت ریاست جمهوری ریچارد نیکسون و کیسینجر، شاه همچنین توانست یک سیاست خارجی مستقل‌تر را هدایت کند. تا به امروز، برخی سلطنت‌طلبان ایرانی به طور توطئه‌آمیز اصرار دارند که به همین دلیل غرب مخفیانه از انقلاب ایران حمایت کرده است.

برخلاف آنچه منتقدان و حامیان هنوز معتقدند، پروژه پهلوی صرفاً غرب‌گرایی از طریق فرمان نبود. در عوض، پادشاهان ترکیبی ناپایدار از تقلید، واکنش، عرفان‌گرایی و اقتدارگرایی را ارائه دادند. شاه «غرب‌گرا» همیشه غرب‌گرا نبود. او نیز فمینیست نبود. و اما شهبانوی مدرن و جذاب در آن عکس‌ها، او به تأمین مالی بسیاری از ایدئولوژی‌های ضدغربی و سنت‌گرا کمک کرد که اکنون آنها را با جمهوری اسلامی مرتبط می‌دانیم – حتی در حالی که مخالفان او را به عنوان یک ماری آنتوانت غرب‌زده تصویر می‌کردند.

داستان فرح یادآور دیگری است که چگونه تجلیل از دیکتاتورهای ظاهراً غرب‌گرا یا پادشاهان نوساز می‌تواند نتیجه معکوس دهد. رمانتیک کردن حکومت خانواده او صرفاً نوستالژی بی‌ضرر نیست – بلکه تاریخ انتخابی است که سیاست‌های بی‌پروا را در زمان حال حمایت می‌کند.
+64
رأی دهید
-9

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    منظور؟!!! قانون اساسی کشور حکم میکرد که پادشاه تنها مملکت شیعه در جهان باید حامی تشیع باشد. اگر در آن روزگار زندگی کرده بودید میدانستید که احدی جرات اعتراض به دین را نداشت. اصلاً دین به این صورت که جمهوری اسلامی پرده از آن برداشت مطرح نبود. منی که امروز اسلام را منحط میشناسم اگر پیش از انقلاب کسی به دین اهانت میکرد رگ گردنم متورم میشد! پهلوی سعی داشت با روشن کردن ملت مرحله به مرحله دیانت را کمرنگ کند. از جمله با کشف حجاب و حق رای دادن به زنان.
    10
    38
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان

    والا اگر بشود با هزار تن کرم و وازلین . یک جمله از این مطالب را بخورد یکی مثل سبک مغز و .. پالانی زردپوست و حمید ۴۰۰ و سی مرغ این سایت داد !
    39
    4
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان

    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
    احدی جرات اعتراض به دین را نداشت؟ کسروی ! هدایت ! و خیلی قبل از ان ! علی دشتی !میرزا فتعلی اخوند زاده ! و بسیاری دیگر که شاه نبودند و قدرت و پول و صلاح هم در اختیار نداشتند ! محافظ و ادم خوار و جلاد و ساواک را هم تحت اوامر ملوکانه خود هدایت نمی کردند ! تاریخ را درست بخوان ......
    30
    3
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    حقیقاتاً درست نالیدید. با یک من ......هم نمیشود منطق را به کسی فرو کرد! باید شخص استعدادش را داشته باشد و متصل به حوزه یا مسکو نباشد.
    6
    27
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان

    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
    احدی جرات اعتراض به دین را نداشت؟ کسروی ! هدایت ! و خیلی قبل از ان ! علی دشتی !میرزا فتعلی اخوند زاده ! و بسیاری دیگر که شاه نبودند و قدرت و پول و صلاح هم در اختیار نداشتند ! محافظ و ادم خوار و جلاد و ساواک را هم تحت اوامر ملوکانه خود هدایت نمی کردند ! تاریخ را درست بخوان
    24
    4
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    1:صرف نظر از باجناق‌ها حوزه که مثل همیشه تا اسم پهلوی آمد. پیچر‌ها ساخت حوزه شروع کرد به پیپ پیپ پیپ در آنجا مبارک. بگزاریم یک نگاه به مقاله و عقیده ایشون. آنچه سایبری می‌‌گوید فراموش کنید.زوزه همیشگی‌ .چیز جدیدی نیست. گزارش سراپا پر تناقض است و static .نمی‌ دانم به فارسی‌ چه می‌‌شود. فکر کنم ایستا. پرین ای. گورل، در ظاهر تلاشی برای بررسی پیچیدگی‌های تاریخی دوران پهلوی، به‌ویژه نقش فرح پهلوی در پروژه‌های مدرنیزاسیون و سنت‌گرایی ایران، است. اما در عمل، متنی با رویکردی جهت‌دار و گاه تحریف‌شده ارائه می‌دهد که مجموعه‌ای از برداشت‌های تکراری و استدلال‌های تضعیف‌شده از منتقدان قدیمی پهلوی را بازتولید می‌کند، بدون آنکه در تحلیل جایگاه رژیم جمهوری اسلامی و مقایسه‌ی واقع‌بینانه‌ای از وضعیت پیش و پس از انقلاب صراحت کافی به خرج دهد. یعنی ایشون هنوز قشر آخوند را مثل خیلی‌ از نیرو‌ها چپ اروپا از جمله فرانسه و ایتالیا عضو محور ضد امپریالیستی و ضد صیونیستی می‌‌داند. آشکار نمی‌‌گوید نمی‌‌دانم شاید به خاطر شغلی‌ که دارد ولی‌ کلام همان کلام پوسیده چپ ایرانی است.قبول ندارید.؟
    3
    27
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2:.قبول ندارید.؟ نگاه کنید از چه کسانی نقل قول کرده . تأکید بر «نوستالژی پهلوی» به‌جای تحلیل عینی واقعیت تاریخی: گورل، بازنمایی تصاویر زنان بی‌حجاب و مدرنیته ظاهری دوران پهلوی را تنها یک «نوستالژی برساخته» و ابزار تبلیغاتی سلطنت‌طلبان معرفی می‌کند. اما واقعیت این است که این تصاویر نه تنها سند تاریخی، بلکه بازتاب شرایط واقعی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن دوران‌اند. برای مثال: درآمد سرانه ایران از ۱۶۵ دلار در سال ۱۳۲۰ به بیش از ۲۳۰۰ دلار در سال ۱۳۵۶ رسید (بر اساس داده‌های بانک جهانی). ایران تا پایان دهه ۱۳۵۰ جزو کشورهای با سریع‌ترین رشد اقتصادی و اجتماعی در آسیا بود؛ نرخ باسوادی زنان از کمتر از ۱۰٪ در دهه ۳۰ به بالای ۴۷٪ تا اواخر دهه ۵۰ رسید. بنابراین، ارجاع به این تصاویر صرفاً تجمل‌گرایی نوستالژیک نیست، بلکه شاهدی تصویری از پیشرفت‌های واقعی در حوزه‌ی آموزش، بهداشت، حقوق زنان و سبک زندگی است. نکته دیگر : تقلیل نقش فرح پهلوی به یک «نماد زیبایی‌شناختی»
    5
    22
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    3:تقلیل نقش فرح پهلوی به یک «نماد زیبایی‌شناختی». نویسنده با استناد به منتقدان دهه‌های گذشته،" چه کسانی هستند ؟ چپ ایرانی یا ۵۷ تی . آیا به منبع دیگر هم رجوع کرده ؟ خیر. مثل این است که شما از مریم رجوی پرسش, نظر شما راجع به دوران پهلوی چیست؟ و بعد این را به عنوان یک تحلیل علمی‌ درست از دوران پهلوی بفروشید " تلاش می‌کند فرح پهلوی را به یک «عروسک زینتی»، یا در بهترین حالت، یک برند تصویری فرهنگی تقلیل دهد. این نگاه، نقش مؤثر و ملموس او را در ایجاد نهادهای فرهنگی، هنری، اجتماعی، و آموزشی نادیده می‌گیرد. حتا کوشش هم نمی‌‌کند این را انکار کند منبع ایشون برای این مطلب تکرار کلیشه‌های چپ‌گرایان دهه ۱۹۷۰ بدون بازخوانی انتقادی می‌‌باشد. فرح پهلوی بنیان‌گذار مؤسسات کلیدی مانند موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگستان فلسفه، بنیاد کودک، بنیاد شاهنشاهی زنان و ده‌ها سازمان خیریه و علمی بود. بسیاری از این نهادها تا سال‌ها پس از انقلاب نیز کارکردهای مؤثری داشتند. از جمله موزه هنرهای معاصر، که یکی از مهم‌ترین کلکسیون‌های هنر مدرن جهان را در خود دارد. تکرار کلیشه‌های چپ‌گرایان دهه ۱۹۷۰. در اینجا می‌‌بینیم
    7
    24
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    4:تکرار کلیشه‌های چپ‌گرایان دهه ۱۹۷۰ در اینجا می‌‌بینیم. اشاره به بهمن نیرومند و اولریکه ماینهوف، بدون ارزیابی انتقادی از مواضع آن‌ها، ضعف بزرگی در رویکرد تحلیلی نویسنده است. هر دو، به وضوح دارای گرایش‌های مارکسیستی و ضدغربی افراطی بودند و نگاهشان نه تنها به پهلوی، بلکه به ساختار دموکراسی لیبرال غرب نیز خصمانه بود. ماینهوف از اعضای گروه تروریستی RAF بود که به عملیات مسلحانه علیه دولت آلمان غربی دست زدند. استناد به دیدگاه‌های او، بدون ذکر این پیش‌زمینه، فریبنده است. نیرومند از منتقدان ایدئولوژیک آمریکا، اسرائیل، و بازار آزاد بود و بعدها هم از رژیم‌های اقتدارگرا مانند کاسترو دفاع می‌کرد. چگونه می‌توان قضاوت او را درباره «دموکراسی» معتبر دانست؟ در این مطلب هیچ اشاره جدی‌ای به ابعاد بسیار گسترده‌تر و سازمان‌یافته‌تر سرکوب، فساد، و سرکوب حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی نمی‌شود.یعنی ایشون همان فرخ نهگدار ساخت هلند هستند.آیا یک پژوهش‌گر منصف می‌تواند به شاه حمله کند، اما نسبت به وضعیت کنونی زنان در ایران ساکت بماند یا صرفاً آن را به «خشونت حجاب اجباری» تقلیل دهد؟
    7
    22
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    5:یا صرفاً آن را به «خشونت حجاب اجباری» تقلیل دهد؟ استفاده ابزاری از مفاهیم «سنت‌گرایی» و «غرب‌زدگی»:. نویسنده با نقل همکاری فرح با سنت‌گرایانی چون سید حسین نصر، گویی تلاش دارد رژیم پهلوی را به همان مبانی فکری‌ای متهم کند که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است. اما فرق بزرگ در شیوه اجرا و هدف است: در حکومت پهلوی، نهادهای مدرن با تلاش برای بازتعریف سنت، در فضایی بازتر و غیر ایدئولوژیک پیش می‌رفتند؛ در حکومت جمهوری اسلامی، سنت به ابزار سرکوب، خشونت و حذف مخالفان بدل شد. تأسیس فرهنگستان فلسفه با مدیریت نصر در فضایی آکادمیک انجام می‌شد، نه برای صدور فتوای ارتداد یا تبعیض جنسیتی. نویسنده‌ای بدون تخصص در تاریخ ایران، اما با داوری سیاسی قطعی: پرین ای. گورل، دانشیار «مطالعات آمریکایی»، نه تاریخ‌نگار متخصص ایران است و نه متخصص مطالعات خاورمیانه. دانش محدود او به‌وضوح در تحلیل‌های تقلیل‌گرایانه و روایت‌های از پیش ساخته‌شده‌اش آشکار است. بیشتر شبیه یادداشت دیدگاه است تا یک متن پژوهشی؛ و پر است از مراجع انتخابی با سوگیری سیاسی مشخص.
    7
    22
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    6: بیشتر شبیه یادداشت دیدگاه است تا یک متن پژوهشی؛ و پر است از مراجع انتخابی با سوگیری سیاسی مشخص. او به‌جای آنکه تصویری متوازن و تحلیلی از تحولات ایران بدهد، با تکیه بر منابعی گلچین‌شده، خواننده را به‌سوی نتیجه‌گیری از پیش‌تعیین‌شده سوق می‌دهد.جمع‌بندی: پرین گورل با وجود تلاش برای پیچیده جلوه دادن روایتش، گرفتار همان سطحی‌نگری و داوری‌های شتاب‌زده‌ای است که منتقدان فرح پهلوی را به آن متهم می‌کردند. اگرچه مشکلات دوران پهلوی قابل انکار نیست، اما تلاش برای هم‌سنگ جلوه‌دادن آن با استبداد و فلاکت جمهوری اسلامی، هم غیرواقع‌بینانه و هم غیرمنصفانه است. نقد گذشته بدون درک حال، یا بازسازی واقعیت تاریخی برای اهداف سیاسی امروز، نه تاریخ‌نگاری است و نه پژوهش، بلکه تبلیغات است.
    5
    21
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    paksan - ایران، ایران

    این مقاله یک مفهوم ویژه داره: غرب هر زمانیکه حکومتی در ایران قدرت بگیره مزدورها و امکاناتی داره که با تبلیغات و کارهای ویژه میتونه زمینه را برای سقوط آن بکار بگیره. بفهمید علت سقوط شاه هیچکدام از این تبلیغها نبودفقط چون ایران داشت قوی میشد. الانم تبلیغات بر ضد ج.ا عامل اصلی نیست بلکه ایران دوباره قوی شده است. قدرت گرفتن ایران کل خاورمیانه را پیشرفت میدهد و از چنگ شرکتهای اسلحه سازی خارج میکند و…
    29
    1
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    فعلا ا‌ونی که بدون وازلین پهلوی بهت فرو کرده رو سعی کن درییاری لااقل بتونی بشینی روی نشیمنگاهت نمیخواد با یه مقاله سه بار بهت حالت ارگاسم دست بده.
    6
    27
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    ما انداختیم خود زن اقا برداره
    4
    19
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    بزدل ! مثل ان شاه بزدلت نباش . چراغ خاموش یک طرفه به قاضی نرو . مخاطبت را تک کن و معلوم تا جواب بگیری و یا زبان بگشایی و مزخرفاتت را تکرار کنی !و یا از ان مخزن تبلیغ استبداد که نامش را مغز گذاشته ای بهره ببری !
    22
    6
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۹
    pirzan e irani - استکهلم، سوئد
    نظر عجیب شاه درباره زنان یعنی نایب السطنه خودش !باخبرنگارخارجی / حتما ببینید(پهلوی بدون سانسور)یوتیوب
    23
    8
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    بسط سریع و نامتوازن ستانده، مخصوصاً بین بخش‌های کشاورزی و صنعتی، به افزایش قابل توجه میزان مهاجرت از نواحی روستایی به شهری شد. درجه شهری بودن از ۳۱ درصد در سال ۱۹۵۶ به ۴۹ درصد در سال ۱۹۷۸ رسید. مهاجران روستایی ۴۴ درصد از افزایش جمعیت شهری بین ۱۹۵۶ و ۱۹۶۶ به خود اختصاص دادند که در دهه ۱۹۶۷�۷۶ به ۵۰ درصد رسید ! این امار را بنده از کیف مدرسه ام در نیاورده ام . بفرمایید خالی شدن روستاها از سکنه و هجوم روستاییان به شهرها چه عواقبی بر اقتصاد یک کشور تک محصولی و نفتی می گذارد ؟ ....
    23
    4
    شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.