آینده جمهوری اسلامی پس از تحقیرش در «جمعه سیاه سیزدهم»؛ سناریوهای پیش‌رو چیست؟

عملیات «شیر خیزان»: بررسی ناکامی‌های ایران و آنچه در پیش است
به قلم اُدِد جی. ک. فاران – جروزالم پست

در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، ایران متحمل یک حمله گسترده اسرائیلی شد که چهره منطقه را تغییر داد. این حمله بر دارایی‌های نظامی و هسته‌ای متمرکز بود و همچنین به حذف فرماندهان ارشد منجر شد. اما فراتر از اهداف نظامی، این حمله برای تضعیف پایه‌هایی طراحی شده بود که ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای به آن‌ها متکی بود و وضعیت جدیدی را ایجاد کرد که همه بازیگران در صحنه را ملزم به بازنگری در مسیر خود می‌کند.

رویدادهای آنچه که باید "جمعه سیاه سیزدهم" نامیده شود، عمیق‌ترین بحرانی است که جمهوری اسلامی از زمان انقلاب ۱۹۷۹ تجربه کرده است.

خلأ در رأس قدرت
حذف حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، و [اسماعیل قاآنی]، فرمانده نیروی قدس، منجر به از دست دادن انباشته ده‌ها سال تجربه، ارتباطات و نفوذ شد. این رهبران بخش جدایی‌ناپذیری از واسطه‌گری بین ایران و شبکه‌های نیابتی‌اش در لبنان، عراق، یمن و نوار غزه بودند.

حمله اسرائیل به طور همزمان زیرساخت‌های حیاتی مانند انبارهای مهمات، سایت‌های پرتاب موشک، تأسیسات فرماندهی و پایگاه‌های پدافند هوایی را هدف قرار داد. بر اساس منابع خارجی، اسرائیل پیشاپیش عواملی را در میدان مستقر کرده بود که امکان هماهنگی دقیق و نفوذ به سیستم‌های ناشناس را فراهم می‌کرد. این یک شکست اطلاعاتی عمیق ایران است که هم اعتماد عمومی و هم رده‌های فرماندهی را متزلزل می‌کند.

سیستم‌های فرماندهی و کنترل ایران نیز به سرعت فرو پاشیدند. سازمان‌های نیابتی خود را از راهنمایی قطع‌شده یافتند. تأسیساتی که مستحکم تلقی می‌شدند با سهولت نسبی نابود شدند. پیام روشن بود: قابلیت‌های ایران روی کاغذ چشمگیر به نظر می‌رسند اما در آزمون واقعی دوام نمی‌آورند.

در تلاش برای تثبیت کشتی در حال غرق شدن و متزلزل، رهبر عالی علی خامنه‌ای، محمد پاکپور را به عنوان فرمانده سپاه پاسداران و عبدالرحیم موسوی از رده‌های ارتش منظم را به عنوان رئیس ستاد مشترک منصوب کرد. این دو انتصاب با هدف ایجاد تعادل بین شاخه‌های قدرت و محدود کردن انباشت نفوذ در دست یک بازیگر در زمانی است که کل سیستم در حال لرزش است.

برخی می‌گویند که خامنه‌ای به دلیل ملاحظات آمریکا برای باز نگه داشتن درِ یک توافق دیپلماتیک آتی، به امید کسب یک پیروزی در سیاست خارجی برای دولت ترامپ، حذف نشد. اگر این مسیر بسته شود، بعید است که خامنه‌ای نیز برای مدت طولانی دوام بیاورد.

تجلی یک شکست نظامی: پروژه موشکی ایران در برهنگی خود افشا شد
ایران سرمایه‌گذاری عظیمی در توسعه زرادخانه موشک‌های بالستیک خود انجام داد. رسانه‌های دولتی نتیجه را به عنوان یک موفقیت تکنولوژیک، با سطوح دقت بالای ۹۰ درصد، بازاریابی کردند. در عمل، پاسخ ایران به حمله به پایگاه "نواتیم" در اسرائیل کاملاً خلاف آن را ثابت کرد.

اکثر موشک‌ها با صدها متر از هدف خود فاصله داشتند. تجزیه و تحلیل نتایج برخورد، انحرافات معمول نیم کیلومتر یا بیشتر را نشان داد. از حدود ۳۰۰۰ موشک در زرادخانه ایران، تنها حدود ۱۰۰۰ موشک قادر به رسیدن به اسرائیل هستند و تنها تعداد کمی از آنها مجهز به سیستم‌های ناوبری پیشرفته هستند. شانس اصابت واقعی به یک هدف نظامی مستحکم تقریباً صفر است.

نتیجه نهایی روشن است: موشک‌های ایران وحشت ایجاد می‌کنند و گاهی اوقات به غیرنظامیان اصابت می‌کنند اما مزیت نظامی واقعی ایجاد نمی‌کنند. رژیم تهران با یک معضل دائمی بین یک حمله نمادین که واکنش قدرتمندی را برانگیزد و سکوت که به عنوان ضعف تفسیر شود، روبروست.

سامانه‌های پدافندی قادر به ارائه پاسخ نبودند
نفوذ جت‌های جنگنده اسرائیلی به عمق ایران بدون شناسایی یا رهگیری، یک شکست سیستمی عمیق را آشکار کرد. ایران سامانه‌های پیشرفته S-300 را از مسکو خریداری کرده بود که دقیقاً برای چنین موقعیت‌هایی پدافند هوایی قابل توجهی را فراهم کنند. در عمل، اسرائیل نه تنها سامانه‌های پدافندی را دور زد، بلکه به طور سیستماتیک آنها را از بین برد، از جمله ایستگاه‌های رادار، مراکز کنترل و باتری‌های موشکی.

تهران در حال حاضر هیچ لایه دفاعی مؤثری در زمین ندارد.

فروپاشی سیستم اتحاد
محور مقاومت که ایران سال‌ها آن را ساخته بود، در حال فروپاشی است. حزب‌الله با حذف دبیرکل خود، حسن نصرالله، و نابودی انبارهای مهمات، ضربه سختی خورد. سقوط رژیم بشار اسد، مسیرهای تدارکاتی بین تهران و بیروت را قطع کرد. حوثی‌ها در یمن همچنان موشک‌هایی را به سمت عربستان سعودی و اسرائیل پرتاب می‌کنند، اما عملیات ارتش اسرائیل و ائتلاف بین‌المللی به شدت به قابلیت‌های آنها آسیب رسانده است. بدون مدیریت متمرکز ایران، فعال‌سازی نیروهای نیابتی واکنشی، بدون هماهنگی و عمدتاً فاقد اثربخشی استراتژیک می‌شود.

معادله هسته‌ای تغییر می‌کند
استراتژی هسته‌ای ایران بر اصل ابهام بنا شده بود: پیشرفت تدریجی و محتاطانه بدون عبور از خطوط قرمزی که توسط غرب مشخص شده بود. بنابراین تهران موفق شد بدون به خطر انداختن یک حمله جامع، نفوذ و اهرم مذاکره را انباشته کند.

حمله جمعه سیزدهم ورق را برگرداند. تأسیسات نطنز به شدت آسیب دید، اما فردو عملیاتی باقی مانده است. طبق برآوردها، ایران می‌تواند ظرف چند هفته به تولید مواد شکافت‌پذیر برسد. تکمیل یک کلاهک جنگی یک سال یا بیشتر زمان می‌برد. اما فشار برای تسریع توسعه رو به افزایش است، به ویژه زمانی که سیستم نظامی در وضعیت کنونی خود بازدارندگی معتبری را فراهم نمی‌کند.

فروپاشی اقتصاد، گسست جامعه
حتی بدون حمله، اقتصاد ایران در پایین‌ترین سطح خود قرار داشت. صندوق بین‌المللی پول ۴۳ درصد تورم را در سال ۲۰۲۵ پیش‌بینی کرده بود، به علاوه افزایش بیکاری و رشد صفر. بودجه دولت بر اساس قیمت نفت ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار در هر بشکه تنظیم شده بود، در حالی که قیمت بازار تنها حدود ۶۶ دلار است.

رژیم ایران سختی‌ها را با تهدیدات خارجی و چشم‌انداز رهبری منطقه‌ای توجیه می‌کرد. اما وقتی قدرتی وجود ندارد، توجیهی هم وجود ندارد. مردم صبر خود را از دست می‌دهند، به ویژه در شهرهای بزرگ، در میان جوانان، زنان و طبقات متوسط.

واکنش جهانی: حفظ فاصله و احتیاط تاکتیکی
کشورهای حوزه خلیج فارس: عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و قطر نسبت به حمله اسرائیل ابراز تحفظ کردند، اما در عمل از تضعیف تهران خشنود بودند. برای آنها، این کاهش یک تهدید مستقیم است. محکومیت‌ها هماهنگ بودند اما فاقد اشتیاق. نگرانی اصلی آنها این بود که به یک هدف جایگزین تبدیل شوند.

چین: چین با احتیاط رفتار می‌کند. از یک سو، به نفت ایران وابسته است و پروژه‌های اقتصادی بزرگی با تهران دارد. از سوی دیگر، به دنبال حفظ روابط سرمایه‌گذاری با اسرائیل و اجتناب از رویارویی با واشنگتن است. نتیجه: حمایت محدود، پیام‌های سنجیده و عدم همسویی آشکار با طرف ایرانی.

تایوان با دقت نظاره‌گر است. نفوذ به سیستم‌های امنیتی، عدم پاسخ مؤثر و عملکرد جامعه مدنی تحت آتش – همه اینها به عنوان آمادگی برای یک رویارویی آینده با خود چین تحلیل می‌شوند.

روسیه: روسیه در اوج بحران در اوکراین قرار دارد. آمادگی باز کردن جبهه دیگری در خاورمیانه را ندارد. حمایت آن از ایران به دیپلماسی، اظهارات عمومی و اطلاعات محدود می‌شود. چیزی فراتر از آن نیست.

سناریوها
کوتاه مدت: اگر رژیم دوام بیاورد، بر بازسازی سیستم‌های امنیتی و افزایش سرکوب داخلی تمرکز خواهد کرد. انتظار اقدام نظامی گسترده‌ای نمی‌رود. پروژه هسته‌ای به صورت مخفیانه تسریع خواهد شد.

میان مدت: اگر فروپاشی داخلی رخ ندهد، ایران تاکتیک‌های غیرمستقیم مانند حملات سایبری، تروریسم و فعال‌سازی نیروهای نیابتی را در پیش خواهد گرفت. توسعه هسته‌ای به یک هدف محوری تبدیل خواهد شد. در صورت تغییر رژیم، تغییر رویکرد ممکن است، اما پایه تهدید ناپدید نخواهد شد.

بلند مدت: ایران دیگر نیروی مسلط در خاورمیانه نیست. ممکن است منطقه‌ای تقسیم‌شده بین چندین مرکز بدون یک هژمونی واحد را شاهد باشیم. سوال این است که آیا ایران پیش از فروپاشی از درون، موفق به دستیابی به سلاح هسته‌ای خواهد شد یا خیر.

چراغ‌های هشدار
تسریع در برنامه هسته‌ای، که شامل حفاری‌ها و خروج از معاهدات می‌شود.

بازسازی قابلیت‌های موشکی و اقدام هماهنگ در میان نیروهای نیابتی.

بحران داخلی عمیق که در تظاهرات، انشعابات و شکاف‌ها در رأس قدرت بیان می‌شود.

حمله ۱۳ ژوئن – به کجا می‌رویم؟
اسرائیل در اوج یک پنجره فرصت کوتاه اقدام کرد و تلاش کرد تا اوج تثبیت ایران را مختل کرده و از تحقق هسته‌ای جلوگیری کند. این حمله گسترده، جامع و سیستمی بود: بر تأسیسات، فرماندهی و توانایی پاسخگویی.

ایران شکست‌خورده، آسیب‌پذیر و بدون پشتیبانی واقعی باقی مانده است. این کشور همچنان یک بازیگر خطرناک است اما در موقعیتی پایین‌تر قرار دارد.

این حمله چهره منطقه را تغییر داد. زمان نشان خواهد داد که آیا چهره آن به سمت صلح می‌چرخد یا خیر.
+46
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۳
    Chokam - ری، ایران
    کل ایران تحقیر شد هم رژیم آخوندی و هم مخالفین داخل و خارجیش که نتونستن از چتر حمایتی اسراییل استفاده کنند. هر دو هم قبول نمی کنن که تحقیر شدند. آخوند همچنان بر طبل پیروزی می کوبه در کمال پر رویی. مخالفین داخلی و خارجی هم که بدتر ،
    8
    9
    شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    Chokam - ری، ایران
    یعنی مثلا مخالفین ج اسلامی قبل از حملات اسرائیل اوضاعشون بهتر بود و الان اتفاقاتی افتاده که تحقیر شدند؟ والله چیزی که ما میبینیم همه از تحقیر ج اسلامی خوشحالن هر چند جنگ کشته غیر نظامی دارد و ناراحت کننده است و تنها چیزی که خوشحال کننده نبود همین بود.البته امار ج اسلامی هم طبق معمول دروغ است واقعیت اینه که اکثر کشته ها نظامی بودند و اکثر غیر نظامی ها هم خانواده های نظامیان و دانشمندان هسته ای و یا فلان ورزشکار غیر حرفه ای که بعد معلوم میشد سپاهی یا بسیجی بود تنها جایی که غیر نظامیان زیادی کشته شد زندان اوین بود که جالبه رژیم با افتخار تعداد را اعلام کرد که به نظر میاد بیشتر هم اعلام شده. البته معاونان زندان و کارمندان بسیجی و قاضی رییس دادسرا و کارمندان انها هم خوشبختانه بع درک واصل شدند
    1
    6
    شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.