افشای پوچی و توخالی بودن «محور شرارت»: چرا هیچ‌کس به کمک جمهوری اسلامی نیامد؟

جنگ با ایران، پوچی «محور خودکامگی» را آشکار می‌کند

حملات بی‌امان آمریکا و اسرائیل به ایران — بدون اینکه هیچ متحدی به کمکش بشتابد — یکی از باورهای کلیدی و رایج در محافل سیاست خارجی را زیر سؤال می‌برد.

یادداشتی از دنیل آر. دی‌پتریس - پولیتیکو

با گذشت روزها از توافق اسرائیل و ایران برای پایان دادن به آنچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، «جنگ ۱۲ روزه» نامیده است، بسیاری از مسائل همچنان نامشخص باقی مانده است. اما یک چیز واضح است: در حالی که مهمات آمریکایی و اسرائیلی بر اهداف متعدد هسته‌ای، نظامی و اقتصادی ایران فرود می‌آمدند، دوستان و متحدان به اصطلاح تهران، تنها نظاره‌گر بودند.

این موضوع ممکن است برای بسیاری از تحلیلگران، مقامات و قانون‌گذاران سیاست خارجی در واشنگتن دی‌سی تعجب‌آور باشد. در واقع، طی چندین سال اخیر، فرضیه‌ای در میان نخبگان سیاست خارجی شکل گرفته بود که رقبای و دشمنان اصلی ایالات متحده — چین، روسیه، ایران و کره شمالی — نه تنها برای پیچیده کردن اهداف سیاست خارجی آمریکا و تضعیف قدرت این کشور با یکدیگر متحد شده‌اند، بلکه قصد دارند توازن جهانی را به سمت یک جهت‌گیری اقتدارگرایانه سوق دهند. کلمه «محور» — مانند «محور آشوب»، «محور خودکامگی‌ها» یا «محور متجاوزان» — به وفور و همچون نقل و نبات در یک جشن، به کار برده می‌شد.

حوادثی که طی چند هفته گذشته در ایران رخ داد، نشان می‌دهد که این مفهوم بیش از حد ساده‌انگارانه است. در واقع، این دیدگاه می‌تواند خطرناک نیز باشد — و به طور بالقوه ایالات متحده را به سمت تصمیمات اشتباهی سوق دهد که به طرزی کنایه‌آمیز، می‌تواند همان «محور»ی را ایجاد کند که گاهی اوقات محافل سیاست خارجی دوحزبی از آن هراس دارند. با دسته‌بندی هر چهار کشور در یک بلوک واحد، واشنگتن خطر نادیده گرفتن تفاوت‌های قابل توجه موجود بین آنها را به جان می‌خرد و می‌تواند انگیزه ایالات متحده برای بهره‌برداری از این تفاوت‌ها را از بین ببرد.

شکی نیست که روسیه، چین، ایران و کره شمالی اخیراً همکاری‌های خود را افزایش داده‌اند. به عنوان مثال، ایران کمک‌های نظامی قابل توجهی را به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، برای جنگش در اوکراین ارائه کرده است؛ از جمله به اشتراک گذاشتن طرح‌های پهپادهای فاتح و همچنین فناوری مورد نیاز برای تولید آنها. کره شمالی حتی فراتر رفته و موشک‌های بالستیک، مقادیر زیادی مهمات و حداقل ۱۰ هزار سرباز را برای کمک به ارتش روسیه در بیرون راندن نیروهای اوکراینی از کورسک به مسکو ارسال کرده است. گزارش شده است که پوتین نیز با کمک به کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، در زمینه پدافند هوایی، ارائه یک موشک جدید هوا به هوا برای نیروی هوایی فرسوده کره شمالی و حمایت دیپلماتیک در شورای امنیت سازمان ملل، این لطف را جبران کرده است.

روابط بین چین و روسیه نیز به اوج جدیدی رسیده است. در حالی که مقامات چینی به وضوح اعلام کرده‌اند که با ارسال تسلیحات از جنگ پوتین در اوکراین حمایت نمی‌کنند، اما پکن با این حال بازار جایگزینی را برای فروش نفت خام و گاز طبیعی روسیه در زمانی که مسکو تحت تحریم‌های آمریکا و اروپا قرار گرفته و عمدتاً از اروپا، بزرگترین مشتری سابق خود، قطع شده است، فراهم کرده است. چین از زمان آغاز جنگ در اوکراین، بیش از ۱۸۴ میلیارد دلار نفت خام از روسیه خریداری کرده است. پکن همچنین به عنوان پشتیبان روسیه برای قطعات حیاتی مورد نیاز سیستم‌های تسلیحاتی روسیه عمل می‌کند و به کرملین در دور زدن کنترل‌های صادراتی غرب کمک می‌کند.

با این حال، اصطلاح «محور» به این معنی است که هر چهار قدرت دیدگاهی یکپارچه در مورد نظم جهانی مطلوب خود دارند و برنامه بزرگی برای رسیدن به آن در پیش گرفته‌اند. این مفهوم، مکارانه و توطئه‌آمیز به نظر می‌رسد و قطعاً دقیق نیست. آنچه در حال وقوع است، کمتر یک گروه قوی و منسجم است که بر اساس ایدئولوژی و ملاحظات بلندمدت شکل گرفته باشد، و بیشتر مجموعه‌ای از روابط دوجانبه است که منافعشان گاهی همگرا می‌شود — تا زمانی که دیگر این‌طور نباشد.

روابط روسیه و کره شمالی را در نظر بگیرید. بله، دو کشور روابط خود را به طور قابل توجهی تقویت کرده‌اند که اوج آن توافق دفاعی تصویب شده در نوامبر ۲۰۲۴ است که از نظر فنی کمک نظامی متقابل را در صورت بروز بحران امنیت ملی الزامی می‌کند. اما ما نباید این توهم را داشته باشیم که پوتین و کیم به دلیل خویشاوندی، وفاداری یا حتی جاه‌طلبی‌های ایدئولوژیک به یکدیگر تکیه می‌کنند. روس‌ها، صریحاً، به هر کمکی که می‌توانند از خارج دریافت کنند، چه در قالب نیرو، چه تجهیزات و چه مهمات، نیاز دارند، و کره شمالی یکی از معدود کشورهایی است که مایل به ارائه آن با هزینه‌ای است. کیم نیز به نوبه خود، خوشحال است که برخی از درخواست‌های پوتین را اجابت کند، اما تنها در صورتی که شرایط به نفع رژیم خودش باشد. کره‌شمالی‌ها به جای نجات روس‌ها، از استیصال جنگی روسیه برای اهداف خود بهره‌برداری می‌کنند. اساساً، کیم تا آنجا که می‌تواند پوتین را تحت فشار قرار می‌دهد، با این امید که زره‌پوش‌های کره‌شمالی با افزایش مواد غذایی و انرژی از مسکو و سیستم‌های دفاعی روسیه جبران شوند که به پیونگ‌یانگ امکان مدرن‌سازی ارتش کهنه‌اش را می‌دهد.

همین پویایی در روابط چین و روسیه نیز در جریان است. برخی از کارشناسان برجسته سیاست خارجی آمریکا، روابط روسیه و چین را نوعی «شبه ائتلاف» یا ائتلافی توصیف کرده‌اند که برای فرسایش قدرت و نفوذ آمریکا در سراسر جهان و تضعیف — اگر نه در نهایت نابودی — سیستم ائتلاف‌هایی که ایالات متحده از جنگ جهانی دوم ایجاد کرده است، طراحی شده است. تصور عمومی این است که پکن و مسکو حداقل سعی در بازسازی نظم جهانی تحت رهبری آمریکا به نفع خود و حداکثر ایجاد یک نظم کاملاً جدید بر اساس مدل حوزه نفوذ دارند، که به موجب آن ایالات متحده مجبور به ترک اروپا و شرق آسیا در جهت احترام به قدرت‌های بزرگ در این مناطق است.

اما واشنگتن مرتکب اشتباه خواهد شد اگر عامل کلیدی پیش‌برنده روابط روسیه و چین را که همان منفعت متقابل است، دست‌کم بگیرد. مسکو و پکن مایلند در صورت وجود منفعتی، با آغوش باز یکدیگر را بپذیرند، اما همچنان از گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌های خود در سبد یکدیگر محتاط هستند. با وجود اعلامیه‌های پوتین و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، مبنی بر «دوستی بدون محدودیت» بین کشورهایشان، محدودیت‌های زیادی در این شراکت وجود دارد. ظن و بی‌اعتمادی در بخش‌هایی از سازمان‌های امنیت ملی مربوطه آنها نهفته است، به طوری که ضد اطلاعات روسیه تلاش می‌کند جاسوسی چین را در داخل روسیه ریشه‌کن کند. چینی‌ها در قراردادهای انرژی مذاکره‌کنندگان سرسختی هستند و همچنان مسکو را برای شرایط ارزان‌تر تحت فشار قرار می‌دهند تا جایی که خط لوله گاز طبیعی «قدرت سیبری ۲» روسیه، که قرار بود به بازار چین خدمت کند، متوقف شده است. در نهایت، روسیه قرار نیست بیش از حد برای چین قربانی کند. این احساس در طرف چینی نیز متقابل است؛ شی ممکن است مایل به خرید نفت و گاز ارزان روسیه باشد، اما تمایلی به قربانی کردن روابط پکن با غرب نشان نداده است، به ویژه در حال حاضر که مذاکره‌کنندگانش در تلاش برای نهایی کردن یک توافق تجاری جدید با ایالات متحده هستند.

روابط ایران با روسیه، چین و کره شمالی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر رهبر ایران یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، انتظار درجه‌ای از حمایت از شرکای روسی، چینی و کره‌شمالی خود را داشتند، پس خود را برای ناامیدی آماده کرده بودند. معلوم شد که توافقنامه مشارکت استراتژیک که تهران در ژانویه با مسکو امضا کرد، در برابر بمب‌های ۳۰ هزار پوندی Massive Ordnance Penetrator آمریکا یا نیروی هوایی اسرائیل، که شبکه پدافند هوایی ایران را به تمسخر گرفت، هیچ حرفی برای گفتن نداشت. ایران دوست ارزشمندی برای روسیه و چین است، اما نه تا حدی که در درگیری‌ای که هر دو آن را یک حواس‌پرتی ثانویه می‌دانستند، دخالت کنند. هر دو کشور روابط سودآوری با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای حفظ نیز دارند، و این کشورها نمی‌خواستند مسکو یا پکن به طولانی‌تر شدن جنگ در منطقه خود کمک کنند.

حداکثر چیزی که مسکو مایل بود به ایران ارائه دهد، لفاظی‌های حمایتی بود. در ۲۱ ژوئن، روزی که دولت ترامپ دستور حمله آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران را صادر کرد، پوتین استدلال کرد که هیچ مدرکی دال بر تلاش تهران برای ساخت سلاح هسته‌ای وجود ندارد. دو روز بعد، پوتین میزبان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران بود، که در آنجا ادعا کرد دولت روسیه «تلاش‌هایی ... برای ارائه حمایت به مردم ایران» انجام می‌دهد و حملات به ایران را «تجاوزی کاملاً بدون تحریک» و بدون مبنای مشروع خواند. کلمات قوی، اما هیچ چیز نمی‌تواند مانع پرواز بدون مزاحمت یک بمب‌افکن B-2 آمریکا در حریم هوایی ایران شود. وزیر امور خارجه ایران با چیزی جز یک دلداری از روسیه خارج نشد.

چین نیز به همان اندازه در محکوم کردن به نمایندگی از ایران قاطع بود. پکن حمله آمریکا را نقض منشور سازمان ملل خواند و از نشست شورای امنیت سازمان ملل در ۲۴ ژوئن استفاده کرد تا ادعا کند که واشنگتن در حال ساختن بحرانی بر سر برنامه هسته‌ای ادعایی ایران به عنوان پوششی برای توجیه اقدام نظامی است. اما مانند روس‌ها، چینی‌ها نیز ذره‌ای حمایت ملموس به تهران ارائه نکردند. در واقع، چین احتمالاً فقط خواهان پایان زودهنگام خصومت‌ها بود. با توجه به اینکه تقریباً نیمی از نفت پکن از خلیج فارس تأمین می‌شود، آخرین چیزی که چین می‌خواست، افزایش قیمت نفت یا اختلال در عرضه بود.

دولت ترامپ روزها و هفته‌های آینده را صرف تلاش برای ارزیابی کامل خسارات ناشی از حملات خود خواهد کرد، چیزی که تاکنون نیز باعث ایجاد رسوایی در واشنگتن شده است. با این حال، مقامات آمریکایی در سراسر نهادهای دولتی که بر استراتژی‌های بزرگ بلندمدت تمرکز دارند، باید درگیری ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل را به عنوان یک مطالعه موردی برای نشان دادن بی‌ثباتی روابط بین‌الملل در نظر بگیرند، حتی در میان گروه کوچکی از قدرتمندان که اغلب ادعاهای بزرگی می‌کنند اما در درجه اول به قدرت خود اهمیت می‌دهند — و شرکا لعنت بر آنها.

عدم در نظر گرفتن این پویایی اساسی، مشکلاتی را برای سیاست خارجی آمریکا ایجاد می‌کند. اولاً، برجسته کردن چارچوب «محور» احتمالاً منجر به پراکنده شدن بیش از حد منابع ایالات متحده در تلاش برای خنثی کردن این دشمنان گسترده خواهد شد، در حالی که واشنگتن واقعاً به یک ارزیابی صادقانه و سخت‌گیرانه از اینکه کدام تهدیدات واقعاً نیازمند توجه ایالات متحده هستند و کدام‌ها را باید به متحدان خود واگذار کرد، نیاز دارد. ثانیاً، ایالات متحده خطر تحقق یک پیش‌گویی خودآغازگر را به جان می‌خرد، زیرا اقدامات تنبیهی آمریکا — تحریم‌ها، کنترل‌های صادراتی و استقرار نظامی بیشتر در اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا، به عنوان مثال — روسیه، چین، ایران و کره شمالی را ترغیب می‌کند تا روابط خود را در تلاشی برای مقابله با قدرت آمریکا تحکیم کنند.

در نهایت، ایالات متحده در آینده اگر در تفکر «محور» گیر کند، کشف مسیر همگرایی با هر یک از این چهار کشور را برای خود دشوارتر می‌کند. در حالی که چنین نتیجه‌ای ممکن است امروز غیرقابل تصور به نظر برسد، واقعیت سیاست بین‌الملل در حال تغییر است و تحولات جدید اغلب می‌تواند فرصت‌های جدیدی را بین دولت‌های قبلاً متخاصم ایجاد کند. تعمیم بیش از حد در حال حاضر می‌تواند در آینده به ناراحتی بیشتری منجر شود.
+33
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۵
    arian1 - ابادان، ایران
    شاید یکی از دلایلی که هیچ کس به کمک ج.ا. نیامد نفرت دولت ها و مردم‌ جهان از اسلام و مسلمانان است. این دین و پیروان آن نه تنها هیچ کمکی به رشد جامعه بشری نمی کند بلکه با عقاید احمقانه و خرافی و تربیت تروریست و پراکندن وحشت در میان مردم باعث تنفر از ان می شوند
    9
    21
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    Chokam - ری، ایران
    محورشان موفقیت آمیز بود چون مردم روسیه به بی تفاوتی رسیدند و همینطور مردم ایران، در نتیجه کاملا پوتین و خامنه ای بر اینها سوارن. خیالشون راحته. هرگز رژیم چنج در روس و ایران اتفاق نمی افته . مخالفین داخل دیوانه وار در پی پول و مال و منال هستند مخالفین خارج هم جلوی سفارت ها تار و گیتار زنان به پوتین و خامنه ای فحش میدن
    8
    9
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان
    پوتین خوب از خامنه‌ای سواری گرفت که البته هزینه اش از جیب مردم ایران بود. هر چند ممکنه موشعلی الان برای خوش رقصی هاش برای پوتین یک اطاق بغل دست بشار اسد بهش داده باشه
    2
    17
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    دیگر برای پیشرفت هیچ ملتی دنبال ایدئولوژی نمیرود آن هم نوع قرون وسطائی که طلیعه ی هیچگونه پیشرفتی در ان نیست. طالع اسلام و چپولیسم در تمام دنیا افول کرده و تجربه ی تاریخی نشان داده که ته هر دو چاه این ها نه تنها اب نیست بلکه دیکتاتوری و چپاول و نکبت خوابیده است
    0
    5
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۰
    گشتاسپ - شیراز، ایران
    Chokam - ری، ایران
    اتفاقا رژیم چنج رخ خواهد داد به زودی.اجماع جهانی و پتاسیل ح.ا برای بازسازی و از سرگیری عملی خصومت با اسراییل در حالیکه ج.ا هم زخم خورده و هم تحقیر شده،اسراییل تحمل نمیکند که ج.ا ابقا شود . اجماع جهانی بر رفتن ج.ا است و اینبار با حملات ضربتی اسراییل به احتمال بالا ایالات متحده هم با جنگنده های خود بقایای ج.ا را شخم خواهند زد همانگونه که فردو و نطنز شخم خورد.تظاهرات مردمان ایرانی خارج و تا حدودی داخل ،خیلی تعیین کننده نیست و معادلات منطقه اینبار توسط قدرت های جهانی و منطقه ،من جمله اسراییل،بریتانیا و آمریکا فرموله خواهد شد.همین الانم مفعول اعظم،شخص یک ج.ا کوش؟مشغول.... دادن و انفاق کردن.... اش به مستکبرین.
    2
    5
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۰
    گشتاسپ - شیراز، ایران
    رژیم ایران نه محور شرارت که خود شر مطلق است،نه تنها خدا و نیروهای متافیزیکی بودنش را نمیتابند،که بهم خوردن تعادل منطقه و افزایش بی نظمی حاصل از بی سیاستی های مفعول اعظم،اجماع جهانی ساخته،بر زدن ج.ا به هر قیمت ممکن.ج.ا و مفعولین کارگزار باجناق باز لواط کار ایران را به اسیری گرفته و تیول خود کرده اند همانند روزگار مغول که استان های ایرانی را گرفته بودند و به خان های خویشاوند سپرده بودند ،هر استان یک تیول بود.اینان شیره جان مردم و منابع کشور از خاک و معدن و نفت را میمکند تا به عمر ننگین و کثیفذخود بیفزایند.اکنون که سایه جنگنده هایB2 بر سرشان است،پشت نمادهای ملی و هخامنشی پنهان شده و دم از فرهنگ ایران و تاریخ باستان و شاهان و سربازان هخامنشی میزنند.ورنه تا دیروز بازدید از آرامگاه شاه هخامنشی ممنوع بود.مفعول اعظم کبیر و یاران فاسدش به عزراییل سلام دهید.
    2
    3
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    Chokam - ری، ایران
    گشتاسپ - شیراز، ایران
    شخم هم بزنه باز اون بقایای جمهوری اسلامی هستن. مگه نوار غزه رو شخم نزد باز بقایای حماس هست و ترامپ میخواد با همون حماس برای آتش بس مذاکره کنه .قدرت دیگه ای وجود نداره. همه چی قدرته. ترامپ با کسی که قدرت نداره وارد مذاکره نمیشه، ممکنه حماس توی نوار غزه دیگه مردم قبولش نداشته باشن حتی دیدیم مردم غزه علیه حماس تظاهرات کردند اما هنوز هیچ تشکل نظامی و مدنی علیه حماس بوجود نیاوردند برای همین برای ترامپ تنها حماس طرف مذاکره هست. ایران هم همینطور ،
    1
    0
    ‌چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.