چرا ایران به تنهایی با اسرائیل و آمریکا جنگید؟ چرا نیابتی ها جمهوری اسلامی را تنها گذاشتند؟
+13
رأی دهید
-4

اسرائیل و ایران از نخستین ساعات بامداد سهشنبه ۲۴ ژوئن (سوم تیر ۱۴۰۴) در آتشبسی شکننده قرار دارد. به نظر میرسد آتشبس فعلا پابرجاست و آنچه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا «جنگ ۱۲ روزه» میان اسرائیل و ایران نامید، دستکم در حال حاضر، پایان یافته است.
اما سوال اینجاست که چرا در این ۱۲ روز واکنشی عملی از سوی متحدان نظامی ایران در منطقه و حتی شرکای راهبردی آن مثل روسیه ندیدیم و آنها صرفا به زبان حملات اسرائیل به شهرهای ایران و حملات آمریکا به تاسیسات هستهای ایران را محکوم کردند.
در ادامه سعی داریم به این پرسش پاسخ دهیم.
تردید حزبالله آمیخته با دلخوری و خستگی از جنگ
حزبالله، اصلیترین شریک منطقهای ایران، در تازهترین درگیری میان ایران و اسرائیل وارد عمل نشد. این گروه شیعه که هم یک نیروی شبهنظامی و هم یک حزب سیاسی است، در تکاپوی این است که مسیر و اقدامات بعدی خودش را مشخص کند و سر و سامانی به آن دهد.
در حالی که حزبالله هنوز بخشی از توان رزمی خود را حفظ کرده است، اما اسرائیل گفته است که ۷۰ درصد از زرادخانه این گروه، از جمله راکتها و موشکهایش را از بین برده است؛ ادعایی که تأیید آن دشوار است.
حتی اگر حزبالله از موقعیت بهتری برای کمک به ایران برخوردار بود، باز هم مساله انگیزه پیش میآمد. برخی از اعضای این گروه از اینکه ایران در جریان نبرد با اسرائیل ظاهرا آنها را تنها گذاشت، احساس نارضایتی و دلخوری دارند.
افزون بر این، در میان هواداران و پایگاه مردمی حزبالله نوعی حس خستگی از جنگ دیده میشود. مناطق تحت کنترل این گروه بیشترین آسیب را از بمبارانهای اسرائیل در لبنان دیدهاند و بسیاری از مردم خانهها و داراییهای خود را از دست دادهاند.
با این تفاصیل و با توجه به حساسیت روابط فعلی با حزبالله، مقامات ایرانی احتمالا پیش از درخواست برای پیوستن این گروه به نبردهایشان، دچار تردید و احتیاط بودند.

حوثیها نیز در درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل در حاشیه ماندند، هرچند بهنظر میرسید در صورت لزوم آمادگی بیشتری نسبت به حزبالله لبنان برای ورود به درگیری داشتند.
این گروه نخستینبار در جریان جنگ داخلی یمن در دهه ۱۹۹۰ پدیدار شد و امروز حدود یکسوم از خاک این کشور از جمله پایتخت آن صنعا را در کنترل خود دارد.
حوثیها بر اثر حملات آمریکا که از ماه مارس شدت گرفت، آسیب دیدهاند. با وجود حفظ توان رزمی قابلتوجه، بخشی از تسلیحات این گروه از جمله آنهایی که امکان انجام حملات دقیق و فرامرزی را فراهم میکردند، از بین رفتهاند.
موضوع انگیزه نیز در مورد آنها صدق میکند؛ چرا که حوثیها گروهی محلی با نگرانیهای محلی هستند و قصد دارند بهعنوان یک بازیگر مستقل دیده شوند، نه بهعنوان نماینده یا نیروی وابسته به ایران.
آنها خود را در مبارزه برای غزه فعال میدانند و برای این امر حمایت مردمی نیز دارند، اما این حمایت لزوما به ایران تسری نمییابد.
همچنین حوثیها با چالشهای مدیریتی و اقتصادی گستردهای روبهرو هستند که نارضایتی فزایندهای در مناطق تحت کنترلشان بهوجود آورده است.

حماس همچنان مصمم به ادامه مبارزه با اسرائیل است، اما پس از نزدیک به دو سال جنگ، توانایی ایجاد تهدیدی قابلاعتنا به نمایندگی از ایران را ندارد. همچنین، حماس به اندازه دیگر اعضای محور مقاومت به ایران نزدیک نیست.
این گروه که مانند حزبالله و حوثیها از سوی آمریکا بهعنوان سازمان «تروریستی» شناخته میشود، حمایت مالی و کمکهای نظامی از ایران دریافت میکند و همچنین از قطر نیز کمکهای مالی دارد، اما همیشه دستورات یا فراخوانهای ایران را دنبال نمیکند.
روابط بین حماس و ایران بیشتر یک ازدواج مصلحتی است تا یک شراکت نزدیک.

ایران بهطور سنتی بر گروههای شبهنظامی شیعه در عراق که با نام «حشد شعبی» یا به فارسی «نیروهای بسیج مردمی» شناخته میشوند، برای مقابله با حضور آمریکا در این کشور تکیه کرده است.
حشد شعبی در سال ۲۰۱۴ پس از آن شکل گرفت که گروه رادیکال سنی داعش بخشهای وسیعی از عراق را تصرف کرد و عالیترین مرجع شیعه عراق، آیتالله علی سیستانی، از شیعیان خواست تا به نیروهای امنیتی بپیوندند و در برابر این تهدید ایستادگی کنند.
اگرچه حشد الشعبی یک گروه یکنواخت نیست و دیدگاهها و روابط متنوعی در آن حضور دارد، اما اجزای آن تسلیحات، پول و هدایت نزدیک از ایران دریافت میکنند.
این شبهنظامیان بهطور متناوب به باقیمانده نیروهای نظامی آمریکا در عراق (حدود ۲۵۰۰ نفر) حمله کردهاند؛ اما تجربه اخیر حزبالله که در برابر ضربات سنگین قرار گرفت و کمکی از ایران دریافت نکرد، هشداری برای آنها محسوب شد.کما اینکه زمانی که ایران در ۲۳ ژوئن به حمله آمریکا به تأسیسات هستهای خود در دو روز پیش از آن، واکنش نشان داد، به جای عراق، یک پایگاه نظامی آمریکا در قطر را بهعنوان هدف اصلی انتخاب کرد.

سقوط رژسم بشار اسد برای بسیاری از جمله مقامات ایران، شگفتآور بود. به نظر میرسد احمد شرع، رهبر جدید سوریه اولویتهای دیگری از جمله تقویت روابط با آمریکا و متحدانش و جذب کشورهای عرب خلیج فارس به منظور کسب منافع اقتصادی برای تقویت پایگاه خود و غلبه بر دشواریهای کنترل کامل سوریه دارد.
آقای شرع با اتخاذ رویکرد سیاسی «به صفر رساندن مشکلات با دولتهای همجوار»، تا جایی پیش رفت که به حملات اسرائیل به سوریه واکنش چندانی نشان نداد و حتی اجازه داد اسرائیل از فضای هوایی کشورش در کارزار خود علیه ایران استفاده کند.

در حالی که ایران روابط خوبی با کشورهای عمان و قطر در خلیج فارس دارد، اما روابط آن با عربستان سعودی و امارات عربی متحده تا همین اواخر پرتنش بود.
ریاض و ابوظبی در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ تلاشهای او برای اعمال «فشار حداکثری» بر ایران را تشویق کردند.
اما آنها از واکنش آمریکا به حملات به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹ و حملات به امارات در سال ۲۰۲۲ که در نهایت ایران را مسئول آن دانستند، ناامید شدند. پس از آن، هر دو کشور شروع به دنبال کردن مسیر کاهش تنش با ایران کردند و معتقد بودند که مهار ایران تنها در صورتی موفق خواهد بود که با تعامل همراه شود.
امارات عربی متحده در سال ۲۰۲۲، روابط دیپلماتیک عادی خود با ایران را از سر گرفت و عربستان سعودی نیز سال بعد همین کار را انجام داد.
اما این شاخه زیتون از سوی عربستان و امارات تنها تا حد معینی پیش خواهد رفت، زیرا حفظ روابط خوب با آمریکا که اصلیترین تضمینکننده امنیت آنهاست، برایشان بسیار مهم است.
علاوه بر این، برخی از نخبگان حاکم در این دو کشور به صورت خصوصی از حملات اسرائیل به رهبران ایرانی استقبال کردند، اگرچه برخی دیگر نگران پیامدهای بعدی بودند.
در مجموع، تنها حمایتی که کشورهای عرب خلیج فارس در منازعه اخیر از ایران کردند، محکومیت قوی اسرائیل، دعوت به بازگشت به صلح و پیشنهاد میانجیگری بود.
روسیه و چین؛ مشارکتهای عاری از اتحاد نظامی
تنشهای روسیه با آمریکا و متحدانش بر سر تهاجم تمامعیار این کشور به اوکراین باعث نزدیکی بیشتر آن به ایران شد؛ بطوریکه که گفته میشود که ایران پهپادهایی را برای استفاده در جنگ در اختیار ارتش روسیه قرار داد.
از سوی دیگر، چین نیز در چارچوب رقابت خود با آمریکا، تمایل دارد خود را بهعنوان مدافع کشورهایی مانند ایران معرفی کند که با ابرقدرت رقیب در تعارض هستند.
هر دو کشور روسیه و چین حملات اسرائیل و آمریکا به ایران را بهشدت محکوم کردند و روسیه پیشنهاد میانجیگری برای کاهش تنشها را مطرح کرد.
با این حال، هیچیک از این دو کشور کمک ملموسی به ایران ارائه نکردند.
اگرچه ایران با روسیه دارای یک شراکت راهبردی ۲۰ ساله و با چین دارای یک توافق همکاری ۲۵ ساله است، این ترتیبات بهعنوان اتحادهای رسمی تلقی نمیشوند.
مقامات روسیه که خود درگیر جنگ در اوکراین هستند، بهصراحت اعلام کردند که توافقشان با ایران شامل تعهدات دفاعی متقابل نمیشود.
چین که بخش زیادی از نفت خود را از ایران وارد میکند، دلایل موجهی برای نگرانی نسبت به جریان انرژی از منطقه دارد و در نتیجه، انگیزهای جدی برای تشویق پایان دادن به هرگونه درگیری که ممکن است عرضه نفت خام را مختل کند و ایران را به بستن یا محدود کردن تردد در تنگه هرمز وادارد، دارد.
با این حال، برای روسیه که خود یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت است، بیثباتی در منطقه که به افزایش قیمت نفت منجر شود، میتواند از نظر اقتصادی سودمند باشد.
۵۸

hamidesabz - لندن، انگلستان
چون نیابت ها مثل تلفن همگانی قدیم، تا مبلغ دریافت نکند بوق آزاد تمیزند!
2
8
چهارشنبه ۰۴ تیر ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۳