تراژدی در اتریش: تیراندازی مرگبار در مدرسه با حداقل ۸ کشته توسط دانشآموز قربانی قلدری
+7
رأی دهید
-21

ایرانیان انگلستان: صبح امروز، شهر آرام گراتس در اتریش، شاهد یک کابوس وحشتناک بود که جامعه را در شوک فرو برد. یک حمله مسلحانه خونین در مدرسهای در خیابان Dreierschuetzengasse، منجر به کشته شدن حداقل هشت نفر و زخمی شدن تعداد دو رقمی افراد دیگر شد. این فاجعه، که قلب اتریش را لرزاند، بار دیگر زنگ خطر را در مورد خشونت در مدارس و پیامدهای ناگوار قلدری به صدا درآورد.
گزارشهای اولیه حاکی از آن است که عامل این حمله وحشتناک، خود یک دانشآموز بوده است. این خبر، ابعاد تلختری به فاجعه میبخشد، زیرا نشان میدهد که چگونه مشکلات درونی و فشارهای روانی میتواند در محیطی که قرار است امن و پرورنده باشد، به چنین فاجعهای منجر شود.
رسانههای محلی، مهاجم را "قربانی قلدری" توصیف کردهاند، عنوانی که میتواند سرنخهایی از انگیزههای پنهان پشت این اقدام خشونتآمیز را فاش کند.
نیروهای ویژه پلیس بلافاصله پس از دریافت گزارشهای تیراندازی، کمی قبل از ساعت ۱۰ صبح به وقت محلی، به سرعت به محل حادثه اعزام شدند. صحنههای اولیه پس از حادثه، هرج و مرج و وحشت را به تصویر میکشید.
دانشآموزان و معلمان در تلاش برای فرار از مهلکه بودند، در حالی که آژیر آمبولانسها و خودروهای پلیس فضای شهر را پر کرده بود. سرعت عمل نیروهای امدادی در چنین شرایطی حیاتی است و تلاش شد تا با کنترل اوضاع، از تلفات بیشتر جلوگیری شود.
یکی از نکات مهم در این تراژدی، احتمال خودکشی مظنون است. گزارشها حاکی از آن است که عامل تیراندازی پس از گشودن آتش در دو کلاس درس، جسدش پیدا شده است.
اگر این موضوع تأیید شود، ابعاد روانشناختی حادثه پیچیدهتر میشود. این سناریو، سوالات جدی در مورد سلامت روان جوانان و نقش محیط مدرسه در شناسایی و رسیدگی به مشکلات آنها مطرح میکند.
تأثیر این حادثه بر جامعه محلی گراتس و سراسر اتریش عمیق و دردناک است. چندین نفر از جمله دانشآموزان و معلمان به شدت زخمی شدهاند، و این واقعه خانوادههای بیشماری را در غم و اندوه فرو برده است.
سالن هلموت لیست در نزدیکی مدرسه، به سرعت به یک مرکز درمانی اضطراری تبدیل شد تا به مجروحان رسیدگی شود. این صحنهها، یادآور این حقیقت تلخ است که خشونت مسلحانه میتواند در هر مکانی، حتی در دل آرامترین جوامع، رخ دهد.
شهادتها از دل حادثه، وحشت و دلهره را به خوبی ترسیم میکنند. معلمی که با روزنامه کرون صحبت کرده، لحظات پرتنش پناه گرفتن با دانشآموزان در یک کلاس درس پس از شنیدن صدای تیراندازی را شرح داد.
این شهادتها، عمق آسیب روانی وارد شده به بازماندگان، به ویژه کودکان و نوجوانان را نشان میدهد که تا مدتها با خاطرات این روز هولناک زندگی خواهند کرد.

ابعاد گستردهتر حادثه: زنگ خطر قلدری و امنیت مدارس
حادثه گراتس بار دیگر توجهها را به مسئله قلدری در مدارس جلب میکند. اگر ادعای رسانههای محلی مبنی بر اینکه مهاجم خود قربانی قلدری بوده صحیح باشد، این فاجعه نشان میدهد که چگونه آزار و اذیت مداوم میتواند به خشم، ناامیدی و در نهایت خشونتهای جبرانناپذیر منجر شود.
مدارس و سیستمهای آموزشی باید پروتکلهای قویتری برای شناسایی و رسیدگی به موارد قلدری و حمایت از قربانیان داشته باشند.
وظیفه حکومت و نهادهای آموزشی فراتر از مهار فوری حادثه است. آنها باید به طور جدی به بازنگری در سیاستهای امنیت مدارس بپردازند. این شامل بررسی نقاط ضعف در دسترسی به سلاح گرم، پروتکلهای واکنش اضطراری، و حتی طراحی فیزیکی ساختمانهای آموزشی است تا در صورت وقوع حوادث مشابه، آسیبها به حداقل برسد.
علاوه بر تدابیر امنیتی فیزیکی، توجه به سلامت روان دانشآموزان و فراهم آوردن دسترسی آسان به مشاوران و متخصصان روانشناس از اهمیت حیاتی برخوردار است. بسیاری از دانشآموزان ممکن است با مشکلات روانی، استرس، یا فشارهای اجتماعی دست و پنجه نرم کنند که در صورت عدم رسیدگی، میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد. سیستم آموزشی باید فضایی امن برای بیان این مشکلات ایجاد کند.
همدلی و حمایت از خانوادههای قربانیان و مجروحان، و همچنین دانشآموزان و پرسنل مدرسه که شاهد این فاجعه بودند، از جمله وظایف جامعه و دولت است.
حمایتهای روانشناختی طولانیمدت برای کمک به آنها در غلبه بر این تروما ضروری است. این حادثه نه تنها بر زندگی افراد درگیر، بلکه بر سلامت روانی کل جامعه گراتس تأثیر خواهد گذاشت.
این واقعه همچنین بر ضرورت همکاری بین نهادهای مختلف تأکید میکند: پلیس، سیستم بهداشت و درمان، سازمانهای اجتماعی، و نهادهای آموزشی همگی باید با یکدیگر برای ایجاد یک سیستم جامع محافظتی همکاری کنند. این همکاری میتواند شامل تبادل اطلاعات، برنامهریزی مشترک برای مقابله با بحران، و توسعه برنامههای پیشگیرانه باشد.
در نهایت، تراژدی گراتس یادآور این حقیقت تلخ است که خشونت در مدارس، پدیدهای جهانی است که نیازمند توجه و راهکارهای جامع است.
از تقویت امنیت فیزیکی گرفته تا رسیدگی به ریشههای روانی خشونت و حمایت از سلامت روان جامعه دانشآموزی، هر گام کوچک میتواند به جلوگیری از تکرار چنین حوادثی در آینده کمک کند و محیطی امنتر برای نسلهای آینده فراهم آورد.
۵۶

وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
متاسفانه در اروپا با مسئله قلدری (bullying) برخوردی کاملا اشتباه دارند. به جای برخورد مناسب و قانونی با قلدرها و مجاب کردن آنها به رفتار درست, در مدارس اغلب کسی که مورد زورگویی قرار گرفته را به مدارس دیگر منتقل میکنند و یا اینکه کلا اقدامی انجام نمی دهند.
2
40
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
آتریش کشور نیست یک طویله است که از اقوام مختلف درست شد ولی زانش آلمانی است و به آلمانها فحش میدهند ولی تمام کارهایشان را کپی میکنند.بعد از جنگ بووم های چکسلواکی آمدند و بعدش هر چی اشغال از ترکیه و یوگوسلاوی بود ریختند اینجا. بعد جانورانی از آفریقا. تنها مهاجرین که 80 درصد آدمهای تحصیل کرده و بسیار مورد احترام جامعه هستند ایرانی ها هستند. ترکها و کردهای ترکیه مثل سگ و گربه بجان هم میافتند و بسیار آدمهای بی شخصیت و بی خانواده ای هستند. در سالهای 2016 سوری آمدند که آنها هم خوب و بد دارند و افغانی ها هم خوبشان زیاد و بد هایشان از این جانوران پشتو است ولی افغانیها آدمهای خوبشان خیلی بیش از بدشان است. خلاصه پلیس ها و وکیله و قاضی ها همه یا حاجی هستند یا مادرشان از پستجچی و برقکار خوشش میآمده حالا شدند نژاد پرست. اینها نمیدانند پدرشان کیست بعد ادعای ژن خوب دارند. تو مدرسه هم توله سگهای مجار که مامانشون سالهای 90 برای یک دلار لخت میشدن ادعای اتریشی بودن دارن. تف به گور همه پدرهات خمینی پفیوز که خانواده ها را آواره کردی
5
15
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۵
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
من سال ١٩٩٥ به گرانس أومدم و با دانشگاه برق اونجا برای یک هفته روی یک پروژه کار کردم و بعد هم به مجارستان رفتم و با یکی از دانشگاههای بوداپست کار کردم. برای من عجیب بود که توی دفتر کار استاد دانشگاه و آزمایشگاه فشارقوی در هر دو دانشگاه بریده مجله سکسی و عکس نود زده بودن. مجارها که کلا مرخص. تازه از زیر شوروی اومده بودن بیرون و هنوز برای یه پاکت سیگار عفت رو میفروختن. وین هم که بعد از جنگ جهانی دوم چهارراه بین بلوک غرب و شرق شده بود. یکی از دلایل خوشگلی وینی ها هم همینه. قربونشون برم از یه طرف خوردن به ایتالیایی های تیره و از یه طرف هم اروپای شرقی خلاصه بمال بمالی بوده. توی این مورد باهات موافقم که این خمینی و آباء اجداد ٥٧ تی ها ایران نازنین رو داغون کردن و ملت رو أواره ناکجا اباد ها کردن1
9
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۹
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
در دو موضوع باهم توافق نداریم. چیزی بنام 57 تی وجود ندارد. شاه بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. یک مسلمان معتقد شاه شیعیان درتمام سخنرانی هایش به اسلام افتخار میکرد و انتخابش را از طرف خدا میدانست. فقط آدمهای بیسواد و اشکول اینها را نمیدانند. بعد مملکت ما بهشت نبود اینهم از بیسوادی است که مشکلات مردم را ندیده و در زمان شاه رابهشت بنامیم ولی حتما از وضعیت فعلی بهتر بود و اگر انقلاب نشده بود و من و خیلی هادر ایران بودیم زندگی بسیار خوبی داشتیم. البته منطبق ورم زندگی مادی نیست. چون الان ما در اروپا زندگی خوبی داریم6
3
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۴