افشاگری مسیح علینژاد از تجاوزهای سریالی به زنان در مشهد
+36
رأی دهید
-22

مسیح علینژاد می نویسد:
امروز این روایت تکاندهنده از یک تجاوز سریالی در مشهد را یکی از زنان قربانی تجاوز برایم افشا کرد.
ماجرا از این قرار است:
شب بود. حوالی ساعت ۱۰، زنی بعد از کار از بیمارستانی در مشهد به سمت خانهاش میرفت. ناگهان صدایی از ماشینش شنید. خودرو را متوقف کرد و پیاده شد و همهچیز را بررسی کرد. وقتی که برگشت و پشت فرمان نشست، مردی وارد به سرعت وارد ماشین شد و چاقویی که همراهش داشت را به بازویش فرو کرد. چهار بار ضربه زد تا ساکتش کند و بتواند تجاوز کند.
این زن میگوید:
«از ترس گفتم هر کاری میخواهی بکن. اون شب بهم تجاوز کرد...»
اما این تازه آغاز کابوس بود. پلیس آمد، او به بیمارستان منتقل شد، شکایت کرد، اما واکنش مأموران برایش از زخمهای چاقو دردناکتر بود.
«رفتم آگاهی، آنجا گفتند از کجا معلوم؟ شاید دوستپسرت بوده، میخوای ماجرا رو جور دیگهای جلوه بدی. گفتم من زن متأهلم، چاقو خوردم! گفت شاید با دوست پسرت درگیر شدی...»
دادگاه هم فرقی نداشت. قاضی بهجای پیگیری حقیقت، از او خواست شاهد بیاورد. وقتی این زن اعتراض کرد که حاجآقا اگر این اتفاق برای خانواده خودت افتاده بود هم از آنها شاهد میخواستی؟ این زن میگوید:
« قاضی گفت گمشو بیرون! از من شاهد خواستن... زمان تجاوز!»
اما او تسلیم نشد. با پیگیریهای زیاد، پنج زن دیگر هم به پرونده اضافه شدند که به همان شکل مورد تجاوز قرار گرفته بودند. آنها یکدیگر را پیدا کردند. برخی ترس از آبرو و قضاوت خانواده خود داشتند. اما همگی یک کابوس مشترک را از سر گذرانده بودند و روایتهایی مشابه داشتند.
همگی مورد تجاوز قرار گرفته بودند؛ همه با یک شیوه.
پرونده بزرگ و بزرگتر شد تا جایی که هزینه سر دواندن و ماستمالی کردن و کوچکانگاری جرم و حتی متهم کردن زنان برای انصراف از پیگیری شکایت، برای سیستم امنیتی از هزینه گرفتن و برخورد با متجاوز بیشتر شد.
در نهایت متجاوز به دام افتاد و صحنه جرم را بازسازی کرد. حالا متهم دو وکیل دارد و در انتظار حکم نهاییست.
دربرابر تجاوز کنار هم و صدای همه باشیم. جامعه برای متجاوزان امن است اگر تنها امید به پیگیری از سوی سیستمی داشته باشیم که خود بزرگترین حامی متجاوز است. هزینه تجاوز را برای متجاوز و حامیان تجاوز زیاد کنیم.
ماجرا از این قرار است:
شب بود. حوالی ساعت ۱۰، زنی بعد از کار از بیمارستانی در مشهد به سمت خانهاش میرفت. ناگهان صدایی از ماشینش شنید. خودرو را متوقف کرد و پیاده شد و همهچیز را بررسی کرد. وقتی که برگشت و پشت فرمان نشست، مردی وارد به سرعت وارد ماشین شد و چاقویی که همراهش داشت را به بازویش فرو کرد. چهار بار ضربه زد تا ساکتش کند و بتواند تجاوز کند.
این زن میگوید:
«از ترس گفتم هر کاری میخواهی بکن. اون شب بهم تجاوز کرد...»
اما این تازه آغاز کابوس بود. پلیس آمد، او به بیمارستان منتقل شد، شکایت کرد، اما واکنش مأموران برایش از زخمهای چاقو دردناکتر بود.
«رفتم آگاهی، آنجا گفتند از کجا معلوم؟ شاید دوستپسرت بوده، میخوای ماجرا رو جور دیگهای جلوه بدی. گفتم من زن متأهلم، چاقو خوردم! گفت شاید با دوست پسرت درگیر شدی...»
دادگاه هم فرقی نداشت. قاضی بهجای پیگیری حقیقت، از او خواست شاهد بیاورد. وقتی این زن اعتراض کرد که حاجآقا اگر این اتفاق برای خانواده خودت افتاده بود هم از آنها شاهد میخواستی؟ این زن میگوید:
« قاضی گفت گمشو بیرون! از من شاهد خواستن... زمان تجاوز!»
اما او تسلیم نشد. با پیگیریهای زیاد، پنج زن دیگر هم به پرونده اضافه شدند که به همان شکل مورد تجاوز قرار گرفته بودند. آنها یکدیگر را پیدا کردند. برخی ترس از آبرو و قضاوت خانواده خود داشتند. اما همگی یک کابوس مشترک را از سر گذرانده بودند و روایتهایی مشابه داشتند.
همگی مورد تجاوز قرار گرفته بودند؛ همه با یک شیوه.
پرونده بزرگ و بزرگتر شد تا جایی که هزینه سر دواندن و ماستمالی کردن و کوچکانگاری جرم و حتی متهم کردن زنان برای انصراف از پیگیری شکایت، برای سیستم امنیتی از هزینه گرفتن و برخورد با متجاوز بیشتر شد.
در نهایت متجاوز به دام افتاد و صحنه جرم را بازسازی کرد. حالا متهم دو وکیل دارد و در انتظار حکم نهاییست.
دربرابر تجاوز کنار هم و صدای همه باشیم. جامعه برای متجاوزان امن است اگر تنها امید به پیگیری از سوی سیستمی داشته باشیم که خود بزرگترین حامی متجاوز است. هزینه تجاوز را برای متجاوز و حامیان تجاوز زیاد کنیم.
۲۵

فاطی کماندو - قرچک، ایران
سر و کله این برس توالت فرنگی دوباره پیداش لابد پولای فاندش ته کشده. اخه افریته باعث و بانی این تجاوزها یکیش خود تو هستی که اونجاتو داشتی جر میدای میگفتی برید رائ بدید یادت رفته؟ هر موقع مردم بطور جدی خواستن ریشه این لواطکاران رو بکنن و ایران و پس بگیرن سر و کله این سلیطه و هم پالکیاش حامد اسمال گاو کش هم پیدا شده. راستی ای سایبریا بریزید رفیقتون امد.
32
34
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۲
۴۵

Deer Park - واشینگتن، ایالات متحده امریکا
دهنی ,مسیح صیغه نجات ,صیغه ای ,پرستو, یه بار دیگه دهنی
9
21
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۵
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
فاطی کماندو - قرچک، ایران
اگر فاند هم میگیره نوش جانش، همین خانم یک تنه رژیم را برده گوشه رینگ و یکی از عواملی که زنان در انقلاب مهسا چنین علیه شجاعانه جلو رژیم عربپرست ضد ستیز ایستادگی کردند اقدامات همین خانم بود خصوصا با چهارشنبه های سفید. در ضمن حامد اسماعیلیون داغدار هم علیه رژیم سنگ تمام گذاشته.23
16
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۸