سرانجام مغموم مهین زرینپنجه که در تنهایی مطلق دفن شد
+22
رأی دهید
-4

تصاویر منتشرشده از مراسم خاکسپاری مهین زرینپنجه، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو، صحنهای تلخ و اندوهبار را به تصویر میکشند؛ مراسمی که در آن تنها سه نفر در آرامگاه متلقو پیکر او را همراهی میکنند و هیچیک از چهرههای هنری، مسئولان خانه موسیقی یا نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم حضور ندارند.
آن طور که ابوالفضل منزوی، روزنامهنگار در شهر متل قو روایت میکند در این مراسم سه نفر حضور داشتند: یکی از سه دختر خانم زرینپنجه به همراه گیتی وزیریتبار و همسرش محمد ظریف، برادر هوشنگ ظریف که هر دو از نوازندگان ارکستر صبا بودند و سالهاست در آن شهر زندگی میکنند.
خانم زرینپنجه روز یکشنبه ۱۱ خرداد در ۸۷ سالگی در سلمانشهر (متل قو) در استان مازندران درگذشت و ساعاتی بعد در گورستان آن شهر به خاک سپرده شد.
درگذشت خانم زرینپنجه در شبکههای اجتماعی واکنش گسترده موسیقیدانان را در پی داشت و عصر پنجشنبه تعدادی از فرهنگدوستان مازندران در اقدامی خودجوش بر سر مزار او جمع شدند تا یادش را گرامی دارند.

مهین زرینپنجه در چهار آبان سال ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. پدرش نصرالله زرینپنجه، استاد تار و آهنگساز بود که در تدوین کتابهای آموزشی تار و سهتار هنرستان موسیقی نقش بهسزایی داشت.
او در باره خاطرات دوران کودکی خود گفته بود: «در خانه کوچکی که آوای موسیقی از در و پنجرههایش شنیده میشد بزرگ شدم. پدرم نوازنده و معلم تار و سه تار بودند و مادرم صفیه یگانه، کمی تار و تنبک مینواخت.»
هنرمندان بسیاری برای تمرین درس آواز و نتهای موسیقی و یا فراگیری آن به خانه آنها رفت و آمد داشتند. از پنجم ابتدایی تحصیلاتش را در هنرستان موسیقی ملی به ریاست روحالله خالقی شروع کرد. میگفت: «ما هنرجویان روحالله خالقی را چون پدر دوست داشتیم.»
چهرههای معروف دیگری چون ابوالحسن صبا و حسین تهرانی استادانش بودند که از میان آنها جواد معروفی اولین استاد پیانوی او بود. بعدها کوک موسیقی جهانی این ساز را نزد امانوئل ملیک اصلانیان، استاد پیانو فراگرفت و کوک موسیقی ایران بر روی این ساز را از مرتضی محجوبی، نوازنده اسطورهای پیانو آموخت.

نصرالله با آن که آهنگساز باذوقی بود اما در نوشتههایش خود را آهنگساز نمیدانست زیرا به باور او «آهنگساز باید دارای معلومات بیشتری باشد ولی چون فعلا در این مملکت بین استاد و شاگرد فرقی نیست، چند قطعه پیش درآمد و رنگ و تصنیف تهیه کردهام که بعضیها بدانند اگر معنی آهنگسازی این است من هم بیبهره نیستم.»
او معتقد بود بود که آقای خالقی با پیریزی و تشکیل این موسسه بزرگترین خدمت را به موسیقی کشور کرده است. او در بیستم اردیبهشت ۱۳۳۱ در شماره ۳۴ فصلنامه خانه موسیقی ایران نوشت: «برای اینکه عرایضم ثابت شود و راجع به این هنرستان جنبه تملق نداشته و ایمان قلبی من است، یادآور میشوم که دو فرزند من هم اکنون در این هنرستان مشغول به تحصیل میباشند و پیشرفت قابل توجهی کردهاند.»

او ابتدا به بریتانیا و فرانسه و در نهایت به آمریکا مهاجرت کرد: «با شروع انقلاب دلسردیهای من شروع شد. میدانستم که دیگر از هنر و هنرمند خبری نخواهد بود. بخصوص بانوان از ارزشهای هنری بهرهمند نخواهند شد. راهی سفر به خارج از ایران شدم. با دوری از وطن دلتنگیها آغاز شد، احساس میکردم از خودم جدا شدم. با شنیدن سرودههای ملی کشورهای دیگر بغض و گریه میکردم. از انگلستان به فرانسه و از فرانسه به آمریکا سرگردان بودم. یا میبایست به ایران برگشته و در پنهان نوازندگی میکردم و یا همکاری با جمهوری اسلامی.»

از مهین زرینپنجه بیش از ۶۰ قطعه موسیقی به یادگار مانده است که تعدادی از آثارش در چند دهه غربت در ارکسترهای بزرگ دنیا ضبط و اجرا شده است. یکی از آنها «سرود فتح شب» است که پس از وقایع انتخابات جنجالبرانگیز سال ۱۳۸۸ و در کوران جنبش سبز نوشت: «سرود فتح شب را برای مردم ایران نوشتم که از رفتار نادرست و ناجوانمردانهای که در خیابانها یا در زندانها و دادگاههای جمهوری اسلامی بر مردم من روا داشتند بسیار خشمگین و غمگین بوده و هستم. با نوشتن این سرود امیدوارم توانسته باشم قدر کوچکی از دلبستگی و همبستگی خود را بیان کرده باشم ...بازهم خواهم نوشت.»
سرود «فتح شب» اثر مهین زرینپنجه بر روی شعری از ایرج جنتی عطایی
شعر این سرود از ایرج جنتی عطایی است، شمیم آزاده آن را خواند و تنظمیش از رافائل سانچزبود و شهرام قادر ویدئوی این اثر را کارگرانی کرد.
«از منظر ویران...به سوی میهن پرپر...از میخک خونین...میان باغ خاکستر... جهان خود را شروع کرد... باما شد و طلوع کرد... خورشیدواره شو... به فتح شب برو... آه ای صدای سرخ روشن... شعله باران شکفتن... ای خروش مرگ کش...ای حماسه ساز بیپروا...تو با جهان از ما چه گفتی...که غزل از خون چکید و قلب آزادی طپید و تازه شد رویا...امروز، امروز... آینده شعرماست...فردا، فردا جهان ما زیباست...این جوان جوان شقایق... در مصاف این مسلط شب سرشت زشت...بر جبین آفتابی نوشکفته...عشق را نوشت... امروز، امروز»
شعر این سرود از ایرج جنتی عطایی است، شمیم آزاده آن را خواند و تنظمیش از رافائل سانچزبود و شهرام قادر ویدئوی این اثر را کارگرانی کرد.
«از منظر ویران...به سوی میهن پرپر...از میخک خونین...میان باغ خاکستر... جهان خود را شروع کرد... باما شد و طلوع کرد... خورشیدواره شو... به فتح شب برو... آه ای صدای سرخ روشن... شعله باران شکفتن... ای خروش مرگ کش...ای حماسه ساز بیپروا...تو با جهان از ما چه گفتی...که غزل از خون چکید و قلب آزادی طپید و تازه شد رویا...امروز، امروز... آینده شعرماست...فردا، فردا جهان ما زیباست...این جوان جوان شقایق... در مصاف این مسلط شب سرشت زشت...بر جبین آفتابی نوشکفته...عشق را نوشت... امروز، امروز»
«والس ایرانی» اثر مهین زرینپنجه و تنظیم هومن دهلویوالسهای ایرانی مهین زرینپنجه
از آثار برجسته مهین زرینپنجه میتوان به «اپرای لیلی و مجنون» اشاره کرد که بوهدان جارمولوویچ در ارکستر سنفونیک بالتیکا رهبریش را برعهده داشت و در ایران موسسه فرهنگیهنری ماهور آن را منتشر کرد.
والسهای مهین زرینپنجه هم از اهمیت خاصی برخوردارند. او میگفت: «در ایران شاید ده نفر والس بدون خواننده نوشتهاند. وقتی سازهای ایرانی در کنار سازهای غربی به اجرا در میآید حالت پرسش و پاسخ دارد، سازهای غربی مینوازند و سازهای ایرانی جواب میدهند.»
«والس ایرانی» یکی دیگر از آثار خانم زرینپنجه است که هومن دهلوی، موسیقیدان و آهنگساز آن را تنظیم کرده است. او در این باره گفته بود: «اگر عاشق ایران هستیم این هم قسمتی از ایران است و هومن هم دوست دارد که هم برای شنوندگان ایرانی و هم شنوندگان غیرایرانی، سازها را تلفیق کند.»
اجرای ارکسترال والس ایرانی که دراجرای این اثر، زنده یاد همایون خسروی، استاد ویولون سل هم حضور داشتاین آثار ۱۳ سال پیش در لسآنجلس آمریکا تنظیم و ضبط شد و آقای دهلوی در این باره به من گفت: «خانم زرینپنجه علاوه بر مهارت در نواختن پیانو به ویژه قدرت دست راستش برای نواختن ملودیها، توجه زیادی به آهنگسازی داشت و کارهای زیادی برای پیانو نوشته است.»
آقای دهلوی میگوید که خانم زرینپنجه خیلی علاقه داشت که کارهایش به صورت ارکسترال اجرا شود: «از راه دور با هنرمندان بسیاری به خصوص در اروپا همکاری داشت و خیلی از کارهایشان با ارکسترهای بزرگ تنظیم شد و اجرا شد اما تمامی آثار خانم زرینپنجه رنگ و بوی موسیقی ایرانی داشت و به ویژه مبتنی بر دستگاههای موسیقی ایران بود.»
هومن دهلوی میگوید که مهین زرینپنجه در آثارش به ندرت به سراغ موسیقیهای آرام و غمگین میرفت و نمیخواست که در آن حال و هوا قرار بگیرد: «موتیفها، ریتمها و به اصطلاح موسیقی مطربی ایرانی را به صورت ارکسترال درمیآورد، به خصوص چون خارج از ایران زندگی میکرد، دوست داشت این سبک موسیقی ایرانی را به غیر ایرانیها معرفی کند تا از ظرفیتهای موسیقی ایران آگاه شوند.»
آخرین روزهای زندگی مهین زرینپنجه در متل قو به اتفاق پویان آزاده، استاد موسیقی دانشگاه هنر تهرانبازگشت به ایران و زندگی در خانه سالمندان
مهین زرینپنجه بهرغم آنکه در زمان اقامت در خارج از ایران گفته بود نمیخواهد به ایران برگردد، سرانجام چند سال پیش خسته و ناتوان به ایران بازگشت. چندی را در خانه سالمندان شیراز، چندی در خانه سالمندان تهران و در واپسین سالهای عمرش در آپارتمان متعلق به همکلاسیهای سابقش در متل قو ساکن شد.
در مدتی که به ایران بازگشته بود یک بار در ششم شهریور ۱۳۹۸ در رونمایی آلبوم «با یادش» شرکت کرد که یادواره جواد معروفی نخستین استادش بود، برنامهای که به همت پویان آزاده، مدرس موسیقی دانشگاه هنر در تالار رودکی تهران برگزار شد.
پویان آزاده به من گفت که در همان زمان خانم زرینپنجه به او وکالت داد تا جویای آثارش در آرشیو وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی شود اما مدیران وقت آن وزارتخانه هیچ اقدامی در این باره نمیکنند.
خبر درگذشت مهین زرینپنجه فضای شبکههای اجتماعی و حساب اهالی موسیقی را غمبار کرد از جمله بهزاد بهزادپور، خواننده در صفحه اینستاگرامش با انتشار ترانه «غم غربت» چنین نوشت: «در روزهای غربت ما سه نفر شدیم. دیدارهای دم به دم... نشستهای بی تکلف و کام گرفتن از مهر و موسیقی... که به یکباره با مرگ ویرانگر عمو تورج تلخی غم انگیزی روی سرمان آوار شد.»
روی جلد آلبوم پائیز عشق، بهزاد بهزادپور، تورج نگهبان و مهین زرین پنجهترانه «غم غربت» را مهین زرینپنجه بر روی شعری از تورج نگهبان آهنگسازی کرد و در پاییز سال ۱۳۹۳ منتشر شد. بهزاد در همرسان دوباره آن نوشت: «یادش به خیر... چقدر حال ما خوب بود آن وقت که ملودی پرشور شما بر بال کلام تورج نگهبان مینشست. من چقدر جان میگرفتم از بودن در کنار شما... چقدر زنده میشدم. بهتر از این هم مگه میشد بود؟ حالا پس از این همه سال دور افتادن از روزهای پرشکوه زندگیام رفتن شما آتش به جانم افتاد. چقدر موسیقی ما هنرمندی به زلالی شما کم دارد. چقدر حیف شد که رفتید. چارهای هم نیست. این رفتنها درد بی درمانی دارد که باید تحملشان کرد.»
بخشی از شعر تورج نگهبان بر روی اثری که مهین زرینپنجه خلق کرد چنین است: «...گل لاله لاله می کاره...گریه میچینه...غصه میبینه...بیقراره بیقراره...گل عاشق از غم دوری...رنج و مهجوری...سر به صحراها میگذاره...نازنین نباشم...من از تو دورم...میروی که بشکنی...بال غرورم...زندگی اینه...از تو هم دل...گلهها بیشماره...پس چرا عمر ما آدما بی بهاره....»
مراسمی که عصر پنجشنبه به طور خود جوش بر سر مزار مهین زرینپنجه در گورستان متل قو برگزار شد
از آثار برجسته مهین زرینپنجه میتوان به «اپرای لیلی و مجنون» اشاره کرد که بوهدان جارمولوویچ در ارکستر سنفونیک بالتیکا رهبریش را برعهده داشت و در ایران موسسه فرهنگیهنری ماهور آن را منتشر کرد.
والسهای مهین زرینپنجه هم از اهمیت خاصی برخوردارند. او میگفت: «در ایران شاید ده نفر والس بدون خواننده نوشتهاند. وقتی سازهای ایرانی در کنار سازهای غربی به اجرا در میآید حالت پرسش و پاسخ دارد، سازهای غربی مینوازند و سازهای ایرانی جواب میدهند.»
«والس ایرانی» یکی دیگر از آثار خانم زرینپنجه است که هومن دهلوی، موسیقیدان و آهنگساز آن را تنظیم کرده است. او در این باره گفته بود: «اگر عاشق ایران هستیم این هم قسمتی از ایران است و هومن هم دوست دارد که هم برای شنوندگان ایرانی و هم شنوندگان غیرایرانی، سازها را تلفیق کند.»

آقای دهلوی میگوید که خانم زرینپنجه خیلی علاقه داشت که کارهایش به صورت ارکسترال اجرا شود: «از راه دور با هنرمندان بسیاری به خصوص در اروپا همکاری داشت و خیلی از کارهایشان با ارکسترهای بزرگ تنظیم شد و اجرا شد اما تمامی آثار خانم زرینپنجه رنگ و بوی موسیقی ایرانی داشت و به ویژه مبتنی بر دستگاههای موسیقی ایران بود.»
هومن دهلوی میگوید که مهین زرینپنجه در آثارش به ندرت به سراغ موسیقیهای آرام و غمگین میرفت و نمیخواست که در آن حال و هوا قرار بگیرد: «موتیفها، ریتمها و به اصطلاح موسیقی مطربی ایرانی را به صورت ارکسترال درمیآورد، به خصوص چون خارج از ایران زندگی میکرد، دوست داشت این سبک موسیقی ایرانی را به غیر ایرانیها معرفی کند تا از ظرفیتهای موسیقی ایران آگاه شوند.»

مهین زرینپنجه بهرغم آنکه در زمان اقامت در خارج از ایران گفته بود نمیخواهد به ایران برگردد، سرانجام چند سال پیش خسته و ناتوان به ایران بازگشت. چندی را در خانه سالمندان شیراز، چندی در خانه سالمندان تهران و در واپسین سالهای عمرش در آپارتمان متعلق به همکلاسیهای سابقش در متل قو ساکن شد.
در مدتی که به ایران بازگشته بود یک بار در ششم شهریور ۱۳۹۸ در رونمایی آلبوم «با یادش» شرکت کرد که یادواره جواد معروفی نخستین استادش بود، برنامهای که به همت پویان آزاده، مدرس موسیقی دانشگاه هنر در تالار رودکی تهران برگزار شد.
پویان آزاده به من گفت که در همان زمان خانم زرینپنجه به او وکالت داد تا جویای آثارش در آرشیو وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی شود اما مدیران وقت آن وزارتخانه هیچ اقدامی در این باره نمیکنند.
خبر درگذشت مهین زرینپنجه فضای شبکههای اجتماعی و حساب اهالی موسیقی را غمبار کرد از جمله بهزاد بهزادپور، خواننده در صفحه اینستاگرامش با انتشار ترانه «غم غربت» چنین نوشت: «در روزهای غربت ما سه نفر شدیم. دیدارهای دم به دم... نشستهای بی تکلف و کام گرفتن از مهر و موسیقی... که به یکباره با مرگ ویرانگر عمو تورج تلخی غم انگیزی روی سرمان آوار شد.»

بخشی از شعر تورج نگهبان بر روی اثری که مهین زرینپنجه خلق کرد چنین است: «...گل لاله لاله می کاره...گریه میچینه...غصه میبینه...بیقراره بیقراره...گل عاشق از غم دوری...رنج و مهجوری...سر به صحراها میگذاره...نازنین نباشم...من از تو دورم...میروی که بشکنی...بال غرورم...زندگی اینه...از تو هم دل...گلهها بیشماره...پس چرا عمر ما آدما بی بهاره....»

شبنم میرافضلی، استاد دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن، پس از خواندن خبر درگذشت مهین زرینپنجه در بیبیسی فارسی و دیدن عکسی از کودکی او در کنار جواد معروفی، معلم پیانوی هنرستان ملی موسیقی، خاطرهای شخصیاش را با من در میان گذاشت: «پدربزرگم که هممدرسهای قدیمی جواد معروفی بود، توانست رویایی را برایم رقم بزند که هنوز هم با گذشت سالها در ذهن و دلم زنده است. کلاسها سهشنبهها ساعت چهار بعدازظهر برگزار میشد. استاد چهرهای جدی داشت و توقعش از من زیاد بود، اما در دل کودکانهام چیزی شروع به شکفتن کرده بود. حس میکنم همین دیروز بود. پیانو دیگر فقط سازی نیست که یاد گرفتهام؛ پلی است بین کودکیام و رویایی که زندگیام را شکل داد.»