گذشته تاریک قاتل الهه حسین نژاد از زبان همسر سابقش: لیاقتش فقط مرگ است نباید زنده بماند
+128
رأی دهید
-2

او هر روز مسیر خانهشان واقع در اسلامشهر تا محل کارش را به همراه خواهرش با ماشین شخصی او طی میکردند.خواهر متاهل الهه حدودا هفت سالی بود که در آن سالن زیبایی کار میکرد و الهه از دو سال قبل بعد از اینکه لیسانس حسابداریاش را از دانشگاه اسلامشهر گرفت، در همان سالن مشغول کار شده بود.
روز حادثه الهه قرار بود برای مراقبت از برادر معلول خود زودتر از همیشه به خانه برود.او بعد از خروج از محل کارش با خواهرش تلفنی حرف زده و گفته بود نزدیک خانه است اما درست همان موقع بود که گوشی تلفن همراهش خاموش شده و او غیبش زده بود.
تا اینکه صبح روز پنجشنبه خبر پیدا شدن جسد الهه در بیابانهای حاشیه فرودگاه امام خمینی منتشر و دقایقی بعد مشخص شد با تلاش کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قاتل نیز شناسایی و دستگیر شده است.
ساعت 10 صبح؛ پلیس آگاهی تهران پلههای مرکز عملیات پلیس آگاهی تهران را دو تا یکی بالا میرویم تا با قاتلی روبهرو شویم که امید یک ملت را برای پیدا شدن الهه ناامید کرده است.
معمای قتل الهه برملا میشود.او آن روز سوار خودروی سمند نقرهای رنگی میشود که بهمن راننده آن بود.خودرو متعلق به برادر بهمن است و بههمین دلیل ماموران صاحب ماشین را نیز بازداشت کردهاند تا نقش او در این ماجرا مشخص شود.
بهمن ادعا میکند وقتی چشمش به گوشی آیفون الهه میافتد، وسوسه میشود تا گوشی را سرقت کند.او خیلی کوتاه در مورد قتل الهه توضیح میدهد:«چشمم به گوشیاش افتاد و با او درگیر شدم تا گوشی را بگیرم.وقتی مقاومت کرد، او را با چاقو زدم و بعد جسدش را در بیابان رها کردم.»

به گزارش گروه رسانهای شرق ، متن پیش رو گفتگوی روزنامه ایران با قاتل الهه حسین نژاد است که در ادامه می خوانید: اسلامشهر، یکی از کوچههای شهرک قائمیه مقابل پلاک ۱۵۸ که خانه الهه حسیننژاد است میایستم.
تا دو روز قبل همه اهالی این خانه به امید بازگشت دخترشان دست به دعا برداشته و دلخوش به هر زنگ و تماسی بودند که شاید نشانی از دخترشان به آنها برساند اما حالا بنرهای بزرگ عرض تسلیت و پارچههای سیاه مشکی بر سر در خانه و دیوارها نشان از حسرت دیدار دوباره دخترشان دارد.

الهه تا رسیدن به خانهاش فقط یک ربع آن هم پیاده فاصله داشت اما به خاطر عجله برای زودتر رسیدن به خانه و مراقبت از برادر معلولش به راننده سمند گفته بود او را تا در خانه برساند اما راننده شرور ناگهان با دیدن گوشی آیفون الهه برق طمع چشمانش را کور کرد و دست به جنایتی زد که دل یک کشور را به درد آورد.
تصویر مقتول را در فضای مجازی دیدم
بهمن ۲۷ سال دارد. سابقهدار است. مدتی با خودروی برادرش مسافرکشی میکرده، میگوید زنش را طلاق داده است.
از شب حادثه بگو؟
در میدان آزادی منتظر مسافر بودم که مقتول سوار خودروام شد. ۲۰ دقیقهای داخل خودرو منتظر ماند و از آنجایی که مسافردیگری نیامد گفت دربست حساب کن و کرایه سایر مسافرها را میدهم و من هم به راه افتادم.
چه شد تصمیم به قتل گرفتی؟
نزدیکی اسلامشهر که رسیدیم گفت مادرش حال خوبی ندارد و از من خواست مبلغ بیشتری بگیرم و او را به مقابل خانه شان برسانم. من هم قبول کردم اما وقتی گوشی تلفن آیفونش را از داخل کیفش بیرون آورد تا پول را برایم کارت به کارت کند چشمم که به گوشی افتاد وسوسه شدم و تصمیم گرفتم آن را سرقت کنم. اما او مقاومت کرد، من هم با چاقویی که به همراه داشتم چهار ضربه به او زدم.
با مقتول داخل خودرو درگیر شدی؟
بله. هنگام رانندگی به بهانه اینکه مسیر نزدیکتر بروم خودرو را به محلی خلوت بردم.
چرا جسد را در بیابانهای اطراف فرودگاه رها کردی؟
مسیرم بود و از طرفی در آن بیابانها کسی عبور نمیکرد و احتمال پیدا شدن جسد خیلی کم بود.
گوشی مقتول را چه کار کردی؟
وقتی تصاویر مقتول را در فضای مجازی دیدم ترسیدم و گوشی را دور انداختم.
خودرویی که با آن مقتول را سوار کردی متعلق به خودت است؟
سمند نقرهای بود که مال برادرم بود و هر چند روز یکبار با آن مسافرکشی میکردم.
سابقه داری؟
قبلاً به خاطر شرارت یکبار دستگیر شدهام.
پس از قتل کجا رفتی؟
خیلی ترسیده بودم اما سعی کردم عادی رفتار کنم. چند روز در طبقه بالای قهوه خانهای که حوالی بزرگراه نواب متعلق به یکی از دوستانم بود مخفی میشدم.
عذاب وجدان داشتی؟
مگر میشود عذاب وجدان نداشت.
کسی به تو شک نکرد؟
برای اینکه کسی شک نکند، به صاحب قهوه خانه گفتم که صاحب خانهام خواسته آنجا را تخلیه کنم و تا زمانی که بتوانم خانهای اجاره کنم اینجا می مانم.
تصویر مقتول را در فضای مجازی دیده بودی؟
بله. آن هم نه یکبار چندین بار. عکس پخش شده بود.
متأهلی؟
نه. چند سال قبل از همسرم جدا شدهام.
۲۴

کمال تعجب - هنگکنگ، تاجیکستان
امیدوارم هر چی سریعتر این حماااال رو آویزون کنن!
6
116
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۳
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
فقط آویزان
8
99
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۸
۴۵

Momijii - توکیو، ژاپن
بندازنش زیر یک پرس صنعتی و چند تُنی و با دو ضرب تبدیل بشه به یک ورقه عن !
8
74
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۵
۴۵

Ginger - چگو، اسپانیا
گذشته تاریک ندارد ایت جزو ارازل و اوباش استخدام وزارت اطلاعات بوده همیشه ماشین عوض می کرده کتک زن بود ه دستگیر می شده اما در زندان نمی مانده وزارت اطلاعات آزادیش می کرد در اسنپ استخدام شده چون جاسوس وزارت اطلاعات بوده الان هم مهره سوخته و است و احتمالا در قتل های زنجیرهای دیگر شرکت داشته و مثل بقیه قاتل ها ی وزارت اطلاعات بعد آخرین قتل باید کشته بشود که جایی اعترافی نکند مثل رئیسی قاتل که به درک فرستاده شد
5
78
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۹
۴۵

مبارز01 - تهران، ایران
از آنجا که خبرگذاری های ج.ا یه روده راست ندارند، اساسا به اخبار این جماعت باید شک کرد. طرف که در اکانت اینستاگرامش، خودش رو موافق و همراه رژیم کثیف نشون داده و غیره...
7
59
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۵
۳۹

زنبور - کپنهاک، دانمارک
حمال یعنی حمل کننده مانند بار یا چیز سنگین و این اشخاس شریف و زحمتکش هستن و بی ازار
2
57
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۷
۴۸

maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
نه به اعدام
34
8
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۲
۵۲

volvo v50 - گنت، بلژیک
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
اگر خواهرت بود چهارپایه رو خودت میکشیدی روش...ن فکر4
24
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۱
۴۰

iran1 - آرلون، بلژیک
اینجور آدمها رو اگر رام نشدن بعد از چندین بار زندان و خرج بالاشون برای جامعه و حتی اطرافیانشون باید قبل از این حرفها می فرستادن قبرستون، خلافکارا رو برای همین چیزهاست که در باندها سازماندهی می کنن که بتونن روشون کنترل داشته باشن وگرنه تبدیل میشن به موجودات خطرناک
0
22
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۶
۴۸

maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
volvo v50 - گنت، بلژیک
دوست عزیز صحبت من هم نوعی کنایه بود0
6
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۵
۶۹

sabbas - لندن، انگلستان
این حیوان را باید سنگسار کرد. من اگه باباش بودم تقاضای سنگسار کردن میدادم. هر چی جانی و دیوانه و لواطکار و متجاوز تو ایرانه طرفدار و مرید خامنه ایی نوکر و ج...کش اسلامی از اب در میاد. اسلام ایین فسادو ضد انسان و ضد زن و ضد علم و دانشه.
0
8
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۹