نمیتوانیم با یوتیوب، آمازون، پیپل کار کنیم چون شهروندان یک کشور نامشروعیم
+24
رأی دهید
-1

«کار از خانه»، «رییس خود بودن» و «درآمد دلاری»، در جهانی که همهچیز با اینترنت به هم وصل شده، اینها آرزوهای شهروندان کشورهایی است که سهمی از تقسیم ثروت در جهان صنعتی نداشتند، اما در دهکده جهانی، درهای جدیدی به رویشان بازشده است. در ایران اما موضوع متفاوت است. تحریمهای اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا که بهمنظور مقابله با تروریسم دولت در ایران و نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی صورت میگیرد، دامان شهروندان و کسبوکارهای کوچک متکی بر سازوکارهای جدید را هم میگیرد.
دستکم صاحب سه کسبوکار آنلاین در ایران به «ایرانوایر» گفتهاند که مشکلات پیشآمده از این تحریمها برایشان قابلتحمل نیست و هزینه دور زدن، عدم ارایه خدمات آنلاین به ایرانیان و کسانی که در جغرافیای ایران به اینترنت وصل میشوند و میخواهند در آن کسب درآمد کنند، بهقدری بالاست که انگیزه ادامه فعالیت را از آنها گرفته است.
«مهدی»، یک «فریلنسر» ارایهکننده خدمات تبلیغاتی برای فروشندگان آمازون در آمریکای شمالی، به ایرانوایر میگوید که از طریق افرادی که خارج از ایران اقامت دارند، توانسته «وریفای» یا تایید پلتفرمهای «فریلنسری» مانند «فایبر» و «آپورک» را بگیرد. او میگوید که همیشه سایه این خطر که دوستش در بریتانیا به دلایل شخصی نخواهد اینکار را ادامه دهد و او، دو فرزند و همسرش از نان خوردن بازبمانند پابرجاست.
«سپیده»، یوتیوبر ایرانی است و میگوید که برای دریافت وجهی که یوتیوب برایش واریز میکند، دچار مشکل است و برای همین دست به دامان یکی از اقوام دورش در کانادا شده است.
«علی» هم که کاری مشابه مهدی را انجام میدهد و از طریق «پیپل» هزینه خدمات خود برای مصرفکنندگان اروپایی و آمریکای شمالی را میگیرد، میگوید که فشار روانی و هزینه مالی دور زدن پیامدهای تحریم بسیار بالاست، اما زندگی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، «بهتر از این نمیتواند باشد.»
درحالیکه حکومت ایران چشم بر نیازهای شهروندان خود بسته و عملکرد آن در عرصه منطقهای و جهانی مشکلات بسیاری را برای مردم ایران رقمزده، کارآفرینهای ایرانی میخواهند که دنیا صدایشان را بشنود.
***
روایت اول؛ مهدی: ما تروریست نیستیم
پیش از آنکه شروع به کار آنلاین کند، در ایران مهندس بوده و برای خودش بروبیایی داشته است؛ اما میگوید که سالها تلاش و بهجایی نرسیدن، او را بر این داشته که برای خودش کسبوکاری کوچک و آنلاین راه بیندازد؛ تجارتی که بتواند با جهان بیرون از ایران در ارتباط باشد و هزینههای زندگیاش را تامین کند.
مهدی، دو فرزند دارد و حالا چهار نفر برایش کار میکنند. میگوید که هزینه روانی و مالی دور زدن آی پی ایران، واقعا برایش غیرقابلتحمل است.
او چند سالی است که برای فروشندگان آمازون، خدمات گرافیکی و معرفی محصول انجام میدهد. برای اینکه محصولاتشان را بتوانند بفروشند، تصاویر و ویدیوهای سهبعدی تهیه میکند و آنها درازایش دستمزد پرداخت میکنند.
برای این کار، وبسایتهایی ایجاد شدهاند که اجازه میدهند بهصورت آزاد و از هر جای دنیا که هستید بدون ترس از اینکه کارفرما پول شما را ندهد، کار کنید. از طرف دیگر، اگر کسبوکاری، بهویژه در جهان پیشرفته و کشورهای ثروتمند نیاز به خدماتی داشت و نمیخواست بهصورت دایمی نیرو استخدام کند یا دنبال کم کردن هزینه تمامشده کار خود بود، از طریق این وبسایتها میتواند در کشورهایی که نیروی کار ارزانتری دارند، نیروی متخصص آزاد استخدام کرده و کار تضمینشده تحویل بگیرد.
یکی از این پلتفرمها «آپ ورک» است. در این پلتفرمها، چنانچه ارایهدهنده خدمت و خریدار آن باهم به توافق برسند، اعتبار لازم از حساب خریدار خدمت کم میشود و نزد مثلا آپ ورک میماند تا کار ارایه شود و مطابق قرارداد، قابل پرداخت باشد.
اما همین مدل ساده کار آزاد و استخدام نیروی متخصص آزاد هم در ایران کار نمیکند، چون بسیاری از خدماتی که در جهان آزاد، بخشی از زندگی روزمره است، مثل خرید آنلاین با کردیت کارتهای ویزا یا مسترکارت، وریفای کردن اکانتهای تجاری در پلتفرمهای مختلف، خرید آنلاین در وبسایتهای خریدوفروش آنلاین، مثل آمازون و ایبی، ارایه نمیشود.
کافی است که این پلتفرمها متوجه شوند که شما از ایران به اینترنت وصل شدهاید و همان دلیلی شود، برای اینکه از این خدمات محروم شوید.
این واقعیتی است که میلیونها ایرانی با آن مواجهاند، چه دانشجویان و متقاضیان تحصیل و سفر به کشورهای دیگر که دنبال پرداخت وجه برای ثبت تقاضا هستند و چه کارآفرینان و خدماتدهندگانی مثل مهدی که میخواهند هنرشان را بفروشند و از این راه کسب درامد کنند.
مضاف بر این، حتی باز کردن یک حساب کاربری ساده، مثل «اپل آیدی»، در ایران ممکن است روزها طول بکشد و نیاز به یک آدرس غیر از آدرس ایران، آن را برای بسیاری غیرممکن میکند. برای همین، پروسهای که در اغلب نقاط دنیا رایگان است برای ایرانیانی که کسی را در جهان آزاد یا نیمه آزاد ندارند که آدرس او را بدهند، گاهی تا چند میلیون تومان آب میخورد.
مهدی، به ایرانوایر میگوید که مطالبه او و همکارانش مشخص است، آنها میگویند که تکلیفشان با حکومت ایران که پیوندهای خود را با جهان دهههاست بریده و مردم ایران را در مشکل، فقر و محرومیت نگهداشته، روشن است؛ اما از وزارت خزانهداری آمریکا و سازمان ملل متحد میخواهند که سازوکاری را طراحی کنند که مردم ایران را بهپای حکومت نسوزاند: «ما شهروند یک کشور نامشروع هستیم. این واقعیتی است؛ بنابراین، راهی جلوی پایمان نیست جز اینکه خودمان را بچسبانیم به یک ایرانی خارج از کشور که بتوانیم از اینها پل بسازیم و پروژه بگیریم. کل تجارت هشتساله من اگر برای کسانی که با آنها پل ساختم، مشکلی شخصی پیش بیاید و دیگر نخواهند ادامه دهند، نابود میشود و من و دو بچه و همسرم که خانهدار است و ۴ نفری که برایشان شغل ایجاد کردهام، هم نابود شویم.»
او توضیح میدهد: «خواستهمان این است که سازمان ملل و خزانهداری آمریکا همانگونه که ایلان ماسک را از تحریمها مصون کردند تا برای شرایط حقوق بشر در ایران، استارلینک خود را در ایران اجرا کند، به پلتفرمهای فریلنسری، مثل فایبر هم اجازه فعالیت دهید.»
مهدی میگوید که نمیخواهد برود آن سر دنیا و پناهنده شود؛ اما اینکه فرصت زندگی در شرایطی که برای یک فرد مقیم کشورهای آزاد طبیعی است، از او گرفته شود، او را هم به این فکر انداخته است: «نهایتا من هم مجبور میشوم مهاجرت کنم و شاید مثل آن خانواده سردشتی در کانال مانش غرق شوم. بالاخره همه را به سمت مهاجرت سوق میدهند. ما در کشور خودمان نشستیم. چه چیز ما کمتر از هندیها و پاکستانیهاست که غولهای فریلنسری دنیا هستند. تنها دلیلی که اینها غول شدند این بوده که دولتهایشان فهم و شعور این را داشتند که با دنیا قطع ارتباط نکنند. الان یک پاکستانی میتواند وریفای کند. ولی یک سوری نمیتواند. ما هم باید پل بسازیم که وریفای کنیم. آنکه کریمه است نمیتواند وریفای کند، چون روسیه آمده آنجا را اشغال کرده است. خب آن شهروند اهل کریمه چه گناهی کرده است؟!»
این کارآفرین ایرانی تاکید دارد: «درخواست ما این است که مکانی ایجاد شود که ما تحت نظر آن بیایم و یک نهادی چک کند که مثلا من تروریست نباشم یا به حکومت وابسته نباشم و بعد تحت نظر آن، بتوانم در این پلتفرمها آزادانه کار کنم.»
مهدی ادامه میدهد: «من حتی پریمیوم لینکدین را خریدم که به صاحبان کسبوکارها لینک بدهم و کار بگیرم؛ اما کار نمیکند. میخواهم دایرکت بدهم، میگوید برو وریفای کن که بتوانی دایرکت بدهی. به چهار پنجتا منتور لینکدین پیام دادم که بفهمم چطور وریفای کنم، میگویند هیچ راهحلی نیست. من دیگر از لینکدین میتوانم چهکار تروریستی کنم یا چطوری میتوانم پولشویی کنم؟!»
لینکدین یک شبکه اجتماعی آمریکایی مبتنی بر کسبوکار است. افراد در این شبکه اجتماعی میتوانند با گذاشتن رزومه، در جستجوهای صاحبان کار دیده شوند و فرصتهای شغلی بیشتری نصیب آنها شود. این فضا درواقع شبیه به نمایشگاههای کاریابی در دنیای قبل از فراگیر شدن اینترنت است که کارفرما و پیمانکار در آن همدیگر را پیداکرده و باهم به توافق میرسیدند.
این شهروند ایرانی تاکید دارد: «چرا باید این پلتفرمها برای ما تحریم باشند که ما مجبور شویم سوار قایق شویم، در کشتی غرق شویم و بعد تمام دنیا درباره ما حرف بزنند؟ ما نشستیم در شهر خودمان و خودمان را به آبوآتش هم نمیزنیم و نمیاندازیم به دریا؛ اما ازیکطرف دولت و از طرف دیگر جامعه بینالمللی، مانع ما میشوند.»
به گفته مهدی، حتی حساب کاربری او در تبلیغات گوگل، موسوم به گوکل ادز»، تعلیق شده است: «کارآفرین ایرانی چکار کند. گوگل ادز راه میاندازد ولی اکانت بسته میشود. حسابی که پول در آن است را میبندند، چون مثلا آی پی، لو میرود. ما برای آمریکا و غرب چه مشکلی از گوگل ادز میتوانیم ایجاد کنیم. منی که یک کسبوکار کوچک و دارم سعی میکنم خرج خانوادهام را دربیاورم و زیر فشار مشکلات معیشتی که خودمان هم مقصر آن نیستیم، کمرم له نشود، چهکاری با گوگل ادز میتوانم بکنم که اکانتم را میبندند»
روایت دوم؛ سپیده: نمیخواهیم مقررات را دور بزنیم، اما مجبوریم
سپیده، زن جوان ایرانی است که از طریق یوتیوب درآمد کسب میکند. او برای حفظ امنیتش ترجیح میدهد که اطلاعات بیشتری درباره کسبوکار خود ارایه نکند.
به گفته این زن جوان، هزینه خدماتی که آی پی او را تغییر میدهد و این امکان را ایجاد میکند که یوتیوب، محل سکونت او را کانادا تلقی کند، سالانه چند ده میلیون تومان است.
اشاره او به خرید خدمات «یو پی اس» یا سرور خصوصی مجازی است که تونلی را در فضای آنلاین ایجاد میکند و قادر به مخفی کردن آی پی یا آدرس منحصربهفرد واقعی کاربر در اتصال به اینترنت است.
این یوتیوبر جوان توضیح میدهد: «این در کنار دور زدن تحریمها از طریق یکی از اقوام دورم در کاناداست. میدانم که برای ایشان هم کم دردسر نیست، بگذریم که هزینه زیادی هم روی دست من میگذارد.»
من پی پل باز کردم، سقف دارد و مراحلی دارد که اگر طی کنی و چک شوی و مشکلی نداشته باشی، سقفت را افزایش میدهند؛ یعنی میتوانند من را چک کنند که پولشویی نکنم. من هزینهاش را هم میدهم. راضی هستم سالی ۵۰۰ دلار هم بدهم ولی کسبوکارم به نام خودم باشد، اما متاسفانه یوتیوب قبول نمیکند.»
روایت سوم؛ علی: ما دستفروشهای دنیای مجازی هستیم
علی دیگر شهروند ایرانی که از طریق فضای اینترنت کسب درآمد دارد و به دادوستدهای جهان آزاد برای امرارمعاش خود وابسته است، به ایرانوایر میگوید: «درست است که داریم شرایط تحریمها را دور میزنیم ولی ما گناهی نداریم. ما مثل آن دستفروشهای مترو هستیم که از فقر و نداری خسته شدهاند و راهی ندارند جز اینکه بروند دستفروشی. هرچقدر هم بساطشان را ببرند و کتکشان بزنند باز مجبورند.»
او با تاکید بر اینکه در جمهوری اسلامی هیچچیز راحت نیست و او «پی همهچیز را به تن مالیده» میگوید: «من توقعی از دنیا ندارم. ما باید زورمان به دولت خودمان برسد که کاری برای رفع تحریمها کند که خب نمیکند. برعکس هرروز کارهایی میکند که وضع مردم بدتر شود.»
این روزها، هیات بلندپایه مذاکرهکننده ایران و ایالاتمتحده بر سربرنامه جنجالی هستهای ایران در حال مذاکرهاند و اخبار ضدونقیضی از سوی طرفین مذاکره بیرون میآید، اما سرنوشت میلیونها ایرانی خسته از تحریم، در دستان حکومتی است که در بیش از ۴۶ سال گذشته، کلاف سردرگم تحریمها را هرروز برای مردم ایران پیچیدهتر کرده است.
دستکم صاحب سه کسبوکار آنلاین در ایران به «ایرانوایر» گفتهاند که مشکلات پیشآمده از این تحریمها برایشان قابلتحمل نیست و هزینه دور زدن، عدم ارایه خدمات آنلاین به ایرانیان و کسانی که در جغرافیای ایران به اینترنت وصل میشوند و میخواهند در آن کسب درآمد کنند، بهقدری بالاست که انگیزه ادامه فعالیت را از آنها گرفته است.
«مهدی»، یک «فریلنسر» ارایهکننده خدمات تبلیغاتی برای فروشندگان آمازون در آمریکای شمالی، به ایرانوایر میگوید که از طریق افرادی که خارج از ایران اقامت دارند، توانسته «وریفای» یا تایید پلتفرمهای «فریلنسری» مانند «فایبر» و «آپورک» را بگیرد. او میگوید که همیشه سایه این خطر که دوستش در بریتانیا به دلایل شخصی نخواهد اینکار را ادامه دهد و او، دو فرزند و همسرش از نان خوردن بازبمانند پابرجاست.
«سپیده»، یوتیوبر ایرانی است و میگوید که برای دریافت وجهی که یوتیوب برایش واریز میکند، دچار مشکل است و برای همین دست به دامان یکی از اقوام دورش در کانادا شده است.
«علی» هم که کاری مشابه مهدی را انجام میدهد و از طریق «پیپل» هزینه خدمات خود برای مصرفکنندگان اروپایی و آمریکای شمالی را میگیرد، میگوید که فشار روانی و هزینه مالی دور زدن پیامدهای تحریم بسیار بالاست، اما زندگی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، «بهتر از این نمیتواند باشد.»
درحالیکه حکومت ایران چشم بر نیازهای شهروندان خود بسته و عملکرد آن در عرصه منطقهای و جهانی مشکلات بسیاری را برای مردم ایران رقمزده، کارآفرینهای ایرانی میخواهند که دنیا صدایشان را بشنود.
***
روایت اول؛ مهدی: ما تروریست نیستیم
پیش از آنکه شروع به کار آنلاین کند، در ایران مهندس بوده و برای خودش بروبیایی داشته است؛ اما میگوید که سالها تلاش و بهجایی نرسیدن، او را بر این داشته که برای خودش کسبوکاری کوچک و آنلاین راه بیندازد؛ تجارتی که بتواند با جهان بیرون از ایران در ارتباط باشد و هزینههای زندگیاش را تامین کند.
مهدی، دو فرزند دارد و حالا چهار نفر برایش کار میکنند. میگوید که هزینه روانی و مالی دور زدن آی پی ایران، واقعا برایش غیرقابلتحمل است.
او چند سالی است که برای فروشندگان آمازون، خدمات گرافیکی و معرفی محصول انجام میدهد. برای اینکه محصولاتشان را بتوانند بفروشند، تصاویر و ویدیوهای سهبعدی تهیه میکند و آنها درازایش دستمزد پرداخت میکنند.
برای این کار، وبسایتهایی ایجاد شدهاند که اجازه میدهند بهصورت آزاد و از هر جای دنیا که هستید بدون ترس از اینکه کارفرما پول شما را ندهد، کار کنید. از طرف دیگر، اگر کسبوکاری، بهویژه در جهان پیشرفته و کشورهای ثروتمند نیاز به خدماتی داشت و نمیخواست بهصورت دایمی نیرو استخدام کند یا دنبال کم کردن هزینه تمامشده کار خود بود، از طریق این وبسایتها میتواند در کشورهایی که نیروی کار ارزانتری دارند، نیروی متخصص آزاد استخدام کرده و کار تضمینشده تحویل بگیرد.
یکی از این پلتفرمها «آپ ورک» است. در این پلتفرمها، چنانچه ارایهدهنده خدمت و خریدار آن باهم به توافق برسند، اعتبار لازم از حساب خریدار خدمت کم میشود و نزد مثلا آپ ورک میماند تا کار ارایه شود و مطابق قرارداد، قابل پرداخت باشد.
اما همین مدل ساده کار آزاد و استخدام نیروی متخصص آزاد هم در ایران کار نمیکند، چون بسیاری از خدماتی که در جهان آزاد، بخشی از زندگی روزمره است، مثل خرید آنلاین با کردیت کارتهای ویزا یا مسترکارت، وریفای کردن اکانتهای تجاری در پلتفرمهای مختلف، خرید آنلاین در وبسایتهای خریدوفروش آنلاین، مثل آمازون و ایبی، ارایه نمیشود.
کافی است که این پلتفرمها متوجه شوند که شما از ایران به اینترنت وصل شدهاید و همان دلیلی شود، برای اینکه از این خدمات محروم شوید.
این واقعیتی است که میلیونها ایرانی با آن مواجهاند، چه دانشجویان و متقاضیان تحصیل و سفر به کشورهای دیگر که دنبال پرداخت وجه برای ثبت تقاضا هستند و چه کارآفرینان و خدماتدهندگانی مثل مهدی که میخواهند هنرشان را بفروشند و از این راه کسب درامد کنند.
مضاف بر این، حتی باز کردن یک حساب کاربری ساده، مثل «اپل آیدی»، در ایران ممکن است روزها طول بکشد و نیاز به یک آدرس غیر از آدرس ایران، آن را برای بسیاری غیرممکن میکند. برای همین، پروسهای که در اغلب نقاط دنیا رایگان است برای ایرانیانی که کسی را در جهان آزاد یا نیمه آزاد ندارند که آدرس او را بدهند، گاهی تا چند میلیون تومان آب میخورد.
مهدی، به ایرانوایر میگوید که مطالبه او و همکارانش مشخص است، آنها میگویند که تکلیفشان با حکومت ایران که پیوندهای خود را با جهان دهههاست بریده و مردم ایران را در مشکل، فقر و محرومیت نگهداشته، روشن است؛ اما از وزارت خزانهداری آمریکا و سازمان ملل متحد میخواهند که سازوکاری را طراحی کنند که مردم ایران را بهپای حکومت نسوزاند: «ما شهروند یک کشور نامشروع هستیم. این واقعیتی است؛ بنابراین، راهی جلوی پایمان نیست جز اینکه خودمان را بچسبانیم به یک ایرانی خارج از کشور که بتوانیم از اینها پل بسازیم و پروژه بگیریم. کل تجارت هشتساله من اگر برای کسانی که با آنها پل ساختم، مشکلی شخصی پیش بیاید و دیگر نخواهند ادامه دهند، نابود میشود و من و دو بچه و همسرم که خانهدار است و ۴ نفری که برایشان شغل ایجاد کردهام، هم نابود شویم.»
او توضیح میدهد: «خواستهمان این است که سازمان ملل و خزانهداری آمریکا همانگونه که ایلان ماسک را از تحریمها مصون کردند تا برای شرایط حقوق بشر در ایران، استارلینک خود را در ایران اجرا کند، به پلتفرمهای فریلنسری، مثل فایبر هم اجازه فعالیت دهید.»
مهدی میگوید که نمیخواهد برود آن سر دنیا و پناهنده شود؛ اما اینکه فرصت زندگی در شرایطی که برای یک فرد مقیم کشورهای آزاد طبیعی است، از او گرفته شود، او را هم به این فکر انداخته است: «نهایتا من هم مجبور میشوم مهاجرت کنم و شاید مثل آن خانواده سردشتی در کانال مانش غرق شوم. بالاخره همه را به سمت مهاجرت سوق میدهند. ما در کشور خودمان نشستیم. چه چیز ما کمتر از هندیها و پاکستانیهاست که غولهای فریلنسری دنیا هستند. تنها دلیلی که اینها غول شدند این بوده که دولتهایشان فهم و شعور این را داشتند که با دنیا قطع ارتباط نکنند. الان یک پاکستانی میتواند وریفای کند. ولی یک سوری نمیتواند. ما هم باید پل بسازیم که وریفای کنیم. آنکه کریمه است نمیتواند وریفای کند، چون روسیه آمده آنجا را اشغال کرده است. خب آن شهروند اهل کریمه چه گناهی کرده است؟!»
این کارآفرین ایرانی تاکید دارد: «درخواست ما این است که مکانی ایجاد شود که ما تحت نظر آن بیایم و یک نهادی چک کند که مثلا من تروریست نباشم یا به حکومت وابسته نباشم و بعد تحت نظر آن، بتوانم در این پلتفرمها آزادانه کار کنم.»
مهدی ادامه میدهد: «من حتی پریمیوم لینکدین را خریدم که به صاحبان کسبوکارها لینک بدهم و کار بگیرم؛ اما کار نمیکند. میخواهم دایرکت بدهم، میگوید برو وریفای کن که بتوانی دایرکت بدهی. به چهار پنجتا منتور لینکدین پیام دادم که بفهمم چطور وریفای کنم، میگویند هیچ راهحلی نیست. من دیگر از لینکدین میتوانم چهکار تروریستی کنم یا چطوری میتوانم پولشویی کنم؟!»
لینکدین یک شبکه اجتماعی آمریکایی مبتنی بر کسبوکار است. افراد در این شبکه اجتماعی میتوانند با گذاشتن رزومه، در جستجوهای صاحبان کار دیده شوند و فرصتهای شغلی بیشتری نصیب آنها شود. این فضا درواقع شبیه به نمایشگاههای کاریابی در دنیای قبل از فراگیر شدن اینترنت است که کارفرما و پیمانکار در آن همدیگر را پیداکرده و باهم به توافق میرسیدند.
این شهروند ایرانی تاکید دارد: «چرا باید این پلتفرمها برای ما تحریم باشند که ما مجبور شویم سوار قایق شویم، در کشتی غرق شویم و بعد تمام دنیا درباره ما حرف بزنند؟ ما نشستیم در شهر خودمان و خودمان را به آبوآتش هم نمیزنیم و نمیاندازیم به دریا؛ اما ازیکطرف دولت و از طرف دیگر جامعه بینالمللی، مانع ما میشوند.»
به گفته مهدی، حتی حساب کاربری او در تبلیغات گوگل، موسوم به گوکل ادز»، تعلیق شده است: «کارآفرین ایرانی چکار کند. گوگل ادز راه میاندازد ولی اکانت بسته میشود. حسابی که پول در آن است را میبندند، چون مثلا آی پی، لو میرود. ما برای آمریکا و غرب چه مشکلی از گوگل ادز میتوانیم ایجاد کنیم. منی که یک کسبوکار کوچک و دارم سعی میکنم خرج خانوادهام را دربیاورم و زیر فشار مشکلات معیشتی که خودمان هم مقصر آن نیستیم، کمرم له نشود، چهکاری با گوگل ادز میتوانم بکنم که اکانتم را میبندند»
روایت دوم؛ سپیده: نمیخواهیم مقررات را دور بزنیم، اما مجبوریم
سپیده، زن جوان ایرانی است که از طریق یوتیوب درآمد کسب میکند. او برای حفظ امنیتش ترجیح میدهد که اطلاعات بیشتری درباره کسبوکار خود ارایه نکند.
به گفته این زن جوان، هزینه خدماتی که آی پی او را تغییر میدهد و این امکان را ایجاد میکند که یوتیوب، محل سکونت او را کانادا تلقی کند، سالانه چند ده میلیون تومان است.
اشاره او به خرید خدمات «یو پی اس» یا سرور خصوصی مجازی است که تونلی را در فضای آنلاین ایجاد میکند و قادر به مخفی کردن آی پی یا آدرس منحصربهفرد واقعی کاربر در اتصال به اینترنت است.
این یوتیوبر جوان توضیح میدهد: «این در کنار دور زدن تحریمها از طریق یکی از اقوام دورم در کاناداست. میدانم که برای ایشان هم کم دردسر نیست، بگذریم که هزینه زیادی هم روی دست من میگذارد.»
من پی پل باز کردم، سقف دارد و مراحلی دارد که اگر طی کنی و چک شوی و مشکلی نداشته باشی، سقفت را افزایش میدهند؛ یعنی میتوانند من را چک کنند که پولشویی نکنم. من هزینهاش را هم میدهم. راضی هستم سالی ۵۰۰ دلار هم بدهم ولی کسبوکارم به نام خودم باشد، اما متاسفانه یوتیوب قبول نمیکند.»
روایت سوم؛ علی: ما دستفروشهای دنیای مجازی هستیم
علی دیگر شهروند ایرانی که از طریق فضای اینترنت کسب درآمد دارد و به دادوستدهای جهان آزاد برای امرارمعاش خود وابسته است، به ایرانوایر میگوید: «درست است که داریم شرایط تحریمها را دور میزنیم ولی ما گناهی نداریم. ما مثل آن دستفروشهای مترو هستیم که از فقر و نداری خسته شدهاند و راهی ندارند جز اینکه بروند دستفروشی. هرچقدر هم بساطشان را ببرند و کتکشان بزنند باز مجبورند.»
او با تاکید بر اینکه در جمهوری اسلامی هیچچیز راحت نیست و او «پی همهچیز را به تن مالیده» میگوید: «من توقعی از دنیا ندارم. ما باید زورمان به دولت خودمان برسد که کاری برای رفع تحریمها کند که خب نمیکند. برعکس هرروز کارهایی میکند که وضع مردم بدتر شود.»
این روزها، هیات بلندپایه مذاکرهکننده ایران و ایالاتمتحده بر سربرنامه جنجالی هستهای ایران در حال مذاکرهاند و اخبار ضدونقیضی از سوی طرفین مذاکره بیرون میآید، اما سرنوشت میلیونها ایرانی خسته از تحریم، در دستان حکومتی است که در بیش از ۴۶ سال گذشته، کلاف سردرگم تحریمها را هرروز برای مردم ایران پیچیدهتر کرده است.