گلی فرانسیس دهقانی، بانویی از اصفهان در یک قدمی رسیدن به مقام اسقف اعظم کانتربری انگلستان
+58
رأی دهید
-12

در تاریخ ۱۵۰۰ ساله کلیسای انگلستان، زنان تنها در دهههای اخیر به مقامهای ارشد مذهبی راه یافتهاند و هنوز هیچ زنی به عنوان اسقف اعظم کانتربری منصوب نشده است. در میان ادیان ابراهیمی هم زنان بهندرت به بالاترین مقامهای رسمی رهبری در شاخههای اصلی این ادیان رسیدهاند. اگرچه در برخی شاخههای یهودیت و کلیساهای پروتستان زنان به مقامهایی همچون اسقف اعظم یا خاخام ارشد دست یافتهاند، اما حالا با استعفای عالیترین مقام روحانی کلیسای انگلستان، احتمال بهقدرت رسیدن یک زن در این مقام مطرح شده است؛ یک زن ایرانی: گلی فرانسیس دهقانی.
اسقف گلی فرانسیس دهقانی کیست؟
رهبر مذهبی منطقه چلمزفورد، دومین منطقه بزرگ کلیسای انگلستان از نظر جمعیت، اسقف امور مسکن کلیسای انگلستان، لرد مجلس اعیان بریتانیا و رئیس هیئت مدیره ارتش کلیسای انگلستان تنها بخشی از مسئولیتهای فعلی گلی فرانسیس دهقانی است. او در سال ۲۰۱۷ توسط ملکه الیزابت دوم به مقام اسقفی رسید و از سال ۲۰۲۱ سراسقف چلمزفورد است.
نوروز ۱۴۰۴، نزدیک به ۱۶ ماه پس از اولینباری که درخواست گفتوگو فرستادم، اسقف گلی پذیرفت دیداری مقدماتی با بیبیسی فارسی داشته باشد. روز اول آوریل ۲۰۲۵ در محل زندگی و کارش به دیدنش رفتم، در منطقهای سرسبز و جنگلی در جنوب شرق انگلستان دور از شلوغی لندن.
پس از خوشآمدگویی به شوخی گفت: «سالها پیش پدرم دوستی هم نام تو داشت، وقتی تام، مسئول دفترش، گفت کسی بهنام ناصر مدنی از بیبیسی تقاضای مصاحبه داده، با خودم گفتم عجب! چه خوب که در صد سالگی توانسته شغلی در بیبیسی برای خودش دستوپا کند.»
اسقف گلی، شمرده، دقیق و بسیار محترمانه صحبت میکرد. از او پرسیدم حتما در جریان هستید که رسانهها از شما بهعنوان یکی از اصلیترین گزینهها برای رهبری کلیسای انگلستان نام میبرند. پاسخ داد: «هیچ فهرست رسمی برای معرفی نامزدها از سوی کلیسای انگلستان ارائه نشده، هرچه میبینید شایعات رسانهای است و من هم برای شایعات وقت ندارم... پس بهجز اینیکی، سوالهای دیگر را پاسخ میدهم.»
چطور میشود هم ایرانی بود هم مسیحی؟
اسقف گلی، متولد خرداد ۱۳۴۵ در اصفهان است، با نام اصلی گلنار دهقانی. پدرش حسن دهقانی تفتی در نوجوانی از اسلام به مسیحیت تغییر دین داد و قبل از بهدنیا آمدن گلی، اسقف سرشناسی در ایران بود – اولین اسقف ایرانی کلیسای انگلیکن.
کودکی خانم دهقانی قبل از انقلاب در ایران، در خانوادهای مسیحی اما در جامعهای مسلمان سپری شد، میان دو دنیای متفاوت که تا حدی همپوشانی داشت. او میگوید، انگار در جامعه ایران، هویت اجتماعی با مذهب اکثریت گره خورده است: «به ما به چشم غریبه نگاه میشد، از نظر بسیاری انگار ما به "دین ملی" خیانت کرده بودیم یا ایرانی نبودیم، چون باوری غیر از باور اکثریت داشتیم.»
گلی فرانسیس دهقانی معتقد است: «همیشه اسلامگرایان تندرو بودند که با وجود کلیسا برای ایرانیان مشکل داشتند، اما پیش از انقلاب جرات نشان دادن احساساتشان را نداشتند و با شروع انقلاب ۵۷ این فرصت را پیدا کردند تا به جان مسیحیان سوقصد و هویت قانونی کلیسا را سلب کنند.»
خانم دهقانی میگوید: «به رغم این که سرودهای کلیسا کمکم فارسی میشد، پرستشها به زبان فارسی بود و معماری کلیسا ایرانی بود، اما این سوال در ذهن رهبران ایرانی کلیسا هم مطرح بود که چطور میشود هم کاملا ایرانی بود، هم کاملا مسیحی؟»
فارغ از اینکه «اقلیت اسلامگرای تندرو»، یا «اکثریت مسلمان شیعه» دراین باره چه فکر میکند، او خودش را اهل ایران و به آن وابسته میداند.
سه فرزند با نامهای امید، ایرج و نرگس دارد. همسرش اهل ایرلند شمالی است اما مشخص است در کنار اسقف گلی، با زبان و فرهنگ ایرانیان آشنا شده است.
همسر خانم دهقانی قدم جلو میگذارد و خودش را به فارسی این گونه معرفی میکند: «سلام، من شوهر گلی هستم، شما هم اصفهانی هستید؟» پاسخ دادم: «خیر متاسفانه.» گفت: «چه حیف! بهجز گلی هیچ اصفهانی دیگری ندیدم.»

با وقوع انقلاب در ایران، انقلابیون مذهبی از همان ابتدا سعی کردند فعالیتهای کلیسای انگلیکن در ایران را متوقف کنند و همزمان دستگاه قضایی حکومت انقلابی به دنبال مصادره اموال کلیسا بود.
پدر گلی فرانسیس دهقانی سالها بعد از انقلاب ایران، در مصاحبهای گفت، خودداری از واگذاری اموالی که ذخیره بازنشستگی نزدیک به ۲۰۰ کارمند بیمارستانها و مدارس دایره اسقفی را شامل میشد، به تشدید فشارها «علیه کلیسا، شخص او و خانوادهاش» انجامید.
در هرج و مرج ماههای اول پس از انقلاب، ابتدا به پدر و مادر گلی در اتاق خوابشان سوقصد شد. مادرش خود را سپر جان پدرش میکند و گلوله به دستش میخورد اما هردو در نهایت جان سالم به درمی برند.
اما چند ماه بعد، در ۶ مه ۱۹۸۰ – اردیبهشت ۱۳۵۹ اتفاقی افتاد که مسیر زندگی این خانواده را تغییر داد. هنگامی که پدر گلی خارج از ایران بود دو مرد جوان وارد خودروی بهرام، برادر ۲۴ ساله گلی شدند.
بهرام، فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد بود و هنگام واقعه در دانشگاه تهران واحد دماوند تدریس میکرد. شاهدان عینی به خانوادهاش گفتند دو مرد، مکالمه کوتاهی با بهرام داشتند و بعد اسلحهای را بیرون آوردند و مستقیم به سر بهرام شلیک کردند. او درلحظه کشته شد.
گلی، خواهر و مادرش پس از کشته شدن بهرام مراسم خاکسپاری او را برگزار میکنند و بعد به پدرش در انگلستان ملحق و پناهنده میشوند.
هم زمان در شیراز، کشیش ارسطو سیاح یکی دیگر از کسانی بود که به قتل رسید. قاتلان این دو هرگز شناسایی نشدند. اموال کلیسای انگلیکن از جمله بیمارستانها، مدارس و موسسات خیریه در کنار زمینها و اموال سایر کلیساها در ایران ازجمله کلیسای جماعت ربانی در تهران مصادره شد.
کالج مسیح دانشگاه آکسفورد هرساله جایزهای به نام بهرام دهقانی تفتی به یک دانشجوی با استعداد در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد اهدا میکند.
خانم دهقانی میگوید که سالها بعد، در جهانی کاملا متفاوت، در سالهای دهه سی زندگیاش، وقتی در شهر بریستول انگلستان درحال تحصیل در مقطع دکتری الهیات بود متوجه شد که چقدر کودکیاش غیرمعمول بود: «انگار چندین سال از کودکیام از بین رفت. اصلا نفهمیدم چطور.»
خانوادهاش درگیر افکار پیچیدهای شد. او میگوید: «میدانستیم کسی با برادرم مشکلی نداشت. آنچه اتفاق افتاد بهخاطر پدرم بود، اما پدر به جای گرفتار شدن در عذاب وجدان و مقصر دانستن خود برای مرگ پسرش، تلاش کرد آن چه بر خانوادهاش گذشت موجب تلخ شدن او نشود. او تا آخرین روز عمرش برای ایران دعا کرد و گفت کشته شدن پسر باعث برکت در زندگیاش شد و موجب شد تا آنچه بر روی صلیب اتفاق افتاد را دقیقتر درک کند.»
بر اساس «همین آموزه»، گلی فرانسیس دهقانی میگوید که قتل برادرش «شریرانه بود، کاش اتفاق نمیافتاد، هرگز نمیخواهد برای کسی اتفاق بیفتد اما درنهایت تبدیل به خیر شد، مانند همان کاری که عیسی بر روی صلیب کرد: تبدیل نفرت به عشق.»
صبح روز ۶ مه ۲۰۲۳، درست ۴۳ سال پس از روزی که برادرش به قتل رسید، گلی فرانسیس دهقانی مطابق معمول هرروز، صبح زود را در سکوت و آرامش گذراند، ساعتی دعا کرد، برادرش را در دعا یاد کرد و بعد لباس اسقفی پوشید تا به مراسم مهمی برود: تاجگذاری چارلز سوم پادشاه بریتانیا.
او یکی از کسانی بود که به نمایندگی از «کلیسای انگلستان» در این مراسم حاضر بود تا در آغاز سلطنت پادشاه بریتانیا برای او طلب برکت کند.
آیا قاتلان بهرام را بخشیدید؟
تجربه شخصی گلی دهقانی از قتل برادرش، تأثیر عمیقی بر نگاه او به ایمان و بخشش گذاشت؛ تجربهای که بعدها در مسیر مذهبیاش انعکاس یافت.
خانم دهقانی میگوید: «بخشش یکی از جنجالیترین مباحث در مسیحیت است، بارها از آن سوبرداشت شده و بارها به زانو زدن در برابر ظلم و ظالم تعبیر شده، اما چنین نیست. بخشش نباید چوبی شود بر سر مسیحیان.»
پس از به قتل رسیدن بهرام، اسقف حسن دهقانی تفتی، پدر گلی، دعایی را از پشت تلفن برای همسرش دیکته کرد تا در مراسم خاک سپاری بهرام خوانده شود. این دعا در کلیسای انگلستان با نام «دعای بخشش» شناخته میشود و سالهاست بسیاری را تحت تاثیر قرار داده و از آن یاد میشود.
در بخشی از این دعا آمده است: «پروردگارا، نه فقط بهرام را به یاد میآوریم، بلکه قاتلان او را نیز. نه برای اینکه وی را در عنفوان جوانی ناجوانمردانه کشتند و ما را در پیری داغدار کردند و دلمان را خونین و دیدگانمان را اشکبار ساختند. نه برای این که با عمل وحشیانه خود آبروی ملت نجیب ایران را در میان ملل متمدن دنیا بیش از پیش بردند، بلکه برای ثمرات گرانبهای روحانی که در نتیجه جنایت خود نصیب ما کردهاند و برای اینکه امکان فهم بیشتری از قربانی مسیح و گام برداشتن در آن راه را برایمان میسر ساختهاند.»
گلی فرانسیس دهقانی میگوید، پدرش در این دعا نگفت که قاتلان پسرم را میبخشم، بلکه میگوید «خداوندا، قاتلان پسرم را ببخش» و این دو با هم متفاوت است.
او میگوید: «آنکه جانش گرفته شده بهرام است، من در جایگاه بخشیدن چیزی نیستم، بخشش پیش از معنا کردن آن امری دو طرفه است، اول قاتلان بهرام باید بخواهند راه آرامش را برگزینند و در برابر داوری خداوند بخشیده شوند و بعد باید از خدا خواست که آنها به آرامش برسند، ناگفته نماند که به جنبه اجتماعی جرم هم هرگز رسیدگی نشد و درست نیست که عدالت درباره آنها اجرا نشده است.»
گلی فرانسیس دهقانی میگوید: «در نهایت این ما هستیم که باید با شرایط کنار بیایم، خود را از رنج و کینه دور کنیم، این ما هستیم که باید بتوانیم زندگی درستی را پیش بگیریم و ادامه دهیم. حرف زدن درباره بخشش تا وقتی چیزی برای بخشیدن وجود ندارد آسان است، بخشش وقتی سخت میشود که قرار است به آن عمل کنیم، بخشش انجام عملی لحظهای نیست، یک شیوه است در زندگی.»

خانواده گلی فرانسیس دهقانی در ایران، از اقلیتهای نوکیش مسیحی بودند و پس از مهاجرت به بریتانیا، در زمره اقلیت مهاجران پناهنده قرار گرفتند.
از او پرسیدم آیا هرگز به جایی «احساس تعلق» داشته است؟ او پاسخ داد: «برای داشتن احساس تعلق، باید بخواهی که تعلق داشته باشی... ساده است که گوشهای بنشینی، در خودت غرق شوی، برای خودت متاسف باشی و بگویی هرگز کسی نمیفهمد زندگی با من چه کرده... گزینه دیگر این است که به اطرافت نگاه کنی آنچه هستی را – با تمام پیچیدگی و کاستیهایی که گمان میکنی داری – با بقیه به اشتراک بگذاری و آغوشت را باز کنی و پذیرا باشی. تصور نکنی که حتما باید تمام و کمال در یک قالب بگنجی تا موفق شوی.» میگوید سالها تلاش کرد تا این دو جمله را پیدا و درک کند.
او در سال ۱۹۸۹ تقریبا ۹ سال پس از روزی که خانواده دهقانی در بریتانیا پناهنده شدند از دانشگاه ناتینگهام در رشته موسیقی فارغالتحصیل شد.
خانم دهقانی در سال ۱۹۹۴ در رشته الهیات از دانشگاه بریستول فوقلیسانس گرفت و در سال ۱۹۹۹ در رشته الهیات از دانشگاه بریستول دکترا گرفت. عنوان پایاننامهاش «فمینیسم مذهبی در عصر امپراتوری: زنان مبلغ انجمن بشارتدهندگان کلیسای انگلستان در ایران، ۱۸۶۹ تا ۱۹۳۴» بود.
همزمان با تحصیل در مقطع دکترا از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در مؤسسه آموزش الهیاتی جنوب شرق انگلستان برای کشیش شدن آموزش دید و در نهایت در آستانه سال ۲۰۰۰ میلادی کشیش شد.
گلی فرانسیس دهقانی برای برای گذران مخارج زندگی، در بخش استودیوهای بیبیسی شبکاری میکرد. دو بار سقط جنین را تجربه کرد، اما همان تک جمله «غرق نشدن در خود و رهایی از سوگواری برای خود» نجاتش داد.
مطالعاتش – به ویژه تمرکز بر فمینیسم دینی و ماموریتهای بینفرهنگی – تأثیر چشمگیری بر رویکرد او به خدمت، رهبری کلیسا و دفاع از عدالت اجتماعی در کلیسای انگلستان داشته است.
در سال ۲۰۱۷ کمی پس از اینکه زنان برای اولین بار در تاریخ مسیحیت توانستند به مقام اسقفی برسند، او از سوی ملکه الیزابت دوم، بعنوان یازدهمین زنی انتخاب شد که در کلیسای انگلستان به مقام اسقفی رسید. زنان هنوز در کلیسای کاتولیک یا ارتدکس نمیتوانند به مقام اسقفی برسند.
او هماکنون بهعنوان اسقف چلمزفورد در جنوب شرق انگلستان فعالیت میکند و در دومین حوزه پرجمعیت کلیسای انگلستان، بر دو اسقف دیگر نیز نظارت دارد. خانم دهقانی همزمان، «اسقف امور مسکن» کلیساست و بهعنوان یکی از لردهای روحانی در مجلس اعیان بریتانیا عضویت دارد.
اسقف گلی فرانسیس دهقانی، در زمان رهبری محافظهکاران در دولت بریتانیا بارها از سیاستهای ضد مهاجرتی دولت انتقاد کرد و مخالف صریح فرستادن پناهجویان به روآندا بود.
انتظار میرود کلیسای انگلستان تا پایان سال جاری میلادی گزینه نهایی برای رهبری این نهاد را به نخستوزیر بریتانیا ارائه دهد. نخستوزیر در دیداری با پادشاه بریتانیا نام پیشنهادی را به او تقدیم میکند و در نهایت چارلز سوم در مراسمی رسمی اعلام میکند چه کسی اسقف اعظم کانتربری وعالیترین مقام روحانی کلیسای انگلستان خواهد شد. اسقف اعظم کانتربری رهبر نمادین کلیسای انگلیکان است؛ کلیسایی که بیش از ۸۵ میلیون عضو در ۱۶۵ کشور دارد.
۵۹

Fery,R - سالرزبورگ، اتریش
یک حقه باز به جمع حقه باز ها ،از هر دینی متنفرم،،از روحانیون و مبلغین ادیان بیشتر .از حماقت و نادانی مردم استفاده میکنن ،مفت مفت ،زندگی میکنن.وبیشتر به روح و جان مردم میافتن،،،همه ادیان ،همه پیامبران دورغ هستن.البته در این دوره و زمانه ،بیشتر مردم نادان ،جاهل و خرافاتی ،مقصر هستند
9
11
چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۱