جدال در دانشگاههای بریتانیا درباره نسبت دادن «فرهنگ قرون وسطی» به مهاجران
+5
رأی دهید
-0

جنریک مهاجران «فرهنگهای خارجی» را به داشتن «نگرشهای قرون وسطایی نسبت به زنان» متهم کرده؛ و استاک مخالفت با دیدگاههایش در دانشگاه ساسکس را «قرون وسطایی» خوانده است. در هر دو مورد، واژه «قرون وسطی» مترادف با عقبماندگی، جهل، و غیرعقلانیت تلقی میشود.
این برداشت ریشه در نگاهی دارد که از دوران نوزایش یا رنسانس آغاز شد؛ زمانی که اندیشمندان فاصله میان دوران باستان و دوران خود را دورهای «بینابین» و تاریک معرفی کردند تا جایگاه خویش را به عنوان احیاگران تمدن کلاسیک برجسته سازند.
اما به گفته گارنت، مردمان آن دوران خودشان را در میانه یا پایان هیچ چیزی نمیدانستند، بلکه معتقد بودند که امپراطوری روم با مسیحیت پیوند خورده است و به وظیفه جهانی خود ادامه میدهد.
قرون وسطی سرشار از نوآوری بود: صومعهها که متون باستانی را حفظ کردند؛ احیای نظام حقوقی روم که پایه نظامهای حقوقی مدرن غرب شد؛ ظهور مفهوم حقوق فردی در قرن سیزدهم؛ و جدالهای کلیسایی که اندیشه قانون اساسی و آزادیهای مدنی را پدید آوردند.
دانشگاهها نیز با هدف آشتی دادن روش عقلانی یونانی با وحی الهی شکل گرفتند. در معماری نیز کلیساهای جامع گوتیک با مهندسی دقیق و تحسینبرانگیز خود پدید آمدند و بر معماری کلاسیک پیشی گرفتند.
نویسنده با طنز میگوید که شاید منتقدان بیش از حد سریال «بازی تاج و تخت» تماشا کردهاند، چرا که خشونت و بربریت، در مقایسه با فجایع قرن بیستم، در قرون وسطی جلوه کمتری داشت. اشاره جنریک به اسلام نیز گمراهکننده است، چرا که اسلام راهی دیگر از دل تمدن باستانی است، و مسلمانان نقش بزرگی در حفظ و انتقال فلسفه یونان به غرب داشتهاند.
در نهایت، گارنت تأکید میکند که کاربرد عبارت «قرون وسطایی» به عنوان توهین، نه بازتابی از واقعیت تاریخی، بلکه نشان از جهل مدرن است؛ چرا که بسیاری از دستاوردهای فکری، معماری، و نهادی امروز ما مدیون همان دورانی است که ناآگاهانه تحقیرش میکنیم.