چرا ۷۷ درصد زوجهای ایرانی نمیخواهند بچهدار شوند؟
+25
رأی دهید
-1

ظرف روزهای گذشته نقلقولهایی از دبیر ستاد ملی جمعیت، در شبکههای اجتماعی جنجالی شد. او اعلام کرد طبق آمار رسمی، ۷۷ درصد زوجهای ایرانی در سن باروری، علاقهای به داشتن فرزند ندارند. در همین حال به نقل از او اعلام شد که «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم»، این جمله تهدیدآمیز در شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی داشت به طوری که او بعد از ۲۴ ساعت این اظهارات را تکذیب کرد.
سهم هر زن ایرانی ۲.۱ فرزند است
در اواخر دهه هفتاد تبلیغات گستردهای برای کنترل جمعیت صورت گرفت که نتیجه آن امروز تبدیل به بحران شده است. مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت، هفته گذشته اعلام کرد که برای جلوگیری از بحران جمعیتی، هر زن ایرانی باید بهطور میانگین ۲.۱ فرزند داشته باشد. اما به گفته او، آمارهای ملی انجام شده نشان میدهد که ۷۷ درصد از زوجهایی که در سن باروری قرار دارند، اصلا تمایلی به فرزندآوری ندارند.
هشدارها نسبت به پیری جمعیت و ضرورت جوانسازی، در اواخر دهه ۹۰ شکل متفاوتی پیدا کرد به طوری که ارایه خدمات رایگان کنترل جمعیت اعم از توزیع کاندوم در مراکز بهداشت و یا قرصهای ضدبارداری، ممنوع شد. همان زمان اعتراضهای بسیاری به این محدودیت شد. چرا که وسیلهای مانند کاندوم، تنها پیشگیری از بارداری نبوده و وسیلهای محافظتی است. و یا قرصهای بارداری رایگانی که در مناطق محروم توسط خانههای بهداشت توزیع میشد، مانع از تولد فرزندان پنجم و ششم و هفتم میشد. همچنین مجازات سقط جنین که پیشتر نیز غیرقانونی بود، سختگیرانهتر شد.
در کنار این سیاستها، طرحهای تشویقی نیز در بودجهبندی هر سال مورد توجه قرار میگرفت. طرحهایی که نتیجه اعلامی آن نشان میدهد اکثریت جمعیت ایران، حاضر به فرزندآوری نیستند.
ایران سیاستهای تشویقی را پس زد
سیاستهای کنترل جمعیتی که ایران در اواخر دهه ۶۰ در پیش گرفته بود، از تبلیغی تا تنبیهی را شامل میشد. آن سیاست یک بار جواب مثبت داده بود، به همین دلیل دولتها تصمیم گرفتند یک بار دیگر آنها را به کار ببندند. غیر از برنامههای تبلیغی برای ازدیاد جمعیت، از سال ۱۳۹۹، مجموعهای از «طرحهای تشویقی» نیز به کار بسته شد.
یکی از طرحهای دولت و مجلس برای تشویق خانوارهای ایرانی به فرزندآوری، پرداخت وام بود.
طبق مصوبه سال ۱۴۰۱، خانوارهایی که فرزند سوم و یا بیشتر آنها از سال ۹۹ به بعد متولد شده باشد، مشمول دریافت وام ۲۰۰ میلیونی خرید یا ودیعه مسکن میشدند. البته در شرایطی که خانوار صاحب مسکن نبودند. مدت زمان بازپرداخت این وام، ۲۰ سال بود.
پیش از آن وام فرزندآوری با کارمزد ۴ درصد پرداخت میشد. این وام به فرزندانی تعلق میگرفت که از تاریخ یکم فروردین ۱۴۰۰ به بعد متولد شده بودند. طبق این طرح، سرپرست که باید تابعیت ایرانی داشت، میتوانست برای فرزند اول مبلغ ۴۰ میلیون تومان، فرزند دوم و سوم به ترتیب مبالغ ۸۰ و ۱۲۰ میلیون تومان تقاضای وام دهد.
تمدید این وامها و افزایش ارقام آن در کنار نرخ باروری خانوارها نشان میدهد که سیاستهای مالی نتوانسته خانوارها را مجاب به زاد و ولد کند.
یکی دیگر از طرحهای تشویقی افزایش مرخصی زایمان بود. در این طرح، مرخصی زایمان زنان تا ۹ ماه افزوده شد و برای پدران نیز دو هفته مرخصی زایمان در نظر گرفته شد. مشکل بزرگ این قانون آن بود که کارفرماها زیربار آن نمیرفتند و قابلیت اجرایی نداشت.
مهسا، وقتی برای مرخصی زایمان رفت، پس از چند ماه جایگاهش را فرد دیگری اشغال کرده بود. کارفرما به او اعلام کرد که نمیتوانسته برای ماهها شغل را برای او نگهدارد. مینا حسابدار است، به یورونیوز میگوید که زمان استخدام یکی از سوالات از زنان، تصمیمشان برای بارداری بود. کسانی که در سن بارداری قرار داشتند، جزو اولین حذفیات از لیست استخدام بودند.
سالانه با شکست طرحهای تشویقی ازدیاد جمعیت، طرحهای تازهتری نیز پیشنهاد میشود. یکی از آنها اولویت خانوادههایی با دو فرزند یا بیشتر در پروژههای نهضت ملی مسکن، بود. البته نبود مسکن کافی و قیمت بالای خانه این اولویت را برای بسیاری غیرواقعی کرد.
از دیگر مشوقهای ازدیاد جمعیت، کمکهزینه تحصیلی و درمانی برای فرزندان سوم به بعد بود. البته تسهیلات نیز محدود و غیرسراسری بود.
ایران پیر شد از بس نزایید
روز پنجشنبه فاطمه محمد بیگی، رئیس فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده مجلس اعلام کرد که پیری جمعیت ایران از دنیا پیشی گرفته و رشد سالمندی در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است. آن طور که او گفته قانون جوانی جمعیت ظرف سه سال گذشته خوب عمل کرده و در مواردی تولد فرزندان چهارم و پنجم نیز گزارش شده، اما مشکل بزرگتر آن است که از سال ۹۶ به بعد، سالانه ۵ درصد از تعداد زنان در سن باروری کاسته شده و غیر از آن در سال جاری نسبت به سال گذشته ۷ درصد کاهش تولد داشتهایم.
کودکانی که به خاطر آینده متولد نمیشوند
خانم محمدبیگی، پدیده پیری جمعیت را هولناک توصیف کرده است.
سیامک، میترا، پژمان، سارا، نیما، پیام، نازنین و مینا سالهاست ازدواج کردهاند، اما هیچکدام برنامهای برای فرزندآوری ندارند. همه آنها در وضعیت متوسط اقتصادی قرار دارند، همه زوجها شاغل بوده و به کودکان علاقه دارند، اما هیچکدام نمیخواهند صاحب فرزند شوند. آنها دلایل مختلفی را ارایه میکنند. سارا، عدم ثبات اقتصادی را میگوید و نیما، وضعیت امنیت روانی را مطرح میکند. به گفته سیامک، به دلیل آن که چشمانداز روشنی برای خود نمیبیند، حاضر نیست فرزندی داشته باشد. این گروه، سیاستهای تبلیغی و یا تشویقی دولتها برای افزایش جمعیت را در گروه تحصیلکرده بیفایده میدانند و میگویند: «شاید گروههای حاشیهنشین و یا روستایی با وعده وام یا افزایش یارانه حاضر به زاد و ولد شوند، اما این وعدهها در اکثریت جامعه بیتاثیر است.»
مینا میگوید که تمایل به فرزند دارد، اما نه در ایران. او که ۱۰ سال از ازدواجش میگذرد، به یورو نیوز میگوید: «با هر کدام از تنشهای اجتماعی، مطمئنتر میشوم که ایران جایی برای تولد کودک نیست و حالا موضوع جنگ نیز به آن اضافه شده است. هر روز باید منتظر بود که رهبران برای جانمان چه تصمیمی میگیرند.»
رئیس فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده مجلس گفته است که روند کاهشی جمعیت برگشتپذیر نیست و بیش از ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال، پیری جمعیت ایران را دربر میگیرد و حداقل یک قرن زمان برای حل این مساله نیاز است.
موضوع پیری جمعیت، دغدغه افراد جامعه نیست، آنها به موضوعاتی دیگر فکر میکنند. وحید میگوید که حتی برای ازدواج هم دچار شک و تردید بسیار بوده و در نهایت با همسرش شرط کردهاند که هرگز بچهدار نشوند. او میگوید: «بعید میدانم بتوانم از عهده هزینهها و تربیت کودکم بر بیایم.»
بررسی آمار ازدواج و طلاق در کشور نشان میدهد که ظرف سالهای ۸۹ تا ۱۴۰۲ شاهد کاهش ۴۶ درصدی ازدواج در کشور بودهایم. در همین دوره تعداد طلاقهای کشور ۴۷ درصد افزایش یافته است. این آمارها نشان میدهد که کاهش تمایل به ازدواج در کشور در حال گسترش است و در چنین شرایطی هر نوع سیاست ازدیاد جمعیت به بنبست میرسد.