روایت یک استاد دانشگاه آمریکایی از دوران نوارهای ویدیویی پنهانی در ایران
+5
رأی دهید
-0

العربیه: بلیک اَتوود، استاد مطالعات رسانهها در دانشگاه آمریکایی بیروت، در کتاب «زیرزمینی: حیات پنهان نوارهای ویدیویی در ایران» روایت جذاب و چندلایهای از حیات زیرزمینی ویدیو در ایرانِ دهه شصت شمسی ارائه میدهد. او برای نگارش کتابش دهها مصاحبه شفاهی با فعالان آن دوران انجام داد.
جمهوری اسلامی در سال 1362 استفاده شخصی از ویدیو را ممنوع کرد، و این ممنوعیت بیش از یک دهه ادامه یافت. در حالی که اکثر کشورها به دنبال وضع مقررات استفاده از فناوری جدید ویدیو بودند، حکومت ایران مسیر افراطی ممنوعیت کامل را پیش گرفت.
اما نتیجه کاملاً معکوس شد: یک شبکه گسترده و خودجوش از توزیعکنندگان غیررسمی شکل گرفت، و تماشای فیلم به تجربهای خانوادگی و فرهنگی بدل شد که نظام حاکم از کنترل آن عاجز بود.
به گفته اتوود، این «زیرزمین ویدیویی» تنها برای دسترسی به فیلمهای ممنوعه نبود، بلکه ابتکاراتی ایجاد کرد، دانش فنی را گسترش داد، و آیینهایی ساخت که در آن فیلمها دستبهدست میشدند، و گاه خطر زندان رفتن، جریمه شدن، یا شلاق خوردن را سر راه مردم میگذاشتند.
برخلاف تبلیغات رسمی حکومت، فروشندگان ویدیو و توزیعکنندگان فیلم اغلب به خاطر عشق به سینما، فرصتهای اجتماعی، یا ارائه فضای فراغت و سرگرمی در آن دوران سخت به این کار روی آورده بودند.
مردم به فیلمهای متنوعی دسترسی داشتند، که شامل آثار کلاسیک هالیوودی، فیلمهای هندی و اروپایی، و کارتونهای دیزنی میشد. کیفیت پایین نسخهها یاکپی شدن چندباره آنها مانعی برای تماشای فیلم نبود.
اتوود میگوید دلالان ویدیو در نقش «واسطههای فرهنگی» ظاهر میشدند، با دقت فیلمها را برچسبگذاری و معرفی میکردند، انتخابها را هدایت میکردند، و حتی در مواردی منتقد فیلم میشدند.
پس از رفع ممنوعیت ویدیو در سال 1373، این شبکه زیرزمینی نهتنها از میان نرفت، بلکه به دلیل سانسور شدید نسخههای رسمی فیلمها همچنان فعال ماند. بسیاری از مردم حتی منکر وجود ممنوعیت بودند، چراکه زندگی روزمرهشان همچنان به توزیعکنندگان غیررسمی وابسته بود.
اتوود نتیجه میگیرد که خاطرات عمومی از عصر ویدیو، علاوه بر نوستالژی، بازتابی از تلاش مردم برای ایجاد حریم خصوصی در دل نظارت و سرکوب سیاسی است. به گفته وی، ممنوعیت ویدیو شاید امروزه پیشپاافتاده به نظر برسد، اما کنار هم قرار گرفتن دهها قانون سختگیرانه مشابه در نهایت مردم ایران را به مرز مقاومت و اعتراض رسانده است.
جمهوری اسلامی در سال 1362 استفاده شخصی از ویدیو را ممنوع کرد، و این ممنوعیت بیش از یک دهه ادامه یافت. در حالی که اکثر کشورها به دنبال وضع مقررات استفاده از فناوری جدید ویدیو بودند، حکومت ایران مسیر افراطی ممنوعیت کامل را پیش گرفت.
اما نتیجه کاملاً معکوس شد: یک شبکه گسترده و خودجوش از توزیعکنندگان غیررسمی شکل گرفت، و تماشای فیلم به تجربهای خانوادگی و فرهنگی بدل شد که نظام حاکم از کنترل آن عاجز بود.
به گفته اتوود، این «زیرزمین ویدیویی» تنها برای دسترسی به فیلمهای ممنوعه نبود، بلکه ابتکاراتی ایجاد کرد، دانش فنی را گسترش داد، و آیینهایی ساخت که در آن فیلمها دستبهدست میشدند، و گاه خطر زندان رفتن، جریمه شدن، یا شلاق خوردن را سر راه مردم میگذاشتند.
برخلاف تبلیغات رسمی حکومت، فروشندگان ویدیو و توزیعکنندگان فیلم اغلب به خاطر عشق به سینما، فرصتهای اجتماعی، یا ارائه فضای فراغت و سرگرمی در آن دوران سخت به این کار روی آورده بودند.
مردم به فیلمهای متنوعی دسترسی داشتند، که شامل آثار کلاسیک هالیوودی، فیلمهای هندی و اروپایی، و کارتونهای دیزنی میشد. کیفیت پایین نسخهها یاکپی شدن چندباره آنها مانعی برای تماشای فیلم نبود.
اتوود میگوید دلالان ویدیو در نقش «واسطههای فرهنگی» ظاهر میشدند، با دقت فیلمها را برچسبگذاری و معرفی میکردند، انتخابها را هدایت میکردند، و حتی در مواردی منتقد فیلم میشدند.
پس از رفع ممنوعیت ویدیو در سال 1373، این شبکه زیرزمینی نهتنها از میان نرفت، بلکه به دلیل سانسور شدید نسخههای رسمی فیلمها همچنان فعال ماند. بسیاری از مردم حتی منکر وجود ممنوعیت بودند، چراکه زندگی روزمرهشان همچنان به توزیعکنندگان غیررسمی وابسته بود.
اتوود نتیجه میگیرد که خاطرات عمومی از عصر ویدیو، علاوه بر نوستالژی، بازتابی از تلاش مردم برای ایجاد حریم خصوصی در دل نظارت و سرکوب سیاسی است. به گفته وی، ممنوعیت ویدیو شاید امروزه پیشپاافتاده به نظر برسد، اما کنار هم قرار گرفتن دهها قانون سختگیرانه مشابه در نهایت مردم ایران را به مرز مقاومت و اعتراض رسانده است.
۵۰

حق گو لندن - لندن، انگلستان
۶-۷ ساله بودم خدا بیامرز بابام دستگاه ویدیو خرید . تو کوچه مان چند تا خانه انطرفتر در امیراباد تهران چند نفر دیگر همویدیو داشتند . روزهای ۵ شنبه دیار فیلم می آمد . قبلا لیست میداد و فیلم انتخاب می کردید . بعد ۲-۳ تا خانواده باهم فیلمها را عوض می کردیم . من بچه ۶ ساله فیلم را داخل خشتکم می گذاشتم و گشاد گشاد می رفتم تا منزل همسایه که فیلم را عوض کنم . یعنی انگار هرویین جابجا میکردم تا می رفتم و بر میگشتم . نا فرمانی ضد حکومت خوبی بود . بعضی وقتها هم می شنیدیم که فیلمیمنو گرفتم تا ۴۰۰ تا فیلم و فعلا فیلم خبری نبست . بشین تکراری کارتونهای خودتو ببین . تازه بعضی وقتها دوتا ویدیو می شدیم و کپی میکردیم فیلمها را . هنوز بعضیهاشون تو ایران در خانه دارم .
0
10
پنجشنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۵
۴۱

karaji - کرج ، ایران
همه دنیا فهمیدند که این حماقتهای حکومت ضرر های جبران ناپذیری به ایران زد و نه تنها دین و ایمان مردم رو نابود کرد بلکه امید و آرزوی نسلهایی رو به نابودی کشاند و آخرش هم شد این که امروز میبینیم، حالا به نظر کار دشمن میتونه باشه یا دوست !!؟؟
2
3
پنجشنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۳