کودکی محمدرضا پهلوی در مدرسه له‌روز سوییس

محمدرضاشاه پهلوی در مدرسه له‌روز سوییس
سایت رویداد 24: تصویر کمتر دیده شده از سال‌های تحصیل محمدرضا پهلوی در مدرسه شبانه‌روزی «لو روزه» سوئیس، فرصتی تازه برای بازخوانی فصلی کمتر دیده‌شده از زندگی او فراهم کرده است؛ فصلی که از ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۶ طول کشید و بر شکل‌گیری شخصیت سیاسی و فرهنگی واپسین شاه ایران تاثیری ماندگار نهاد.

محمدرضا پهلوی، متولد ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۹ میلادی)، تا یازده‌سالگی در محیطی به‌شدت درباری و آیین‌محور رشد کرد. پدرش، رضاشاه، با هدف مدرن‌سازی نظام آموزش وارث تاج‌وتخت و نیز دورکردن او از سیاست ایرانِ پرافت‌وخیز دهه ۱۳۰۰، به توصیه عبدالحسین تیمورتاش_وزیر دربار و چهره پرنفوذ اصلاحات_تصمیم گرفت ولیعهد را به خارج بفرستد. مدرسه لو روزه در کوهپایه‌های آلپ، یکی از معتبرترین مدارس شبانه‌روزی اروپا بود که دانش‌آموزانی از خانواده‌های سلطنتی و نخبگان سراسر جهان می‌پذیرفت.

در هفتم سپتامبر ۱۹۳۱، محمدرضای یازده‌ساله همراه با هیئتی کوچک تهران را ترک کرد. سفر از طریق بندر بوشهر به بغداد و سپس با قطار تا حلب ادامه یافت و پس از عبور از دریای مدیترانه، سرانجام به ژنو رسید. خودِ این مسیر طولانی، نخستین رویارویی او با چندگانگی فرهنگی و فاصله آشکار میان ایرانِ در حال نوسازی و اروپا بود. در ایران، او را «والاحضرت» می‌خواندند و هنگام عبور، سربازان و خدمتگزاران می‌ایستادند؛ در لو روزه، اما چنین تشریفاتی وجود نداشت.

به روایت اسناد مدرسه، در نخستین روز کلاس‌ها، ولیعهد از همکلاسی‌هایش خواست هنگام ورودش بایستند. عدم تمکین دانش‌آموزان و واکنش تند یک دانش‌آموز آمریکایی_که گفته می‌شود او را هل داد و موجب مخدوش شدن غرورش شد_درسی فوری به شاهزاده جوان داد: احترام در غرب نه به نسب و روابط خونی، که به شایستگی فردی وابسته است. این واقعه در نامه‌ای که سال‌ها بعد به خواهرش اشرف نوشت، به‌عنوان «تکانه‌ای تلخ، اما بیدارکننده» توصیف شد.

در لو روزه به زبان فرانسه درس داده می‌شد. محمدرضا که پیش‌تر زیر نظر معلمان خصوصی فرانسوی درس خوانده بود، این زبان را به سرعت به سطح نگارش رساند و در سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ چند یادداشت در نشریه دانش‌آموزی به چاپ رساند. در آنها، آزادی بحث، کتابخانه غنی و گردش‌های علمی مدرسه را ستود و نوشت: «اینجا می‌آموزم که جهان بسیار بزرگ است؛ فراتر از مرز‌های میهنم.»
زندگی روزمره در لو روزه: میان تشریفات شرقی و آیین اروپایی
برخلاف تصویر رسمی دربار، محمدرضا در لو روزه نوجوانی نسبتاً خجالتی بود. گزارش‌های ورزشی مدرسه نشان می‌دهد او در تیم فوتبالِ داخلی بازی می‌کرد، اما به‌سبب کم‌جرأتی، از درگیری‌های فیزیکی دوری می‌جست و بیشتر در نقش هافبک میانی ظاهر می‌شد تا مهاجم. با این همه، حضور در زمین چمن، نخستین تجربه او از بازی گروهی بدون امتیاز ویژه بود. عکس سیاه‌وسفیدی که امسال منتشر شده_ صف اول، سمت راست تصویر ورزشی_ نوجوانی با شورت سفید و پیراهن رکابی را نشان می‌دهد که دست‌ها را پشت کمر قفل کرده، گویی هنوز از دوربین و جمع، اندکی حذر دارد.

بُعد ادبی زندگی او نیز در سوئیس پررنگ شد. دوستی با معلم ادبیات، ارنست پرون، نقطه عطفی شمرده می‌شود. پرون_ مردی اهل نوشاتل با گرایش‌های مشخص هنری—او را با آثار شاتوبریان و رابله آشنا کرد و شب‌های خوابگاه به گفت‌و‌گو درباره شعر سپری می‌شد. این رفاقت چنان عمیق بود که در بازگشت شاهزاده به تهران (۱۳۱۵ش) پرون نیز همراهش آمد و تا سال ۱۹۶۱ در ایران ماند. تأثیر پرون بر سلیقه ادبی محمدرضا را بعد‌ها می‌توان در علاقه او به معماری نئوکلاسیک کاخ‌ها، سفارش آثار هنری فرانسوی و انتخاب واژگانش در مکاتبات رسمی فرانسه‌زبانِ دربار مشاهده کرد.

از نظر تحصیلی، برنامه درسی لو روزه شامل زبان‌های خارجی، تاریخ اروپا، علوم طبیعی و ریاضیات بود. محمدرضا زبان آلمانی را نیز آموخت و بعد‌ها در گفت‌و‌گو با روزنامه‌نگاران غربی از توانایی سخن گفتن به سه زبان اروپایی بهره برد. از سال سوم تحصیل، او در کلاس‌های اخترشناسی اختیاری شرکت کرد و در نامه‌ای به پدرش نوشت: «مطالعه نظم آسمان‌ها مرا به نظم در امور زمینی تشویق می‌کند». همین جمله بعد‌ها در کتاب درسی اخلاق دانشسرای افسری تهران، به عنوان «گفته ولیعهد» درج شد.

با وجود پیشرفت درسی، محیط خارج از کلاس نقشی مهم‌تر در جامعه‌پذیری او داشت. لو روزه در دهه ۱۹۳۰ میزبان فرزندان خاندان‌های سلطنتی مصر، یونان و یوگسلاوی بود. تماس روزانه با وارثان تاج‌وتخت‌های دیگر، حس رقابت و نیز آگاهی از سیاست بین‌المللی را در محمدرضا تقویت کرد.

یادداشت‌های روزانه‌اش نشان می‌دهد که اخبار اوضاع آلمانِ وایمار و سر برآوردن نازیسم، به بحث‌های خوابگاهی راه یافته و ذهن او را نسبت به خطر ایدئولوژی‌های افراطی حساس کرده بود.
بازگشت به ایران و بازتاب‌های بلندمدت تجربه سوئیس
محمدرضا در پایان تابستان ۱۹۳۶ به ایران بازگشت و دیپلم دبیرستان خود را از «دبیرستان نظام» اخذ کرد. او سپس وارد دانشکده افسری تهران شد و در سال ۱۳۱۷ش با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل گشت. رضاشاه، که ارتش را ستون اصلاحات خود می‌دانست، پسرش را سریعاً تا درجه سروانی ارتقا داد و عنوان «بازرس ارتش» را به او سپرد. سه سال سفر میدانی در سراسر کشور—بازدید از پادگان‌ها، راه‌آهن و پروژه‌های عمرانی، بخش عملی آموزشی بود که ولیعهد در سوئیس تنها به‌صورت نظری دیده بود.

تأثیر ذهنیت اروپاییِ شکل‌گرفته در لو روزه را می‌توان در برخی تصمیم‌های محمدرضا پس از رسیدن به سلطنت (۱۳۲۰ش) سراغ گرفت. او روابط نزدیک با فرانسه را حفظ کرد، بورسیه‌های تحصیلی برای اعزام دانشجو به اروپا افزایش داد و در ترمیم وجهه دربار، سبک تشریفات ملایم‌تری نسبت به شیوه دوران رضاشاه برگزید. روحیه «پهلوانی» سنتی پدر را با ظرافت آداب فرانسوی آمیخت؛ هرچند منتقدان، این آمیزه را نشانی از فاصله طبقاتی بیشتر میان دربار و مردم می‌دانستند.

از سوی دیگر، دوستی با ارنست پرون تا سال ۱۹۶۱ ادامه داشت و تبدیل به یکی از حاشیه‌های دربار شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، کتابی با عنوان ارنست پرون، همسر شاه ایران منتشر و در روایت رسمی جمهوری اسلامی از این دوستی به‌عنوان «رابطه نامتعارف» یاد شد. با وجود رد این ادعا از سوی منابع درباری سابق و پژوهشگرانی، چون ماروین زونیس، ماجرا نشان داد که تجربه دوستی‌های شکل‌گرفته در نوجوانی چگونه می‌تواند در بستر سیاسیِ متحول‌شده، به قرائت‌های متفاوت و حتی متضاد بیانجامد.
میراث سال‌های لو روزه
شاهزاده‌ای که در ۱۱ سالگی به سوئیس رفت، درک خود از اروپا را نه از پشت میز دیپلماتیک که در حیاط مدرسه و زمین فوتبال کسب کرد. این تجربه او را در تعامل با قدرت‌های غربی، به‌ویژه طی بحران‌های دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، واقع‌بین‌تر کرد. همچنین تسلط به فرانسه و انگلیسی سبب شد شاه در مصاحبه‌های تلویزیونیِ پس از ۱۹۶۳، پیام‌های خود را بدون مترجم منتقل کند؛ امری که برای رهبران منطقه‌ای آن زمان کم‌سابقه بود. تاثیر دیگری نیز در سال‌های بعدی مشهود بود: ترکیب تشریفات ایرانی و سبک غربی، در معماری کاخ‌ها، مد لباس و حتی شیوه برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله نمود یافت. این «پل فرهنگی» موافقان و مخالفان بسیاری داشت، اما بی‌شک ریشه‌اش در سال‌های تحصیل اروپایی بود.
+50
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۷
    Munchen - مونیخ، آلمان

    به جرات میشه گفت ۸۰ درصد مردم مذهبی و به تمام معنی احمق اون زمان لایق همون خمینی متحجر بودند و تفکراتشون کمی بالا پایین شبیه اون بود.یه ۲۰ درصد آدم حسابی بود که اونها قربانی حماقت و نفهمی اکثریت چهارپا شدند.
    3
    56
    ‌پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    روحت شاد.
    3
    55
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    مصدق روحت شاد - تهران، ایران

    ایشالا هرچی خاک ارنست پرونه، رقم کنتور ممرضا پالانی باشه!
    45
    3
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران

    خوشبختانه با وجود اینترنت و شبکه های اجتماعی مردم خصوصا نسل جدید بیشتر با خدمات شاهان ایرانساز پهلوی اشنا شدند.اکثریت قاطع مردم طرفدار پهلوی ها هستند حتی قشر مذهبی که در این چند سال از نظام بریدند.‌ پاینده ایران و ایرانی.
    3
    29
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان

    بندر بود بندر پهلوی ٬ شهر بود رضاعیه ٬ سینما که بود در تهران و تقاطع دو تا خیابان ٫ یکیش شاه و ان یکی پهلوی (سینما اسیا ) در کنارش بود کلاپی بنام باز هم پهلوی! دبیرستان که بود شاه رضا و بیمارستان فرح و شهناز و فرهناز ! در امتداد میدانی بود که نامش بود فوضیه و یا ثریا و و و ! حالا بعد از ۵۰ سال یک عده ...سطلی می فرمایند تهمت ثروت دزدی به این خاندان دروغ محض است و اینان در حال ساختن ایران بودند و ما شکم سیران بی لیاقت که در سطل های اشغال ساواکی ها و درباریان فاسد بدنبال نان می گشتیم ! به این خاندان خیانت کردیم و . لیاقت این اوباش مفت خور همان پالان است و بس
    34
    4
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Tornado1 - استانبول، ترکیه

    و همانجا بود که با ارنست پرون هم سرنوشت شد
    30
    2
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    nima121 - استانبول، ترکیه

    خیلی کار بی خودی کرد ( فرستادن به فرنگ ) اونم به پیشنهاد تیمورتاشی که بعدا مغضوب شد ، چی بود بچه رو فرستادند اونجا که بیفته به دام ارنست پرون ، همون ایران یه درسی می خوند دیگه ، شایدم قضیه ارنست پرون تله ای بین المللی از طرف کشوری بوده
    24
    2
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    ساندیسی های در لباس چپول عقده ای حمله کردند. محبوبیت خاندان پهلوی در میان مردم واقعا فشار میاره به این کله پوکان
    1
    18
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    تو هنوز از بیان خاطرات پدر و پدر بزرگت خسته نشدی آن هم تکراری ؟پاره نشد آن خزانه خاطرات چکمه و سبیل همایونی ات ،ترامپ و نتانیاهو هم کفاف نکرد ؟ حالا دنبال چه هستی ؟
    17
    0
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    پیرمرد بیست و‌پنج ساله، تو خودت بهتر از من دوران شاهان ایرانساز را تجربه کردی.‌ واقعا چپول بیست و‌پنج ساله هم داریم؟
    0
    11
    جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.