ایرج در برنامه برمودای صدا و سیما یکی از ترانه های قدیمی خود را خواند

 برشی از برنامه برمودا با اجرای ایرج، یادآور لحظاتی ناب و ماندگار از هنر موسیقی ایرانی است.
+25
رأی دهید
-22

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۸
    ایران کهن - هوستن، ایالات متحده امریکا
    این و پسرش دو تا از پاچه خوارها هستند
    12
    26
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Ginger - چگو، اسپانیا
    برنامه با اسم بهتری وجود نداشت بزودی رژیم آخوندی اسلامی جنایتکار در برمودای خود ساخته نابود خواهد بطوریکه اثری از آثارش باقی نماند برنامه برمودا مسخره
    2
    11
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    انسان قادر - اتریش، اتریش
    حر حر ملتو افسرده کردید😂😂
    2
    6
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
    همه این کارها به خاطر ....سوزاندن طرفداران شجریان است .چون گلپا و ایرج معتقد بودند بعد از انقلاب شجریان خیلی آنها را در حاشیه راند
    6
    10
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ۱) درود بر استاد ایرج و حنجره‌ی زرین‌اش ~ در این سن ۹۲ سالگی، این‌چنین در اوج آوار و نغمه می‌خواند ~ مندگار باشی‌ استاد ~ / - پدربزرگ من (پدر پدرم) ۱۰۰ سال عمر کرد (۱۹۰۵ - ۲۰۰۵). - ایشان تا ۹۶ سالگی، بدون عصا راه می‌رفت، عینک را فقط وقت کتاب‌خواندن به چشم می‌زد، پیاده‌روی می‌کرد روزی یک ساعت (که همین دلیل عمر بالا و سلامت جمسی‌اش بود ~ و همچنین مثبت‌اندیش بودن‌اش ~). نه فشار خون بالا داشت، نه قند خون، نه کلسترول. سالم سالم بود. فقط وقتی‌ ۹۶ ساله شد، لگن خاصره‌اش شکست، و سبب شد که ۳-۴ سال پایانی زندگی، در بستر باشد. - ایشان صدای بسیار خوبی‌ داشت، - در دوران بین کودکی و نوجوانی، موسیقی‌ را در یک خانه‌ای اعیانی آموزش دیده بود، چون وقتی‌ ۱۰ ساله بوده، برخی‌ عصرها با پدرش که نانوا بوده، از جنوب تهران می‌‌رفتند سمت تجریش، و ایشان سوار بر دوش پدر، آواز می‌خوانده، که یکی‌ از آن غروب‌های تابستان، درب خانه‌ای اعیانی باز می‌شود، و زن خدمتکار آن خانه می‌گوید که "خانم" می‌خواهند شما را ببیند، چون از صدای پسرتان خوش‌شان آمده. - این خانم، یکی‌ از نوادگان اشرافی قاجار بوده. ~ (ادامه ....
    4
    4
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ۲) پدربزرگ در آن سنین بین کودکی و نوجوانی، تقریبا دایم منزل آن خاندان اعیانی بوده، منزلی که در آن (۱۰۸ سال پیش) ساز‌های موسیقی‌ وجود داشته و ایشان به مشق آواز همراه با پسر آن خاندان می‌‌پرداخته. - در همان سال‌ها (۱۱۰ - ۱۱۲ سال پیش)، "باد سرخ" به تهران می‌آید، و شماری از مردم فوت می‌شوند، که پدر ایشان (نانوا شاطر حسین) نیز جزو قربانی‌یان باد سرخ بوده. - بعد از آن، پدربزرگ می‌شود تنها نان‌آور خانه برای مادر و خواهر کوچک‌تر خود. - کار شاگردی در بازار تهران را شروع می‌کند، و در آغاز جوانی‌ و قبل از ازدواج، می‌شود فروشنده‌ی اصلی‌ یک مغازه‌ی بزرگ در بازار تهران (لوازم خانگی)، که صاحب مغازه هم دوست ایشان بوده. - در همان دوران و یا چند سال بعدش که "ایستگاه رادیو" در تهران افتتاح می‌شود، پدربزرگ به‌عنوان خواننده ارکستر موسیقی‌، آن‌جا آواز می‌خوانده، که به‌صورت مستقیم برای مردم از رادیو پخش می‌شده، اما از آن‌جا که هنوز سیستم ضبط وجود نداشته، هیچ‌کدام از آن اجراها موجود نیست. ~ (ادامه ....
    4
    3
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ۳) پدربزرگ چون بعد از ازدواج به مکه رفته بوده، بخاطر محدودیت‌های رایج اعتقادی که ایران همیشه با آن مواجه و بگونه‌ای بیمارگونه در آن غوطه‌ور است، هیچ‌گاه وارد عرصه‌ی حرفه‌ای خوانندگی نمی‌گردد (با آن‌که پیشنهاد از آهنگ‌سازان آن دوران داشته)، چون بد می‌دانسته که یک حاج‌آقای بازار، کار حرفه‌ای خوانندگی انجام دهد!!!. - از صدای خوب و وسیع ایشان، تنها چند نوار کاست مربوط به اجراهای خصوصی در منزل خود همراه با دوستان نوازنده‌اش موجود هست (مربوط به دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی)، و همچنین یک اجرای تصویری، که وقتی‌ ایشان ۹۲ ساله بوده، روزی تابستانی در حیاط منزل، یکی‌ از دختران‌ش با دوربین هندی‌کم از او فیلم گرفته ~ - پدربزرگ در آن سن ۹۲ سالگی، در حیاط منزل خود آواز می‌خواند در دستگاه سه‌گاه، آن‌هم سه‌گاه که آن‌را از گوشه‌ی اوج که مخالف‌ سه‌گاه است شروع می‌کند، با این شعر؛ "بهار عمر، که یک دوره‌ی جوانی‌ بود، به رنج شد سپری، این چه زندگانی‌ بود؟" --- (ادامه ....
    4
    3
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ۴) پدربزرگ، به‌خاطر باورهای بسیار مخرب و بدوی دینی‌ایرانی، از صدای خود استفاده‌ی حرفه‌ای نکرد، و آن‌را با خود به خاک برد. - تمام هفت فرزند ایشان نیز، از صدای به ارث رسیده از پدر به ایشان، استفاده نکردند، - در این بین، فقط من در این خاندان بزرگ (که یک قطره از صدای خوب پدربزرگ را نیز به ارث برده بودم)، هم در دوران مدرسه (از کلاس سوم دبستان تا چهارم دبیرستان)، قاری قرآن و همچنین تک‌خوان گروه سرود بودم که در تهران همیشه اول می‌شدم. - پس از دیپلم هم، بیش از دو سال (یا حدود ۳ سال)، در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی‌ (واقع در تهران خیابان ویلا)، مشق آواز حرفه‌ای و سداسازی انجام دادم، و در فرهنگ‌سراها نیز اجرای زنده داشتم. - کار کشید به ورود حرفه‌ای، که پیش آهنگ‌سازی نام‌آشنا تست دادم، ایشان لطف داشتند و قرار به ضبط -اول سه آهنگ در ژانر تلفیقی- و سپس انجام آلبوم کامل شامل ۸ آهنگ شد، که اما پدرم که فهمید، گفت "مطرب لازم نداریم" و تیشه زد به ریشه‌ی تمام کارهام منجمله موسیقی‌. (ادامه ....
    4
    3
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ۵) بهار سال ۱۳۷۸، در کلاس آواز "استاد علیرضا افتخاری" که در استودیوی تماشاگه‌راز برگزار می‌شد، با افتخار، ۴ بار شرکت کردم. - وقتی‌ اولین‌بار کنار ایشان نشستم و آوازی از کارهای زیبای خود ایشان را خواندم، استاد افتخاری لطف داشت و گفت؛ فلانی‌! چرا نیستی‌؟ چرا حرفه‌ای نمی‌خوانی؟. - گفتم استاد، پدرم فرمودند که مطرب لازم نداریم!. / - پی‌نوشت؛ اگر والدین هستید و فرزند دارید، بدانید که پس از اتمام کلاس اول دبستان، هر‌آنچه که فرزند شما به‌عنوان علایق خود بگوید، می‌شود راه زندگی‌ موفق او برای تمام زندگی‌اش ~ با فرزند خود دوست باشید، که موفقیت فرزند، یعنی جاودان‌شدن والدین او ~
    3
    4
    شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.