مصطفی مهرآیین: عقل و خرد جمعی ما قدرت تو را مهار خواهد ساخت
+23
رأی دهید
-25
مصطفی مهرآیین می نویسد: خطاب به مردم عزیز ایران
۱.می دانم همه سوگواریم، سوگوار زندگی های از میان رفته، سوگوار زندگی های بی آرزو، سوگوار بودن های فراموش شده، سوگوار زنده بودن های پر از رنج نتوانستن : ما می سوزیم تا ندانند که چگونه مرده ایم؛ ما بی هویت می میریم تا ندانند که چه کسی مرده است؛ ما شمرده نمی شویم تا کسی نداند ما "بیشماران" مرده ایم. اما ما محکوم به زیستن ایم که نفس زنده بودن انباشته از دنیایی گرفتاری است و این گونه زندگی می کوشد خود را بر مرگ برتری بخشد.
۲.باید از خود بپرسیم خصلت رادیکال و رهایی بخش و شادی آفرین و نهایتا دردناک و پر از آه و خون حوادثی چون دوم خرداد، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱، و....که ما را در کنار هم به خیابان ها می آورد و ما را با هم متحد می ساخت تا آنجا که به هنگام هم آوازی دسته جمعی شعارهایمان ما را از خود بیخود می کرد، حالا به کجا رفته است؟ چه کسانی، چه چیزهایی، و چگونه فرآیندهایی خصلت قدرت آفرین و رهایی بخش این رخدادها را در ما کشتند و آن ها را تبدیل به نمونه هایی از شکست و نقصان و ناتوانی در اتحاد برای ما ساختند و به ما چنین القا نمودند که " قدرت حاکمان در قدرت از قدرت شما مردم بیشتر است" و شما هرگز نباید امید به رهایی و تجربه زندگی دگرگونه داشته باشید؟
۳. اکنون پرسش این است: چگونه می توان قدرت حاکمان را محدود یا مهار ساخت؟ چگونه می توان به حاکمان نشان داد که قدرت مردم همواره از شما بیشتر بوده و است و خواهد بود و اصولا قدرت چیزی نیست جز " قدرت مردم". اگر بپذیریم که قدرت حاصل برابری و اتحاد است، باید به زبان کانت بپذیریم که همه ما در تفکر و به کار گرفتن قدرت خرد خود در مهار قدرت هم برابریم و هم بیشمار: باید برابری و اتحاد در اندیشیدن به مهار قدرت را ممکن سازیم. نباید احساساتی شد.نباید درگیر امور جزیی شد. باید مستقیما به امر " عام و کلی" و درد همگانی پرداخت: چگونه می توان قدرت را مهار کرد؟ این پروژه همگانی و عمومی مردم ایران در زمانه فعلی است.آیا پاسخ قدرتی که به ما می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" این است که به صورت انقلابی بگوییم " از تو اطاعت نمی کنم، و با عقل خودم می اندیشم" و تصور کنیم که این گونه قادر به مهار قدرت و رفتن به سوی آینده دیگریم؟
۴. شاید به زبان کانت عقلانی ترین پاسخ برای مهار قدرتی که می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" آن است که به خود بگوییم " فکر کن، اطاعت کن". من با این شعار به قدرت می گویم که در عرصه عمومی و مسائل کلان جامعه دیگر به سان تو نمی اندیشم و با کاربرد آزادانه عقل و خرد خود در پی یافتن شیوه دیگر زیستنم، اما تا آن زمان در زندگی خصوصی خود که همچون بخشی از ادامه نظم موجود است اطاعت می کنم: اطاعت من فریبی است برای همنوایی ظاهری من با تو، اما اندیشیدن انتقادی من در حوزه عمومی و مسائل عام جامعه نقطه آغاز جدایی سهمگین من از توست: ما با ممکن ساختن اندیشه خود در فضای عمومی تمامی ضعف ها و بی عدالتی های موجود در نظم زندگی خود را می شناسیم و با شکل دادن به " خرد عمومی" و ایجاد اتحاد میان اذهان متکثر جامعه، " شب جهان" خود را از بین خواهیم برد: قدرت بداند ما مردمانی ساده دل هستیم، اما بدا به روزی که از شاعران و موسیقیدانان الهام بگیریم و با خواندن هماهنگ و هم آوای اشعار وطن پرستانه بسیج شویم و به قدرت نشان دهیم که هیچ قدرتی بزرگتر از قدرت مردم نیست: سوگ مرگ های آوار شده بر ما بهانه خشم ما نیست، بلکه بهانه ای است برای فهم بهتر حد و حدود فردیت و شخصیت ما و آنچه با ناتوانی خود در بهره گرفتن از قدرت خرد خود بر خود آوار ساخته ایم.عقل و خرد جمعی ما قدرت تو را مهار خواهد ساخت.
۱.می دانم همه سوگواریم، سوگوار زندگی های از میان رفته، سوگوار زندگی های بی آرزو، سوگوار بودن های فراموش شده، سوگوار زنده بودن های پر از رنج نتوانستن : ما می سوزیم تا ندانند که چگونه مرده ایم؛ ما بی هویت می میریم تا ندانند که چه کسی مرده است؛ ما شمرده نمی شویم تا کسی نداند ما "بیشماران" مرده ایم. اما ما محکوم به زیستن ایم که نفس زنده بودن انباشته از دنیایی گرفتاری است و این گونه زندگی می کوشد خود را بر مرگ برتری بخشد.
۲.باید از خود بپرسیم خصلت رادیکال و رهایی بخش و شادی آفرین و نهایتا دردناک و پر از آه و خون حوادثی چون دوم خرداد، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱، و....که ما را در کنار هم به خیابان ها می آورد و ما را با هم متحد می ساخت تا آنجا که به هنگام هم آوازی دسته جمعی شعارهایمان ما را از خود بیخود می کرد، حالا به کجا رفته است؟ چه کسانی، چه چیزهایی، و چگونه فرآیندهایی خصلت قدرت آفرین و رهایی بخش این رخدادها را در ما کشتند و آن ها را تبدیل به نمونه هایی از شکست و نقصان و ناتوانی در اتحاد برای ما ساختند و به ما چنین القا نمودند که " قدرت حاکمان در قدرت از قدرت شما مردم بیشتر است" و شما هرگز نباید امید به رهایی و تجربه زندگی دگرگونه داشته باشید؟
۳. اکنون پرسش این است: چگونه می توان قدرت حاکمان را محدود یا مهار ساخت؟ چگونه می توان به حاکمان نشان داد که قدرت مردم همواره از شما بیشتر بوده و است و خواهد بود و اصولا قدرت چیزی نیست جز " قدرت مردم". اگر بپذیریم که قدرت حاصل برابری و اتحاد است، باید به زبان کانت بپذیریم که همه ما در تفکر و به کار گرفتن قدرت خرد خود در مهار قدرت هم برابریم و هم بیشمار: باید برابری و اتحاد در اندیشیدن به مهار قدرت را ممکن سازیم. نباید احساساتی شد.نباید درگیر امور جزیی شد. باید مستقیما به امر " عام و کلی" و درد همگانی پرداخت: چگونه می توان قدرت را مهار کرد؟ این پروژه همگانی و عمومی مردم ایران در زمانه فعلی است.آیا پاسخ قدرتی که به ما می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" این است که به صورت انقلابی بگوییم " از تو اطاعت نمی کنم، و با عقل خودم می اندیشم" و تصور کنیم که این گونه قادر به مهار قدرت و رفتن به سوی آینده دیگریم؟
۴. شاید به زبان کانت عقلانی ترین پاسخ برای مهار قدرتی که می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" آن است که به خود بگوییم " فکر کن، اطاعت کن". من با این شعار به قدرت می گویم که در عرصه عمومی و مسائل کلان جامعه دیگر به سان تو نمی اندیشم و با کاربرد آزادانه عقل و خرد خود در پی یافتن شیوه دیگر زیستنم، اما تا آن زمان در زندگی خصوصی خود که همچون بخشی از ادامه نظم موجود است اطاعت می کنم: اطاعت من فریبی است برای همنوایی ظاهری من با تو، اما اندیشیدن انتقادی من در حوزه عمومی و مسائل عام جامعه نقطه آغاز جدایی سهمگین من از توست: ما با ممکن ساختن اندیشه خود در فضای عمومی تمامی ضعف ها و بی عدالتی های موجود در نظم زندگی خود را می شناسیم و با شکل دادن به " خرد عمومی" و ایجاد اتحاد میان اذهان متکثر جامعه، " شب جهان" خود را از بین خواهیم برد: قدرت بداند ما مردمانی ساده دل هستیم، اما بدا به روزی که از شاعران و موسیقیدانان الهام بگیریم و با خواندن هماهنگ و هم آوای اشعار وطن پرستانه بسیج شویم و به قدرت نشان دهیم که هیچ قدرتی بزرگتر از قدرت مردم نیست: سوگ مرگ های آوار شده بر ما بهانه خشم ما نیست، بلکه بهانه ای است برای فهم بهتر حد و حدود فردیت و شخصیت ما و آنچه با ناتوانی خود در بهره گرفتن از قدرت خرد خود بر خود آوار ساخته ایم.عقل و خرد جمعی ما قدرت تو را مهار خواهد ساخت.
۶۳

طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
این آق مصطفی هم عین دارو دسته مسی علینژاد و غیره مثل ققنوس خاکستر شده یهو درمیاد بیرون و مستقیما شخص آغا رو از همون روز اول هدف قرار میده در خود ایران، جایی که پلیس فدای غاغا ایکی ثانیه طرفو از بیابانهای چیز بلاغ تپه میکشه بیرون فقط بخاطر دو جمله اونم فقط به نامسولین، اما تقدیر الهی اینجوریه که این از اول فحش و دریوری میگه ولی هنوز زنده اس. برید کشکتونو بسابید عمواوغلی ز (جمع عمواوغلی ها به انگریزی) خلاصه فردا یه جای دیگه رو منفجر میکنن، یه چند هفته ای مردم به سرو کول همدیگه خاک میریزن، آخرش پا میشن میگن خدارو شکر که فعلا زنده ایم، روز از نو روزی از نو و منتظر مصیبت بعدی مینشینن. عین فیلمای آبدوغ خیاری و آبگوشتی دهه چهل و پنجاهی این شده کارو زندگی ایرانی های مقیم ایران. هر کسی خوب فیلم بازی کنه دل بیشتر مردم رو تصاحب کرده.
16
31
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۳
۴۸

Daz-Bobby - سن فرانسیسکو، ایالات متحده امریکا
همینکه تو اون رژیم داری از بالا نَفس میکشی نه از پایین و هنوز زنده ای ، خودِش نشانگرِ مزخرف بودنِ خودِت و حرفاته ، نمیخواد مَردم ُ رنگ کُنی دکتر . برو نونِ درست برا زن و بچهات ببر . شایدم یکجا سوتیِ بدجوری دادی تو زندگیت،رژیم هم داره بهره برداری میکنه ازت،خوب خره،برو خودتو بِکُش در این صورت ، بهتر از با اینا بودنه ،
11
30
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۳
۵۵

hamid4053 - اصفهان، ایران
به نظر من ناچیز شمردن کسانی که با جان خود در این کشور اشغال شده توسط اسلامیون ناخلف سعی میکنند صدای مردم باشند منصفانه نیست. ما ایرانیان باید از پرچمدارانی که با جان خود بازی میکنند و صدای مردم میشوند احترام بگذاریم. ناچیز شمردن این بزرگان باعث خوشنودی این اشغالگران به رهبری مفعول اعظم میشود. ای مردم ایران خسته و زخمی به شما احتیاج دارد بیایید با هم متحد در خیابانها ایرانمان را از چنگ این نابکاران اژنبی نجات بخشیم و آیندگان را شرمنده از بی غیرتی پدران خود نکنیم. بیایید افتخار آیندگان باشیم که با خون خود ایران را از چنگ اشغالگران نوکر صفت اژنبی آزاد کردند.
4
16
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۱
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
این داش مصی یه نامه نوشته به خامنه ای هنوز هم داره صاف صاف راه میره. همین نامه رو ١٤ نفر سه سال پیش نوشتن، از پس فرداش رفتن زندان. اصلاح طلب جلد دوم با تصحیحات هست ایشون
5
4
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۷
۴۰

iran1 - آرلون، بلژیک
ماهایی که از ایران خارج شدیم حالا فقیر و غنی یک چیزی اینجا واسه خودمون دست و پا کردیم، بهتره بجای خرده گرفتن به اونهایی که داخل ایران هستن که تو صحبت نکن، یک کم واقع بینانه به داستان نگاه کنیم، این آقا اگر با اکی یک سریا باز یه موضوع درست رو وسط بکشه باید ازش استقبال بشه نه سرکوب بشه، فردا روز این آقا باید در کنار یکی از جنس مردم زندگی کنه، خیلی از ماها هم در ایران بهمون بدگذشت هم خیری از مهاجرتمون بخاطر اراذل خامنه ای ندیدیم. بجای انتقاد با تغییر حاکمان و صداهای تاثیر گذار در کشور، یک سری آدم حسابی رو بجای آدمهای فاسد قدرت باید داد تا اشتباهات قبل رو بشه جبران کرد و تجربه تلخ ما به نسل دیگه ای سرایت نکنه
3
7
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۰
۱۰۸

freedom of the press - تهران، ایران
جالبی کار اینه که این بابا در رسانه ایی دولتی که زیر نظر خود خامنه ایی اداره می شود(ریاست صدا و سیما را خود خامنه ایی انتخاب می کند) دعوت میشه و مستقیما به خامنه ایی و سیاست های خامنه ایی می تازد و باز دعوتش می کنند، یک جامعه شناس مخالف بی پرده خامنه ایی و رژیمش و مردم هم که تشنه شنیدن این حرفها هستند. مهندسی شستشوی مغزها از طرف سپاه و با اجرای این بابا. هدف، اینکه بعد از اینکه این بابا بتواند حمایت و نظر قشر زیادی از مردم را جلب کند آنوقت است که چهره واقعی خودش را نشان می دهد و هدف تخریب شاهزاده رضا پهلوی است و اینکه بابا آنها هم این چنان بودند و آن چنان بودند و شعار نه شیخ و نه شاه را سر می دهد و بتواند نظر خیلی ها را از طرفداری از شاهزاده برگرداند. ح فی هایی که این بابا می زند چندین سال پیش قاسم شعله سعدی نماینده شیراز در مجلس می زد، مردم هم تشنه شنیدن این حرفها بودند و برگهای تبلیغاتی ایشان در سراسر ایران پخش شده بود. ایشان فقط رای مردم را می خواست که بره مجلس و بعد از دو دوره نمایندگی به ناگهان غیبشان زد.اصلا این بابا از کجا پیداش شد و جالب اینکه راه براه هم به سیما دعوت میشود.
1
11
پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۶