فروردین ۱۳۵۸: «سرنوشت مشابه» هویدا و ذوالفقار علی بوتو

امیرعباس هویدا و ذوالفقار علی بوتو که زمانی نخست‌وزیران ایران و پاکستان بودند، به فاصله سه روز اعدام شدند رادیو فرانسه: تهران، تیر ۱۳۵۵ / ژوئیه ۱۹۷۶: ذوالفقار‌علی بوتو، نخست‌وزیر و مرد مقتدر پاکستان در سفری رسمی به ایران از جمله با همتای سیاسی خود امیرعباس هویدا دیدار می‌کند. اما این دوران که برای پاکستان و ایران دوره رونق و خوشبینی و روابط گرم بود، دوام نیاورد. هر دو کشور گرفتار تحولات عظیمی شدند که عاقبتی شوم برای هویدا و بوتو همراه داشت.

دهه ۱۹۷۰ میلادی یکی از بهترین دوره‌های روابط ایران و پاکستان است. ذوالفقار علی بوتو چه در دوره ریاست جمهوری‌اش و چه در دوران صدارت با دولت ایران بسیار نزدیک بود و با پادشاه ایران و نخست‌وزیرش امیرعباس هویدا روابط گرم و دوستانه داشت.

بوتو که تا سال ۱۹۷۳ رئیس جمهور بود، پس از تغییر قانون اساسی نخست‌وزیر، و عملاً «شخص اول مملکت» شد. هدف این تغییر، شکل دادن به یک نظام پارلمانی بود که در چارچوب آن رئیس‌جمهور به یک مقام تشریفاتی تبدیل می‌شد.

 بوتو به تقویت نیروی نظامی کشور سخت دلبسته بود و اعتقاد داشت که پاکستان باید به هرقیمت صاحب سلاح هسته‌ای شود. او ارتش را گسترش داد و محمد ضیاءالحق را به ریاست ستاد ارتش منصوب کرد.
کودتای پنجم ژوئیه
در انتخابات سال ۱۹۷۷، حزب بوتو که حزب «مردم پاکستان» نام داشت به پیروزی رسید، اما مخالفان اعتراض کردند که انتخابات با تقلب همراه بوده است. امروزه اکثر کارشناسان مستقل نیز معتقدند که تقلب‌هایی صورت گرفته بوده است. بدین ترتیب وضعیت سیاسی کشور بحرانی شد. افزون بر این، دشواری‌های اقتصادی هم شدت گرفت و بالاخره در روز پنجم ژوئیه آن سال (۱۴ تیر ۱۳۵۶)، ارتش کودتا کرد. رهبری کودتا را ضیاءالحق به عهده داشت.

بوتو به زندان افتاد اما چند هفته بعد آزاد شد. ضیاءالحق ادعا داشت که ارتش بعد از برقراری آرامش و ثبات، شرایط را برای برگزاری انتخابات فراهم خواهد کرد.

به‌رغم توصیه‌های نزدیکان بوتو که خروج از کشور را به صلاح می‌دیدند، وی بلافاصله بعد از آزادی به فعالیت سیاسی بازگشت و با نظر به انتخابات آینده، شروع به تبلیغ سیاسی کرد. اما اوضاع کشور بحرانی‌تر از آن بود که تحمل آزادی احزاب و کارزار انتخاباتی را داشته باشد. بوتو بار دیگر بازداشت، و این بار محاکمه شد و در سال ۱۹۷۸ حکم اعدام گرفت. اتهام وی علاوه بر تقلب در انتخابات، تلاش برای قتل یک نماینده پارلمان بود.

بوتو تقریباً مطمئن بود که محاکمه نمایشی‌اش راه به جایی نخواهد برد. اما در سال ۱۹۷۹، حکم دادگاه تأیید و قطعی شد. تنها ضیاءالحق می‌توانست بوتو را عفو کند.

طی ماه‌هایی که بوتو در زندان راولپندی بود چندین کشور، از جمله عربستان، ایران، چین و شوروی خواستار لغو حکم اعدام شدند. اما ضیاءالحق زیر بار نرفت. گفته می‌شود که محمدرضاشاه طرحی را برای نجات بوتو با توسل به عملیات کماندویی آماده اجرا داشت، اما تکانه‌های انقلاب فرصتی برای مداخله نظامی سریع در خاک همسایه باقی نگذاشت.
از صدارت تا زندان
تقریباً یک ماه بعد از کودتای پاکستان، ایرانیان شاهد پایان یافتن دوران سیزده ساله صدارت هویدا بودند. از این زمان به بعد، مردم دریافتند که اتفاقاتی در سیاست کشور در شرف وقوع است. آنان که به چهره هویدا به عنوان نخست‌وزیر «همیشگی» عادت کرده بودند، با حیرت و گیجی جانشینی او توسط جمشید آموزگار، سپس جعفر شریف امامی و ارتشبد غلامرضا ازهاری را طی چهارده ماه ناظر بودند، بدون آن که کوچکترین تصوری از عظمت زلزله در راه داشته باشند.

هویدا که از صدارت به وزارت دربار تنزل یافته بود، هم‌زمان با کناره‌گیری شریف‌امامی ناچار به استعفا شد و دو روز بعد به «صلاح‌دید» شاه تحت بازداشت قرار گرفت (۱۷ آبان ۵۷).

در حالی که در پاکستان، ضیاءالحق قول برقراری «نظام راستین اسلامی» می‌داد و کم‌کم بدون تعارف همه مخالفت‌ها را خفه می‌کرد، انقلاب ایران به مرحله انفجار رسید. محمدرضا شاه پهلوی کشور را ترک کرد و هویدا، رهاشده و بلاتکلیف باقی ماند. گفته شده که ارتشبد قره‌باغی یک اتوموبیل و یک سلاح کمری برای وی فرستاد تا از خانه تحت نظر بگریزد اما هویدا فرار را بیهوده می‌دید، زیرا با ایمان به بی‌گناهی خود، اطمینان داشت که «کسی با او کاری ندارد»...

ذوالفقار علی بوتو را در سحرگاه ۱۵ فروردین ۵۸ بیدار کردند تا پای دار ببرند. افسری که مسئول زندان بود، سال‌ها بعد گفت که بوتو وصیت‌نامه‌ای نوشت اما بلافاصله آن را سوزاند. بوتو را به خاطر ضعف جسمی با برانکار به اعدامگاه بردند. جلاد وی «تارا مسیح» نام داشت.

اما قاتل امیرعباس هویدا هنوز قطعاً شناخته نشده است. همه راویان از ابراهیم یزدی گرفته تا عباس میلانی حداقل در یک مورد اتفاق نظر دارند: هویدا قبل از صدور حکم و پایان رسمی محاکمه، هنگامی که از دادگاه خارج شد، به ضرب گلوله به قتل رسید. برخی صادق خلخالی را قاتل می‌دانند اما اکثراً از هادی غفاری نام می‌برند، ولی غفاری خود این اتهام را رد کرده است. روزنامه‌های جمهوری اسلامی به دروغ نوشتند: «هویدا تیرباران شد.» مرگ او سه روز بعد از اعدام ذوالفقار علی بوتو، در بعدازظهر روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ رخ داد.
+11
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۶
    دوشنبه - تهران ، ایران

    صد افسوس ، نخست وزیر و کاردانی پیوسته میهن پرست که بدست فرقه نکبت تبهکارآخوندی اشغالگر ایران با بی رحمی تمام و نادانی مردم جانش را از دست داد🙂‍↕️
    2
    39
    ‌پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
    دوشنبه - تهران ، ایران
    شاه اورا به زندان انداخت. اگر بیگناه بوده پس باید به شاه لعنت کرد که چرا برای فریب مردم یک شخص کاردان و میهن پرست را به زندان انداخته و اگر گناهکار بوده و شاه بدون دلیل اورا به سباهچال نینداخته پس میهن پرست و درستکار نبوده. تکلیف را مشخص کنید یا تربیت خانوادگی را با تهمت و فحش به نمایش بگذارید
    18
    6
    ‌پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    1:این هم که شاه هویدا را به زندان انداخت شایعه... ۵۷ اتی شیخ می‌‌باشند.زمانی که امام ضد امپریالیست با پسگردنی این‌ها بیرون انداخت. زمانی که گند به ایران زدند. شایعه‌ها پیدا که مثلا شاه مذهبی بود. از زبان کسی‌ مثل رجوی یا خیابانی یا دار دسته کیانوری. بعد‌ها اززبان کسانی‌ مثل عباس میلانی عضو حزب توده یا زشت کلام . تا ننگ خود را لاپوشانی کنند. و در این سایت هم جوجه ۵۷ تی مدام تکرار .زیبا کلام می‌‌گوید "هویدا گناهی نداشت" .از زبان یک چیریک امروز. این‌ها قبل از ۵۷ اعتقاد هویدا بهاهی و همجنس باز است و خونش حلال. بر کناری او هم تنها تصمیم شاه نبود. بلکه نفرت کسانی مثل زیبا کلام و رجوی و میلانی از او بود که او را نوکر امپریالیست می‌‌دانستند و امروز از او پیراهن عثمان کرده و هویدا دوست شدند. بر کناری او یک تصمیم دست جمعی بود.منجمله. نصیری.مقدم. نهاوندی و دیگران بود. و یک تصمیم کاملا طبیعی بود .در همین اروپا و اگر دولت دیگر مورد اعتماد مردم نیست .عوض می‌‌کنند. می‌‌گویند بازسازی کابینه و وزیران که دیگر مورد علاقه مردم نیستند بر کنار.آن زمان هم فکر می‌‌کردند اگر هویدا که مورد نفرت قشر ۵۷
    0
    4
    ‌پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2که مورد نفرت قشر ۵۷ آن زمان و هویدا دوست امروزی بود بر کنار کنند. مردم دست از خودکشی دست جمعی بر می‌‌دارند. پهلوی هم خود به او زنگ و گفت نظر اکثریت این است.هویدا پاسخ اگر کمکی‌ کند. در راه ایران حاضر هستم. به زندان هم ننداختند. بلکه در قصری در زعفرانیه. هر زمانی هم که مایل بود می‌‌توانست از جو جنون ۵۷ به خارج رود خودش مایل نبود. یک هفته بعد از بهمن ۵۷ توسط فریدون فروهر به نزد بازرگان نخست وزیر رفت.او هم به دست طالقانی داد و طالقانی قول داد که یک محاکمه عادلانه داد که نتیجه آن را هم دیدیم.آتش بیار معرکه هم مجاهدین بودند که عقیده چنین کسی‌ محاکمه لازم ندارد باید در خیابان با مشت و لگد مردم انقلابی به قتل رسد. اینقدر حرف مفت الکی دیگر نزنید. که شاه او را به زندان نداخت.اگر یقه کسی‌ را می‌‌خواهید بگیرد یقه مصدقی‌ها را بگیرید که قول محاکمه منصفانه دادند نتیجه تیر خلاص وسط دادگاه بود. دیگر ۵۷ نیست و ما فریب دری وری‌ها رادیو مسکو و رادیو باکو را نمی‌‌خوریم
    1
    5
    ‌پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    iran1 - آرلون، بلژیک
    روحشون شاد، انقلاب همینه، امثال آدم حسابیا که در یک هیاهو به قدرت نمی رسن که بشه امثال هویدا رو نجات داد باید در می رفت، یه مشت اراذل بی همه چیز که در انواع و اقسام بی شرفی مهارت پیدا کردن همدیگر رو پاره می کنند و برندشون میشه رئیس، یه بی همه چیزی مثل خلخالی دست آخر که نه سواد حقوقی داره نه فهم سیاسی داره نه عدالت حالیشه سرنوشت یکی رو که سالها برای منافع کشورش خدمت کرده رو تعیین کنه.
    0
    3
    ‌پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.