ایران در ساعت بیست و پنج: بازتاب یک ملت در زمان از دست رفته

خبرگزاری ایرانشهر: تاریخ اغلب با لحظات محوری که ملت‌ها را تعریف می‌کنند نقطه‌گذاری می‌شود - لحظاتی که به نظر می‌رسد ساعت فراتر از معیارهای شناخته‌شده زمان می‌زند و سرنوشت یک ملت را برای همیشه تغییر می‌دهد. برای ایران، آن لحظه به طور نمادین به «ساعت بیست‌وپنجم» رسید که نشان‌دهنده درگذشت محمدرضا شاه پهلوی در پنجم مرداد ماه ۱۳۵۹ بود. شهادت‌ها، دیدگاه‌های بین‌المللی و تأملات عمیق برای بیدار کردن وجدان دیرینه مردم ایران و تشویق به تعمق عمیق در مسیر پیش رو.

در ساعت ۹:۱۷ صبح پنجم مرداد ماه ۱۳۵۹، اعلامیه ای در یک اتاق ساکت بیمارستان، پایان یک دوره را نشان داد: «شاه از دنیا رفت.»

شهبانو، شاهزاده رضا و پرنسس فرحناز شاهد لحظه ای تاریخی در کنار تخت ایستاده بودند، در حالی که اخبار در راهروهای مملو از خبرنگاران و عکاسان موج می زد و با سرعتی تکان دهنده به گوشه و کنار جهان می رسید. محمدرضا پهلوی پادشاه ایران درگذشت. با این حال، اهمیت عمیق آن لحظه، تنها با گذشت زمان به طور کامل آشکار می شود.
 
در اواسط صبح، انور سادات، رئیس جمهور مصر، با لباس نظامی وارد شد. آرام به بالین شاه نزدیک شد و دستش را بر قلب ساکت شاه گذاشت و این جملات معمایی را بر زبان آورد: «تو ساعت ۹:۱۷ مردی و ایران در ساعت ۲۵».

در آن زمان، تعداد کمی به طور کامل مفاهیم کلمات مرموز سادات را درک می کردند و به یک ضرب المثل فرانسوی اشاره می کردند که در آن «ساعت ۲۵» نماد «مرگ و فقدان برگشت ناپذیر فراتر از چرخه ۲۴ ساعته روز و شب است.» سادات در یک کنفرانس مطبوعاتی بعداً در سوگ گفت: "امروز مردی را از دست دادیم که به دنبال صلح بود و پس از او دیگر خاورمیانه شاهد صلح نخواهد بود. او فقط پادشاه ایران نبود، بلکه پدری برای کل منطقه بود."

تا بعد از ظهر، خود ایران در آشوب بود. در حالی که برخی آشکارا در خیابان ها جشن گرفتند، روزنامه ها پیروزمندانه اعلام کردند: "شاه مرد." در میان این جشن، آگهی ترحیم گمنام و دلخراشی ظاهر شد: «در ۵ مرداد ماه ۱۳۵۹، ساعت ۲۵، مردم ایران مردند». این پیام رمزآلود عمیقاً با کسانی که پیامدهای شوم آن را درک کردند - از دست دادن غیرقابل برگشت جهت و وحدت ملی - طنین انداز شد.

در طول دهه‌های بعدی، پیش‌گویی تاریکی که در آن کلمات معمایی نهفته بود، به طرز غم انگیزی آشکار شد. ملتی که زمانی به دلیل فرهنگ پر جنب و جوش و منابع فراوان خود شهرت داشت، شاهد ویرانی های عمیق و گسترده ای بود. جنگل‌ها ناپدید شدند، رودخانه‌ها خشک شدند، تالاب‌ها به بیابان تبدیل شدند و بناهای تاریخی در ویرانه‌ها قرار گرفتند. بهره وری کشاورزی سقوط کرد، صنایع از هم پاشید و زیرساخت های اقتصادی به بحران دائمی تبدیل شد. معلمان با فقر مبارزه کردند، روشنفکران به تبعید رانده شدند و نسلی از جوانان با ناامیدی، اعتیاد و سرخوردگی مبارزه کردند. متخصصان در بخش‌های مختلف با بی‌توجهی و تحقیر سیستماتیک مواجه شدند و مجبور به تحمل فساد و بی‌ثباتی اقتصادی شدند که شاهد سقوط چشمگیر پول ملی آنها بود.

این مسیر ویرانگر ریشه در تصمیمات حیاتی تاریخی بازیگران قدرتمند جهانی داشت. در کنفرانس گوادلوپ، رئیس جمهور جیمی کارتر رسماً اعلام کرد که "شاه باید برود" که نشانه یک تغییر استراتژیک با هدف تغییر شکل پویایی های ژئوپلیتیک منطقه است. این تصمیم با حمایت بریتانیا، به دنبال جایگزینی ساختار قدرت بومی ایران با نفوذ خارجی بود. محمدرضا شاه با درک پیچیدگی سرزمین خود و اهمیت منطقه ای آن، فوراً به کارتر هشدار داد: "شما فرهنگ و تاریخ ما را درک نمی کنید. رفتن من ایران را بی ثبات می کند و صلح از خاورمیانه محو خواهد شد."

حتی رهبران منطقه ای مانند ملک حسین اردن خطرات را پیش بینی کرده بودند. در ۶ دی ماه ۱۳۵۷، در کاخ نیاوران، شاه حسین از شاه خواست تا در خروج خود تجدید نظر کند و به او هشدار داد که در زیر خاورمیانه "باروت" نهفته است که در صورت تحریک بی ثباتی را شعله ور می کند. شاه قاطعانه پاسخ داد: "من بر اجساد هموطنانم حکومت نخواهم کرد. برای من رفاه و آینده مردم ایران مهم است. حکومت از طریق زور خواسته من نیست." تعهد او به صلح و رفاه ملی در نهایت او را به کناره گیری سوق داد، اما خلاء ایجاد شده به دلیل غیبت او به سرعت توسط هرج و مرج و آشفتگی از بین رفت.
 
امروز تأمل در این رویدادهای محوری برای بیداری وجدان جمعی ایران حیاتی است. «ساعت ۲۵» نمادین «نه تنها نشان دهنده مرگ یک پادشاه است، بلکه یک نقطه عطف مهم است که در آن ملت جهت، ثبات و امید خود را از دست داد.» هر ایرانی باید با این تاریخ مقابله کند و آن را به رسمیت بشناسد و به وضوح بفهمد که چه اتفاقی افتاده است و این حوادث چگونه سختی‌های کنونی آنها را شکل داده است.

بگذارید این تأمل نه به عنوان یک نقطه پایان، بلکه به عنوان یک ندای بیداری برای بازیابی عزت ملی، بازگرداندن وحدت، و بازسازی ملت بر پایه های امید، یکپارچگی و پایداری باشد. ساعت از دست دادن می تواند به لحظه تولد دوباره تبدیل شود، اگر ایرانیان با هم قیام کنند و از تاریخ خود آگاه باشند و متعهد به بازپس گیری راه درست ملت خود به سوی رفاه و صلح شوند.
+62
رأی دهید
-7

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۵
    hamid4053 - اصفهان، ایران

    روحش شاد اجداد ما ندانسته و به تحریک ملاهای تهی مغز تاریخ سرافراز ایران را توسط اشغالگران منفور اسلامی به سراشیبی امروز پایینترین سطح تاریخی ایران رساندند. همانطور که اجداد ما بلند شدند و ایران را به این سطح رساندند ما هم میتوانیم ایران را از اشغال بیرون اوریم و اینده را با دست خودمان بدون توجه به انسوی مرزها بسازیم.
    7
    51
    جمعه ۰۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه

    یاد شاهنشاه، این مرد میهن پرست گرامی ، و لعنت بر قشر به اصطلاح روشنفکر ۵۷ که چهار نسل ایران رو نابود کرد.
    4
    37
    جمعه ۰۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    مصدق روحت شاد - تهران، ایران

    ساده لوح نباشید. حمایت سادات از الضرت از روی معرفت و جوانمردی نبود. یا به طمع پولهایی بود که شاه با خودش برده بود و یا به خواست رژیم‌های غربی که نمیخواستن خودشون رو با حمایت از یه دیکتاتور فراری تو دنیا بدنام کنن. ساده لوح نباشید!
    66
    7
    جمعه ۰۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    لیاقت مردم نمک نشناس همین هست روحش شاد و روانش در آرامش
    6
    35
    جمعه ۰۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Nagonsar - مونیخ ، آلمان

    hamid4053 - اصفهان، ایران
    ملت ما برای اولین بار در طول ۷۰۰۰ سال حماقت و تکرار حماقت تبود که جو گیر شدند و نه رسیده به توالت تنباتشون رد در آوردند.در آبم ۴۵ سال هم هر سال دو بار حماقتشون را تکرار کردند.
    29
    3
    جمعه ۰۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.