ایندیپندنت فارسی، کاملیا انتخابی فرد(سردبیر ایندیپندنت فارسی) سه روز مانده به مهمترین جشن ملی ایرانیان، یعنی نوروز و تعطیلات سال نو، ملت ایران با نگرانی یا سر در گوشی تلفن دارند یا از یکدیگر میپرسند، که چه خبر؟ قرار است جنگ شود؟
رهبر جمهوری اسلامی و رئیسجمهور نظام در مقابل خواست رئیسجمهوری آمریکا برای مذاکره، آن را قاطعانه رد کردهاند. آیتالله خامنهای و مسعود پزشکیان، یک کلام گفتهاند: با آمریکا مذاکره نمیکنیم.
اما سخنگوی وزارت خارجه گفت، پاسخ نامه ترامپ بعد از تکمیل بررسیها از طریق مقتضی داده میشود.
تناقضی آشکار که ضمن رد مذاکره از جانب بلندپایهترین مقامات کشور، همچنان وعده پاسخی دیپلماتیک را نیز میدهد.
بخشی از سناریوی همیشگی نظام که از یک سو با رد خواست ترامپ، پایگاه اجتماعی داخلی خود را خرسند کند و از سوی دیگر با خرید زمان و نمایش چهرهای منطقی به کشورهای دیگر نشان دهد که نامه رئیسجمهوری آمریکا را طبق عرف دیپلماتیک پاسخ میدهد.
به زبان خودمانیتر، تلاش خواهند کرد زمان بخرند و پس از سرد شدن تب نامه ترامپ، آن را شامل مرور زمان کنند.
مقامات حکومت بیش از آنکه نگران ترامپ باشند، نگران وضعیت خودشان هستند. برای حکومتی که شالوده آن بر اساس شعار «مرگ بر آمریکا» ریخته شده است نشستن بر سر میز مذاکره با ترامپ همان و مخدوش شدن مشروعیت نظام همان.
برنامه هستهای ایران نیز گروگان دیگری در دستان جمهوری اسلامی است تا از آن به عنوان تنها ابزار چانهزنی در مذاکرات استفاده کند.
بسته شدن پرونده این برنامه، پایان همه توان تهدید و بساط معرکهگیری است که سالیان سال است به راه افتاده است. نه برق این نیروگاهها، ایران را منور کرد و نه تولیدات رادیو داروی آن به سطح خودکفایی ملی و صادرات جهانی پیش رفت.
شهرهای کشور در ماههای گذشته در چنان خاموشی فرو رفتهاند که ضربه وارد شده به صنایع کشور بیش از تحریمهای ایالات متحده آمریکا باعث خسارت و زیان مردم شده است.
کلمه دهان پُر کن «ناترازی» را نیز شبانهروز برای قطع برق و پیش درآمد مشکلات پیش روی آب در تابستان استفاده میکنند و هنوز کسی درست نفهمیده است که این ناترازی به مفهوم دقیق کلمه یعنی چه و چرا کشور با چنین بحرانهای بزرگی مواجه است؟
میگویند فشار تحریمها را تحمل میکنند اما تن به خفت گفتگو و محدود شدن یا برچیده شدن برنامه هستهای نمیدهند. سخنگوی دولت میگوید که آمریکا نمیتواند با تحریم، فروش نفت ما را به صفر برساند؛ به مفهوم سادهتر، از دور زدن تحریم، قاچاق نفت و فروش ثروت ملی به قیمتی نازل به هندوها و چینیها سخن میگویند تا این درآمد نامشروع از اموال ملی را صرف چه بکنند؟
در آستانه نوروز، ملتی بزرگ، صاحب دانش و فکر و تحصیلات، از پس مخارج بسیار عادی روزانهاش بر نمیآید. پستهای که مشتی از آن به عنوان تنقلات رایج در جیب ایرانیان بود، امروز تبدیل به خوردنی قیمتی و کمیاب شده است.
اگر نسل من و پدران و مادران ما وجود نداشتند تا شاهد روزهای فراوانی و ثروتمند بودن کشور باشند، بعید نمیدانم که ملایان، ثروت و دارایی ایران را از بُن حاشا میکردند.
و بعید نیست که یکی از دلائل خاموشیهای دائمی و عجیب برق در ماههای گذشته مربوط به استخراج بیتکوین توسط عوامل نظام باشد.
تعقیب ماموران نظام با چمدانهای اسکناس، زمانی که به آسانی میتوانند از طریق صرافیها و عوامل خارجی در کسری از ثانیه مبلغ مورد نیاز گروههای وابسته به خود را با رمز ارز انتقال دهند، برای قاچاقچیان بزرگ روشی منسوخ شده است.
از لبنان تا یمن و نقاطی که نظارتهای دقیق بانکی و دولتی روی رمزارزها وجود ندارد، نظام و وابستگان به حکومت به راحتی میتوانند هزینه های لازم را از طریق ارزهای دیجیتال در اختیار شبهنظامیان و گروهای وابسته قرار دهند.
«ناترازی» و مصرف «بیرویه» انرژی میتواند بهانه خوبی برای پوشش قطع برق در چنین مقیاسی در کشور باشد. ممکن است یکی از دلائل نگران نشدن مقامات نظام از قطع کامل صادرات نفت ایران مربوط به یافتن راههای دیگر برای کسب درآمد هنگفت مانند استخراج رمزارزها و دور زدن تحریمها باشد.
به بحث بازگردم و نامه ترامپ که در همان تصورات بازیهای قدیمی که سیاست نه جنگ و نه مذاکره را پیشه میکنند، با ایجاد ابهام و وعده «پاسخ دیپلماتیک» به ترامپ، دنبال آن هستند که آبها از آسیاب بیفتند.
اگر مقامات نظام تصور میکنند آقای ترامپ منتظر جواب دیپلماتیک آنها میماند و حوثیها هم به نیابت از نظام، آبراه بینالمللی را تهدید و به سوی ناوهای آمریکایی موشک پرتاب میکنند، ساده هستند. رئیسجمهوری آمریکا بدون وقت تلف کردن یکراست سراغ تنها نیروی نیابتی بازمانده، یعنی حوثیهای یمن رفت.
ترامپ به فارسی و خطاب به جمهوری اسلامی نوشت: «از این لحظه به بعد هر تیری که حوثیها شلیک کنند، تیری از سلاحها و از سوی رهبری جمهوری اسلامی ایران محسوب شده و جمهوری اسلامی ایران مسئول خواهد بود و عواقب آن را محتمل میشود و آن عواقب وخیم خواهد بود.»
عملیات ایالات متحده آمریکا علیه حوثی ها محدود به بمباران مواضع آنها نخواهد بود. هماهنگونه که در سال ۲۰۰۱ میلادی، ائتلاف به رهبری آمریکا مواضع طالبان و القاعده را در افغانستان بمباران و سپس با حمایت از ائتلاف شمال به صورت زمینی، طالبان را تا مرزهای پاکستان عقب رانده و سران تروریست طالب و القاعده را دستگیر کردند، به همین نحو با حمایت از نیروهای یمنی طارق صالح، رئیس دولت قانونی یمن، در ائتلافی بینالمللی آنها را برای جنگ زمینی با گروه انصارالله یا همان حوثیها حمایت خواهند کرد.
انجام چنین عملیاتی بدون مخاطره نخواهد بود اما خاتمه فعالیتهای تروریستی حوثیها، معادل از بین رفتن آخرین گروه بزرگ شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی است که مخل امنیت منطقه و تهدیدی جدی برای صلح و ثبات هستند.
برچیدن حوثیها در کنار فشارهای شدید اقتصادی، با هدف نشاندن نظام پای میز مذاکره طراحی شده است. آقای ترامپ فردی غیرقابل پیشبینی است، و معلوم نیست برای دریافت پاسخ نامه و بازی تهران با آژانس انرژی اتمی، چقدر فرجه در نظر گرفته و حوصله به خرج میدهد.
اراده مذاکره جدی در تهران وجود ندارد، چرا که آیتاللهها از مذاکره با آمریکا وحشت دارند. نشستن بر سر میز مذاکره با ترامپ به معنای فروپاشی رویکرد انقلابی و ضد آمریکایی آنها در داخل کشور خواهد بود. ترامپ نیز مصمم است تا فرصت بازسازی گروههای شبهنظامی و توسعه برنامه هستهای را به جمهوری اسلامی ندهد.