احمد کسروی؛ اندیشمندی فراتر از زمانه‌ که امروزِ ایران را پیش‌بینی کرده بود

احمد کسروی و نمایی از ساختمان دادگستری-با استفاده از خبرگزاری‌های داخلیایندیپندنت فارسی، سایه رحیمی:
احمد کسروی هشتاد سال پیش، صبح روز بیستم اسفندماه ۱۳۲۴، در سن ۵۵ سالگی، هنگامی که برای ارائه‌ آخرین دفاعیات به کاخ دادگستری تهران در شمیران رفته بود، به ضرب گلوله‌ و ۲۷ ضربه چاقوی افراطیون مذهبی کشته شد.

کسروی یک حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود که پیش از این واقعه به اتهام انتشار کتاب‌ها و مطالبی درباره‌ دین و مذهب تحت پیگرد قضایی قرار گرفته بود و مخالفانش مترصد فرصتی برای کشتن او بودند. او پیش‌تر در ابتدای همان سال هم از سوءقصد نواب صفوی و دستیارش در میدان حشمت‌الدوله جان سالم به در برده بود، اما فداییان اسلام بار دوم به دست برادران امامی توانستند او را برای همیشه از پای درآورند.

مهین کسروی، دختر او، آن روز و رفتن بی‌بازگشت پدر را در مصاحبه‌ای چنین روایت کرده است: «با منشی خود، آقای حدادپور، هماهنگ کرده بودند که به دادگاه بروند، چون علیه ایشان شکایتی تنظیم شده بود و می‌خواستند به اتهامات پاسخ دهند. مثل اینکه همه چیز از قبل به‌دقت برنامه‌ریزی شده بود؛ یعنی هم ورود قاتلان با اسلحه به دادگاه، هم خروج آن‌ها و هم حضور یکباره‌ مردم پشت در دادگاه برای آشفته کردن فضا.»

طبق روایت مهین کسروی، بعدازظهر همان روز که جو محل آرام شده بود، جنازه‌ها را به پاسگاه دربند بردند و شبانه دفن کردند. این احتمال وجود داشت که با تحریک مراجع دینی، افراطیون مذهبی حتی برای به آتش کشیدن پیکر احمد کسروی هم اقدام کنند. به همین دلیل، او و منشی‌اش را شبانه در همان کوه‌های دربند، نزدیک سرچشمه‌ آبک، دفن کردند و روی آن‌ها را نیز با سنگ و ملات پوشاندند تا قابل شناسایی نباشد یا حتی اگر شناسایی شد، نتوانند آن را نبش قبر کنند.

خانواده‌ و دوستان کسروی بعدها در موارد معدود و مخفیانه به نزدیکی مزار او می‌رفتند و پنهانی شمعی روشن می‌کردند، اما هیچ‌گاه به آن نزدیک نمی‌شدند تا معلوم نشود. امروز نیز دیگر نه از سرچشمه خبری است و نه از کوه اثری وجود دارد و جای آن‌ها را خانه‌ها و آپارتمان‌ها گرفته‌اند.

بدین ترتیب، مزار مردی که از اصلی‌ترین منتقدان خرافه و مذهب‌گرایی افراطی بود و پشت در خانه‌اش در خیابان شاهپور نوشته شده بود: «وکیل پایه یک دادگستری»، برای همیشه گمنام ماند.

هرچند مزار او بی‌نام و نشان است، احمد کسروی این روزها بیش از دیگر روشنفکران و اندیشمندان، در کانون توجه قرار دارد. حالا بسیاری معتقدند که او از زمانه‌اش جلوتر بود؛ تا آنجا که آنچه را امروز افراطیون مذهبی بر سر ایران آورده‌اند، پیش‌بینی کرده بود؛ مردی که قلمش را بی‌باکانه به سلاحی بدل کرد، در برابر خرافات ایستاد و به بهای جان، حقیقت را فریاد زد. به جهل تاخت و جهل نیز او را بی‌پاسخ نگذاشت.
احمد کسروی؛ از کودکی تا کنار گذاشتن ردای روحانیت
کودکی‌ کسروی در کوچه‌های تبریز سپری شد؛ جایی که نخستین واژگان را در فضای پرالتهاب مشروطه‌خواهی فرا گرفت. در روزهایی که فریاد آزادی‌خواهان همه‌جا پیچیده بود، کسروی، نوجوانی که شیفته‌ دانستن بود، در آن غوغا، عشق به حقیقت را از تاریخ و تجربه آموخت.

اما حقیقت چهره‌ای تلخ داشت. سال‌ها بعد، در مقام یک وکیل و قاضی، نه‌تنها با بی‌عدالتی در دادگاه‌ها روبرو شد، بلکه فساد را در تاروپود جامعه‌ای که دین و قدرت در آن به هم گره خورده بودند، دید، اما سکوت نکرد. قلمش را به شمشیری بر صفحات کاغذ تبدیل کرد و رگبار پرسش‌هایش، خواب بسیاری از مذهبیون را آشفته کرد.

او در روز هشتم مهر ۱۲۶۹ در محله‌ حکم‌آباد (هکماوار) تبریز زاده شد. نیاکانش همه ملا و پیش‌نماز بودند و او را نیز از شش‌سالگی به مکتب فرستادند تا نزد ملای مکتب، قرآن بیاموزد. در ۱۲سالگی، پدرش درگذشت و ناچار شد از درس دست بکشد و کار کند. افزون بر این، در آن سن دیگر آموزگاری در محله نبود که بتواند چیزی به او بیاموزد. حدود سه سال بعد، بار دیگر به مکتب بازگشت، اما این بار، شوهرعمه‌اش که قیم خانواده‌ کسروی نیز بود، او را به مدرسه‌ طالبیه تبریز فرستاد. او در همین مدرسه برای نخستین بار با محمد خیابانی آشنا شد. البته دوستی‌ آنان بعدها به عداوت کشیده شد.

احمد کسروی پس از آن به تهران رفت و در دانشگاه تحصیل کرد. هم‌زمان با آغاز جنبش مشروطه در ایران و آشنایی با آرمان‌های آن، نشریات و مطالبی منتشر می‌کرد که به تحلیل و نقد مسائل اجتماعی و تاریخی می‌پرداخت. در نقطه‌ مقابل، برخی نزدیکان و اعضای خانواده‌اش، آشکارا با مشروطه‌خواهی مخالفت می‌کردند و او که به مشروطه دلبسته شده بود، ناچار این دلبستگی را پنهان می‌کرد.

آن‌طور که از لابلای نوشته‌هایش و روایت نزدیکانش برمی‌آید، احمد کسروی با وجود اینکه ردای روحانیت بر تن داشت، همواره از این پیشه و رفتن به منبر ابراز شرمندگی می‌کرد و در اندیشه آن بود که حرفه‌ای دیگر برگزیند.

او حتی زمانی که قبای روحانیت به تن داشت، مانند دیگر ملایان رفتار نمی‌کرد؛ ریشش را می‌تراشید، کفش پاشنه‌دار و جوراب ماشین‌باف می‌پوشید، عمامه‌ کوچکی بر سر می‌گذاشت، شالش را سفت می‌بست و عینک به چشم می‌زد؛ کارهایی که مخالفانش همه را نشانه‌ فرنگی‌مآبی او می‌شمردند. افزون بر این، روضه نمی‌خواند و روضه‌خوان‌ها را نقد می‌کرد و تنها به خواندن خطبه عقد بسنده می‌کرد.

در نهایت نیز تصمیم گرفت که روحانیت را کنار بگذارد. او این تصمیم را پس از آن گرفت که دریافت روحانیت به‌عنوان یک نهاد اجتماعی و سیاسی در ایران برخلاف تصوری که از آن داشت، نه در جهت اصلاحات و پیشرفت جامعه، بلکه عمدتا در خدمت منافع خود و حاکمیت استبدادی است.
از ترک کسوت روحانیت تا روشنفکری؛ مسیر پرتلاطم احمد کسروی
زندگی احمد کسروی از زمانی که در سایه‌ سنت خانوادگی ردای روحانیت به تن کرد تا هنگامی که آگاهانه تصمیم گرفت این لباس و پیشه را کنار بگذارد، سال‌هایی پرتلاطم بود. در تمام این دوران، او برای تامین معاش با چالش‌های جدی مواجه می‌شد و همواره هدف آزارواذیت مذهبی‌ها قرار می‌گرفت. در مواردی، حتی نزدیکانش هم او را طرد کردند و همواره با شماتت ملایان و روحانیون مواجه بود.

او به‌عنوان نویسنده، محقق و پژوهشگر، فعالیت‌هایش را از طریق نگارش کتاب‌ها، مقالات و انتشار نشریات دنبال می‌کرد. افزون بر این، در موسسات آموزشی نیز تدریس می‌کرد و از این راه درآمدی داشت. با این‌ حال، بسیاری از نوشته‌ها و ایده‌های او با مخالفت‌های شدید گروه‌های مذهبی و سیاسی روبرو می‌شد که تاثیر منفی بر وضعیت معیشتی و درآمدش داشت.

او در نشریات مختلف هم مقاله می‌نوشت و برخی از کارهایش را از طریق نشریات مستقل خود، منتشر می‌کرد، اما این نشریات که عمدتا به نقدهای اجتماعی، تاریخی و دینی می‌پرداختند و ایده‌های نوگرایانه‌ای را مطرح می‌کردند، اگرچه او را در جامعه‌ روشنفکری به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل کردند، دشمنانی هم برایش رقم زدند. بنابراین به دلیل فعالیت‌های فکری و نوشتاری‌، هیچ‌گاه به یک شغل پایدار نرسید.

با این‌ حال، این دشواری‌ها در باورهای کسروی خللی ایجاد نکرد. او که در محیط‌های مذهبی و دینی رشد کرده بود، این فضا را به‌خوبی می‌شناخت. در نتیجه همین تجربه‌ها و مطالعات عمیق، به این نتیجه رسید که روحانیت، به‌جای آنکه در مسیر اصلاحات اجتماعی و سیاسی و حمایت از حقوق مردم گام بردارد، بیشتر در پی حفظ و گسترش قدرت خود است. به‌ویژه پس از انقلاب مشروطه، که در مواردی روحانیت در برابر حرکت‌های اصلاحی ایستاد، کسروی بیش‌ازپیش به نقش منفی آن در جامعه پی برد و به‌تدریج به نقد آن پرداخت.

او معتقد بود که روحانیت، نه‌تنها در برابر پیشرفت‌های علمی و اجتماعی ایستاده، بلکه به‌عنوان مانعی در مسیر تجدد و ترقی ایران عمل کرده است. او بر این باور بود که روحانیت طی قرون متمادی، به‌جای خدمت به جامعه و ملت، تنها در پی منافع شخصی و حفظ قدرت خود بوده و به‌طور غیرمستقیم بر سرنوشت و سیاست‌های کشور تاثیر گذاشته و آن را به عقب‌ماندگی سوق داده است.

همین دیدگاه‌ها که روحانیت را یکی از عوامل عمده‌ فساد و انحطاط اجتماعی در ایران معرفی می‌کرد، باعث شد کسروی به‌شدت هدف حمله روحانیون و افراد مذهبی قرار گیرد. کسروی بارها در نوشته‌هایش به‌صراحت اعلام کرد که «آخوندها را بزرگ‌ترین دشمنان پیشرفت ایران» می‌داند؛ زیرا آن‌ها «با تزویر و ریاکاری مردم را فریب داده‌اند و از دین و مذهب عمدا به‌عنوان ابزاری برای فریب مردم و حفظ قدرت خود استفاده می‌کنند». او از افشاگری درباره فساد اخلاقی و ریاکاری آخوندها هم ابایی نداشت.

به عقیده کسروی، روحانیون شیعه به‌جای آنکه مردم را به سوی آگاهی و تفکر منطقی هدایت کند، همیشه تلاش کرده‌اند مردم را در جهل و نادانی نگه‌دارند تا بتواند قدرت خود را حفظ کند.
آثار احمد کسروی از شیعی‌گری تا تاریخ مشروطه ایران
احمد کسروی علاوه بر نقد روحانیت، به تصوف، بهائیت و مادی‌گرایی نیز انتقاد‌های تندی وارد کرد. او در کتاب‌های «شیعی‌گری»، «صوفی‌گری»، «بهائی‌گری» و «در پیرامون مادی‌گری»، این باورها را بررسی و نقد کرد.

آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان‌های فارسی و عربی است. از میان این آثار، «شیعی‌گری» تقریبا جنجالی‌ترین کتاب او بود. در این اثر، کسروی به نقد تاریخ و باورهای شیعه پرداخت و معتقد بود که بسیاری از اعتقادات این مذهب ساختگی و برخلاف اصول اولیه اسلام‌اند. انتشار این کتاب واکنش‌ تند روحانیون و گروه‌های مذهبی را برانگیخت و او را به‌عنوان «دشمن دین» معرفی کردند.

در کتاب «تاریخ ۱۴۰۰ ساله ایران»، کسروی تاریخ ایران را از دوران پیش از اسلام تا دوران معاصر تحلیل کرد. این اثر یکی از نخستین تلاش‌ها برای نگارش تاریخ ایران بدون پیشداوری‌های مذهبی و سیاسی محسوب می‌شود. او در این اثر با تکیه بر واقعیت‌های تاریخی، دیدگاه‌های نوینی را در تاریخ‌نگاری ایران پایه‌گذاری کرد.

کتاب «تاریخ مشروطه ایران» یکی از مهم‌ترین آثار کسروی است که در آن به بررسی انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی ایران در دوره قاجار پرداخته است. او با تحلیل دقیق، نقش طبقات اجتماعی، روحانیت و روشنفکران را در روند مشروطه بررسی و تلاش کرد تا علل و عوامل این جنبش را روشن کند.

کسروی علاوه بر کتاب‌ها، مقالات متعددی در نشریات مختلف منتشر کرد که بسیاری از آن‌ها به نقد وضعیت اجتماعی، سیاسی و دینی ایران اختصاص داشت. نشریه‌ «سیاحت شرق» یکی از مهم‌ترین رسانه‌هایی بود که کسروی برای انتشار افکار و نقدهایش از آن استفاده می‌کرد.

آثار احمد کسروی به دلیل رویکرد انتقادی و دفاع از اصلاحات اجتماعی و سیاسی، در آن زمان نه‌تنها بر جریان‌های فکری ایران معاصر تاثیر زیادی گذاشت که نقدهای تند او در زمینه‌های دینی و اجتماعی، هنوز هم موضوع بحث و مناظره اندیشمندان و پژوهشگران و ابزار حمله مخالفان و افراطیون مذهبی به او است.
کارزار مذهبیون علیه احمد کسروی و ماجرای ترور
پس از کناره‌گیری رضاشاه در سال ۱۳۲۰، ایران با شرایط جدیدی روبرو شد. بحران سیاسی در این دوران، در کنار حمایت برخی گروه‌های مختلف اجتماعی از روحانیت، با توجه به فضای باز سیاسی و آزادی مطبوعات، نقد مذهب نیز در محافل فکری و رسانه‌ای جایگاهی پیدا کرد.

هم‌زمان، برخی گروه‌های مذهبی خواستار محدود کردن این آزادی‌ها و بازگشت به ارزش‌های سنتی بودند. آن‌ها به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند حقوق زنان، نظام آموزشی، و مناسک دینی، به دنبال تغییراتی بودند که برخی اصلاحات دوره رضاشاه را تحت تاثیر قرار می‌داد.

در این فضای پرالتهاب، نوشته‌های احمد کسروی به‌ویژه کتاب «شیعی‌گری»، واکنش‌های زیادی برانگیخت. او در این اثر، برخی باورهای مذهبی را هم نقد کرده بود. این موضوع باعث شد اعتراض گروه‌های مذهبی شد و برخی علما، از جمله روحانیون برجسته تبریز و نجف، خواستار ممنوعیت و جمع‌آوری آثار او شدند.

در پی این اعتراض‌ها، برای بررسی نوشته‌های کسروی دادگاه‌هایی تشکیل شد. با این حال، برخی افراد و گروه‌های تندرو معتقد بودند که روش‌های قضایی برای مقابله با کسروی کافی نیست و راه‌های دیگری را در نظر گرفتند. در نهایت طلبه‌ای به نام نواب صفوی که از منتقدان سرسخت احمد کسروی بود، بهار سال ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران به او شلیک کرد. این اقدام که با انگیزه حذف کسروی صورت گرفت، جز زخمی شدن او و بازداشت نواب صفوی نتیجه‌ای نداشت. البته نواب صفوی با وثیقه‌ای که برخی تجار بازار تامین کردند، از زندان آزاد شد.

پس از این واقعه، گروهی با نام فداییان اسلام شکل گرفت که به برخورد قاطع با افرادی که آن‌ها را مخالف ارزش‌های دینی می‌دانستند، معتقد بود. با این حال احمد کسروی همچنان به انتشار آثار و بیان دیدگاه‌های انتقادی‌اش ادامه داد.

سرانجام در اسفند همان سال، هنگامی که کسروی برای رسیدگی به پرونده‌ای درباره آثارش در دادگاه حضور داشت، گروهی از اعضای فداییان اسلام از جمله حسن و علی امامی به همراه چند نفر دیگر، به اتاق بازپرسی هجوم بردند. در این حمله با اسلحه و چاقو، احمد کسروی و منشی‌اش حدادپور جان خود را از دست دادند.

بستگان کسروی پیکر قربانیان را که پوشیده از زخم‌های عمیقی بود، در شامگاه همان روز ترور بدون کالبدشکافی به گورستان ظهیرالدوله در شمیران، نزدیک تهران منتقل کردند اما سرپرست صوفی قبرستان به دلیل افکار و نوشته‌های ضدصوفیانه کسروی، اجازه دفن نداد و اجساد برای دفن به محوطه تپه پایکوه امامزاده صالح، که آبک نامیده می‌شد، برده شدند.

آمران و عاملان کشتن احمد کسروی یک روز پس از ترور، بیانیه‌ای با این مضمون منتشر کردند: «کسروی بی‌وطن، وکیل مردود، مولف‌ کتاب‌های ننگین و گمراه‌کننده، دشنام‌دهنده به پیغمبر اسلام و پیشوایان دین، سوزاننده قرآن مجید و بالاخره دشمن ایران و ایرانیان از طرف ۴۰۰ میلیون مسلمانان روی زمین آشکارا کشته شد. آیا چنین روزی عید بزرگ نخواهد بود؟»

بعدها محمد امینی، پژوهشگر تاریخ ایران، جایی نوشت: «جامعه‌ای که در برابر اقدام تروریستی فداییان اسلام سکوت کرد، تاوان آن را بعدتر پرداخت.»

ترور کسروی بازتاب گسترده‌ای در محافل سیاسی و اجتماعی داشت و به یکی از نقاط مهم تقابل اندیشه‌های نواندیشانه و سنتی در ایران تبدیل شد. این واقعه نه‌تنها بر فضای فکری ایران تاثیر گذاشت، بلکه بر شکل‌گیری جریان‌های فکری و سیاسی سال‌های بعد نیز اثرگذار بود.
فتوای خمینی، پیش‌زمینه ترور احمد کسروی
سال‌ها و ماه‌های آخر عمر احمد کسروی با جبهه‌گیری شدید علمای مذهبی علیه او همراه بود. در این دوره، برخی مراجع شیعه از جمله سید روح‌الله خمینی خواستار برخورد قاطع با کسروی شدند. او حتی موضوع اعدام این متفکر ایرانی را در حضور هواداران دین مطرح کرد و گفت: «هرکس پیامبر اسلام را دشنام بدهد، واجب است بر شنونده که او را بکشد.»

خمینی در جایی دیگر نیز به کسانی که در برابر نوشته‌ها و گفته‌های کسروی سکوت کرده بودند، تاخت و خطاب به آنان گفت: «امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزی بی‌سروپا را، که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا، آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد.»

پس از ترور احمد کسروی، مراجع دینی لابی‌گری برای آزادی برادران امامی را آغاز کردند. از جمله سید حسین طباطبایی قمی که از نجف به نخست‌وزیر وقت، احمد قوام، تلگراف زد و خواستار آزادی سریع ضاربان شد. سرانجام ضاربان تحت فشار علما و رهبران مذهبی و بازاریان با نفوذ، بعد از محاکمه‌ای کوتاه، آزاد شدند.
جایگاه احمد کسروی در جامعه امروز ایران
بیش از سه دهه پس از ترور احمد کسروی، خمینی با وعده «رساندن ایرانیان به مقام انسانیت» تحت آموزه‌های مذهب شیعه به قدرت رسید و تفکیک دین از سیاست را مردود شمرد. به دستور او، قانون اساسی و احکام قضایی ایران با استناد به احکام فقه شیعی، تدوین شد و روحانیت به‌عنوان یک نهاد مذهبی، در بیش از چهار دهه با استفاده از نقاب دین و مذهب، به رشد فساد و رانت پرداخت و انواع ظلم و ستم را به مردم روا داشت.

در این مدت، بسیاری از روشنفکران که به تفکیک دین از سیاست اعتقاد داشتند، کشته، زندانی یا تبعید شدند. نهایتا فضایی شکل گرفته که اکنون بسیاری از مردم احساس می‌کنند در فلات ایران زندانی شعارهای ریاکارانه افراطیون مذهبی شده‌اند و نه‌تنها دین از زندگی آنان دور شده، بلکه رویای زندگی آرام نیز از دست رفته است.

در همین شرایط، اندیشه‌ها، نوشته‌ها و هشدارهای احمد کسروی بیش از هر زمان دیگری موردتوجه قرار گرفت. در جامعه‌ای که سانسور و تحریف حقیقت همچنان ابزارهایی برای کنترل افکار عمومی‌اند، بازخوانی میراث کسروی همچون چراغی در تاریکی است؛ چرا که او نماد جسارتی بود که دانستن را بر مصلحت‌سنجی ترجیح داد.

به همین دلیل است که می‌گویند سهم احمد کسروی از روشنفکری در ایران در تاریخ معاصر، بی‌بدیل و تاثیرگذار است. او یکی از نخستین کسانی بود که به نقد جدی نهادهای مذهبی و روحانیت در ایران پرداخت. کسروی به‌شدت از لزوم اصلاحات در سیستم اجتماعی و سیاسی ایران حمایت می‌کرد. او به‌عنوان یک روشنفکر، بر لزوم دموکراسی و عدالت اجتماعی تاکید داشت و اصلاحات قانونی را از ضروریات جامعه می‌دانست. اگرچه در زمان حیاتش با مخالفت‌های شدید مواجه شد، میراث فکری و اصلاح‌طلبانه‌اش در تاریخ روشنفکری ایران باقی ماند.

در شرایطی که بسیاری از ایرانیان به‌ویژه در نسل‌های جدید، از وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور ناراضی‌اند، نوشته‌های کسروی به گریزگاهی برای تحلیل و نقد وضعیت موجود تبدیل شده است. به‌خصوص که او در زمان حیاتش بسیاری از مشکلات امروز جامعه ایران را پیش‌بینی کرده بود و از افشاگری درباره فساد نهاد روحانیت و سوءاستفاده‌های سیاسی مذهبی آنان ابایی نداشت.

در حال حاضر که فساد، مشکلات اقتصادی و نقض حقوق بشر در ایران به مسائلی روزمره تبدیل شده‌اند، بسیاری از ایرانیان متوجه می‌شوند که بسیاری از انتقادهای کسروی چقدر دقیق بودند. به همین دلیل، بسیاری از مردم با نوشته‌های او احساس همدلی می‌کنند، زیرا احساس می‌کنند که ایده‌های او هنوز هم در  وضعیت کنونی جامعه ایران مرتبط و کاربردی است، چرا که او به مسائلی پرداخته که اکنون در دوره جمهوری اسلامی به‌شدت برجسته شده‌اند.

نقدهای او به روحانیت، اسلام سیاسی، استبداد، فساد و مشکلات اجتماعی به‌طور فزاینده‌ای با وضعیت فعلی همخوانی دارند و به همین دلیل، بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه جوانان، با افکار و نظرهای او همذاتپنداری می‌کنند.
+169
رأی دهید
-7

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۵
    arian1 - ابادان، ایران

    جایی نمانده است که اسلام و مسلمانان خون انسان‌های بی گناهی را نریخته باشند. تمام آموزش های این دین کثیف و اهریمنی بر مبنای قتل و ادم کشی، فساد و دروغگویی و کلاهبرداری است
    13
    147
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران

    یاد احمد کسروی ها مجید رضا رهنوردها و... جاویدان. جالبه هم کسروی و هم علی دشتی که علیه اسلام کتاب نوشتند در ابتدا آخوند بودند این یعنی آخوندا چون اسلام و خصوصا شیعه را خوب می‌شناسند قطعا در میان آنها کم نیستند کسانی که از این دین متنفر میشن ولی سکوت میکنند چه به دلایل مالی اقتصادی و شغلی و چه آبروریزی که کسی باید خود مردم را به شناخت دین دعوت کند ولی معتقد نباشد و حتی خطری که وجود دارد از سمت حکومت دینی از زندان و حتی مرگ
    11
    108
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش

    مرد بزرگی که فقط راستی را پیشه خود کرد و هیچ حامی نداشت. راستگوی بی طرفدار در واقع نام جاودانه نام تاریخ میهن احمد کسروی است که خود کتابش بهنوشت و من آنرا به یاد این انسان والا مقام نام کاربری انتخاب کردم. انتقاد من از زرد پوست هم بخاطر همین بود که انسان نامی را انتخابمیکند که به افکارش نزدیک باس. این یارو بشکه فحش و بی ادبی دروغگویی و بیسوادی است اسم کاربری اش را گذاشته زرتشت😂😂. همه در واوگاه علیه کسروی بودند از قاضی و دادستان گرفته تا پاسبان مسئول انتظامات و پهلوی هیچوقت از این مرد بزرگ حماقت نکرد بلکه او بود که برادران امامی را بخشید.
    11
    60
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Persian2600 - استکهلم، سوئد

    وقتی که نوشته ها و نظرات زنده یاد صادق هدایت را میخوانم و یا میشنوم باید گفت که براستی انسان بزگ و فهمیده که سالها از زمان خودش جلو بود و جالب اینجاست که اخوندهای فاسد و لواطکار تخم تازی را واقعا خوب میشناخته. فقط باید گفت هزاران افسوس که در ان زمان کمتر کسی پیدا میشد که به حرفها و نظرات طلایش بطور عمیق فکر کند. واقعا کن چه انسان اگاه و فرهیخته ای بود که قدرش را ندانستند. روحش شاد و یادش تا ابد گرامی🧡🧡🧡
    6
    69
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    سهراب هیچستانی - لاهه، هلند

    . هشتاد سال پیش زنده یاد احمد کسروی که خمینی فتوای قتلش را داد گفت:. فریب آخوند ها را نخورید. اینها تفاله همان تازیانی هستند که به ایران حمله کردند. روزی خواهد رسید که اینان بر شما حکومت خواهند کرد و آن روز دیگر جان و مال و حتی فرزندانتان از دست آنها ایمن نخواهد بود.
    4
    88
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    بزرگ به معنای واقعی
    4
    56
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid4053 - اصفهان، ایران

    مشکل جامعه ما این است که به ملاهای بیسواد مفتخور انگل بیشتر بها میدهیم تا به انسانهای فرهیخته با سواد که عمر خود را صرف بیدار کردن جامعه تماشاچی میکنند که به هیچ عنوان حاضر به بیدار شدن نیستند. چنین بزرگانی در زندانهای این اشغالگران ایران کم تعداد نیستند. چه جوانهایی که جان خود را در راه ازادی ایران از چنگال این اشغالگران وحشی فدا کردند و متأسفانه نتوانستند این گروه تماشاچی را از خواب غفلت بیدار کنند. ای مردم به پا خیزید چیزی برایتان نمانده که بخاطر از دست دادنش بترسید. اگر دلخوش به زنده بودن هستید ان را هم در صف سلاخی که ایستاده اید از شما خواهند گرفت.
    4
    49
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    قوقولی مقولی - مادرید، اسپانیا

    با درود به روانش ، یادش گرامی
    2
    55
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان

    راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
    درود بر اخوندی که انسان شد و ره معرفت پیش گرفت ٫ چون کسروی ! ننگ ابدی بر شاهانی باد که ادعای انسانیت می کردند و اخوند شدند .چون شاهان جلاد مفت خور پهلوی
    50
    10
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    freedom of the press - تهران، ایران

    بزرگمردی که در راه صحبت‌های مانند در و گهر در مورد ملاها و مذهبیون جانش را داد ولی نتوانست مردم در خواب غفلت ایران را بیدار کند به مانند یاسین در گوش خر خواندن بود تا جایی که وقتی دید مردم همچنان طرفدار ملاها هستند گفت ما یک حکومت به ابن ملاهای شیاد بدهکاریم تا مردم به واقعیت این ملاها و دینشان پی ببرند تا شاید این مردم در خواب بیدار شوند. روحش در آرامش ابدی باد و یادش جاودان.
    4
    31
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    کسروی مردی با سواد و روشنفکری بود. به زبان عرب تسلط بسیار داشت. کتاب‌های تاریخ مشروطه ایران و تاریخ آذربایجان و تاریخ ۵۰۰ ساله خوزستان بسیار ارزشمند است. کسروی متاسفانه اواخر عمر افکار تندی پیدا کرده بود. چراکه با تمام شعرای فارسی زبان بجز فردوسی و پروین اعتصامی مخالف بود. به حافظ شیرازی و سعدی کین می ورزید. سالی یکبار جشن کتاب سوزان راه انداخت و کتاب‌هایی را که مضر تشخیص می داد می سوزاند. از جمله دیوان حافظ کتب ادعیه و برخی رمان‌ها. به او اتهام زدند که قرآن را می سوزاند ولی او به شدت این مورد را رد کرد. کسروی ضد اسلام نبود بلکه از خرافاتی که در طول قرنها به دین اضافه شده بود انتقاد می کرد. به پیامبر اسلام احترام می گذاشت و او را پاک مرد عرب می نامید و معتقد بود اسلام دو تاست. کتاب او راجع به بهایی گری جالب است و آن را خوانده ام. من حدس می زنم دست بهایی ها هم‌ در قتل کسروی در کار بوده. انتقادهایی که کسروی از شیعه گری داشته بعدا افرادی مانند مرحوم قلمداران مرحوم برقعی و مصطفی طباطبایی پیگیری کرده اند و نام قرآنیون را گرفتند
    13
    15
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کتاب ۲۳ سال نوشته سناتور علی دشتی نیست. بلکه او این کتاب را ترجمه کرده از کتابی نوشته نویسنده عراقی به نام معروف الرصافی. خود علی دشتی سالها در عراق زندگی کرده. البته شاید علی دشتی در ترجمه دخل و تصرف کرده باشد. دشتی سالها پس از ترجمه کتاب آنرا چاپ کرد ولی ناشر نام علی دشتی را به جای مترجم به عنوان نویسنده آورده است. دشتی بعد از انقلاب به زندان رفت و نوشتم کتاب ۲۳ سال را انکار کرد. در مورد این کتاب دو نقد نوشته شده است. یکی خیانت در گزارش تاریخ و دیگری راز بزرگ رسالت.
    20
    1
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا

    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کتاب ۲۳ سال نوشته سناتور علی دشتی نیست. بلکه او این کتاب را ترجمه کرده از کتابی نوشته نویسنده عراقی به نام معروف الرصافی. خود علی دشتی سالها در عراق زندگی کرده. البته شاید علی دشتی در ترجمه دخل و تصرف کرده باشد. دشتی سالها پس از ترجمه کتاب آنرا چاپ کرد ولی ناشر نام علی دشتی را به جای مترجم به عنوان نویسنده آورده است. دشتی بعد از انقلاب به زندان رفت و نوشتم کتاب ۲۳ سال را انکار کرد. در مورد این کتاب دو نقد نوشته شده است. یکی خیانت در گزارش تاریخ و دیگری راز بزرگ رسالت.
    22
    0
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    paksan - ایران، ایران
    احمد کسروی یک تبریزی بشدت ملی‌گرا و ایرانی بود. 1.کسروی معتقد بود که ایرانیان باید به هویت تاریخی خود بازگردند و از تقلید کورکورانه از فرهنگ‌های دیگر، چه عربی و چه غربی، پرهیز کنند.او به‌شدت با نفوذ فرهنگ عربی در ایران، به‌ویژه در حوزه زبان و مذهب، مخالف بود و بر ضرورت احیای ارزش‌های اصیل ایرانی تأکید می‌کرد. 2. او دخالت قدرت‌های خارجی مانند انگلیس، روسیه، و بعدها آمریکا را یکی از عوامل عقب‌ماندگی ایران می‌دانست و بر استقلال کشور تأکید داشت.به‌شدت با حزب توده و نفوذ شوروی در ایران مخالفت می‌کرد و آن را نوعی وابستگی ایدئولوژیک خطرناک می‌دانست. 3.او بر این باور بود که زبان فارسی باید از واژه‌های زائد و عربی‌زدگی پاک شود و پیشنهادهایی برای ساده‌سازی و پالایش زبان ارائه داد. 4.او به‌شدت به ساختار سنتی روحانیت شیعه و آنچه که "خرافات مذهبی" می‌نامید، حمله می‌کرد و خواهان اصلاح دینی و جدایی مذهب از سیاست بود. 5. تأکید بر تاریخ ایران و بازخوانی آن :کسروی به مطالعه و بازبینی تاریخ ایران پرداخت و تلاش کرد تا تاریخ را از دیدگاه ملی‌گرایانه و بدون تحریف بررسی کند.
    4
    19
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    اینکه در اصل یک عراقی نوشته درسته و دشتی هم در نجف طلبه بوده و اینکه دشتی در زندان شکنجه شد و آخر هم در زندان فوت شد ولی این چیزا اهمیت ندارد بلکه چیزی که اهمیت دارد مطالب این کتاب است پرفسور کیانپور
    6
    6
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    رک و راست - لندن، انگلستان
    آمران و عاملان کشتن احمد کسروی یک روز پس از ترور، بیانیه‌ای با این مضمون منتشر کردند: «کسروی بی‌وطن، وکیل مردود، مولف‌ کتاب‌های ننگین و گمراه‌کننده، دشنام‌دهنده به پیغمبر اسلام و پیشوایان دین، سوزاننده قرآن مجید و بالاخره دشمن ایران و ایرانیان از طرف ۴۰۰ میلیون مسلمانان روی زمین آشکارا کشته شد. آیا چنین روزی عید بزرگ نخواهد بود؟». بعدها محمد امینی، پژوهشگر تاریخ ایران، جایی نوشت: «جامعه‌ای که در برابر اقدام تروریستی فداییان اسلام سکوت کرد، تاوان آن را بعدتر پرداخت.
    1
    19
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    کتابهای کسروی در مورد اسلام را بخون در ضمن قرآن را بخون تا متوجه بشی اسلام چه دینیه تا دلت بخواد آیات ضد انسانیت و حقوق انسانها و تبعیض و شهوترانی برده داری. اسلام و کمونیزم دو عامل بدبختی بشریت هستند. زنان مسلمان را نگاه کن و مقایسه کن با بقیه زنان.
    6
    16
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    اولش که کامنتت را خوندم دیدم عالی نوشتی و تعجب کردم چرا بهت منفی دادم دوست عزیز بعد علتش را فهمیدم. چند روزی نبودی زن زندگی دلمون برات تنگ بود
    15
    1
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
    منظورم منفی دادن بود دوست عزیز. اشتباه تایپی.
    12
    0
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۹
    pirzan e irani - استکهلم، سوئد
    کسروی درزمانی کوتاه تقریباً بنا به اجبار عمامه ولباس آخوندی می پوشید.درکوچه ای می گذشت که سگی به مردم پاس وحمله می کرد.ناگهان کسروی عمامه ازسرش برداشت وبه سمت سگ پرتاب کرد.سگ واق واق کنان فرارکرد.مردم گفتند فکرخوبی کردی سگ فرارکرد.کسروی گفت:سگ فرارکرد چون فکرمیکرد میخواهندبرسرش عمامه بگذارند.روانش شاد
    5
    20
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    بهتر بود با کنایه سخن نمی گفتید
    8
    4
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    قران و کتابهای کسروی را بررسی اجمالی کرده ام. در آثار کسروی نکته ای مخالف اسلام ندیدم بلکه او مخالف خرافاتی بود که در طول قرنها به دین اضافه شده. خود کسروی می گفت اسلام دو تاست و از پیامبر اسلام به نام پاکارد عرب نام می برد. ایراد شما به زنان مسلمان چیست؟ زنان مسلمان خردمند و تحصیل کرده زیادی وجود دارند. دلیل شما پوشش انهاست؟. خانم یاسمن پهلوی که دکترای حقوق دارند به گفته شهبانو خود اعتراف کردند سرود ای ایران را بلد نیستند و وقتی خانمی با شاهزاده رضا پهلوی تماس گرفتند که در شرایط فعلی اقتصادی و مالی ایران پستهای مربوط به شام شاهانه خود را در اینیتاگرام نگذارید خانم پهلوی عصبانی گوشی را گرفتند و پرخاش کردند.
    12
    5
    دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    زنان مسلمان باید چند همسری را تحمل کنند طبق آیه سه سوره نساء یا کتک خوردن برای سکس طبق آیه قرآن یا خانه نشینی کلا زن در اسلام وسیله ایست برای شهوت که مرد وقتی دید زن دیگر جاذبه جنسی ندارد می‌رود سراغ زن دوم و تا چهار تا میتواند بگیرد و زن طبق آیه قرآن هیچ وقت نباید به خواسته مرد برای سکس در هیچ مکان و هیچ زمانی نه بگه چون کشتزار مرد محسوب میشه. یا خانه نشینی زنان طبق آیه قرآن. پیامبر هم که ماشاالله استاد سکس بوده در داشتن تعداد زیادی همسر کنیز. قبل از اسلام زنان مثل مردان بودند در خود شبه جزیره عربستان ولی بعد از اسلام زنان خانه نشین شدند و زنان بزرگی نداریم. دیه زن نصف مرد یا در مورد طلاق مرد راحت طلاق میگیرد یا ولایت مرد. مثلا پدر و پدر بزرگ و پدر پدربزرگ پدری فرزند را بکشد اعدام نمیشود ولی مادر میشود یا حتی زن ولی دم همسرش محسوب نمیشود. زن در امور مالی فرزند هیچ اختیاری ندارد. چرا در کشورهای اسلامی زنان به ندرت در امور سیاسی مسوولیت مهم دارند؟ خصوصا عربا که اسلام به زبان آنهاست و فرهنگ آنهاست. البته در همه زمینه ها مثل ورزش در خیلی از رشته های ورزشی زنان اصلا حضور ندارند
    9
    9
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    pirzan e irani - استکهلم، سوئد
    جناب سگ از لباس پیامبر عظیم شان عرب خوشش نمی آمده 😂. یادمه یک بار در مراسمی که آخوندی سخنرانی میکرد در حین سخنان او مردم کف زدند جناب آخوند عصبانی شد و گفت من لباس پیامبر را پوشیدم در مقابل کسی که لباس پیامبر را پوشیده جایز نیست کف بزنید و لطفاً صلوات بفرستید.
    9
    7
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    وقتی کسروی به ایران قبل از اسلام علاقه داشت و لباس روحانیت را درآورد و علیه شیعه کتاب نوشت این یعنی چه؟ یعنی شیعه پنجاه درصد هم با اصل اسلام اشتراکات ندارد؟ اگر اکثریت ایران اهل سنت بودند البته اهل سنت هم کتاب مینوشت. چرا کسروی در هیچ جا به اسلام واقعی اشاره نکرده که اسلام واقعی چنین و چنان است ؟ کاملا مشخصه که متنفر بوده از اسلام و فرهنگ عربی
    6
    7
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Nagonsar - مونیخ ، آلمان
    الحق که خدا ایرانی را برای نردار پرستی و امامزاده سازی خلق کرده،تا طرف زنده این وسی به او توجه نمیکنه حتی خیلیهاطبق حکایت بز اول پرید هم با او دستی میکنند همینکه مرد فورا لی تدا بیامرزش، آدم با خدایی بود ادم با سوادی بود علامه دهر بود مگر برای شاه امروز عین کار را نمی‌کنیم، جالبه ما همون ملت هستیم خمینی را داخل ماه دیدبم
    5
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران. مسئله چند همسری در همان آغاز سوره "نساء"، آیات ۲ و ۳ مطرح شده است که آن را مورد تدبر قرار می‌دهیم. ۱- موضوع آیات، حل مسئله سرپرستی یتیمان است، نه حل مشکل جنسی مردان زیاده طلب. توضیح آنکه یکی از معضلات پیچیده جامعه قبیلگی معاصر ظهور اسلام، در فقدان دولت مرکزی و سازمانهای حمایت کننده اجتماعی، همچون پرورشگاه، یتیم‌خانه و امثالهم، موضوع اداره زندگی زنان بیوه و فرزندانی بوده است که سرپرست خود را در جنگ‌ها از دست می‌دادند و اداره زندگی این یتیمان در روزگار فقر و جهل، مبرم‌ترین وظیفه اجتماعی به شمار می‌رفته است. سوره "نساء" که در دوران مدینه، یعنی سالهای سخت دفاع و شهادت نازل شده، در بین سوره‌های قرآن، بیشترین تمرکز و تأکید را بر مسئله یتیمان مبذول داشته . تأکید آیات ۲ و ۳ این سوره بر موضوع "عدالت اقتصادی" (قسط) میان یتیمان، دقیقاً بر اهمیت اداره زندگی آنان نظر دارد. "اگر نگران شدید از اینکه نمی‌توانید درباره یتیمان عدالت را برقرار کنید، .. پس اگر ترسیدید که نمی‌توانید عدالت کنید، پس به یکی اکتفا نمائید، یا آنچه در اختیارتان است. اینکه کجروی نکنید
    1
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران. ادامه: سئوال دیگر این است که چرا چهار تا؟! . و این حد و مرز چه حکمتی دارد؟. همانطور که پزشک مقدار دارو و تعداد کپسول را به نسبت میزان عفونت در بدن بیمار و نوع میکروب تجویز می‌کند، رقم دو، سه یا چهار تناسب با تعداد زنان بیوه دارد. یعنی اگر تعداد زنان در حدی بود که مردانِ دارای امکانات مالی می‌توانستند هر کدام با قبول سرپرستی یکی از آنها مشکل قضیه را حل کنند، فقط داشتن دو زن مجاز بود، و اگر تعداد زنان بیشتر و یا تعداد مردان دارای امکانات کمتر بود، به همین نسبت تا رقم چهار این اجازه توسعه پیدا می‌کند. نکته مهم این است که در همان آیه و بدون فاصله و درنگ اضافه کرده است که این نسخه (موقت و مقطعی) مشروط به اجرای عدالت میان زنان است و اگر نگران شدید که نمیتوانید میان آنان عدالت کنید، فقط به یکی اکتفا نمائید. ایده‌آل همان است که در آیه دوم سوره نساء مطرح شده، یعنی حل مشکل آنان و اجرای کامل عدالت (بدون انگیزه ازدواج).
    1
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران. می‌گویید قرآن در تقسیم ارث، سهم مردان را دو برابر زنان قرار داده و به این ترتیب بی‌عدالتی و جفای بزرگی در حق نیمی از بشریت روا داشته است و شاید همین نیمه نگریستن، موجب تحقیر زن از چشم مرد در جوامع اسلامی شده است. ارث نیز یکی از احکام نظام حقوقی اسلام است که در کنار سایر حقوق و در ارتباط با تکالیفی که این حقوق به وجود می‌آورند، مطرح می‌باشد. مرد موظف است هنگام ازدواج "مهریه"‌ای را که محصول کار و تلاش سالیان قبل از ازدواج است، سخاوتمندانه تقدیم همسر خود نماید. حال اگر برخی مردان تکالیفی را که خداوند به عهده آنان گذاشته انجام نداده و حقوق زنان را پایمال می‌کنند، چه ربطی به دین خدا دارد؟. در جوامع غربی، نه مهریه‌ای همچون جوامع اسلامی وجود دارد، نه تفکیک کار در خانه و بیرون به رسمیت شناخته می‌شود. زنان نیز از صبح تا شام در خارج خانه باید کار کنند تا بتوانند اقساط خانه و اتومبیل و . را بپردازند.
    1
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران. می‌گویند قرآن زن را بازیچه و وسیله هوسرانی و اطفاء شهوت مرد قرار داده و با این تبعیض جنسی و ندیده گرفتن نیمی از انسانها، به مرد اجازه داده است هر وقت هوس کرد با همسرش همبستری کند. قضیه درست برعکس است، یعنی نه تنها مجوزی برای هوسبازی، در هر وقت و به هر شکل! به مرد نمی‌دهد، بلکه این ارتباط را با هدف تولید مثل موجه می‌ شناسد. به توضیحات ذیل توجه فرمائید:. ۱- تشبیه زن به کشتزار (حرث)، مقایسه‌ای است با تولید مثل در عالم گل و گیاه و اشاره به هدف بذرافشانی که چیزی جز برداشت میوه و محصول نیست. ۲- جمله: قدموا لانفسکم (برای خویش اثر نیکی از پیش بفرستید)، صریحاً نشان می‌دهد که هدف اصلی ارتباطِ زناشوئی، تولید و پرورش فرزندان شایسته است که دستاورد مفید و محصول طبیعی هر ازدواجی است. هر چند همبستری به قصد غیر تولید مثل هم ممنوع نشده‌است. تأکید آیه فوق به رعایت پروای الهی (اتقوالله)، که معنای آن کنترل خویشتن و مهار نفس در غلبه شهوات و هوسهای مخالفِ حق می‌باشد، همچنین هشداری که در انتهای آیه به یادآوری ملاقات خدا داده تا غافلان را به خود آورد
    2
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران. ادامه. همگی نشان می‌دهد که نه تنها به زن به عنوان کالای بهره‌برداری مرد نگاه نکرده، بلکه یکسره مردان را هشدار داده است تا به این موضوع به چشم بذرافشانی و پرورش گل در بوستان بشریت نگاه ‌کنند . همچنانکه لذت از خوردنیها و حس ذائقه و تشخیص طعم و مزه را نه برای شکم‌پرستی و زیاده‌روی در خوردن، بلکه برای کسب انرژی و زنده ماندن و تلاش و تکاپو در مسیر رشد و کمال قرار داده است. آیه فوق، که دقیقاً به دنبال آیه‌ی مربوط به "عادت ماهانه"ی زنان آمده‌است، ظاهراً برای رفع توهمات تاریخی و بدبینی به این امر و ناپاک و نجس شمردن زن در این مدت (ناشی از عقاید یهودیان و زرتشتیان) می‌باشد. این آیه تأکید می‌کند که "عادت ماهانه" زنان فقط یک ناراحتی (اذی) است که در این مدت باید از آمیزش جنسی خودداری کرد. و پس از آن، همچون کشتزاری که برای کشت و زرع به آن می‌روند، می‌توان به باغ و بوستان پرورش نسل در آمد. بشارت انتهای آیه بر مؤمنین (و بشر المؤمنین) مردان مؤمن را به حسن رفتار و سلوک پسندیده با زنان تشویق می‌نماید.
    2
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Tornado1 - استانبول، ترکیه
    کسروی ترکه ، ترک ها یا مثل علی گدا از اون ور بوم می افتن یا مثل کسروی از این ور بوم
    2
    0
    ‌پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.