در خانهای شلوغ در برادفورد، سه خواهر با هیجان در حال گفتوگو هستند. امروز روز مهمی برای آنهاست؛ آرایشگری روی مبل نشسته و مشغول درست کردن موها و آرایش آنها است. فضای اتاق سرشار از شادی و خنده است. صحنهای که یادآور داستانهای جین آستین است: سه زن جوان در آستانه سی سالگی، هر کدام با روحیهای متفاوت و پر از شورو. اشتیاق، در حال گپ و گفت و تعریف خاطراتشان هستند.
و مانند بسیاری از رمانهای جین آستین، گفتوگوهایشان بارها به موضوع ازدواج کشیده میشود.
این سه خواهر برای یک عروسی خانوادگی در آخر هفته آماده میشوند؛ جشنی که در آن عروس و داماد، خویشاوند نزدیک هستند. شاید این موضوع برای خیلیها عجیب و غیرمعمول به نظر برسد، اما در خانواده آنها و برخی مناطق برادفورد کاملا رایج و طبیعی است.
عایشه، بزرگترین خواهر که ۲۹ ساله است، در سال ۲۰۱۷ با پسرعمویش ازدواج کرد. او دو فرزند دارد و میگوید که از زندگی مشترکش راضی است. زمانی که ازدواج کرده بود، ازدواج با پسرعمویش برایش کاملاً طبیعی به نظر میرسید. مادرشان که از مهاجران پاکستانی است، تصور میکرد که هر سه دخترش چنین ازدواجی خواهند داشت.
اما سلینا، کوچکترین خواهر که ۲۶ سال دارد، میگوید سنت خانوادگی را شکسته و با کسی ازدواج کرده که خودش انتخاب کرده است؛ ازدواجی «عاشقانه» خارج از چارچوب خانواده. او خود را فردی اجتماعی و بلندپرواز میداند و میگوید که ازدواج با خویشاوند نزدیک هیچ وقت برایش جذاب نبوده است. در این میان ملیکا، خواهر میانی که ۲۷ ساله است، هنوز مجرد است و از پیش تصمیم گرفته که با هیچ یک از خویشاوندانش ازدواج نکند.
ملیکا میگوید: «به مادرم گفتم که تصمیم خواهرانم را قضاوت نمیکنم، اما خودم این راه را انتخاب نخواهم کرد.» او معتقد است که تحصیلات برایش فرصتهای جدیدی به همراه داشته است. «قبلاً حتی اگر درس میخواندی، از تو انتظار نمیرفت که تحصیلاتت را ادامه بدهی. ازدواج اولویت داشت. اما حالا طرز فکرها کاملاً تغییر کرده است.»
آمار نگرانکننده جدید
در بریتانیا و سراسر اروپا، ازدواج فامیلی با توجه و بررسیهای بیشتری روبهرو شده است، بهویژه از سوی پزشکان که هشدار میدهند فرزندان حاصل از ازدواج با خویشاوندان نزدیک بیشتر در معرض مشکلات مختلف سلامتی قرار دارند.
و اکنون دادههای تازهای از برادفورد به این موضوع اضافه شده که ممکن است نگرانیها را بیشتر کند.
محققان دانشگاه این شهر اکنون وارد هجدهمین سال پروژه پژوهشی «متولدین برادفورد» شدهاند. این مطالعه یکی از گستردهترین تحقیقات پزشکی در نوع خود محسوب میشود؛ بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، پژوهشگران بیش از ۱۳ هزار نوزاد را در این شهر تحت نظر گرفتند و از کودکی تا نوجوانی و اکنون اوایل بزرگسالی، آنها را به دقت دنبال کردهاند.
بیش از یک ششم کودکان این تحقیق والدینی دارند که نسبت خانوادگی آنها بسیار نزدیک است و عمدتاً به جامعه پاکستانی برادفورد تعلق دارند. همین ویژگی، این پژوهش را به یکی از ارزشمندترین پژوهشهای جهان درباره تأثیرات ازدواج فامیلی بر سلامت تبدیل کرده است.
طبق دادههایی که در چند ماه اخیر منتشر و در مجموعه «متولدین برادفورد» رادیو ۴ بیبیسی بررسی شده، پژوهشگران دریافتهاند که فرزندان حاصل از ازدواج فامیلی ممکن است با پیامدهایی گستردهتر از آنچه تاکنون تصور میشد، روبهرو باشند.
رایجترین خطری که ازدواج فامیلی میتواند برای سلامت فرزندان ایجاد کند، ابتلا به بیماریهای ژنتیکی نهفتهای مثل فیبروز کیستیک یا کمخونی داسیشکل است. بر اساس اصول ژنتیکی که گرگور مندل، زیستشناس معروف، مطرح کرده، اگر هر دو والد ناقل یک ژن نهفته باشند، فرزندشان با احتمال ۲۵ درصد آن بیماری را به ارث میبرد.
از آنجا که در ازدواج فامیلی احتمال ناقل بودن هر دو والد بیشتر است، خطر ابتلا به این بیماریها در فرزندان چنین ازدواجهایی به ۶ درصد میرسد، در حالی که این رقم در جمعیت عمومی ۳ درصد است.
اما مطالعه برادفورد نگاه گستردهتری داشت و زوایای جدیدی را روشن کرد. پژوهشگران نه تنها بررسی کرده بودند که آیا کودک به یک اختلال ژنتیکی نهفته مبتلا شده است یا نه، بلکه دهها عامل دیگر را هم مورد مطالعه قرار داده بودند؛ از جمله رشد گفتاری و زبانی کودکان، میزان مراجعه آنها به مراکز درمانی و عملکرد تحصیلیشان.
سپس با استفاده از یک مدل آماری، اثرات فقر و میزان تحصیلات والدین را حذف کردند تا بتوانند بهطور مشخص تأثیر «همخونی» را که اصطلاح علمی برای والدین خویشاوند است، ارزیابی کنند.
پیامدهای ناشی از ازدواج فامیلیپژوهشگران دریافتند که حتی با در نظر گرفتن عواملی مانند فقر، کودکانی که حاصل ازدواج خویشاوندان نزدیک در برادفورد هستند، ۱۱ درصد بیشتر احتمال دارد که دچار مشکلات گفتاری و زبانی شوند، در حالی که این احتمال برای کودکانی که والدینشان با هم نسبت خویشاوندی ندارند، ۷ درصد است.
همچنین دریافتند که ۵۴٪ از کودکانی که والدینشان نسبت خویشاوندی نزدیک دارند، به «مرحله رشد مطلوب» (ارزیابی دولتی که برای تمام کودکان پنج ساله در انگلستان انجام میشود) میرسند، در حالی که این میزان برای کودکانی که والدینشان خویشاوند نیستند، ۶۴٪ است.
نکته مهم اینجاست که حتی اگر کودکانی را که به یک بیماری ژنتیک نهفته مبتلا هستند کنار بگذاریم، آمارها نشان میدهد که همخونی ممکن است بر سایر کودکان این گروه نیز تأثیر منفی داشته باشد.
نیل اسمال، استاد بازنشسته دانشگاه برادفورد و نویسنده این پژوهش، میگوید حتی اگر همه کودکانی که به اختلالات ژنتیک نهفته مبتلا هستند بیش از حد معمول به پزشک مراجعه کنند، «این مسئله نمیتواند افزایش گستردهتر مراجعه به مراکز درمانی در میان کودکان حاصل از ازدواجهای فامیلی را توضیح دهد.»
او میگوید این پژوهش «قابل توجه است، زیرا امکان ارائه راهکارهایی دقیقتر را فراهم میکند و به مداخلات و درمانهای هدفمندتر کمک میکند.»
افزایش نگرانیها
البته این تنها یک پژوهش است و جمعیت برادفورد نمیتواند نماینده کل بریتانیا باشد.
اما این پژوهش به نگرانیهای فزاینده دانشمندان دامن زده و توجه قانونگذاران در سراسر اروپا را جلب کرده است. تاکنون دو کشور اسکاندیناوی ازدواج فامیلی نزدیک را کاملاً ممنوع کردهاند؛ در نروژ این ممنوعیت از سال گذشته اجرا شده و در سوئد از سال آینده اجرایی خواهد شد.
ریچارد هولدن لایحهای را برای ممنوعیت این ازدواجها ارائه کرده است، که آن را به فهرست ازدواجهای غیرقانونی اضافه میکنددر بریتانیا، ریچارد هولدن، نماینده حزب محافظهکار، لایحهای برای ممنوعیت این نوع ازدواج ارائه کرده است تا آن را به فهرست ازدواجهای غیرقانونی (مشابه ازدواج با والدین، فرزندان، خواهر و برادر، و پدربزرگ و مادربزرگ) اضافه کند. اما دولت کارگر اعلام کرده است که «برنامهای» برای ممنوعیت ازدواجهای فامیلی ندارد.
در حال حاضر بریتانیا همچنان سیاست «مشاوره ژنتیکی» را دنبال میکند، به این معنا که زوجهای با نسبت خویشاوندی نزدیک درباره خطرات احتمالی فرزندآوری آگاه شده و تشویق میشوند که در دوران بارداری آزمایشهای بیشتری انجام دهند.
اما در میان نگرانیها درباره سلامت کودکان و فشار بر نظام بهداشت و درمان ملی بریتانیا، برخی پژوهشگران معتقدند که باید رویکرد مشاورهای، با تأمین بودجه بیشتر و مداخلهای هدفمندتر، تقویت شود. در عین حال، افرادی هم هستند که فکر میکنند زمان آن رسیده است که مانند کشورهای اسکاندیناوی عمل شود و تصمیمی دشوار و بحثبرانگیز اتخاذ شود: ممنوعیت کامل ازدواج خویشاوندان.
برای بسیاری از مردم بریتانیا، ازدواج با یکی از خویشاوندان نزدیک امری غریب به نظر میرسد، اما همیشه اینگونه نبوده است. چارلز داروین، پدر نظریه تکامل، با دخترعمویش اِما وِجوود ازدواج کرد. پسرشان، سِر جورج داروین، یکی از دانشمندان دوره ویکتوریا، تخمین زده بود که در قرن نوزدهم تقریباً یک بیستم ازدواجهای اشرافی در بریتانیا میان خویشاوندان نزدیک صورت میگرفت. یکی از این ازدواجها مربوط به ملکه ویکتوریا بود که با پسرعمویش، شاهزاده آلبرت، ازدواج کرد. در رمان «بلندیهای بادگیر» نیز نمونههای خیالی متعددی از چنین ازدواجهایی دیده میشود.
ازدواج خویشاوندان در میان برخی از جوامع جنوب آسیایی همچنان نسبتاً رایج استتا قرن بیستم، میزان ازدواج میان خویشاوندان نزدیک به حدود یک درصد کاهش یافت. اما این سنت همچنان در میان برخی اقلیتهای جنوب آسیایی نسبتاً رایج است. طبق جدیدترین دادههای پروژه «متولدین برادفورد» که دو سال پیش منتشر شد، در سه منطقه مرکزی برادفورد، تقریباً نیمی (۴۶ درصد) از مادران پاکستانیتبار با یکی از خویشاوندان نزدیک ازدواج کرده بودند.
اثرات «مضاعف»
برای کسانی که خواهان ممنوعیت این نوع ازدواجها هستند، استدلال سلامت عمومی قانعکننده است. ریچارد هولدن در ماه دسامبر، هنگام رائه لایحه پیشنهادی خود، به افزایش خطر نقصهای مادرزادی اشاره کرد. او بعدتر در برنامه «تاک تیوی»، به دادههایی استناد کرد که نشان میداد نرخ مرگومیر نوزادان در میان کودکانی که از والدین خویشاوند نزدیک متولد شدهاند بالاتر است و این کودکان به دلیل اختلالات ژنتیک نهفته، بیشتر با مشکلات قلبی، مغزی و کلیوی مواجه میشوند. او همچنین توضیح داد که در صورت تداوم این سنت در نسلهای متوالی، اثرات این مشکلات میتواند «مضاعف» شود.
این خطر برای سلامت کودکان یکی از دلایلی است که باعث شده پاتریک نش، پژوهشگر و یکی از بنیانگذاران مؤسسه پژوهشی «بنیاد فاروس»، خواستار ممنوعیت ازدواجهای فامیلی شود. او در مقالهای که سال گذشته در «ژورنال آکسفورد در حوزه حقوق و دین» منتشر شد، نوشت که چنین ممنوعیتی منجر به بهبود «فوری» سلامت عمومی خواهد شد، بهویژه در جوامعی که این سنت در آنها رایج است. او تأکید کرد: «ممنوعیت ازدواجهای فامیلی تأثیر چشمگیری بر بهبود سلامت عمومی خواهد داشت و هیچ پیامد منفی از نظر بهداشتی و سلامت در پی نخواهد داشت.»
پروفسور سم آدی بیش از ۲۰ سال در برادفورد فعالیت داشته و با موارد متعددی از اختلالات ژنتیکی شدید روبهرو شده استاما در خود برادفورد، وضعیت پیچیدهتر است. پروفسور سم آدی، متخصص نوزادان و پژوهشگر بیمارستانهای آموزشی برادفورد، بیش از دو دهه در این شهر فعالیت کرده است. در این سالها او موارد بسیاری از اختلالات ژنتیک شدید را مشاهده کرده است. او میگوید: «من بیماریهای کشنده پوستی، مغزی و عضلانی را دیدهام.»
به گفته او «از همان ابتدا مشخص بود» که این مشکلات در برادفورد بیشتر از سایر مناطق بروز میکنند.
او نمونههای تلخی را به خاطر دارد: خانوادههایی که فرزندانشان را یکی پس از دیگری بر اثر یک بیماری ژنتیک مشابه از دست دادهاند. «این موضوع بسیار دردناک است و برای خانوادهها درک و کنار آمدن با آن دشوار است.»
اجداد مشترک
اما پروفسور آدی معتقد است که عامل اصلی تهدیدکننده سلامت ژنتیک در برادفورد ازدواج فامیلی نزدیک نیست، بلکه پدیدهای مشابه به نام «اندوگامی» یا «درونهمسری» است؛ یعنی زمانی که افراد در یک جامعه کوچک و به هم پیوسته ازدواج میکنند. او توضیح میدهد که در یک جامعه قومی بسته، حتی اگر زوجین مستقیماً خویشاوند نزدیک نباشند، باز هم احتمال بالایی وجود دارد که اجداد مشترکی داشته باشند و ژنهای مشابهی را به نسلهای بعدی منتقل کنند.
درونهمسری (ازدواج درونگروهی) منحصر به جوامع پاکستانی در بریتانیا نیست. این پدیده در میان یهودیان بریتانیا و در سطح جهانی در جوامعی مانند آمیشها و حتی فرانسویهای کانادایی نیز رایج است.
پروفسور آدی میگوید: «اغلب نمیتوان نسبت فامیلی دقیق را مشخص کرد، اما یک ژن خاص در یک گروه جمعیتی بیشتر دیده میشود و همین باعث میشود که والدین هر دو حامل آن باشند. این اشتباه است که تصور کنیم ازدواج فامیلی نزدیک تنها عامل افزایش اختلالات ژنتیک نهفته در برادفورد یا در میان جوامع پاکستانی است. درونهمسری نیز نقش مهمی دارد.»
اهمیت آموزش
پروفسور آدی بهجای ممنوعیت، بر اهمیت آموزش - یا آنچه که آن را «سواد ژنتیک» مینامد - تأکید دارد. این اصطلاحی است که بارها از افرادی که با آنها صحبت کردهایم شنیدهایم. در برادفورد، سالهاست که یک کارزار آگاهسازی برای اطلاعرسانی به جامعه پاکستانی درباره خطرات ژنتیک در حال اجراست. زوجها هنگام مراجعه به پزشک عمومی مشاوره تخصصی دریافت میکنند و مادران باردار نیز در کلاسهای دوران بارداری اطلاعات لازم را دریافت میکنند.
برادفورد مدتهاست که کارزارهایی برای افزایش آگاهی درباره خطرات ژنتیکی در جامعه پاکستانی اجرا میکندو دستکم در برادفورد، برخی این پیام را جدی گرفتهاند. در خانهای که با سه خواهر گفتوگو میکنیم، هر سه تأیید میکنند که نگرشها نسبت به ازدواج فامیلی نزدیک بهتدریج در حال تغییر است، که بخشی از آن به افزایش آگاهی درباره خطرات برای سلامت مربوط میشود. آنها در منطقه محروم و پساصنعتی منینگام زندگی میکنند. در این منطقه همسایهها رابطه نزدیک و گرمی با هم دارند؛ درهای خانهها مستقیم به خیابان باز میشوند و کودکان در خیابانها بازی میکنند، گاهی هم صدای خندهشان به داخل خانه میپیچد.
سلینا، که ازدواجش بر پایه عشق بوده، میگوید: «این تغییری است که باید بهتدریج اتفاق بیفتد؛ روندی کند که نمیتوان آن را تسریع کرد. مادرم خیلی جوان بود که از پاکستان به بریتانیا آمد. دیدگاههای خاصی داشت، اما به خاطر عشقی که به ما دارد، دیدگاههایش تغییر کرد. فقط به او گفتم: مامان، خودت چه سودی از تشویق به ازدواجهای فامیلی میبری؟»
ملیکا، خواهر بزرگترش، حرف او را تأیید میکند: «رسانههای اجتماعی و ارتباط با افراد مختلف هم تأثیر خود را دارند. شما با آدمهای جدیدی آشنا میشوید ... با افرادی در ارتباط هستید که فراتر از دایره دید والدینتان قرار دارند.»
حتی عایشه، خواهر بزرگترشان که با یکی از پسرعموهایش ازدواج کرده، میگوید بعید میداند که هیچ یک از دو فرزندش با یکی از خویشاوندان نزدیک خود ازدواج کنند.
او درباره ازدواج خودش میگوید: «آن موقع انتخاب دیگری نداشتم. والدینم شدیداً به سنتهایشان پایبند بودند. اما با گذر نسلها، فرهنگها و سنتها تا حدی کمرنگ میشوند.»
او هنگام به دنیا آوردن دو فرزندش از خطرات ژنتیک آگاه بود. هیچ یک از آنها بیماری ژنتیک ندارند.
عایشه درباره سلامت ژنتیک میگوید: «این موضوع را در نظر داشتیم، اما همیشه معتقد بودم که اگر چیزی قرار باشد اتفاق بیفتد، میافتد. اگر قرار باشد کودکی با یک ناتوانی متولد شود، این اتفاق میافتد، چه ازدواج فامیلی باشد، چه نباشد.»
در واقع، دستکم در برادفورد، این سنت در حال کمرنگ شدن است. بر اساس پژوهش «متولدین برادفورد»، درصد مادرانی که با خویشاوندان نزدیک ازدواج کرده بودند، از ۳۹ درصد در اواخر دهه ۲۰۰۰ به ۲۷ درصد در اواخر دهه ۲۰۱۰ کاهش یافته است.
پروفسور جان رایت، پژوهشگر ارشد پروژه «متولدین برادفورد»، معتقد است که این تغییر اتفاقی نیست. او اشاره میکند که تیم او بهتازگی شواهدی علمی درباره خطرات ازدواج فامیلی در بریتانیا منتشر کرده است.
او میگوید: «زمانی که ۱۰ سال پیش با خانوادهها گفتوگو میکردیم، مشخص بود که بسیاری از آنها از این خطرات آگاه نبودند. اما مانند همه والدین، آنها هم میخواهند بهترین شرایط را برای فرزندانشان فراهم کنند. آرزوی آنها داشتن فرزندانی سالم است.»
«آموزش و آگاهیبخشی نقطه آغاز است، و ما در پژوهش 'متولدین برادفورد' نشان دادهایم که چقدر میتواند اثرگذار باشد.»
«ازدواج اجباری»
گذشته از دغدغههای سلامت، دلیل دیگری هم وجود دارد که برخی خواهان ممنوعیت ازدواجهای فامیلی هستند: تأثیر آن بر همبستگی اجتماعی. این موضوع در اسکاندیناوی عامل اصلی بحثها بوده است. در نروژ، که سال گذشته ازدواج فامیلی در آن ممنوع شد، قانونگذاران اعلام کردند که این رسم با ازدواجهای اجباری مرتبط است و برخی از زنان مهاجر جنوب آسیایی مجبور به ازدواج با خویشاوندان خود میشوند.
تونیه اگدیوس، روزنامهنگار نروژی که این موضوع را برای یک روزنامه نروژی پوشش داده است، میگوید که قانونگذاران همچنین به ارتباط ازدواج فامیلی با آنچه خشونت «ناموسی» خوانده میشود، پرداختهاند.
او میگوید: «پلیس معتقد است که ازدواج فامیلی حفظ آنچه را که «ناموس» تلقی میشود برای مرتکبان این خشونتها آسانتر میکند و ازدواج درونخانوادگی میتواند از عوامل مؤثر در خشونتهای ناموسی و آزار در خانواده باشد.»
یاسمینا هولتن، افسر ارشد پلیس نروژ، در مصاحبهای با شبکه «اِن آر کو» در سال گذشته گفت که برخی زنان که به ازدواج فامیلی مجبور شدهاند، در وضعیتی گرفتار میشوند که بهلحاظ مالی به خویشاوندانشان وابسته میمانند. در چنین شرایطی، طلاق معمولاً به معنای طرد شدن از سوی خانواده است. او تأکید کرد که ممنوعیت ازدواج فامیلی میتواند این چرخه سوءاستفاده و آزار را از بین ببرد.
گونار استرومر، وزیر دادگستری سوئد، نیز اعلام کرد که ممنوعیت ازدواج فامیلی در این کشور، زنان را از «هنجارهای سرکوبگرانه ناموسی» آزاد خواهد کرد.
این استدلال فرهنگی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند. حامیان ممنوعیت ازدواج فامیلی بهطور کلی آن را ابزاری برای جداسازی و دور نگهداشتن گروههای خاص از سایر بخشهای جامعه میدانند. پاتریک نش، از بنیاد فاروس، میگوید که ممنوع کردن ازدواج فامیلی میتواند به کاهش تفکیک قومی در مناطقی مانند برادفورد کمک کند.
برخی دیگر نسبت به این باور که میتوان مردم را با فشار قانونی به ادغام اجتماعی وادار کرد، شک دارند. آنها میگویند که حتی اگر این ممنوعیت اعمال شود، برخی زوجها همچنان به ازدواج غیررسمی و ثبتنشده با خویشاوندان نزدیک خود ادامه خواهند داد و در چنین ازدواجهایی، اگر رابطه به مشکل برخورد کند زنان ممکن است احساس کنند که دیگر از حمایت قانونی برخوردار نیستند.
نذیر افضل معتقد است که قانونگذاری سنجیده میتواند از افرادی که وادار به ازدواج فامیلی میشوند، حمایت کندنذیر افضل، دادستان ارشد سابق منطقه شمال غرب انگلستان، میگوید که «قانونگذاری سنجیده» میتواند «حمایتهای لازم» را برای افرادی که مجبور به ازدواج فامیلی شدهاند، فراهم کند. او میافزاید: «اما باید به تنوع فرهنگی و انتخابهای فردی احترام بگذاریم. ازدواج فامیلی در بسیاری از نقاط جهان یک سنت فرهنگی مهم است و قوانین باید با توجه به ارزشهای اجتماعی و خانوادگی که پشت آن وجود دارد، طراحی شوند.»
او همچنین توصیه میکند که دولتها بهجای اعمال «ممنوعیتهای فراگیر»، باید به فکر افزایش آگاهی عمومی و غربالگری ژنتیکی برای زوجهایی باشند که قصد ازدواج فامیلی دارند.
«ایجاد شکاف»
برای برخی، ممنوعیت کامل این نوع ازدواجها تصویری نگرانکننده از هدف قرار گرفتن اقلیتهای خاص ایجاد میکند. مؤسسه خیریه «کارما نیروانا»، که برای پایان دادن به خشونتهای ناموسی فعالیت میکند، تلاش برخی نمایندگان برای ممنوعیت ازدواج فامیلی را «ابزاری برای امتیازگیری سیاسی، برانگیختن دشمنی و ایجاد شکاف میان جوامع» توصیف کرده است.
لایحه ریچارد هولدِن منتظر بررسی دوم در مجلس عوام بریتانیاست. بدون حمایت دولت، احتمال تصویب آن بسیار کم است، اما وجود این لایحه و تحولات اخیر در اسکاندیناوی باعث شده تا مسئله ازدواج فامیلی فراتر از جوامعی که این پدیده در آنها رایج است، مطرح شود.
البته، برای آن دسته از بریتانیاییهایی که ازدواج فامیلی کردهاند، زندگی همچنان مانند گذشته ادامه دارد.
در خانه شلوغ برادفورد، آرایشگر در حال اتمام کار آرایش موهای سه خواهر است تا آنها برای جشن بزرگ عروسی در آخر هفته آماده شوند. عایشه، خواهر بزرگتر که ازدواج فامیلی کرده است، با تأمل به رابطه دهسالهاش نگاه میکند. او درباره همسرش میگوید: «زندگی همیشه با چالشهایش همراه است و ما سختیهای زیادی را با هم پشت سر گذاشتهایم و فداکاریهای زیادی کردهایم. اما در نهایت در کنار هم خوشحالیم.»
«فکر میکنم حتی در ازدواجهایی که بر پایه عشق هستند هم مشکلاتی پیش میآید. فقط نوع آنها متفاوت است.»