بی بی سی: ندا سانیج میلیونها ایرانی و شماری از سربازان آمریکایی جان خود را مدیون گاوهای طاعونزدهای هستند که در عهد قاجار زندگی کشاورزان را سیاه کردند. زمانی که ایران اسیر قحطی و خشکسالی بود و سرمایه دهقانان یکی یکی بر زمین میافتاد، دولتمردان به فکر راهاندازی موسسهای افتادند که امسال صد سالگی خود را جشن گرفت.
موسسه رازی زمستان ۱۳۰۳ در اواخر سلطنت احمدشاه، به پیشنهاد مصطفی قلیبیات، خواهرزاده مصدق و بنیانگذار دانشکده کشاورزی کرج و با نطق تاثیرگذار عبدالحسین تیمورتاش، وزیر فوائد عامه (اقتصاد) در مجلس به تصویب رسید. قرار شد یک متخصص با حقوق چهار هزار تومان از فرانسه به ایران برود و چارهای برای این مصیبت پیدا کند.
موسسه رازی نقطه ورود ایران به کشاورزی مدرن بود.
موسسه رازی در ابتدای تاسیس نه موسسه بود و نه نامش رازی؛ بلکه بخشی از مجموعه انستیتو پاستور بود با نام موسسه «دفع آفات حیوانی و سرمسازی».
انستیتو پاستور در تهران جای کافی برای طویله حیوانات بزرگتر نداشت؛ پس مرکز رازی را به روستایی در حصارک کرج منتقل کردند که هکتارها زمین در اطرافش برهوت بود.
اهالی قدیمی کرج هنوز آن را با نام سرمسازی حصارک میشناسند. بارها نام موسسه تغییر کرد تا در نهایت سال ۱۳۲۵ خورشیدی، شمسالدین امیرعلایی، سرپرست وزارت کشاورزی پیشنهاد داد به پاس خدمات زکریای رازی که الکل را کشف کرده بود، نامش رازی باشد؛ از معدود نامهای شخصی بر مکانهای عمومی و دولتی که بعد از انقلاب تغییر نکرد. «گاوم را نجات بده» در فیلمی تاریخی که از موسسه رازی بر جا مانده، یک کشاورز مارگزیده به نام رجبعلی روی تخت بیمارستان دراز کشیده است. وقتی به هوش میآید، به دکتر میگوید حالش خوب است، فقط گاوش را نجات بدهد. راوی مستند ماندگار «نیشدارو» ساخته منوچهر انور میگوید: «رجبعلی به روستا که برگردد دیگر گاوی در کار نیست. تا سه هفته پیش حال گاو خوب بود. شیرش مرتب، اشتهایش خوب، سرحال. یکی دو روز پیش از آنکه رجب را مار بگزد، گاوش از تک و دو افتاد.» از راست: دکتر عزیز رفیعی، لوئی دلپی، غلامرضا مقامی، حسین میرشمسی و دکتر ولیالله سهراب در سال ۱۳۲۷اوایل قرن چهاردهم خورشیدی، کشاورزی اصلیترین شغل مردم ایران بود. گاوها علاوه بر تامین گوشت و شیر، برای دهقانان شخم هم میزدند. وقتی طاعون گاوی به روستا میزد، گاوها تبزده و بیاشتها میشدند و در مدتی کوتاه جان میدادند. هنوز قحطی و فقر بعد از جنگ جهانی اول ادامه داشت و کشاورزان کلافه بودند.
دولت میخواست سرم طاعون گاوی را از فرانسه و عراق وارد کند، اما حجم تقاضا بسیار زیاد بود.
مرکز «دفع آفات حیوانی و سرمسازی» که هنوز آن موقع نامش رازی نبود، از زمان تاسیس در سال ۱۳۰۳ تا سال ۱۳۰۶ خورشیدی توانست با تولیداتش طاعون گاوی را از بین ببرد. بعد ملخها به ایران هجوم بردند. از آنجا که گرانی ارز همان زمان هم برای ایرانیان مشکلساز بود، این مرکز مجبور شد به جای انجام وظیفه سرمسازی، مشغول تولید سم ملخ شود.
روزنامه اطلاعات بهمن ۱۳۰۹ در این باره نوشت: «تاکنون سمی که از خارجه برای مبارزه با ملخها وارد میشد خرواری [معادل ۳۰۰ کیلوگرم] یکصد و پنجاه تومانی با گرانی اسعار [ارزهای خارجی] تمام میشد و اینک که وسایل سمسازی در موسسه حصار [رازی] فراهم شده، خرواری هفتاد تا هشتاد تومانی برایمان بیشتر خرج بر نمیدارد.» ساختمان دارالتجزیه امراض حیوانی (آزمایشگاه مرکزی) موسسه رازی در سال ۱۳۱۴با کمک موسسه رازی تا سال ۱۳۰۹ خورشیدی ملخها از بین رفتند. اما آب آشامیدنی ناسالم، نبود سیستم فاضلاب و فقر بهداشتی و اقتصادی همچنان جان بسیاری را میگرفت. مجلس تصویب کرد موسسه رازی مستقل شود و آدمها را هم تیمار کند.
سال ۱۳۰۹ محمود فاتح، نماینده وزارت اقتصاد در سفری به اروپا از دکتر لویی پیر دلپی، انگلشناس فرانسوی، خواست مسئولیت موسسه را با وظایف جدیدش به عهده بگیرد.
اواخر سده سیزده خورشیدی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد مرگها در تهران به دلیل ابتلا به دیفتری بود که در فرهنگ عامه به آن خناق میگفتند. در طول جنگ جهانی دوم واکسن دیفتری به شدت کمیاب شد و موسسه رازی چارهای نداشت جز ساختن سرم و سپس واکسن. در دهه بیست خورشیدی به دکتر حسین میرشمسی ماموریت داده شد تا اولین واکسن رازی را بسازد . موسسه رازی تا سال ۱۳۲۵ هم واکسن دیفتری را ساخت هم کزاز. این دو واکسن مهمترین محصولات اولیه موسسه رازی بودند.
به تدریج با تلاش دکتر میرشمسی و همکارانش واکسنهای سرخجه، سرخک، اوریون و فلج اطفال هم به این مجموعه اضافه شد تا ۶ واکسن از ۹ واکسن حیاتی و الزامی در کودکان یعنی در مجموع ۶۰ درصد واکسن مورد نیاز ایران ساخته شود. اینها شمار معدودی از مارهای کبرای پرورشی باقی مانده در موسسه رازی استصف مارگیرها جلوی ساختمان موسسه رازی از افتخارات موسسه رازی این است که مارهای خطرناک ایران نمیتوانند سالانه ۱۵۰ هزار نفر را بکشند، مگر پادتن رازی در دسترس نباشد.
زمانی که بیشتر جامعه ایران روستانشین بود، مارگزیدگی بسیار مرگبارتر بود. گاهی مجبور میشدند عضو گزیده شده را قطع کنند و باز بیمار جان میباخت.
سال ۱۳۳۵ دکتر محمود لطیفی، خزندهشناس، برای تهیه نقشه کشوری جانوران سمی مار و عقرب ۱۰ سال سراسر ایران را گشت. او بارها گزیده شد و اعصاب انگشتانش تا پایان عمر دچار مشکل بود. دکتر لطیفی آن زمان رئیس بخش جانوران سمی موسسه رازی بود و بعدها بازرس سازمان بهداشت جهانی شد.
شش نوع مار سمی از خانواده کبرا و افعی را جمع کردند و از مجموع زهرهای آنها پادزهری تولید شد که به گفته کارشناسان در منطقه حرف اول را میزد.
سالها مارگیرها در فصلهای گرم سال با کیفهای پر از مار و عقرب صبحها جلوی ساختمان موسسه رازی در حصارک کرج صف میبستند. از سال ۱۳۸۱ به پیشنهاد سازمان محیط زیست کارشناسان زهرگیر موسسه با کمک مارگیرها به نقاط مختلف ایران میرفتند و همانجا زهرگیری میکردند.
در موسسه هنوز هم یک بخش محدود زهرگیری باقی مانده است که مردم از آن بازدید میکنند. زهرگیر با یک گیره بلند سر مار را محکم روی زمین نگه میدارد تا با دست دیگرش دو طرف سر مار را نگه دارد. او دهان باز مار را در لبه یک ظرف فشار میدهد تا بهزور زهرش را خالی کند. زهرگیر اگر لحظهای غفلت کند، نیش میخورد.
زهر را شش بار با فاصله دو هفته به گردن اسبهای موسسه رازی در حصارک تزریق میکنند. خون اسبها را میگیرند و پلاسمای آن را جدا میکنند تا با آن پادزهر بسازند. فرآیندی که بیش از یک سال طول میکشد. اسبها بهتدریج در برابر زهر قویتر میشوند. پادزهر مار ساخت ایران تقریبا تمام مارهای خطرناک منطقه را پوشش میدهدوقتی آمریکا برای زهرمار تحریم های خود را دور زد زمانی که سربازان آمریکایی در افغانستان میجنگیدند، پادزهرهای موسسه رازی به آمریکا فروخته میشد تا پزشکان ارتش از آن استفاده کنند.
بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، چاپ نیویورک، ارتش آمریکا از دی ماه ۱۳۸۹ در یک دوره به واسطه یک شخص سوم ۱۱۰ پادزهر خریده است.
مدیران موسسه رازی فروش ۳۱۰ دلاری پادزهر را از افتخارات رازی میدانند.
پادزهرها معمولا از حیوانات بومی همان منطقه و مخصوص نیش همانها ساخته میشود. طبق برآورد ارتش آمریکا در آن مقطع سالانه حدود ۱۱۰ هزار نیروی ائتلاف در افغانستان در معرض نیش مار و حیوانات خطرناک بودهاند.
تحقیق بالینی چند پژوهشگر آمریکایی از مارگزیدگان بستری در سه بیمارستان افغانستان در سال ۱۳۸۹ نشان میداد از بین گزینههای موجود فرانسوی و بریتانیایی، پادزهرهای رازی بهترین ضدزهر برای مارهای افغانستان بوده است. بر اساس گزارش والاستریت، ارتش آمریکا هم به مراکزش در افغانستان پادزهر موسسه رازی را توصیه کرده بود.
روزنامه آمریکایی با اشاره به تحریمها و ممنوع بودن معامله با ایران، نوشته بود «از حاشیههای طنز جنگ افغانستان اینکه ارتش آمریکا باید برای مقابله با مارگزیدگی به بازوی تحقیقاتی حکومت ایران [موسسه رازی] اتکا کند.»
عمدهترین محصول رازی همچنان واکسن و پادتنهای حیوانی است که توانست به کشورهای منطقه صادر کند؛ واکسنهای انسانی موسسه رازی وارد بازار جهانی نشد و به همین دلیل بعد از انقلاب موسسه رازی مورد انتقاد بود. خط تولید بسیاری از واکسنها متوقف شد و تلاش پر تبلیغ این موسسه برای تولید واکسن کووید کووپارس هم پایان درخشانی نداشت. موسسه رازی بعد از انقلاب در ریشهکنی فلج اطفال نقش مهمی داشت اما نتوانست تولید واکسن را توسعه دهد یا حتی در همان سطح قبل از انقلاب نگه داردمدیریت «اسلامی» سیاست موسسه که از ابتدا «تحقیق و سپس تولید» بود، حالا «تبدیل شده به تولید». این انتقادی است که بسیاری از موسسه رازی مطرح میکنند.
دکتر زهرایی، استاد دامپزشکی دانشگاه تهران در مصاحبهای با وبسایت تخصصی حکیم مهر گفته است: «مرحوم دکتر میرشمسی با ماشین گازوئیلی و قاطر واکسن و سرم را درست کرد. الان انتظار میرود عزیزانمان در موسسه رازی با امکانات امروز کارهای بزرگتری انجام دهند. چرا باید همان سرم ضدماری را که هفتاد سال پیش میساخت، بسازد و به فرآوردههای جدید رو نیاورد؟»
این سوال را از مدیران بپرسید، پاسخ میشنوید «کمبود بودجه و تحریمها»؛ مانند تحریمهای غرب بر مواد چندکاربردی مورد استفاده در سلاحهای کشتار جمعی و به طور مشخص تحریمهای کانادا علیه موسسه رازی.
اما دکتر رسول مدنی، رئیس بخش بیوتکنولوژی رازی در مقالهای، ساختار موسسه را مشکلزا میداند. رازی قبلا به صورت هیات امنایی اداره میشد، اما اکنون باید تابع قوانین وزارت کشاورزی و آییننامههای بودجهای آن باشد. یعنی «برای یک مسافرت دو روزه هم چند مدیر باید تایید و امضا کنند»
دکتر علیرضا مرندی، وزیر سابق بهداشت و پزشک معتمد علی خامنهای، سال ۱۳۸۸ در مصاحبهای گفته بود موسسه رازی نتوانسته خوب کار کند، تولیداتش کاهش داشته و بسیاری به دلیل بیکیفیتی معدوم شده است.
او که خود از مدیران «متعهد» به نظام جمهوری اسلامی است، درباره مدیران موسسه گفته بود: «افرادی که هم اینک مدیریت این مؤسسه را برعهده دارند اگرچه بعضا متدین هستند، اما به نظرم میتوانند در مصادر دیگری موفق باشند.»
ورودی ساختمان رازی سه بادکنک طلایی گذاشتهاند: یک، صفر و صفر، برای جشن صدسالگی موسسه رازی. از ظهر ۱۶ دی ماه ۱۳۰۳ که تاسیس مرکز رازی در مجلس تصویب شد، بیش از صد سال گذشته است.
موسسه رازی در نیم قرن اول، یعنی از ۱۳۰۳ تا ۱۳۵۸ هشت مدیر داشت، در حالی که نیم قرن دوم خود را بعد از انقلاب با ۱۶ مدیر و سرپرست گذراند؛ نشانهای از تاثیرات سیاسی بر موسسهای که در آن علم باید حرف اول را بزند.
+30
رأی دهید
-0
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۲۶
romano - تهران، ایران
خاندان پهلوی چکار کرده؟ این مقاله را بکوبید تو دهن هرکی گفت پهلوی چکار کرده و بخشهای از ایران جدا شد. اینها تازه زیر اشغال تجاوز بین المللی انجام شد. خدا اعلیحضرت را بیامرزد.
2
11
دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۱۰۸
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
نام و یاد این بزرگ مردان عرصه علم دامپزشکی در تصویر بالا ، دکتر عزیز رفیعی بنیان گذار دانشکده دامپزشکی اورمیه، و همچنین دکتر دامپزشک دکتر حسین میرشمسی پدر واکسن سازی ایران گرامی باد.
0
14
دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.