آیا عربستان سعودی هم خدا را می‌خواهد و هم خرما را؟

یورونیوز: عربستان از یک سو می‌خواهد با دوری از کانون مناقشات و جنجال‌های بزرگ منطقه‌ای، قدرت برتر خاورمیانه و رهبر کشورهای مسلمان باشد و در راس محوری جای گیرد که خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطین است، و از سوی دیگر، با پیمان ابراهیم و رابطه با اسرائیل و اخیرا با ایران، «هم خدا را بخواهد و هم خرما را».

نشریه فارین افرز در گزارشی که شرح آن در زیر آمده است این نحوه از تعامل چندجانبه عربستان با آمریکا، ایران و اسرائیل را زیر ذره‌بین برده و چگونگی تاثیر چنین روابطی بر تقویت ثبات و تغییر معادلات در منطقه را بررسی کرده است.

نویسندگان در ابتدای گزارش خود آورده‌اند که اسرائیل انتظار داشت با به رخ کشیدن قدرت نظامی و اطلاعاتی خود، حتی در صورت تشدید مناقشه و گسترش درگیری‌ها با ایران در منطقه، کشورهای عرب خلیج فارس را به خود نزدیک‌‌تر کند، خواستی که ظاهرا مطابق با واقعیت امروزه نیست.

اسرائیل در دهه گذشته و به ویژه از زمان امضای توافقنامه‌ ابراهیم در سال ۲۰۲۰ بر این باور بوده است که با قدرت نظامی، اطلاعاتی و فناوری خود می‌تواند متحدانی در میان کشورهای عربی خلیج فارس برای خود دست و پا کند. مقامات اسرائیلی در ماه‌های اخیر نیز به این باور رسیده‌اند که تشدید تنش‌ها می‌تواند تعادل منطقه‌ای را به نفع آن‌ها تغییر دهد: یک جنگ گسترده‌تر بین اسرائیل و ایران و نیروهای نیابتی‌ این کشور می‌تواند کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی را وادار کند که در نهایت به طور کامل به اسرائیلی‌ها بپیوندند.

رهبران اسرائیل بر این باور بودند که اگر جنگی در خاورمیانه رخ دهد، واکنش‌های ایران و نیابتی‌های این کشور به تحریکات اسرائیل، آشتی شکننده‌ای را که میان کشورهای خلیج فارس و ایران برقرار شده است، تضعیف خواهد کرد و این امر کشورهای عرب به‌ویژه عربستان سعودی را به ضمانت‌های امنیتی اصلی‌ترین متحد اسرائیل یعنی یعنی ایالات متحده، وابسته می‌کند.

مقامات اسرائیلی حتی مخالفت رهبران عرب با عملیات‌ نظامی در غزه و تلاش‌های دیپلماتیک‌ این کشورها برای حمایت از فلسطینی‌ها را جدی ندانسته و معتقد بوده‌اند که این کشورها تنها به منافع خود می‌اندیشند. بنابراین، تشدید تنش‌ها از سوی اسرائیل تأییدکننده این نکته بود که ایران تهدید اصلی برای همسایگان عرب است و این موضوع کشورهای خلیج فارس را ناچار خواهد کرد که روابط خود را با اسرائیل نزدیک‌تر کنند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، این محاسبات را به‌طور علنی و آشکار در سخنرانی‌ ماه سپتامبر خود در سازمان ملل مطرح کرد و از کشورهای خلیج فارس به عنوان «شرکای عرب» اسرائیل در راه رسیدن به صلح نام برد. نخست وزیر اسرائیل در این خصوص از عربستان سعودی خواست که برای مقابله با «نقشه‌های شوم ایران» با کشورش هم‌پیمان شود.

با این حال، فرضیات اسرائیل آنچنان که تل‌آویو تصور داشت تاکنون پیش نرفته و نادرست از آب در آمده است. در واقع، جنگ اسرائیل در غزه و گسترش در آن منطقه، عربستان سعودی و ایران را به هم نزدیک‌تر کرده است. عملیات‌های نظامی اسرائیل در واقع برخی از دشمنان عربستان سعودی مانند حوثی‌ها در یمن و حزب‌الله لبنان را هدف قرار داده است اما چشم انداز یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه و تسلط اسرائیل بر منطقه، عربستان سعودی را در حالتی تهاجمی قرار داده است.

ریاض به طور فعال مجدداً به آرمان دولت فلسطین متعهد شده و تلاش کرده است تا گزینه‌های استراتژیک خود را باز نگه دارد و همزمان با ایالات متحده و ایران و چین تعامل داشته باشد. تشدید تنش‌های اسرائیل علیه ایران و نیروهای نیابتی‌‌اش، بدون شک، تهران را که از انزوای خود هراس دارد، تحت فشار قرار می‌دهد تا مذاکرات امنیتی خود با ریاض را تشدید کند و احتمالاً تضمین‌های امنیتی جسورانه‌ای را به کشورهای خلیج فارس بدهد. چنین تضمین‌هایی برای عربستان سعودی مهم‌تر از هر اطلاعاتی است که اسرائیل می‌تواند در برابر حملات احتمالی ایران به ریاض هدیه دهد.

نزدیکی عربستان سعودی به ایران برای واشنگتن ممکن است خبر چندان خوبی به نظر نرسد. علاوه‌ بر این، مقامات آمریکایی سال‌ها برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی تلاش کرده‌اند. اما ایالات متحده باید از چرخش ریاض استقبال کند.

اگر عربستان سعودی بتواند دست به روابط کاری نزدیک با ایران و اسرائیل بزند، این کشور می‌تواند نقش جدید و مفیدی در تعدیل تنش‌های خاورمیانه ایفا کند. ریاض در این صورت می‌تواند به عنوان یک میانجی بین طرف‌های متخاصم عمل کند و شاید بتواند به بازی انتقام‌جویی ایران و اسرائیل پایان دهد. وقایع سال گذشته خطوط قرمز دیرینه، پارامترهای بازدارندگی و قوانین سنتی درگیری بین دشمنان را بر هم زده است و ریاض در موقعیت منحصر به فردی برای ایجاد یک نظم بهتر منطقه‌ای قرار دارد.
محاسبات اسرائیلی‌ها درست از آب در نیامد
نمایش اخیر قدرت نظامی اسرائیل سه هدف اصلی را به دنبال داشت: ناتوان‌سازی ایران و نیروهای نیابتی‌‌اش، تقویت جایگاه اسرائیل به عنوان متحدی برای سایر کشورهای همسایه و وادار کردن عربستان سعودی به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل با تأکید بر وابستگی امنیتی ریاض به واشنگتن.

مقامات اسرائیلی امیدوار بودند که افزایش ناامنی منطقه‌ای، عربستان سعودی را تحت فشار قرار دهد تا بیشتر به تضمین‌های امنیتی ایالات متحده وابسته شود، تضمین‌هایی که در حال حاضر مشروط به تمایل ریاض به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل است.

رویدادهای بهار گذشته به نظر می‌رسید که این محاسبه را تأیید می‌کنند: اردن و سایر کشورهای خلیج فارس در زمان حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، برای رهگیری این حملات با ایالات متحده همکاری کردند تا این تصور ایجاد شود که همکاری نظامی مشترک بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس در نهایت در حال شکل‌گیری است.

تشدید تنش علیه ایران در آن زمان به نظر می‌رسید که برای اسرائیل در حال نتیجه دادن است. با گسترش و فراتر رفتن جنگ از غزه اما اسرائیل ایران را به یک واکنش مستقیم دیگر تحریک کرد و این باعث شد تا کشورهای خلیج فارس به دنبال حفاظت بیشتر تحت چتر امنیتی ایالات متحده باشند.

اگرچه عربستان سعودی سال‌هاست برای احیای روابط با ایران تلاش می‌کند و حتی مارس ۲۰۲۳ بامیانجی‌گری چین به توافقی با تهران دست یافت اما مقامات اسرائیلی همیشه نسبت به جدی بودن این اقدامات از سوی ریاض شک داشته‌اند. از این گذشته، ایران از بازیگران غیر دولتی که تهدیدی برای منافع عربستان سعودی به شمار می‌روند، حمایت می‌کند. ایران همچنین بارها از عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس به دلیل عدم حمایت از فلسطینی‌ها انتقاد کرده است.

طنز ماجرا اینجا است که مقامات اسرائیلی و آمریکایی اغلب با چنین انتقاد‌های ایران همراهی کرده و ضمن تردید نسبت به تعهد عربستان سعودی به تشکیل دولت فلسطینی، فرض را بر آن گذاشته‌اند که رهبران جوان خلیج فارس همدردی کم‌تری با رنج فلسطینیان دارند. خوانش انتخابی از اقدامات کشورهای خلیج فارس طی گذشت یک سال از جنگ ممکن است این فرضیه را تقویت کرده باشد.

از دید بسیاری، به نظر می‌رسید که بحرین و امارات عربی متحده بواسطه حفظ روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل، تلاش داشته‌اند تا نشان دهند امنیت ملی برای آنها نسبت به تشکیل دولت فلسطینی در اولویت قرار دارد؛ همچنین به نظر می‌رسید که عربستان سعودی با مذاکره بر سر یک پیمان دفاعی با ایالات متحده که درهای عادی‌سازی روابط با اسرائیل را نمی‌بندد، در پی اثبات همین موضوع بوده‌ است.
عربستان سعودی می‌خواهد واحه ثبات‌ در خاورمیانه شود
با این حال، به نظر می‌آید که خوانش اسرائیل از راهبرد جامع عربستان سعودی به‌ویژه در این زمینه اشتباه بوده است. پیگیری منافع ملی و حمایت از تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی از سوی عربستان سعودی هرگز متقابلاً انحصاری نبوده‌ است. در واقع هر دو بخشی از یک استراتژی و راهبرد تفکیک شده بودند که سرآغاز آن توافق دفاعی با ایالات متحده بود و سپس با بحث بر سر دولت فلسطینی در پی هماهنگی با تشکیلات خودگردان فلسطین، پیگیری شد.

اگرچه اولویت عربستان سعودی جلوگیری از کشیده شدن قلمرو خود به جنگ بوده است، اما رهبران سعودی معتقدند که برای تضمین امنیت ملی باید بر منطقه تسلط یافته و از تشکیل دولت فلسطینی حمایت کنند. حمایت از تشکیل دولت فلسطینی همچنین به ریاض فرصت می‌دهد تا سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات عربی متحده) را در ایجاد توازن بین ایران و اسرائیل متحد کند. این موضوع به پادشاهی عربستان کمک خواهد کرد تا نقش خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و جهانی تقویت کند.

عربستان سعودی می‌خواهد به عنوان یک ثبات دهنده کلیدی در خاورمیانه عمل کند. ریاض به همین منظور، سال گذشته تلاش کرد تا گزینه‌های سیاسی خود را باز نگه دارد. این کشور به گفت‌وگو با مقامات آمریکایی درباره عادی‌سازی روابط با اسرائیل در ازای امضای یک پیمان دفاعی با ایالات متحده ادامه داد، اما عادی‌سازی را مشروط به تشکیل دولت فلسطینی کرد و در عین حال به گفتگو با ایران ادامه داد.

این رویکرد چندجانبه نتایج مثبتی به همراه داشته است. ریاض ماه اوت گذشته موفق شد با طرح چشم‌انداز عادی‌سازی روابط با اسرائیل، واشنگتن را به لغو تحریم سه‌ساله فروش تسلیحات تهاجمی به این کشور پادشاهی راضی کند. از سوی دیگر، عربستان توانست ضمن تقویت‌ ارتباط‌ با تهران، برای کشتی‌های سعودی که در دریای سرخ تردد می‌کنند، گذرگاه امن تأمین کند و تأسیسات نفتی خود را در برابر حملات گروه‌های وابسته به ایران ایمن سازد.

سایر کشورهای خلیج فارس نیز استراتژی مشابهی را در پیش گرفتند؛ این کشورها با خنثی کردن خطرات امنیتی و بهره‌برداری از فرصت‌های پیش‌آمده ناشی از درگیری‌های منطقه‌ای، موقعیت و جایگاه خود را تقویت کردند.

قطر با میانجیگری بین حماس و اسرائیل این کار را انجام داد. عمان به میانجیگری‌های خود با حوثی‌ها ادامه داد. امارات عربی متحده از کرسی عضویت غیردائم خود در شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۲۳ برای فشار آوردن به روند تصویب قطعنامه‌هایی با هدف برقراری آتش‌بس بشردوستانه در غزه استفاده کرد و از روابط خود با اسرائیل برای ارائه کمک‌های بشردوستانه بیشتر به منطقه و مذاکره بر سر یک طرح جامع پس از جنگ بهره برد.
وضعیتی که به زیان اسرائیل در حال تغییر است
سیاست عربستان سعودی اما در پی گسترش درگیری‌ها در منطقه با خطر شکست مواجه شد و این کشور مسیر خود را تغییر داد. تشدید عملیات اسرائیل در غزه و حملات این کشور به لبنان، همراه با رویارویی تازه نظامی میان ایران و اسرائیل در ماه‌‌های سپتامبر و اکتبر، نشان داد که ایالات متحده قادر به مهار اسرائیل نیست و یا تمایلی برای این کار ندارد. این تشدید تنش از عزم اسرائیل برای استفاده از قدرت محض نظامی به منظور تحمیل برتری خود در منطقه و نمایان کردن بیشتر آسیب‌پذیری‌های امنیتی عربستان سعودی حکایت داشت و سبب شد تا گزینه‌های استراتژیک ریاض محدود‌تر شود.

عربستان سعودی از ماه سپتامبر تلاش کرد دیپلماسی آرام و پشت پرده خود را به انتقاد علنی و قاطعانه‌تر از اسرائیل و نیز حمایت از تشکیل دولت فلسطینی تبدیل کند. رهبران سعودی نشان دادند که مایل نیستند خود را درگیر یک اتحاد انحصاری با ایالات متحده و به تبع آن با اسرائیل کنند که مانع از ایجاد اتحادهای دیگر می‌شود.

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان ماه سپتامبر در جریان یک نطق کلیدی در شورای مشورتی، نهادی که به پادشاه سعودی مشاوره می‌دهد، صریحاً اعلام کرد که عادی‌سازی روابط با اسرائیل مشروط به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی خواهد بود. فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی نیز اوایل اکتبر گذشته در مقاله‌ای که در فایننشیال تایمز منتشر شد این پیام را بار دیگر تکرار کرد.

رهبران عربستان سعودی تلاش کرده‌اند قدرت خود را در سازماندهی متحدان فلسطینی نشان دهند، به همین منظور در نوامبر ۲۰۲۳ میزبان اجلاس فوق‌العاده مشترک عربی و اسلامی در مورد تجاوز اسرائیل علیه مردم فلسطین شدند که نمایندگانی از بیش از ۵۰ کشور در آن گرد هم آمدند و خواستار ایجاد یک دولت فلسطینی شدند.

آن‌ها تلاش‌های خود را فراتر از خاورمیانه گسترش داده‌اند و در ماه سپتامبر، ائتلافی جهانی برای اجرای راه حل دو دولتی را راه‌اندازی کردند که اعضای آن قرار است اواخر نوامبر بار دیگر در بروکسل گرد هم آیند. عربستان سعودی در واقع، طی ماه‌های گذشته، برای پیگیری و تشدید تلاش‌ها به منظور ایجاد یک دولت فلسطینی، مجموعه‌ای از ائتلاف‌ها و اتحادهای چندجانبه جدید را با سایر کشورها برقرار کرده است.

موضوع تشکیل دولت فلسطینی همچنین به ایجاد سطحی بی‌سابقه از هماهنگی بین کشورهای خلیج فارس (از جمله عربستان سعودی) و ایران منجر شده است. دوحه در روز سوم اکتبر گذشته میزبان مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری جدید ایران در اجلاس سران مجمع گفتگوی همکاری آسیا بود، جایی که رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ضمن تاکید بر همبستگی بیشتر با فلسطینیان، تجاوزات اسرائیل را محکوم کردند.

در همان روز، شورای همکاری خلیج فارس یک نشست غیررسمی و مشترک در سطح وزرا با ایران برگزار کرد که اولین نمونه از نوع خود در بیش از ۱۷ سال اخیر بود. در این نشست، اعضا بر عدم تمایل کشورهای خلیج فارس برای استفاده از قلمرو و حریم هوایی خود برای حمله به ایران تأکید کردند. معاون نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه امارات عربی متحده نیز به‌تازگی اعلام کرده است که کشورش بدون تشکیل دولت فلسطینی، آماده همکاری برای برنامه‌ریزی در زمینه یک طرح جامع پس از جنگ در غزه نیست.
اسبی که اسرائیل بر روی آن شرط بندی کرده است
اسرائیل به این امید بسته که تشدید تنش‌ها می‌تواند توازن قدرت منطقه‌ای را به نفع این کشور تغییر دهد. مقامات اسرائیلی بر این باورند که ایالات متحده در نهایت به این دینامیک کشیده خواهد شد و نتیجه آن، تضعیف ایران و آینده‌ای پایدار در خاورمیانه خواهد بود که بر پایه اتحادهای میان اسرائیل و کشورهای خلیج فارس استوار است.

اسرائیل اکنون بسیار بیشتر از گذشته حاضر است از خشونت برای تقویت بازدارندگی خود استفاده کند. عربستان سعودی کمتر به ایالات متحده متکی است و با تقویت روابط خود با چین و افزایش گفتگوهای امنیتی با ایران، به تعاملات و اتحاد‌های خود تنوع بخشیده است. مسئله دولت فلسطین دیگر نمی‌تواند نادیده گرفته شود. این موضوع نمی‌تواند تنها از طریق یک معامله بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس محقق شود؛ بلکه به یک مسئله جهانی تبدیل شده است که عربستان سعودی تلاش دارد تا رهبری آن را بر عهده گیرد و کشورهای متنوعی از جمله ایران نیز از آن حمایت می‌کنند.

اگرچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب ایالات متحده، ممکن است عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را بر اساس الگوی توافق‌های ابراهیم دنبال کند، اما به نظر می‌آید که عربستان سعودی بواسطه رویکرد جدیدش با پیشبرد یک راه‌حل دو دولتی، قبل از عادی‌سازی، برابر این فشار خواهد ایستاد.

چنین رویکردی ممکن است ترامپ را ناامید کند، اما ایالات متحده آمریکا باید از چنین تلاشی از جانب عربستان استقبال کند، زیرا راهی برای پایان دادن به درگیری است که در حال حاضر منطقه را فرا گرفته است. در واقع، نوع جدیدی از توازن که عربستان و کشورهای عرب خلیج فارس در پیش گرفته‌اند، آن‌ها را به طور فزاینده‌ای در موقعیتی ویژه قرار می‌دهد که بتوانند تنش‌های منطقه‌ای را کاهش دهند. این کشورها خود را به عنوان بازیگرانی مورد قبولِ دیگر بازیگران منطقه‌ای معرفی کرده‌اند، موقعیتی که ایران و اسرائیل، هیچکدام از آن برخوردار نیستند.
+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.