بالاگرفتن تنش بیسابقه میان ایران و اسرائیل باعث شده است که بار دیگر فتوای رهبر جهوری اسلامی ایران درباره ساخت سلاح هستهای مورد بحث و مجادله قرار بگیرد. در گذشته ایران حتی سعی داشت «فتوای هستهای» آیتالله خامنهای را به عنوان سند و به عبارتی «تعهد کتبی» در سازمان ملل ثبت کند تا تضمینی برای مسالمتآمیز بودن برنامه هستهای اش باشد.
با این حال اخیرا ۳۹ نماینده مجلس ایران در نامهای به شورای عالی امنیت ملی خواهان تغییر دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران و تجدیدنظر در فتوای آقای خامنهای در «حرام بودن تولید و استفاده از سلاح هستهای» شدند.
موافقان ساخت سلاح هستهای معتقدند شرایط ایران در منطقه تغییر کرده است و فتوای مراجع تقلید نیز با توجه به «زمان و مکان»، قابل تغییر است همانطور که آیتالله خمینی فتوای حرام بودن بازی شطرنج را در سال ۱۳۶۷ تغییر داد و حلالش کرد.
وحید احمدی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه در گفتوگو با «دیدهبان ایران» با اشاره به نامه نمایندگان مجلس به شورای عالی امنیت ملی گفت: «در علم فقه، فتاوا شرایط مختلفی دارند و اگر شرایط ثانویه تغییر کنند، فتوای مربوطه نیز میتواند تغییر کند».
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس معتقد است نامه نمایندگان مجلس «بازی در زمین اسرائیل است» و موضوع هستهای در ایران میتواند اجماعی علیه این کشور شکل دهد و «خرابکاریهای این رژیم (اسراییل) را توجیه کند».
محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور ایران در واکنش به نامه نمایندگان مجلس در ۲۴ مهرماه اعلام کرد که «برداشت» من این است که آقای خامنهای علاوه بر نگاه فقهی، معتقد است که «سلاح هستهای نه امنیت میآورد و نه بازدارندگی ایجاد میکند».
در حالی که شورای عالی امنیت ملی و دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران به نامه نمایندگان پاسخی ندادهاند روز پنچشنبه، ۲۷ مهرماه روزنامه جمهوری اسلامی با تیتر بزرگ «نیازی به سلاح اتمی نداریم» به نامه نمایندگان مجلس واکنش نشان داد و از قول سخنگوی سازمان انرژی اتمی نوشت «در جهان امروز این سلاح کاربرد و بازدارندگی در برابر جنگها ندارد».
مسئولان نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته تلاش کردند که جایگاه فتوای هستهای آقای خامنهای را در دکترین دفاعی کشور، برجسته کنند و وزن و اعتبار ویژهای به آن بدهند ولی سوال پرمجادله و مناقشهبرانگیز این است که فتوای هستهای در معالادت نظامی و بازدارندگی منطقه چه اهمیتی دارد و در چه شرایطی تغییر خواهد کرد؟
آقای خامنهای در فروردینماه سال ۱۳۸۹ در پیامی به نخستین کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه تاکید کرد: «ما کاربرد این سلاحها را حرام میدانیم.»فتوایی در قامت تعهد کتبی فروردینماه ۱۳۸۲، درحالی که ایران از سوی آمریکا «محور شرارت» نامیده شده بود و ایالات متحده به افغانستان و عراق حمله کرده بود، آیتالله خامنهای سخنانی درباره حرام بودن تولید و ساخت بمب اتمی به زبان آورد تا تنش میان ایران و غرب را کاهش دهد و برنامه هستهای ایران را در چشم کشورهای غربی مسالمتآمیز نشان دهد.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در سالهای بعد و به مناسبتهای مختلف و بخصوص متناسب با فشارهای بینالمللی بر روی برنامه هستهای ایران، فتوا و نظرش را درباره ساخت سلاح اتمی تکرار کرد. او در فروردینماه سال ۱۳۸۹ در پیامی به نخستین «کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه تهران» تاکید کرد: «ما کاربرد این سلاحها را حرام و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابنای بشر از این بلای بزرگ را وظیفه همگان میدانیم.»
از آن زمان این فتوا به نشانه تضمینی برای مسالمتآمیز بودن برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران از سوی مقامات این کشور مطرح میشود.
آقای خامنهای در اسفندماه ۱۳۹۹در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری خطاب به غربیها تاکید کرد که «ما بهخاطر نظر اسلام است که نخواستیم دنبال این سلاح برویم والا اگر میخواستیم برویم شماها کی هستید، چه کاره هستید که بتوانید جلوگیری کنید».
روحالله خمینی پس از پایان جنگ ایران و عراق، خواهان «ترسیم دفاع همهجانبه» و تشکیل «ارتش واقعی و حقیقی بیست میلیونی» شد. (۶/۶/۱۳۶۷)دکترین دفاعی در «جبهه غرب» با پایان یافتن جنگ ایران و عراق و در حالی که زمزمههایی برای انحلال سپاه پاسداران شنیده میشد، روحالله خمینی در آخرین پیامی که به مجمع فرماندهان سپاه پاسداران ارسال کرد، خواهان «ترسیم دفاع همهجانبه» و تشکیل «ارتش واقعی و حقیقی بیست میلیونی» شد. (۱۳۶۷/۶/۶)
رویکرد دفاعی آقای خمینی با روی کار آمدن علی خامنهای بسط و توسعه پیدا کرد و راهبرد «دفاع همه جانبه» آرام آرام چندگام جلوتر رفت و از مرزهای ایران عبور کرد و تعریف تازهای از آن در سیاست دفاعی ایران شکل گرفت.
برای شناخت دیدگاه دفاعی آقای خامنهای، ابتدا باید اشاره داشت که او اصولا اصطلاح «خاورمیانه» را قبول ندارد و این کلمه را دستساخته غرب میداند، از این رو این منطقه را «غرب آسیا» میخواند و میگوید «اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا... در این منطقه غرب آسیا هم یک نقطه هست که از همه مهمتر است و آن ایران است... چهارراه است؛ چهارراه شرق و غرب، چهارراه شمال و جنوب... روی ایران بیشتر از همه حساس بودند، لذا روی ایران سرمایهگذاری کردند...». (آبانماه ۱۴۰۱)
جدا از اینکه در عرف بینالملل و براساس چه معیاری این منطقه را خاورمیانه مینامند، در پشت نگاه آقای خامنهای یک ایدئولوژی و خط فکری وجود دارد که ناشی از اعتقاد به «زورگویی و قدرتطلبی و سلطهطلبی قدرتهای سلطهگر» در خاورمیانه است و میخواهد در مقابل این رویکرد در منطقه بایستد. بر همین اساس او میگوید «شکلگیری مقاومت در منطقه غرب آسیا در دهههای اخیر پربرکتترین پدیده این منطقه بوده است».
بررسی سخنان علی خامنهای نشان میدهد که او تقریبا از همان سالهای قرار گرفتن در جایگاه «رهبر» به تناوب و به اشکال مختلف از کلمات و ترکیبات «مقاومت»، «مقاومت اسلامی»، «محور مقاومت»، «جبهه مقاومت» و ... برای مقابله با آمریکا و اسرائیل و حمایت از مردم فلسطین استفاده کرده است.
پس از قرار گرفتن ایران در «محور شرارت» از سوی آمریکا در سال ۱۳۸۰ و در جریان تغییر و تحولات سیاسی در کشورهای عربی، موسوم به «بهار عربی»، اهمیت جبهه مقاومت در دکترین دفاعی آقای خامنهای تقویت و پررنگتر شد و تلاش کرد تا دامنه نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در منطقه بسط و توسعه دهد و نیروهای نظامی ایرانی با عنوان «مستشار» در منطقه فعال شوند و کار سازماندهی، هدایت و تقویت نیروهای نیابتی درکشورهای عراق، سوریه، حزبالله لبنان و حماس را گستردهتر از گذشته دنبال کند.
آقای خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا و ترسیم کننده دکترین دفاعی ایران در «بیانیه گام دوم انقلاب» روی سه اصل «عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن» تاکید دارد.
در بخشی از این بیاینه که در چهلمین سالگرد شکلگیری جمهوری اسلامی ایران منتشر شد با اشاره به سیاستهای آمریکا و «نهضت بیداری اسلامی در غرب آسیا»، تاکید دارد که «دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها (آمریکا، اسرائیل و دولتهای "خائن" منطقه) با دقت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند، از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد و در همهحال، عزت کشور و ملت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البته از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند».
او در عین تاکید دارد «در مورد آمریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت».
آقای خامنهای علاوه براینکه مذاکره با آمریکا را بیفایده میداند، براین باور است که عقبنشینی موجب میشود که «دشمن» جلو بیاید. او عمق استراتژیک کشورش را در عراق و سوریه و لبنان تعریف میکند و میگوید «کسی که از اینجا میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت در مقابل این تکفیریها میایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند» (۱۳۹۵/۴/۵) و «اگر اینها مبارزه نمیکردند، این دشمن میآمد داخل کشور، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها میجنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم.» (۱۳۹۴/۱۱/۵)
افکار دفاعی رهبر جمهوری اسلامی با عنوان «جبهه مقاومت» و تولیدات نظامی ایران در قالب بخشی از تئوریهای بازدارندگی در روابط بینالملل تعریف و تفسیر میشودجنگ «میدان» و «دیپلماسی» در دکترین دفاعی آیتالله خامنهای «میدان» (قدرت نظامی) بر «دیپلماسی» برتری دارد و به گفته محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران، «دیپلماسی» در خدمت و برای پیشبرد اهداف «میدان» است. (فایل صوتی مصاحبه آقای ظریف در ششم اسفندماه سال ۱۳۹۹ و در قالب برنامهای با عنوان "تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید")
سرمایهگذاری کلان جمهوری اسلامی ایران روی برنامه موشکی و تلاش برای دستیابی به «موشک قاره پیما»، رونمایی و پرتاب موشکهای بالستیک و کروز با قابلیت حمل کلاهکهای هستهای به سوی اسرائیل از جمله نشانههای عملیاتی کردن دکترین دفاعی آقای خامنهای است.
افکار و اندیشه دفاعی رهبر جمهوری اسلامی ایران با عنوان «جبهه مقاومت» و تولیدات نظامی ایران در قالب بخشی از تئوریهای بازدارندگی در روابط بینالملل تعریف و تفسیر میشود و ایران را با توجه به نظر مقامهای آمریکایی، اروپایی و مدیرکل سازمان بینالمللی انرژی اتمی در آستانه دستیابی به سلاح هستهای قرار داده است. بر این اساس گفته میشود ایران «میتواند» و فاصله زیادی ندارد تا به جمع قدرتهای دارنده سلاح اتمی بپیوندد.
با نگاهی به تئوریهای بازدارندگی در قرن بیستم، با فهرستی از دکترینهای مختلفی روبرو هستیم که تسلیحات اتمی نقش مهمی در آنها دارد و با توجه به زمان و مکان از اهمیت و کارکرد متفاوتی برخوردارند. «بازدارندگی متقابل»، «نابودی حتمی طرفین»، «بازدارندگی انکار»، «استفاده محدود» و «نظریه بازی» از جمله تئوریهایی هستند که در این حوزه مطرح هستند و در سیاستهای امنیتی و بازدارندگی اهمیت دارند.
از نخستین بحثهایی که در رسانهها درباره اتمی شدن ایران مطرح شد به آزمایشهای هستهای هند و پاکستان در سال ۱۳۷۷ برمیگرددجمهوری اسلامی ایران و سلاح هستهای اگر چه علاقمندی جمهوری اسلامی ایران به داشتن سلاح اتمی بارها انکار شده است اما این موضوع در ذهن مسئولان سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران مطرح و حتی «هیجانانگیز» بوده است. در خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی در چند نوبت اشاره به موضوع کتابهای مرتبط با بمب اتم شده است: « مقدارى از کتاب تاریخ بمب اتم را خواندم. سرگذشت اولین انفجار آزمایشى بمب پلوتونیومى در آمریکا، هیجانانگیز است» (دهم دیماه ۱۳۷۶).
یکی از اسنادی که به ضرورت داشتن سلاح هستهای اشاره دارد، نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به اکبر هاشمی رفسنجانی، جانشین وقت فرمانده کل قوا است. آقای رضایی در این نامه فوق محرمانه که به نوعی زمینهساز نوشیدن «جام زهر» از سوی آیتالله خمینی و پایان جنگ شد، نوشته است: «اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و دوهزار و ۵۰۰ تانک و سههزار توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آنموقع است، داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم» (دوم خرداد ۱۳۶۷).
از نخستین بحثهایی که در مجامع عمومی از جمله نماز جمعه و رسانههای ایران درباره اتمی شدن ایران مطرح شد به آزمایشهای هستهای هند و پاکستان در سال۱۳۷۷ برمیگردد. این آزمایشهای اتمی برای نخستین بار خارج از پنج کشور دارنده سلاح هستهای (چین، روسیه، بریتانیا، آمریکا و فرانسه) انجام شد و پسلرزهای این آزمایش اتمی، به ایران نیز سرایت کرد.
مسئولان ایرانی در آن زمان سیاست دوگانهای در قبال آزمایش موشکی هند و پاکستان اتخاذ کردند. محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران از آزمایش اتمی هند ابراز «تاسف» کرد و خطاب به پاکستان گفت «وضعیت برادرمان، ملت پاکستان را میفهمیم» و در مقابل کمال خرازی، وزیرخارجه دولت اصلاحات از دستیابی یک «دولت مسلمان» به ساخت بمب اتمی استقبال کرد.
در مقابل رفتار دیپلماتیک مسئولان ایرانی در قبال آزمایش هستهای همسایه شرقی ایران، این نگرانی و تهدید به داخل ایران نیز سرایت کرد و داشتن یا نداشتن سلاح اتمی واکنشهایی به دنبال داشت.
علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی در بهمنماه سال ۱۴۰۲ در یک برنامه تلویزیون در پاسخ به این سوال که ایران قادر به تولید بمب اتم است گفته بود جمهوری اسلامی ایران «همه آستانههای علم و فناوری هستهای» را داردحلال و حرام یک فتوا در یک هفتهای که موضوع نامه نمایندگان مجلس برای تغییر دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران رسانهای شده است، چندین نماینده مجلس، رسانهها و شبکههای اجتماعی به آن واکنش نشان دادهاند.
احمد بخشایشی اردستانی، نماینده مجلس در گفتوگو با سایت «دیپلماسی ایرانی» معتقد است با توجه به تحریمهای بینالمللی «چرا نباید حداقل دستاورد همه این فشارها، رسیدن ما به بمب هستهای باشد».
روزنامه کیهان حدود ده روز پس از سخنرانی علی خامنهای در نماز جمعه تهران، در روز۲۲ مهرماه در یادداشتی نوشت «سخنان رهبری چنان شجاعتی ایجاد کرد که خیلیها پای سلاح هستهای را هم به میان کشیدند. برخی کارشناسان رسانههای منطقه و بینالمللی، احتمال رفتن ایران به سوی سلاح هستهای با وجود جنایات اسرائیل و حمایتهای آمریکا از این جنایات را امری طبیعی و منطقی و درست تحلیل کردند و برخی در منطقه با وجود اینکه سلاح هستهای در دکترین جمهوری اسلامی جایی ندارد، آن را از ایران مطالبه کردند».
با وجود چنین «مطالبههایی» که رسانه نزدیک به آیتالله خامنهای نوشته است، نشانهای دیده نمیشود که رهبر جمهوری اسلامی ایران بخواهد فتوای«حرام» بودن تولید سلاح هستهای را تبدیل به «حلال» کند چرا که صدور چنین فتوایی به معنی بالا بردن سطح تنش و رویارویی میان ایران و اسرائیل و غرب است و میتواند منتهی به نقطه بدون بازگشت و خارج از کنترل شود.
از این رو دستکم با توجه به تحولات روزهای اخیر بعید به نظر میرسد دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران با وجود ضربه سنگینی که نیروهای نزدیک به ایران در منطقه خوردهاند فعلا تغییر محسوسی کند و نامه نمایندگان مجلس برای تغییر فتوای حرام بودن تولید سلاح هستهای از جنبه جنگ تبلیغاتی و روانی تحلیل میشود.
از سوی دیگرعلیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و وزیر پیشین امورخارجه در بهمنماه سال گذشته در یک برنامه تلویزیون در پاسخ به این سوال که آیا ایران قادر به تولید بمب اتم است، گفته بود جمهوری اسلامی «همه آستانههای علم و فناوری هستهای» را دارد و به طور ضمنی به سوال پاسخ مثبت داده بود. حتی اگر وجود چنین توان علمی درست باشد اما درباره میزان بازدارندگی این سلاح در کاهش تنش میان ایران و اسرائیل شک و تردید جدی وجود دارد و به نوعی تغییر فتوای هستهای یک تیغ دو لبه است که میتواند منجر به یک اجماع جهانی علیه ایران شود و به انزوای بیشتر این کشور از صحنه جهانی منجر شود.