بی بی سی: نفیسه کوهنورد
«هاشم صفى الدین کجاست؟ مرده است یا زنده؟» هنوز جوابى براى این سوال نیست و همچنین سوالات مشابهی درباره سرنوشت اسماعیل قاآنى فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران هم به معماهاى این روزهاى بیروت و حملات به لبنان اضافه شده است.
اکنون چند روز از یکى از بزرگترین بمبارانهاى اسرائیل در حومه جنوبى بیروت مى گذرد، بمبارانی که عصر پنجشنبه گذشته رخ داد.
برخی منابع اسرائیلى گزارش دادهاند در این حمله، هاشم صفىالدین پسر دایى و جانشین احتمالى حسن نصرالله دبیر کل سابق حزبالله لبنان «کشته شده» است. به گفته این منابع، آقاى صفىالدین در ساختمانى در حومه جنوبى بیروت با «مقامات ارشد دیگر و چند مقام بلندپایه ایرانى» در جلسه بوده که بمباران رخ داده است.
بهرغم گزارشهاى متعدد در رسانهها به نقل از «منابع امنیتى» اسرائیلى و آمریکایى و «منابع حزبالله» که کشته شدن هاشم صفىالدین را تایید کردهاند، حزبالله این موضوع را رسما نه تایید کرده و نه تکذیب.
تنها واکنش حزبالله به این اخبار، بیانیهاى مبهم بود که دو روز پیش منتشر شد.
دفتر رسانه اى حزبالله در این بیانیه هرگونه اخبار منتشر شده به نقل از «منابع حزبالله درباره سرنوشت مقامات و شخصیتهاى ارشد این گروه» را کذب خواند و گفت «منبع یا منابع در حزبالله وجود ندارد. حزبالله اطلاعات لازم را در بیانیههاى رسمى اعلام مىکند.»
این پیام در پى آن منتشر شد که خبرگزارى فرانسه به نقل از «منبعى در حزبالله» به نوعى کشتهشدن آقاى صفىالدین را تایید کرده بود.
اما چرا حزبالله کشته شدن این مقام ارشدش را تکذیب هم نمىکند؟ یکى از دلایل مىتواند ویرانی شدید محل آن «جلسه» باشد و اینکه به دلیل بمباران شدید مناطق اطرافش، تیمهاى امداد و نجات نتوانسته است به آنجا دسترسى پیدا و آواربردارى کنند.
بر اساس رویه حزبالله تا زمانى که جسدى در کار نباشد تاییدى هم در کار نیست. همانطور که بهرغم همه گزارشها و حتى تاییدیههاى ارتش اسرائیل درباره کشته شدن حسن نصرالله یا پیش از او فواد شکر فرمانده ارشد و نفر دوم، حزبالله زمانى این اخبار را تایید کرد که به جسد آنها دست یافت.
از طرف دیگر به نظر مىرسد شاید این ابهامات به نوعی ترفندهاى جنگى تبدیل شده باشد: «دشمن در خمارى بماند» و نداند که آیا ضربهاش کارى بوده یا نه. نکته اینجاست که برخلاف اینکه پس از کشته شدن آقاى نصرالله و فواد شکر ارتش اسرائیل در بیانیهاى رسمى مرگ آنها را اعلام کرد، این بار چنین تاییدى درباره آقاى صفىالدین در دست نیست. ارتش اسرائیل هم گفته است که هنوز درباره سرنوشت او در حال تحقیق است.
درباره آقاى قاآنى هم همه چیز همین قدر مبهم است.
او در نماز جمعهای که رهبر جمهورى اسلامى ایران خطبهاش را خواند حضور نداشت و منابعى در گفتگو با رسانههاى غربى سفر او را به لبنان پس از کشته شدن حسن نصرالله تایید کردهاند.
بعضى رسانههاى داخل ایران از سپاه خواستهاند بیانیه رسمى بدهد و تایید کند او زنده است.
ایرج مسجدی، معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه در حاشیه همایش «تجلیل از موکبداران و خادمان اربعین حسینی» گفته است که «بسیاری از ما میپرسند که سردار قاآنی چه شد؟ ایشان در صحت و سلامت است و مشغول فعالیت هستند. برخی میگویند که بیانیه بدهید. چرا بیانیه؟ نیازی نیست چنین اقدامی انجام شود.»
با این حال، حتى ادعا شده سفر وزیر خارجه ایران به بیروت براى «بردن جسد آقاى قاآنى» بوده است. در حال حاضر ما فقط با زنجیرهاى از ادعا مواجهیم که تایید یا راستىآزماییشان دشوار است.
همه چیز فقط ادعاهایى است بر پایه منابعى بىنام و تا خبری رسما اعلام نشود چیزی فراتر از این اظهارنظرها وجود نخواهد داشت.