آیا ناپلئون بناپارت جذب اسلام شد؟ او چگونه دل مسلمانان را به دست می‌آورد؟

یورونیوز: ناپلئون هرگز به فکر تغییر دین نیفتاد، اما خیلی زود متوجه امتیازات سیاسی اسلام شد. احمد یوسف مورخ مصری، در گفتگویی با روزنامه فرانسوی لوموند در این زمینه توضیح داده است.

این پژوهشگر برجسته در زمینه روابط امپراتوری بناپارت با جهان عرب، عضو «انستیتو مصر» است، مؤسسه‌ای علمی که ناپلئون بناپارت با الگوبرداری از «انستیتو فرانسه» آن را در سال ۱۷۹۸ در قاهره تأسیس کرد.

ناپلئون بناپارت در سال ۱۷۹۸ میلادی یعنی زمانی که هنوز امپراتور نشده بود در قامت فرمانده ارتش فرانسه به مصر لشکر کشید، کشوری که در آن زمان زیر سلطه امپراتوری عثمانی بود. نیروهای فرانسوی در سال ۱۸۰۱ از عثمانی‌ها شکست خورده و مصر را ترک کردند. این دوره اشغال مصر در واقع فرصتی برای امپراتور آتی فرانسه بود تا با اسلام روبرو شود، آن هم در رأس ارتشی که حامل اندیشه‌های انقلابی بود و شماری از دانشمندان و متفکران نیز او را همراهی می‌کردند.
وقتی ناپلئون به مصر رسید، چه دیدگاهی نسبت به اسلام داشت؟
احمد یوسف می‌گوید بناپارت مردی کنجکاو بود. او برای مدت طولانی به مشرق زمین و به ویژه مصر علاقه‌مند بود. جهانگردانی را ملاقات کرده بود که به آنجا رفته و آثاری از خاور زمین را مطالعه کرده بودند. او برای درک بهتر جامعه مصر، شماری از شرق‌شناسان را در کشتی به همراه خود برد.

در نتیجه بناپارت حتی قبل از پیاده شدن در اسکندریه، شناخت نسبتاً خوبی از اسلام داشت. در این دین دو چیز توجه او را به خود جلب کرده بود و نخستین آن شخصیت محمد، پیامبر اسلام بود. به باور احمد یوسف، در واقع او مجذوب پیامبری محمد نبود، بلکه در محمد، فاتحی را می‌‌ستود که از هیچ شروع کرده و امپراتوری خودش را بنا کرده بود.

دومین مسئله‌ای که توجه ناپلئون را به خود جلب کرد، محوریت قرآن بود. او قرآن را متنی قانونی می‌دانست که ساختار یک دولت را ممکن می‌سازد.

ناپلئون می‌دانست که از زمان تأسیس اسلام تا امپراتوری عثمانی، امپراتوری‌های اسلامی اساساً بر اساس این کتاب پایه‌گذاری شده‌اند، کتابی که قوانینی را برای همه جامعه تعیین کرده است. او پس از رسیدن به قدرت، این ایده را در ذهن خود حفظ کرد، تا حدی که به گفته احمد یوسف، قانون ناپلئون، یعنی قانون مدنی، به نوعی قرآن بناپارت شد.
آیا ناپلئون جذب اسلام شد؟
نه، به هیچ وجه. بناپارت آشکارا از هر گونه ایمان مذهبی به دور است. بنابراین در ذهن او هرگز بحثی از گرویدن به اسلام مطرح نبود. با این حال، او به برخی از افسران خود اختیار گرویدن به اسلام را داد، به ویژه به ژنرال عبدالله ژاک دو منو که در سال‌های ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۱ مسئولیت ارتش مصر را بر عهده گرفت.

به گفته پژوهشگر انستیتو مصر، ناپلئون دین را چه مسیحیت کاتولیک، چه اسلام، بیش از هر چیز از منظر سیاسی می‌نگریست. در دوران اشغال مصر نیز به هیچ عنوان خوش نداشت که با توهین به باورهای مصری‌ها، شورشی با ماهیت مذهبی را علیه ارتش فرانسه برانگیزد. او موفق شد دل مسلمانان مصر را به دست آورد و روابط عمومی مسالمت‌آمیزی با آنها برقرار کند.
ناپلئون چگونه دل مسلمانان را به دست می‌آورد؟
او چندین حرکت مهم انجام داد. دستور داد به مناسبت میلاد پیامبر اسلام، جشن‌های بزرگی با بودجه دولت فرانسه ترتیب داده شود و خودش نیز در آن جشن‌ها شرکت کرد. او همچنین برای حفظ امنیت کاروان‌های حجاج که به مکه می‌رفتند نیروهایی از ارتش خود را گمارد. در نهایت «دیوان» را تأسیس کرد، نهادی بزرگ متشکل از علمای دینی که مسئولیت اداره مصر را بر عهده داشتند. همه اینها به برقراری روابط مسالمت‌آمیز با مصریان، به ویژه نخبگان مسلمان کمک کرد.
کلاه ناپلئوننخبگان مسلمان چگونه به علم مدرن غربی مستقل از دین می‌نگریستند؟
احمد یوسف می‌گوید دانشمندان فرانسوی در صدد برآمدند تا اکتشافات خود را به اطلاع علمای مسلمان مصر برسانند. بازدیدهایی از آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌ها ترتیب داده شد. پیشرفت فناوری اروپا نیز با سازماندهی پرواز بالن هوای گرم در قاهره به نمایش گذاشته شد. این امر بدون شک شگفتی خاصی را برانگیخت، اما معلوم نیست که علمای دینی واقعاً پیامدهای آنچه را که به آنها نشان داده می‌شد، یعنی امکان علمی بی‌ارتباط با دین را درک کرده باشند.

مهم‌تر از همه آن که فرانسویان اعزامی به مصر با بردن صنعت چاپ به مشرق زمین انقلاب فرهنگی ایجاد کردند، زیرا از زمان اختراع آن در سده پانزدهم به دست گوتنبرگ، سلاطین عثمانی و روحانیان هرگز اجازه استفاده از آن را در سرزمین‌های اسلامی نداده بودند زیرا این ترس وجود داشت که کتاب قرآن از زیر «ماشین نامقدس» رد بشود.

در سال ۱۷۹۸ بناپارت دستگاه چاپ را به همراه خود به مصر برد و به لطف این دستگاه، روزنامه، تئاتر، ادبیات رمانتیک و غیره ظهور و توسعه یافت و فرهنگ مصر دستخوش انقلاب شد.
نخبگان مسلمان مدرنیته سیاسی و ایده‌های انقلاب فرانسه را چگونه یافتند؟
احمد یوسف به لوموند می‌گوید روحانیان مسلمان کاملاً از آنچه در فرانسه رخ داده بود بی اطلاع بودند و بنابراین احتمالاً از این که چگونه انقلاب فرانسه دوره جدیدی را در نظم سیاسی باز کرد، درکی نداشتند. با این حال، ایده‌های انقلابی به سرعت به برخی از مصری‌ها سرایت کرد.

در سال ۱۸۰۵، تنها چهار سال پس از خروج فرانسوی‌ها، محمدعلی پاشا قدرت را در مصر به دست گرفت. او سیاست اصلاحی بلندپروازانه‌ای را آغاز کرد که مستقیماً از نمونه فرانسه الهام گرفته بود. دانشمندان فرانسوی را به مصر آورد، گروه‌های معلمان را به فرانسه فرستاد، آموزش را از جمله برای دختران رشد داد و چندین متن حقوقی فرانسوی را به عربی ترجمه کرد. سیاست او به هیچ وجه مبتنی بر دغدغه‌های مذهبی نبود، امری که کاملا تازه بود.

یکی دیگر از ایده‌های فرانسوی پس از سفر بناپارت در مصر مطرح شد، ایده «ملت» بود. پس از ورود فرانسویان، ساکنان مصر دیگر خود را نه فقط بخشی از «امت اسلامی» تابع سلطان خلیفه عثمانی، که «مصری» می‌دانستند. پس از آن آموزه‌های انقلاب فرانسه به سرعت در مصر جا افتاد و منجر به گسستن نظام سیاسی قدیمی مبتنی بر اسلام شد.
به جز نخبگان، واکنش مردم مصر به تهاجم فرانسه چه بود؟
احمد یوسف در پاسخ به این پرسش می‌گوید مردم مصر در آن زمان از دهقانان و تاجران تشکیل شده بودند و اصلا سیاسی نبودند. حرفه سیاست و نظامی‌گری محدود به ممالیک یا همان بردگان آزاد شده و وابستگان دولت عثمانی بود. این دو نیرو می‌توانستند به دلایل سیاسی مردم را تحریک کنند، کاری که برای بسیج مصریان علیه بناپارت انجام دادند.

بدین ترتیب دو شورش رخ داد، یکی در سال ۱۷۹۸، زمانی که بناپارت در مصر فرماندهی می‌کرد، و دیگری در سال ۱۸۰۰ در زمان جانشین او، کلبر. هر دو این شورش‌ها با سرکوب شدید اشغالگران فرانسوی روبرو شد. البته مردم مصر به چنان خشونتی عادت داشتند، زیرا سربازان مملوک نیز به همان گونه شورش‌ها را سرکوب می‌کردند.
اقلیت‌های یهودی و مسیحی مصر به ورود بناپارت چه واکنشی نشان دادند؟
مورخ برجسته مصری و نویسنده چندین کتاب در زمینه در زمینه اعراب و فرانسویان می‌گوید یهودیان و قبطی‌ها به شیوه‌ای اساسی و متفاوت از اکثریت مسلمان، واکنش نشان ندادند. فقط این نکته شایان توجه است که بخشی از نخبگان قبطی در دوران بناپارت ارج و قرب اجتماعی خاصی را تجربه کردند و به راحتی به آنها مناصب عالی در دولت سپرده شد.

در مورد یهودیان، آنها غافل بودند که فرانسه انقلابی، به هم‌کیشان آنها تابعیت اعطا کرده است. بنابراین آنها تصور نمی‌کردند که آمدن بناپارت بتواند بر وضعیت آنها تأثیر بگذارد.
مسجد الازهر قاهرهامروز وارثان ناسیونالیسم عرب و حامیان اسلام سیاسی مصر درباره لشکرکشی ناپلئون چه نظری دارند؟
احمد یوسف بر آن است که به طور کلی، امروز در مصر نگاهی دوگانه به ناپلئون وجود دارد. لشکرکشی مصر را می‌توان به عنوان کشورگشایی نیروی خارجی یا تلاش برای استعمار در نظر گرفت، اما از سوی دیگر پیامدهای علمی آن لشکرکشی به ویژه پیدایش مصرشناسی، قابل ستایش است. به همین ترتیب، هم می‌توانیم ژنرال بناپارت را به دید یک مهاجم نگاه کنیم، هم مجذوب امپراتور ناپلئون، نابغه نظامی و خالق امپراتوری فرانسه بشویم.

به اعتقاد یوسف، واقعیت این است که در مورد حمله تاریخی فرانسوی‌ها به مصر، یک خط گسل سیاسی-مذهبی در خود جامعه مصر وجود دارد. برخی از وارثان ناصریسم (حامیان جمال عبدالناصر) بر این باورند که آن رویداد به مصریان امکان داد تا مفهوم «ملت» را کسب کنند، اولین نمود مدرنیزاسیون در کشور را به وجود آورد، موضوع جهان‌شمولی را به مصریان شناساند و به تعبیر خود ناصر در نوشتار «فلسفه انقلاب»اش در ۱۹۵۴، «افق‌های مشترک با جهان خارج» را گشود.

اسلام‌گرایان اما نظری کاملاً متفاوت دارند. در ذهن آنها لشکرکشی فرانسه به مصر گونه‌ای فتح مسیحی بود که علیه اسلام انجام شد و افکار مضری را وارد کشور کرد. آنها مفهوم «ملت» را نمی‌پسندند زیرا منجر به جدایی از امپراتوری عثمانی و امت اسلام شد و برایشان مصرشناسی هم یک علم ناپسند است زیرا جامعه را از اسلام دور می‌کند و به دوران پیش از اسلام می‌پردازد.

از نظر اسلام‌گرایان، لشکرکشی فرانسوی‌ها هدف دیگری جز غربی کردن مصر از طریق جدا کردن آن از هویت کاملاً اسلامی‌اش نداشته است. بنابراین آنها بناپارت، سربازان و دانشمندانش را شایسته لعن و نفرین می‌دانند.
+3
رأی دهید
-17

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۰
    طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
    داستان تور کردن ناپلئون بوسیله مسلمانان رو تازه شنیدم اما بعید نیست چون ناپلئون هم مثل محمد چاخان به زنان زیادی دلباخت و همسران و معشوقه های او هم در خفا با امرا و ژنرالهایش دل قلوه و سایر ارگانها را رد و بدل میکردند. من در دوران ده تا یازده سالگی به زندگی جهانگشایان علاقه داشتم و کتابی به نام عشق های ناپلئون را به عشق های ناپلئون و بانو نامگذاری کردم. زنان ممد چاخان صراحتا رابطه خودرا با امرای او و متمولین یهودی مخصوصا صرافان و طلا و جواهر فروشان آشکارا بیان می‌کردند، در بازار مکه زنان عقدی و صیغه او با فروشندگان و مغازه‌داران با موهای برهنه و لباس باز و تن نمای ابریشمی ایرانی به لهو و لعب می‌پرداختند که یکهو جبراییل دادش کوچیکه شفتاقیل فوری از طرف خدا یک عدد ایمیل ناب در عرض سه سوت نازل کرد و گفت زنان ممد چاخان حتما عورتین و جاهای خطرناک خودرا از دیده بولهوسان بپوشانند، و خدای ممد چاخان هم عادل است و هم ووواز این کاسه شیرهای ناب ممدی. بخاطر همین هم شاید ناپلئون وجه تسمیه ای بین خود و ممد چاخان و علی کوچولو پیدا کرده. خدایا یعنی جهالت اینقدر باید طول بکشه؟ ۱۴۵۰ سال اونم قمری؟
    7
    7
    دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۴
    میلاد2020 - داخائو، آلمان
    طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
    اون رئیس صهیونی جنایتکارت چاخان و ح. ر. ا.م..ی.ه است.
    0
    6
    دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۰
    طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
    میلاد2020 - داخائو، آلمان
    .... بابا😂🤣😋😡
    1
    3
    ‌سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    ناپلئون بناپارت وقتی به مصر آمد برای پیش بردن اهداف استعماریش عمامه به سر گذاشت و خود را مسلمان معرفی کرد ولی حقه او نگرفت. البته سکه های طلایی انگلیس هم در نگرفتن نقشه ناپلئون تاثیر داشت.
    0
    0
    ‌چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.