جنگ غزه در بطن «از نهر تا بحر»؛ آیا فلسطین برای صهیونیست‌ها پروژه استعماری است؟

یورونیوز: تنش نهفته‌ای که ده‌ها سال در حال جوشیدن بین فلسطینیان و اسرائیلی‌ها بوده اکنون به اوج خود رسیده و تشدید خشونت، این منطقه را به کانون علایق ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است، اما در عین حال به منبعی ضروری برای یادگیری تاریخ تبدیل شده است.

واژه غزه امروزه مترادف با مرگ و ویرانی است، اما غزه از منظر تاریخی یک بندر تجاری پر جنب و جوش مدیترانه‌ای بود که نام آن در «عهد عتیق» آمده است.

این منطقه شامل قطعه کوچکی از زمین (۴۱ کیلومتر از شمال به جنوب و ۱۳ کیلومتر از غرب به شرق در عریض‌ترین نقطه آن) است که ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. بسیاری از ساکنان کنونی نوار غزه از نوادگان افرادی هستند که مجبور به ترک خانه‌های خود در اسرائیل کنونی شدند.

اسرائیل، نوار غزه را در طول جنگ شش روزه ۱۹۶۷ اشغال کرد و ۲۱ شهرک یهودی در آن ساخت که جرقه چندین دهه اعتراض و خشونت را برانگیخت. اسحاق رابین، نخست‌وزیر اسرائیل در سال ۱۹۹۲ اظهار داشت: «من دوست دارم غزه در دریا غرق شود، اما این اتفاق نمی‌افتد و باید راه حلی برای آن پیدا شود.»

اما دولت آریل شارون در سال ۲۰۰۵، به طور یکجانبه تصمیم گرفت که همه سربازان و شهرک نشینان اسرائیلی را از غزه خارج کند. حال آنکه اکنون اتباع دست راستی اسرائیلی (که ۲۲ درصد از جمعیت آن را شامل می‌شوند) در تلاش برای بازگشت به همان وضعیت قبلی هستند.

یک سال بعد، حماس در انتخابات - آخرین انتخاباتی که در سرزمین‌های فلسطینی برگزار شد - پیروز شد و کنترل نوار غزه را به دست گرفت. از سال ۲۰۰۷ به بعد، هر ۲ گروه فلسطینی «حماس در نوار غزه» و «تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری محمود عباس در کرانه باختری» بر سر مشروعیت با یکدیگر رقابت داشته‌اند؛ با این تفاوت که تشکیلات خودگردان فلسطینی در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است.

در ادامه این نوشتار به برخی از اصطلاخاتی که به درک بهتر ما از جنگ در غزه کمک می‌کند، پرداخته خواهد شد.
مرزهای ۱۹۶۷
اصطلاح «مرزهای ۱۹۶۷» اغلب در بیانیه‌های مطبوعاتی دولتی ظاهر می‌شود. اگرچه که این اصطلاح یک مرز رسمی را نشان نمی‌دهند، اما این خطوط، مرزهای شناخته شده توسط جامعه بین‌‌الملل را برای کشور یهودی و سرزمینی که باید بخشی از یک کشور فلسطینی باشد، مشخص می‌کند.

این خطوط برای بیشتر کشورها البته به جز اسرائیل، مناطقی را که در حال حاضر توسط اسرائیل اشغال شده است، از جمله غزه، کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی که به عقیده بسیاری بخشی از سرزمین‌های فلسطینی می‌دانند، مشخص می‌کند.

این مرزها با نام «خط سبز» نیز شناخته می شوند که در قراردادهای آتش بس سال ۱۹۴۹ ایجاد شد که به اولین جنگ اعراب و اسرائیل پایان داد. اما این خطوط مرزی از این جهت با سال ۱۹۶۷ گره خورد که آن‌ها در طول جنگ شش روزه نقض شدند.

تام سگف، مورخ اسرائیلی در کتاب خود با نام «۱۹۶۷: اسرائیل، جنگ و سالی که خاورمیانه را متحول کرد» سرخوشی پس از پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه را توصیف می‌کند که طی آن اسرائیل قلمرو سرزمینی خود را سه برابر کرد. این گسترش شامل شبه جزیره سینا (که بعداً طبق معاهده صلح به مصر بازگردانده شد)، بلندی‌های جولان سوریه، غزه و کرانه باختری رود اردن بود.

نقشه ‌های رسمی اسرائیل به دلیل تصمیم دولت در سال ۱۹۶۷ اجازه نمایش خط سبز را ندارند. با این حال، شهرداری تل آویو در سال ۲۰۲۲ بسته‌ای را در مدارس توزیع کرد که شامل نقشه‌هایی بود که خط آتش بس ۱۹۴۹ را نشان می‌داد. با این حال، وزارت آموزش و پرورش استفاده از این نقشه‌ها را حتی به عنوان پوستر ممنوع کرد. این ابتکار از سوی دولت موسوم به «دولت تغییر» اسرائیل متشکل از ائتلافی بدون مشارکت بنیامین نتانیاهو و متحدان راست‌گرای او بود و لیبرال‌ترین دولت در تاریخ اخیر اسرائیل به نخست‌وزیری یائیر لاپید را تشکیل داد.
سخنرانی اردوغان،‌رئیس جمهوری ترکیه در سال ۲۰۱۷ و نقشه های اسرائیل و سرزمین‌های فلسطین در پشت سر اوحماس؛ حرکت مقاومت اسلامی
حماس مخفف نام رسمی «حرکت مقاومت اسلامی» است که در شکل مخفف هم دارای معنی است و به معنای غیرت، قدرت یا شجاعت است. این سازمان در دهه ۱۹۸۰ میلادی و در دوران شتاب اسلام‌گرایی در جهان عرب، به عنوان جایگزینی برای برنامه یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین تأسیس شد.

در مقایسه با سازمان آزادیبخش فلسطین که بعداً به «جنبش فتح» معروف شد، محبوبیت حماس رفته رفته افزایش یافت. محبوبیت حماس نه تنها به دلیل شبکه رفاهی گسترده و شهرت به صداقت و ایمان بود، بلکه به این دلیل بود که بسیاری از فلسطینی‌ها مقاومت مسلحانه حماس را پاسخی شرافتمندانه و عادلانه در در برابر دشمنی بسیار بزرگ‌تر می‌دانستند؛ حتی زمانی که این امر مستلزم اقدامات خشونت‌آمیز مانند بمب‌گذاری در اتوبوس‌ها و رستوران‌ها در خاک اسرائیل بود که حماس قبل از پیروزی در انتخابات سال ۲۰۰۶ انجام داد.

در تئوری، حماس حق موجودیت اسرائیل را انکار می‌کند، اما نسبت به پذیرش یک کشور فلسطینی در مرزهای غزه، کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی روی خوش نشان می‌دهد. غزه را با مشت آهنین اداره می کند، مکرراً حکم اعدام را اجرا می کند، اما قوانین حجاب اجباری ندارد و اجازه حضور جناح های سیاسی دیگر را داده است. ایالات متحده و اتحادیه اروپا حماس را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی می کنند، در حالی که سایر کشورها آن را به عنوان یک گروه آزادی بخش با یک گروه مسلح می دانند.

حماس هم به عنوان یک حزب سیاسی و هم به عنوان یک شبه نظامی عمل می‌کند و ترکیبی از عمل‌گرایی و رادیکالیسم را در خود جای داده است. با گذشت زمان، جناح رادیکال بر جناح عمل‌گرا تسلط یافت. این تغییر با انتخاب یحیی سنوار به عنوان رهبر این حماس پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران برجسته شد.
 یحیی سنوار، شبحی در زیر زمین؛ مرد شماره ۱ حماس در غزه که اسرائیل برای دستگیری‌اش به هر دری می‌زند
ارض اسرائیل
اصطلاح «ارض اسرائیل» یک مفهوم سرزمینی با منشأ کتاب مقدس است که از مرزهای دولت فعلی فراتر می‌رود و مشخص نیست که شامل چه سرزمین‌هایی می‌شود. اما چیزی که مشخص است مطمئناً کل اسرائیل و فلسطین امروزی به اضافه بخش‌هایی از اردن، لبنان، سوریه و عراق را پوشش می‌دهد.

بنیانگذار اسرائیل، دیوید بن گوریون، پس از اعلام استقلال اسرائیل به این مفهوم اشاره کرد، اما امروزه به معنای سیاسی‌تر آن، عمدتاً توسط ملی گرایان مذهبی استفاده می‌شود.

بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل سال گذشته با سخنرانی در مراسمی که نقشه‌ای از ارض اسرائیل را نشان می‌داد، جنجال برانگیخت. صهیونیسم و آرژانتین
 صهیونیسم کلمه‌ای است که اغلب به اشتباه استفاده می شود. به بیان دقیق، صهیونیسم جنبش ملی‌گرای یهودی است که در قرن نوزدهم توسط روزنامه‌نگار و نویسنده مجارستانی تئودور هرتزل پایه‌گذاری شد. هرتزل در آن زمان معتقد بود که راه حل «مشکل یهود» تأسیس یک کشور یهودی است.

هرتزل در نوشته‌های خود مکان خاصی را برای دولت یهود مشخص نکرده است - در واقع معروف‌ترین مقاله او کشور آرژانتین را به عنوان انتخاب برتر معرفی می‌کند. گزینه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت، اما فلسطین که در آن زمان تحت سلطه عثمانی بود، در نهایت به دلیل اهمیت تاریخی و معنوی آن برای یهودیان، در نهایت بر سایر گزینه‌ها غلبه کرد.

در ابتدا، ایده تأسیس یک کشور یهودی شور و شوق‌هایی هر چند اندک ایجاد کرد. با این حال، در نهایت جرقه موج‌های مهاجرتی که بیشتر به دلیل نیاز به فرار از جنایات و ظهور نازیسم بود تا غیرت ناسیونالیستی، سرآغاز واقعی منازعه کنونی خاورمیانه را رقم زد، نه اینکه منشأ این مهاجرت از ابتدا به دلایل نشانه‌های دینی در کتاب مقدس باشد.

فلسطینی‌ها پیامدهای احتمالی این موضوع را احساس کردند، تنش‌هایی به وجود آمد، گروه‌های شبه‌نظامی شکل گرفتند، وضعیت بدتر شد، سازمان ملل متحد به دنبال تقسیم قلمرو بود و تا سال ۱۹۴۷، وضعیت اساساً یک جنگ داخلی بود.

    آیا آنطور که منتقدان می‌گویند، یک پروژه استعماری است؟

بله. صهیونیست‌ها تحت عنوان اروپایی‌های خوب، فلسطینی‌های بومی را موجوداتی پست می‌دانستند، کما اینکه هرتزل می‌نویسد: «ما می‌توانیم پیشتاز فرهنگ در برابر بربریت باشیم.»

    آیا این با دیگر اشکال استعمار اروپایی متفاوت است؟

بله. چرا که یهودیان کشور نداشتند و بسیاری از آنها با فرار از یهودی ستیزی و آزار و اذیت وارد شدند و اوج جنبش مصادف با هولوکاست بود که حدود شش میلیون یهودی را نابود کرد.

    آیا صهیونیسم یک جنبش مذهبی بود که با ایده سرزمین موعود هدایت می‌شد؟

نه، صهیونیسم در اصل یک جنبش مذهبی متمرکز بر ایده سرزمین موعود نبود. اکثر رهبران آن سکولار بودند، اگرچه از عناصر مذهبی و نمادین برای اهداف اتحاد استفاده می کردند. موعودگرایی و رادیکالیسم مذهبی که در اسرائیل امروزی دیده می‌شود، بیشتر با دوره پس از جنگ ۱۹۶۷ مرتبط است.

امروزه، اصطلاح «صهیونیسم» فاقد تعریف واحدی است، و جریان‌های چپ، میانه‌رو و راستگرا هر کدام برای حمایت از ایده‌های مختلف و اغلب متفاوت از آن استفاده می‌کنند.
فلسطینی ها
فلسطینی ها صرف نظر از اینکه گذرنامه آن‌ها چه چیزی را نشان می دهد، یک ملت و یک هویت عرب را تشکیل می‌دهند.

حضور آنها در سطح جهانی پراکنده است، از کشور شیلی که فلسطینی‌ها تیم فوتبال خود را دارند، تا شهروندان عرب اسرائیل که به «فلسطینی‌های ۴۸» معروف هستند.

«فلسطینی‌های ۴۸» نوادگان کسانی هستند که پس از تأسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در همانجا باقی ماندند و اکنون تابعیت اسرائیل را دارند. «فلسطینی‌های ۴۸» رسما به عنوان «عرب‌های اسرائیلی» شناخته می‌شوند.
یهودی، عبری، اسرائیلی
«یهودی» به مردمی اطلاق می‌شود که هویت مشترکی با دین توحیدی جهان دارند. این هویت بسته به تأکید فردی بر عقیده، سنت و ارزش ها، به شیوه های مختلفی بیان می شود. اکثریت یهودیان در اسرائیل و ایالات متحده ساکن هستند.

این در حالی است که عبری برای اشاره به مردم باستان اسرائیل، ادبیات و زبان، در دوران کتاب مقدس و همچنین به زبان امروزی که امروزه صحبت می شود، استفاده می شود که در قرن نوزدهم توسط مردی روسی به نام «الیزر بن یهودا» احیا شد.

حدود ۲۰ درصد اسرائیلی‌ها یهودی نیستند.
اشغال
اصطلاح «اشغال» بسته به اینکه چه کسی از آن استفاده می‌کند معنای متفاوتی دارد. گروه‌هایی همچون جهاد اسلامی، حماس و حزب‌الله، اغلب از ‌عنوان «اشغال» به‌جای کلمه اسرائیل استفاده می‌کنند تا مشروعیت اسرائیل را زیر سوال ببرند.

اما به طور کلی و در اسناد سازمان ملل متحد، سرزمین‌های اشغالی به معنی رژیمی است که اسرائیل در مناطق تحت کنترل خود، با نقض قوانین بین‌المللی و به اشکال مختلف بروز می‌کند.

 برای مثال، نوار غزه از لحاظ فنی در سال ۲۰۰۵ یعنی  زمانی که اسرائیل شهرک نشینان و سربازان خود را از آنجا خارج کرد، هرچند تحت محاصره اما دیگر تحت اشغال به حساب نمی‌آید.

در بلندی‌های جولان سوریه که در دهه ۱۹۸۰ به اسرائیل الحاق شد، آرامش تا حد زیادی حاکم است. بروز خشونت بین مردم دروزی آن سرزمین‌ها و مهاجران یهودی به ندرت بوده است.

وضعیت کرانه باختری اغلب با آفریقای جنوبی دوران آپارتاید مقایسه می‌شود، زیرا تفاوت‌های فاحشی در سیستم‌های حقوقی و اداری اعمال شده در مورد فلسطینی‌ها و شهرک‌نشینان اسرائیلی وجود دارد.

فلسطینی ها تحت حکومت نظامی زندگی می کنند که شامل بازداشت بدون اتهام یا عدم دسترسی به وکیل می شود، حال آنکه شهرک نشینان تابع قوانین مدنی اسرائیل هستند. کرانه باختری دارای جاده های جدا شده، ایست های بازرسی متعدد، یورش های مکرر و تخریب خانه های فلسطینی ها است.
دیوار حائل
دیوار حائل اصطلاحی است که به ندرت در خبرها شنیده می‌شود ولی با این وجود زندگی صدها هزار فلسطینی را که عملاً از بیت‌المقدس جدا افتاده‌اند، عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. صف‌های طولانی و تحقیرهای روزانه، جدایی خانواده‌ها، از دست رفتن محصول و اختلال در فعالیت‌های اقتصادی از جمله مشکلات برآمده از این دیوارهای حائل برای فلسطینیان است.

دولت آریل شارون پس از موجی از بمب گذاری های انتحاری در جریان انتفاضه دوم، ساخت دیوار حائل را در سال ۲۰۰۲ آغاز کرد. اگرچه اسرائیل سعی کرده است آن را به دیگر نمونه‌های موجود در سراسر جهان تشبیه کند، اما دیوار آنها دیواری نیست که در یک مرز رسمی ساخته شده باشد.

این بنا در یک مسیر زیگزاگ ساخته شده است که تقریباً تمام آن در کرانه باختری قرار دارد تا حریم بزرگترین شهرک‌های اسرائیلی را در بر بگیرد.

اگرچه دیوار حائل رسماً به دلایل امنیتی ساخته شد، اما با مخالفت شهرک نشینان راستگرا مواجه شد. البته این شهرک نشینان که در حال حاضر نفوذ قابل توجهی در دولت نتانیاهو دارند، در برابر ساخت دیوار مقاومت دارند زیرا آن‌ها معتقدند که کل کرانه باختری باید از آن اسرائیل باشد و این مرزبندی درونی را قبول ندارند.
فلسطینیان در حال نظاره کردن ساخت دیوار حائل توسط اسرائیلی‌ها در سال ۲۰۰۴روز نکبت
روز نکبت مصادف با ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی (۱۵ مه ۱۹۴۸ میلادی) نامی است که فلسطینی‌ها و حامیان آنان برای اشاره به سالگرد اخراج و آوارگی ده‌ها هزار فلسطینی از دسامبر ۱۹۴۷ تا ژانویه ۱۹۴۹ در جریان جنگ داخلی در فلسطین بکار می‌برند.

روز نکبت همچنین یک روز پس از سالروز اعلام استقلال اسرائیل از سوی داوید بن گوریون، موسس و اولین نخست وزیر کشور اسرائیل در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی (۱۴ مه سال ۱۹۴۸میلادی) است. در این روز منشور استقلال اسرائیل همزمان با پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین به امضای مجمع موقت ملی اسرائیل رسید.

پیش از استقلال اسرائیل، حدود ۲۵۰-۳۰۰ هزار فلسطینی از کشور خود اخراج شده یا به دلیل ترس از جنگ گریختند. گفته می‌شود در عرض دو سال جنگ داخلی در فلسطین حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی از خانه‌های خود رانده و حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستا تخریب شدند.

عواملی چون پیشرفت نظامی یهودیان در خاک فلسطین، نابودی روستاهای عرب، جنگ روانی و ترس از کشته شدن پس از قتل‌عام دیر یاسین (۹ آوریل ۱۹۴۸میلادی) سبب شد تا بسیاری از مردم فلسطین این کشور را ترک کنند. دستورات اخراج مستقیم توسط مقامات اسرائیلی، عدم تمایل به زندگی تحت کنترل یهودیان و فروپاشی رهبری فلسطین نیز از دیگر دلایل آوارگی فلسطینی‌ها بود.

گرچه آمار رسمی در مورد تعداد آوارگان فلسطینی وجود ندارد اما به نظر می‌رسد حدود امروزه حدود ۶ میلیون فلسطینی در سراسر جهان و بیشتر در مناطقی چون نوار غزه، کرانه باختری رود اردن، لبنان و سوریه ساکن هستند.

این واژه نخستین بار از سوی کنستانتین زریق، تاریخدان و نویسنده سوری در تابستان همان سال بکار برده شد. وی در کتاب خود به نام «معنی فاجعه» به بررسی رخدادهای مرتبط با جنگ میان فلسطین و اسرائیل پرداخت.

روز نکبت در ابتدا در میان فلسطینی‌ها چندان رایج نبود چرا که بسیاری معتقد بودند استفاده از کلمه نکبت سبب دلسردی آنان در مبارزات و مقاومت آنان خواهد شد اما در دهه ۷۰ و ۹۰ میلادی استفاده از این واژه در میان سازمان‌های مخالف اسرائیل رواج یافت.
محاصره غزه
اصطلاح «محاصره» به محدودیت‌هایی اطلاق می‌شود که اسرائیل پس از دستگیری سرباز اسرائیلی به نام گیلعاد شلیط در سال ۲۰۰۶ و به قدرت رسیدن حماس بر غزه اعمال کرد.

در شدیدترین مراحل این محاصره، این اسرائیل بود که بر اساس حداقل کالری دریافتی مورد نیاز برای بقا، تعیین می‌کرد که چه مواد غذایی می تواند وارد غزه شود. این محاصره، که مصر نیز برای سال‌ها به اجرا درآورد، منجر به رشد نسل محصوری شد که چشمانشان فراتر از دیوارهای غزه، یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق جهان را نمی‌دید.
شهرک نشینان

تصویر کلیشه‌ای آن‌ها تصویر مردی مسلح با تفنگ خودکار است که بر روی تپه‌ای در کرانه باختری فریاد می‌زند که به هیچ سند ملکی فراتر از کتاب مقدس، که در آن خدا زمینی را برای قوم یهود اختصاص داده است، نیاز ندارد. چنین افرادی واقعاً وجود دارند، و روز به روز حمایت، سلاح و نفوذ بیشتری در دولت به دست می آورند.

 اما اکثریت قریب به اتفاق شهرک نشینان هرگز خود را در این گستره نمی بینند. آنها در بلوک های مسکونی بزرگ در شرق خط سبز زندگی می کنند، مردم عادی که حتی برایشان مهم نیست که خانه شان در کدام طرف خط سبز قرار دارد. آنها فقط می دانند که سپری کردن در جایی که زندگی می کنند ارزان تر و راحت تر است و فضای بیشتری برای ساخت و سازهای جدید دارد.

۵۰۰ هزار نفر از این شهرک‌نشین‌ها در کرانه باختری و ۲۵۰ هزار نفر در بیت المقدس شرقی هستند. تشکیل این جوامع بدون حمایت دولت‌های پی در پی اسرائیل به رهبری حزب لیکود و همچنین جناح‌های محافظه‌کار در خصوص مصادره زمین، اختصاص بودجه و مصونیت از مجازات برای کسانی که حملات را رهبری می کردند، غیرممکن بود.

در ماه مه گذشته، دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه یادآوری کرد که چنین شهرک‌هایی غیرقانونی هستند و باید پس داده شوند.
 گزارش یورونیوز از مناطق اشغالی کرانه باختری؛ شهرک‌نشینان اسرائیلی به خرید اسلحه روی‌آورده‌اند
سیر تحولی شعار از نهر تا بحر
نهری که در این شعار به آن اشاره می شود، رودخانه اردن است و منظور از بحر نیز دریای مدیترانه است. در حال حاضر دولت اسرائیل و همچنین سرزمین های فلسطینی بین این نهر و آن بحر قرار دارد. این عبارت در گذشته، به عنوان یک فراخوان آشکار برای نابودی اسرائیل شامل نابودی شهروندان آن تعبیر می‌شود.

عبارت «از نهر تا بحر» بیشترین ارتباط را با جهاد اسلامی و حماس دارد که درمنشورهای خود «آزادسازی کامل فلسطین از رودخانه اردن تا دریای مدیترانه» را تعریف می‌کنند.

این عبارت همچنین با جمله معروف احمد شقیری، سلف یاسر عرفات و رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین در هم آمیخته شده است که خواستار «جاروب کردن یهودیان به دریا» شد.

این عبارت اندکی پس از تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ابداع شد. در آن زمان، رهبری فلسطین همچنان در آرزوی «بازپس گیری تمام فلسطین» بود، اما واقعیت روزگار و عدم تعادل شدید قدرت بین طرفین غالب شد و سازمان آزادیبخش فلسطین به تدریج موضع خود را تغییر دهد. تا جائیکه این شعار به فراخوانی برای ایجاد یک کشور واحد، دموکراتیک و سکولار در سراسر فلسطین تاریخی تبدیل شد، جایی که یهودیان و اعراب از حقوق برابر برخوردار باشند.

یاسر عرفات در دهه ۱۹۸۰، رسماً اسرائیل را به رسمیت شناخت ولی اسرائیل هرگز نسبت به یک کشور فلسطینی چنین مشروعیتی قائل نشد، اما شعار «از نهر تا بحر» همچنان در جریان بود.

برای نگارش این مطلب از مقاله روزنامه «ال پائیس» در تاریخ ۱۸ اوت (۲۸ مرداد ۱۴۰۳) استفاده شده است.
+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.