شهردار لندن: به عنوان یک مسلمان در بریتانیا دیگر احساس امنیت نمی‌کنم

العربیه: صادق خان، شهردار لندن که پدر و مادرش مهاجرانی پاکستانی بودند، از خشونت‌ها و اعتراضات گروه‌های راست افراطی که به‌طور خاص مهاجران و مسلمانان را هدف قرار می‌دهند، ابراز ناراحتی کرده است. این اعتراضات و خشونت‌ها از ده روز پیش در بریتانیا آغاز شده و باعث شده که خان احساس نگرانی بیشتری برای امنیت خانواده‌اش داشته باشد. او روز پنجشنبه در مصاحبه‌ای با روزنامه “«گاردین» گفت که نگران است که نسل دخترانش نیز مانند خودش دچار ترس شود.

وقتی از خان پرسیده شد که آیا به عنوان یک سیاستمدار مسلمان احساس امنیت می‌کند یا خیر، او پاسخ داد: «به وضوح، من در امنیت نیستم، به همین دلیل تحت حفاظت 24 ساعته پلیس زندگی می‌کنم.» خان از زمان انتخاب به عنوان شهردار در سال 2016، تهدیدات متعددی دریافت کرده و گفته که یک تیم 15 نفره از پلیس مسئول حفاظت از او و خانواده‌اش است. همسرش سعدیه احمد، که یک وکیل پاکستانی‌تبار است، همراه با دخترانشان، انیسه و اماره، تحت حفاظت قرار دارند.

خان افزود که احساس خطر و نگرانی‌اش در روزهای اخیر به دلیل خشونت‌های اخیر دو چندان شده است. او گفت: «مانند بسیاری از افراد هم‌نسلم، توضیح تغییرات وقتی که به دلیل دین یا رنگ پوستت مورد هدف قرار می‌گیری دشوار است. شما نمی‌توانید این چیزها را تغییر دهید. حتی اگر خشونت‌های فیزیکی در شمال غربی یا شمال شرقی رخ دهد، شما آن را در لندن حس می‌کنید.»

خان همچنین از نگرانی‌اش برای دخترانش گفت و افزود: «آنچه قلبم را به درد می‌آورد این است که نسل فرزندانم آنچه را که من تجربه کرده‌ام، تجربه نکرده‌اند. برای اولین بار، دخترانم ترسیده بودند. من فکر می‌کردم که نسل من آخرین نسلی خواهد بود که به دلیل هویت خود احساس ترس می‌کند. این موضوع قلبم را می‌شکند.»

او سیاستمداران محافظه‌کار سابق را متهم کرد که با استفاده از زبانی که با ترس مردم بازی می‌کند، این وضعیت را تشدید کرده‌اند. خان گفت: «صحبت درباره حمله، یا اینکه اسلام در حال تسخیر کشور است، یا اینکه اسلام لندن را تحت کنترل دارد، باعث می‌شود که مردم این چیزها را باور کنند.»

در مصاحبه‌ای که سال گذشته با گاردین داشت، خان از تأثیر تهدیدهای مرگ بر سلامت روانی خود گفت و اظهار داشت که این تهدیدها به طور منظم بر او تأثیر می‌گذارند. وقتی از او پرسیده شد که آیا از مشکلات روانی رنج می‌برد، او پاسخ داد: «بدون شک. بهترین دوستم پزشک است و در این باره با هم صحبت می‌کنیم.»