رد دستهای «شهربانو»، دختر ۱۲ ساله بلوچ که روی کنارههای هوتگ چنگ انداخته بود تا خودش را نجات دهد، مانده بود. خواهر شش ساله او «صدرا» فکر کرده بود دارد با او قایمباشک بازی میکند، اما راستیراستی در هوتگ غرق شده بود. لای چوب و برگ و شاخ درختان داخل آب گیر کرده بود.
«هوتگ»ها گودالهای آب دستساز و روشی سنتی برای جمعآوری آب باران هستند تا در فصل خشک، نیاز مردم و دامهایشان را برطرف کنند؛ اما حالا هوتگها قاتل کودکان شدهاند. براساس آماری که «کمپین فعالین بلوچ»، یک نهاد حقوقبشری در بلوچستان منتشر کرده، فقط در ۶ ماه نخست سال ۲۰۲۴ میلادی، ۱۴ کودک براثر افتادن به داخل هوتگها، همان گودالهای آبی که برای ذخیره آب باران ساخته شدهاند، جان باختهاند.
هوتگ»ها گودالهای آب دستساز و روشی سنتی برای جمعآوری آب باران هستند تا در فصل خشک، نیاز مردم و دامهایشان را برطرف کنند؛ حالا اما هوتگها قاتل کودکان شدهاندیک منبع آگاه به «ایرانوایر» میگوید: «بسیاری از کودکانی که در هوتگها غرق میشوند، دختربچهها هستند؛ چراکه اکثر کارهای خانه را دخترها انجام میدهند. آنها مجبورند برای شستوشو به هوتگ بروند »
این گزارش که حاوی روایتهای دردناک از مرگ این کودکان است، با کمک شهروندخبرنگاران ساکن منطقه دشتیاری تهیه شده است.
***
شهربانو؛ رد چنگهایش کنار هوتگ مانده بود نامش «شهربانو سنجری» بود، ۱۲ ساله و اهل روستای «دمپگ»، بخش «باهوکلات» شهرستان دشتیاری. یک فرد مطلع به شهروندخبرنگار ایرانوایر گفته که او بههمراه خواهر، مادر و مادربزرگ خود، در یک اتاق کوچک با کمترین امکانات زندگی میکرده است: «دانشآموز پایه سوم بود. بعد از سیلاب دشتیاری و تعطیلی مدارس، برای بازی بههمراه خواهر شش ساله خود و یک پسربچه که هم سن خواهرش بوده، به اطراف خانه میروند. هوتگ عمقش خیلی زیاد بوده و شهربانو برای اینکه سرگرمی خاصی نداشتند، به خواهرش صدرا میگوید میخواهم عمق آب را نگاه کنم. پایش لیز میخورد. خواهرش فکر میکرده که شهربانو دارد با او قایمباشک بازی میکند.»
او ادامه میدهد: «[صدرا] منتظر میماند و صدایش میکند. بعد از نیم ساعت یک پسر بچه ۱۰ساله را میبیند و میگوید آبجیم نیم ساعت است رفته داخل آب، نمیدانم چرا بیرون نمیآید.»
پساز، آن پسربچه دادوبیداد میکند و از بزرگترها کمک میخواهد. مردی وارد هوتگ میشود و پایش در میان گل و شاخ و برگ درختان به جسم بی جان شهربانو که در کف هوتگ گیر کرده بوده برخورد میکند.
شخصی که با ایرانوایر صحبت کرده میگوید که رد انگشتهای شهربانو که به کنارههای هوتگ چنگ زده بوده تا خودش را نجات دهد، مشهود بوده است. به گفته این فرد نزدیک به شهربانو، او در اسفند۱۴۰۲ در هوتگ غرق میشود. یک هفته بعد از مرگ شهربانو مدارس باز شد و مادربزرگ پیر او که توانایی راه رفتن هم نداره، مسیر مدرسه را پیاده رفت. رفت مدیر و معلمان را بغل کرد و گفت آمدم که کلاس دخترم را ببینم.
او ادامه میدهد: «رفته بود داخل کلاس و صندلی که شهربانو روی آن مینشست و نیمکتش را بوسید. گریه میکرد و میگفت شهربانو جانم عید نزدیک است، لباست آماده است دلبندم، تو کجا رفتی… .»
یک منبع آگاه به «ایرانوایر» میگوید: «بسیاری از کودکانی که در هوتگها غرق میشوند دختربچهها هستند؛ چرا که اکثر کارهای خانه را دخترها انجام میدهند. آنها مجبورند برای شستوشو به هوتگ بروندساجده؛ تنها دخترم بود «ساجده بخشان» هم ۱۱ ساله بود و برای همیشه ۱۱ ساله ماند. او اردیبهشت۱۴۰۱ در یکی از هوتگهای روستایشان غرق شد و جان باخت.
پدرش «یارمحمد» در گفتوگو با شهروندخبرنگار ایرانوایر گفته که ساجده تقریبا حوالی ساعت ۳ عصر با یکی از دوستانش بزها را بیرون برده بود. پدرش در خانه خواب بوده که یک نفر آمده و او را بیدار کرده: «نمیدانم این مسیر را چطوری طی کردم تا رسیدم کنار هوتگ. پیراهنم را کندم و پریدم توی آب. تقریبا ۱۰ دقیقهای داخل آب میگشتم، عمقش حدودا ۴ متر است و پهنای آن هم خیلی زیاد است، شاید ۵۰۰ متر.»
به گفته این پدر داغدار، کنار هوتگ روستای آنها پوشیدہ شدہ از درختان چش. درخت بومی منطقه که شاخه و خارھایی بلند دارد و ھرساله مردم شاخهھایش را میبرند تا هم بهتر رشد کند و هم از آن برای روشن کردن آتش آشپزی یا بهعنوان غذای دامهای خود استفاده کنند. بعضی ازشاخهها اما داخل آب میافتند و همینها باعث میشود کودکانی که بهداخل هوتگ افتادهاند، گیر کنند و نتوانند خود را نجات دهند: «یکی از آن سمت ھوتگ صدا زد که بیایید کفشھاش این سمت افتادہ. من رفتم همان سمت و شروع کردم زیر آب گشتن که پایم یک دفعه به ساجده خورد. دخترم گیر کرده بود به شاخوبرگھای داخل ھوتک. با کمک یک نفر دیگر از زیر آب او را بیرون آوردیم و من از حال رفتم.»
مردم روستا پیکر ساجده را به بهداری عورکی میبرند، تنها مرکز درمانی که با آنها نیم ساعت فاصله دارد. ساجده اما رفته بود: «من باور نمیکردم. برگشتم خانه. تا چندین مدت افسردگی گرفته بودم. ساجده تنها دخترم بود. جای خالی او را نمیتوانستم باور کنم.»
این پدر که پیشاز این نیز دو فرزند خردسال خود را بهخاطر بیماری از دست داده، با تاکید بر اینکه درد از دست دادن ساجده با آنها فرق دارد، میگوید: «کاش این ھوتک وجود نداشت. الان ساجده هم کنارم بود، زنده بود. چرا باید ھوتک باشد تا بچهھایمان را از دست دهیم؟!»
هلما بلوچ؛ یک سال و هشت ماهه بود «هلما»، یکی از کوچکترین قربانیان امسال هوتگها در بلوچستان است. یک سال و ھشت ماهه بود که غرق شد. خانهشان دقیقا کنار هوتگ بود. یک روز عصر داشت دوروبر خانه بازی میکرد، که اتفاقی که نباید افتاد.
یکی از نزدیکان این کودک جانباخته به ایرانوایر میگوید که بهمحض افتادن، پدرش او را از آب بیرون میآورد، ۱۵ دقیقه طول میکشد تا او را به بهداری «تلنگ»، نزدیکترین مرکز درمانی برسانند. او در این مدت با آن ریههای کوچک پر شده از آب برای زندگی مقاومت میکند، اما در بهداری بهدلیل نبود امکانات، جان کوچکش را از دست میدهد.
این اولین بار نیست که کودکان در استان سیستانوبلوچستان براثر نبود امکانات پزشکی در بهداریهایی که گاه کیلومترها با روستای آنها فاصله دارد، جان میدهند. تاکنون گزارشهای بسیاری از مرگ کودکان دراثر عقربگزیدگی، مارگزیدگی و نبود پادزهر در مراکز درمانی مخابره شده است.
دو هفته پیش، نوزاد ۱۸ ماههای به نام «لیلا بلوچ»، دراثر عقربگزیدگی و بهدلیل دور بودن مسافت بهداری با روستای محل اقامت آنها و نبود آمبولانس، جان باخت.
پدر هلما به شهروندخبرنگار ایرانوایر میگوید که اغلب مردم روستا چون فقیر هستند، نمیتوانند هوتگ را حصارکشی کنند. او توضیح میدهد: «دستمون جایی بند نیست. کسانیکه پستھای دولتی دارند، فقط بهفکر پر کردن جیب خودشان هستند و فکری به حال بقیه ملت بلوچ ندارند. اگر دلشان برای ملت میسوخت، الان وضع حال ما این نبود.»
این پدر داغدیده تاکید میکند: «باور کن من توانایی ساخت یک حمام دستشویی ندارم. ما چرا به این شکل داریم زجر میکشیم؟!»
در بعضی هوتگها گاندو (تمساح) وجود دارد و وقتی که باران زیاد میآید، سدها پر میشود. سدهایی مثل پیشین و رودخانه سرباز گاندو دارند که با آب باران و از طریق آب سیل به داخل هوتگ میآیند و همانجا میمانند هوتگ چیست و چرا جان میگیرد؟ هوتگها گودالهای آب دستسازی هستند که قدمت بعضیهایشان به صدها سال میرسد؛ روشی سنتی برای جمعآوری آب باران تا در فصلهای خشک، نیاز مردم و دامهایشان را جواب دهد.
یکی از معتمدین محلی منطقه دشتیاری به ایرانوایر میگوید که به فارسی هوتگ همان آبانبار است و از زمانهای قدیم وجود داشته. او میگوید: «هر هوتگی تقریبا برای دو سال آب در خودش میتواند ذخیره کند. عمق هوتگها تقریبا هشت متر است و بعضی جاها به ۱۰ تا ۱۲ متر هم میرسد.»
به گفته او، تمام منطقه دشتیاری هوتگ دارد، اما در بخش باهوکلات سنتا تعداد هوتگها کمتر بوده، چون رودخانه سرباز در این بخش جاری است.
این شخص آگاه که نام او بهدلایل امنیتی نزد ما محفوظ است میافزاید: «چون بسیاری از روستاها آب لولهکشی ندارند، باوجود بیماریهای مختلف، مردم ناچارند از آب هوتگها برای تمام مصارف خود ازجمله آب آشامیدنی، پختوپز، شستوشو ظروف، لباس و استحمام استفاده کنند.» او البته تاکید میکند که روستاهای لب جاده آب لولهکشی دارند و نیازی به استفاده از هوتگها ندارند.
این فرد مطلع، بزرگترین هوتگها را در مناطقی چون شهرستان کوچو، دلگان، شئی وشنام دانسته و میگوید: «هر روستایی که جمعیت بیشتر دارد، هوتگهایش هم بیشتر هستند. بعضی روستاها چون وضع مردمشان به نسبت خوب است، آب آشامیدنی را که گران است با تانکر میخرند، به قیمت هر تانکر ۸۰۰ هزار تومان است؛ ولی روستاهایی که مردم فقیر هستند، آب آشامیدنیشان هم آب هوتگ است.»
یک دختر جوان از اهالی روستای جماعتزهی در چابهار نیز به ایرانوایر میگوید که در سال ۱۴۰۲، دو کودک در روستای آنها غرق شدهاند. او توضیح میدهد: «بعد از غرق شدن دو بچه، یکی از هوتگها، آنهم فقط همانی که کنار مدرسه بود را فنسکشی کردند.»
به گفته او، در روستای جماعتزهی، چند هوتگ دیگر وجود دارد که هیچکدام حصاری ندارند. براساس صحبتهای این دختر جوان، در این روستا با اینکه برخی خانهها آب لولهکشی دارند، ولی گاهی آب تا ۳ یا ۴ روز قطع است و وقتی وصل میشود هم آن قدر گلآلود است که آب هوتگ از آن زلالتر است. برای همین، مردم روستا هنوز برای مصارف روزانه خود به آب باران جمعشده در هوتگها وابستهاند.
این شهروند اهل روستای جماعتزهی می گوید: «آب لولهکشی ما از آب هوتگ هم ناسالمتر است. بعد از هربار سیل و باران، آب لولهکشی کثیفتر میشود، اما مردم مجبورند از آن استفاده کنند، چون همه نمیتوانند دستگاه تصفیه آب و آبشیرینکن بخرند.»
فقط غرق شدن نیست، گاندو هم هستاین شخص معتمد توضیح میدهد: «در بعضی هوتگها گاندو (تمساح) وجود دارد و وقتی که باران زیاد میآید، سدها پر میشود. سدهایی مثل پیشین و رودخانه سرباز گاندو دارند که با آب باران و از طریق آب سیل به داخل هوتگ میآیند و همانجا میمانند.»
اشاره او به حمله تمساحهای پوزهکوتاه به کودکانی است که برای انجام کارهای روزمره یا بازی کردن به کنار هوتگها میروند. پیشاز این در سال ۱۳۸۹، کودک ۱۰ سالهای از روستای مولاآباد کشاری از توابع سرباز، وقتی برای برداشتن آب و شستوشو ظروف به کنار رودخانه رفته بود، مورد حمله تمساح قرار گرفت و دست خود را از دست داد. یک بزرگسال از اهالی «کشاری» نیز چند سال پیش مورد حمله این تمساح قرار گرفت و جان باخت.
همان سال، رییس اداره حفاظت چابهار گفت که حدود ۴۰۰ تمساح پوزهکوتاه یا گاندو در حوزه حفاظت شده باهوکلات زندگی میکنند که «برخی مواقع شاهد خسارت و تلفات جانی و مالی هستیم.»
فرد آگاه و معتمدی که با ایرانوایر گفتوگو کرده، با تاکید بر اینکه دولت به مساله هوتگها بیتوجه است و مردم نیز توانایی ساخت حصار دور آنها را ندارند، میگوید: «چون هوتگ گلآلود و لیز است، وقتی کودکان برای بازی میآیند، یا برای برداشتن آب، یا حتی آب دادن به گوسفندها، لیز میخورند و داخل هوتگ میافتند.»
براساس گفتههای این شخص، سالانه بین ۱۰ تا ۲۰ کودک در هوتگها جان خود را از دست میدهند. اغلب این کودکان بین ۵ تا ۱۲ ساله هستند. پیشاز این اما در میان قربانیان هوتگها، افراد بزرگسال نیز بودهاند.
او در پایان تاکید میکند: «بسیاری از کودکانی که در هوتگها غرق میشوند، دختربچهها هستند؛ چراکه اکثر کارهای خانه از شستوشو ظروف و لباسها را دخترها انجام میدهند و چون ناچارند برای شستوشو به هوتگ بروند، همیشه احتمال سُر خوردن پایشان و سقوط به داخل هوتگ وجود دارد.