او افزود: «بعد از آن در اتاق باز شد و احساس کردم که دو تن داخل اتاق آمدهاند. آنها گفتند اگر مقاومت کنم خواهر کوچکترم که دانشآموز است را هم به اینجا می آورند و او را هم عریان میکنند. آنها بعد از چند سئوال و جواب به من نزدیک شدند و شروع به لمس کردن بدن من کردند و در حین این کار از الفاظی استفاده میکردند که نمیتوانم بیان کنم. در مورد خواهر و مادرم هم اظهار نظرهای جنسی میکردند تا در نهایت، یکی از آنها به من تجاوز کرد.»
این دختر جوان با اشاره به اینکه در روزهای بعد، و پیش از آنکه به زندان متیکلا (زندان مرکزی بابل) منتقل شود، دیگر به او تجاوز نکردند، گفت: «اما تهدیدهای جنسی و فحشهای رکیک جنسی به خودم و خانوادهام میدادند و گفتند که از بدن عریان من عکس و فیلم دارند و اگر جایی این موارد را مطرح کنم یا دوباره برای اعتراض به خیابان بروم، علاوه بر انتشار عکسهای عریان من در فضای مجازی، خواهرم را نیز مورد تجاوز قرار خواهند داد.»
بازداشت هنگام بازداشت از کار، ضرب و شتم در کلانتری ۱۱ و تجاوز در سپاه دختری که زمان بازداشت هنوز ۲۰ سال نداشت، گفت: «در خیابان بازداشت شدم. از محل کارم به سمت منزل می رفتم که خیابان ها شلوغ شد. حدود ساعت ۸ شب بود. چند لباس شخصی من را دوره کردند و بعد از لگد زدن به شکمم و کشاندنم روی زمین، من را داخل یک ماشین وَن انداختند.»
او افزود: «در داخل ماشین تنها بودم اما تا چند لحظه بعد دو پسر دیگر را هم آوردند. یکی از آنها بینیاش شکسته بود و خون شدیدی از صورتش میریخت. دیگری تقریبا بیحال و بیهوش بود، اصلا حرکتی نداشت و فقط ناله میکرد.»
این سه تن به کلانتری ۱۱ منتقل شدند و در حیاط آنها، این دختر جوان دهها دختر و پسر را دید که «برخی از آنها به شدت کتک خورده بودند و ناله میکردند. چند مامور انتظامی و سرباز هم ایستاده بودند و تماشا میکردند و هر از چندگاهی به ما فحش میدادند.»
او افزود: «چند ساعت بعد، شخصی که میگفتند قاضی کشیک است، آمد و دستور داد که من را به جای دیگری منتقل کنند، به مقر سپاه در بلوار آیت الله طالقانی برده شدم. در آنجا من را با چشمبند باید از طریق پلههایی به سلولی در طبقه پایین میرفتم، در سلول ۴ دختر دیگر بودند.»
این دختر جوان با اشاره به اینکه «سلول ما برای دراز کشیدن تنگ بود» اضافه کرد: «اما آنقدر خسته و ترسیده بودیم که در کنار هم به هر ترتیبی که بود، خود را جا دادیم.»
او پس از آنکه چند بار بازجویی شد، در یکی از شبها، در اتاق بازجویی لباسهایش به دست دو تن از بدنش در آورده شد: «بلافاصله یک نفر که نمیدانم چه کسی بود، اما بوی بسیار بدی میداد، به من تجاوز کرد. چشمهایم با چشمبند بسته بود. فکر میکنم از بس فریاد زدم و جیغ کشیدم، از حال رفتم. نمیدانم! فقط بعد از آن خودم را بر روی تخت بهداری دیدم. که باز هم نمی دانستم دقیقا این بهداری کجاست. درد شدیدی در زیر شکم خودم احساس میکردم.»
این دختر بازداشتی اشاره کرد که پس از تجاوز، خواستار انتقال به پزشکی قانونی شد اما توجهی به این خواسته او نشد.
در دهههای اخیر، گزارشهایی در مورد تعرض جنسی و یا تجاوز جنسی و به معترضان زندانیان و یا تهدید به انجام آن، برای اعمال فشار بر آنان و یا وادار کردن به «اعتراف» و یا همکاری با نهادهای امنیتی منتشر شده است.
در آخرین مورد از این گزارشها می توان به گزارش «شبکه جهانی بیبیسی» درباره نیکا شاکرمی اشاره کرد.
واکنش تند آمریکا به وضعیت حقوق بشر در ایران: کشتهشدن نیکا شاکرمی غمانگیز استپیش از آن، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، روز ۲۸ اسفند سال گذشته در گزارش پایانی خود به شورای حقوق بشر این سازمان، با اشاره به سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» از سوی حکومت جمهوری اسلامی گفته بود: «بسیار ناراحتکننده و جانگداز است که مقامات حکومتی، با مصونیت کامل، دستکم ۴۸ زن و ۶۸ کودک را بهطور غیرقانونی کشته و تعداد بسیار زیادی از زنان و دختران را در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی مجروح، مورد تجاوز و برخوردهای وحشیانه قرار دادهاند و گزارشهای بسیار نگرانکنندهای نیز از تجاوز، شکنجه و سایر اشکال خشونت جنسی به منظور تنبیه این معترضان منتشر شده است.»
پس از آن، سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارشی در روز سوم اردیبهشت اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی طی سرکوب اعتراضات، بازداشتشدگان را مورد تجاوز، شکنجه و حملات و آزارهای جنسی قرار دادند.
این سازمان تاکید کرده بود که این آزار و اذیتهای شدید، بخشی از یک الگوی گسترده موارد نقض شدید حقوق بشر برای سرکوب مخالفان است.
سازمان حقوقبشری عفو بینالملل نیز در اسفند ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی اعلام کرده بود مستنداتی به دست آورده است که نشان میدهد کودکان معترض بازداشتشده در ایران تحت سرکوب و آزار وحشیانه، از جمله شوک الکتریکی و خشونت جنسی، قرار گرفتهاند.
چنین اقداماتی در شرایطی از سوی نیروهای حکومتی انجام شدهاند که اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
همچنین به نوشته ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی، مصوب سال ۱۳۷۵، «هر یک از مستخدمین و مامورین قضائی یا غیر قضائی دولتی برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند، او را اذیت و آزار بدنی نماید، علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه، حسب مورد به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.»